برکر و ورگلر[۵] (۲۰۰۶) به مطالعه اثر مقطعی نگرش سرمایه گذاران پرداخته و رابطه بین نگرش
سرمایه گذاران و دو مولفه شرکت که به نحوی با شفافیت شرکت در ارتباطند یعنی اندازه و هزینه تحقیق توسعه را مورد مطالعه قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که هیچ رابطهای بین این ویژگیها و نگرش سرمایه گذاران وجود ندارد.
کیم و ها[۶] (۲۰۱۰) به بررسی تاثیر نگرش سرمایه گذاران بر قیمت سهام پرداختند. آنها ۴ پنجک پرتفلیو مرتب شده بر اساس اندازه، ارزش دفتری به ارزش بازار، مالکیت نهادی و قیمت ایجاد نموده و به این نتیجه گیری رسیدند که نگرش سرمایه گذاران بطور سیستماتیک ارزش سهام شرکت های کره ای با اندازه کوچک، قیمت بازار پایین و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار کم و درصد مالکیت نهادی پایین را تحت تاثیر خود قرار میدهند.
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
چن و همکاران[۷] (۲۰۱۱) نشان دادند که نگرش ایجاد شده توسط رسانه های اجتماعی (از قبیل سایت های رسمی و روزنامهها) با بازدههای فعلی و آتی سهام ارتباط دارد. تاثیر رسانه اغلب بر آن دسته از شرکتهایی که سهام آنها توسط سرمایه گذاران خرد نگهداری میشوند قویتر است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
وو و همکاران[۸] (۲۰۱۰) برای اولین بار اثر روز هفته و بازده سهام را با نگرش سرمایه گذارن مرتبط کردند. تخمینهای تجربی حاکی از آن است که نقش اثر روز هفته بر بازده، مشابه نقش نگرش
سرمایهگذار بر بازده است و در سرمایه گذاران با ارزیابی ذهنی بالا بیشتر مشهود است.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
۱-۴٫جنبه نوآوری
بالغ بر ۵ دهه است که اساتید، محققان و صاحبنظران عرصه علوم اقتصاد و ریاضی در تلاشند تا به واسطه فرمولها و روابط ریاضی به مدلی برای ارزشگذاری دارائیهای مالی برسند. در پژوهش پیش رو در تلاشیم با گسترش روابط ریاضی به علوم رفتاری و به طور خاص نگرش سهامداران، تعریفی کمی برای نقش کیفی این عوامل ارائه دهیم و با گنجاندن این فاکتور در ارزشگذاری اوراق بهادار قدمی در بسط و گسترش این مدل جهت بهبود نتایج برداریم.
عکس مرتبط با اقتصاد
شیوه رفتار سرمایه گذاران در بازار اوراق بهادار نشان دهنده تاثیرگذاری گسترده عوامل روانی بر
ارزشگذاری سهام توسط سرمایه گذاران است. پژوهشگران به طور متفقالقول بر وجود عواملی جز عوامل بنیادی شرکت در قیمت گذاری سهام صحه گذاشته اند.
یکی از عواملی رفتاری که مطالعات اندکی در کشور بر روی آن انجام شده نقش نگرش، خوشبینی و بدبینی، سرمایه گذاران بر روی تصمیمات آنها در سرمایه گذاری است. در این پژوهش به بر بررسی اثر این عامل در ارزشگذاری دارائیها در سطح پرتفلیوی در طی هشت سال از فعالیت بازار سرمایه ایران پرداخته شده است.
در همین راستا علاوه بر بررسی نقش نگرش سرمایه گذاران بر روی بازده سهام، تاثیر نگرش
سرمایه گذاران در دوره قبل بر روی بازده سهام در دوره فعلی نیز بررسی شده تا بتوان به بررسی این موضوع پرداخت که آیا نگرش مثبت یا منفی نسبت به بازار رویکردی موقتی بوده یا تاثیری بلند مدت بر روی عملکرد بازار و سهامداران میگذارد.
۱-۵٫ اهداف تحقیق
مباحث تئوریهای مالی و سرمایه گذاری و تحلیل بنیادی سهام بر فروضی استوار میباشند و اولین فرض، منطقی بودن رفتار سرمایه گذاران است. سرمایه گذاران با توجه به عواملی که جریانات نقدی شرکت را تعیین می کنند اقدام به ارزشگذاری سهام شرکتها مینمایند و چون این رفتار کاملا منطقی و دور از هر نوع تورش رفتاری صورت میگیرد بنابراین قیمت سهام بسیار به ارزش ذاتی سهام در بازار نزدیک است. اما مشاهدات ناشی از نوسانات قیمتی و همچنین بازدههای غیر عادی که در بازار در مورد سهام مختلف رخ میدهند. این سوال را مطرح می کنند که اگر رفتار سرمایه گذاران منطقی است و ارزشگذاری سهام دقیق انجام می شود، آنگاه سرچشمه این تحرکات غیر عادی در بازار چیست؟ بخشی از این نوسانات ناشی از رویدادهای غیر منتظرهای است که در بازار رخ میدهند و برخی دیگر ناشی از رفتار سرمایه گذاران فعال در بازار میباشد. این رفتارها در قالب مالی رفتاری مطالعه میشوند. یکی از مباحث مالی رفتاری، نگرش سرمایه گذاران و به عبارتی نوع نگاه خوشبینانه یا بدبینانه آنها به بازار سهام است. هرچه اثرگذاری عوامل رفتاری بر قیمت گذاری سهام افزایش یابد، ارزشگذاری دارایی های مالی در بازار سرمایه از پیچیدگی بیشتری برخوردار می شود که این مساله موجب می شود تحلیلگران، سرمایهگذاران، سفتهبازان و آربیتراژگران در برآورد ارزش واقعی دارایی ها از قیمتی که بازار در نظر میگیرد بیشتر فاصله بگیرند در نتیجه معاملات اوراق بهادار بیشتر تحت تاثیر نگرش سرمایه گذاران نسبت به آینده بازار و سهام انجام گیرد.
پژوهش موجود به بررسی نگرش سرمایه گذاران به عنوان یک عامل ریسک بازار در قالب مدل چند عاملی ریسک می پردازد و به دنبال پاسخ به این پرسش است که نوع نگاه سرمایه گذاران به بازار سهام تا چه میزان در ارزشگذاری آنها در بازار سرمایه ایران و به تبع آن، تا چه میزان در بازدهی سهام در بازار تاثیر میگذارند.
۱-۶٫ سوالات و فرضیه تحقیق
الف: سؤالات اصلی: آیا رابطه معناداری بین نگرش سرمایه گذاران وکسب بازده در بازار سهام وجود دارد؟
آیا رابطه معناداری بین نگرش سرمایه گذاران با وقفه یک دورهای و کسب بازده در بازار سهام وجود دارد؟
ب : سؤالات فرعی: آیا بین نگرش سرمایه گذاران و اندازه شرکت رابطه مستقیمی وجود دارد؟
آیا بین نگرش سرمایه گذاران و نسبت قیمت بازار به ارزش دفتری سهام رابطه مستقیمی وجود دارد؟
فرضیه های تحقیق:
الف: فرضیه اصلی: رابطه مستقیم و معناداری بین نگرش سرمایه گذاران و کسب بازده در بازار سهام وجود دارد.
رابطه مستقیم و معناداری بین نگرش سرمایه گذاران با وقفه یک دورهای و کسب بازده در بازار سهام وجود دارد.
ب: فرضیه های فرعی: رابطه مستقیم و معناداری بین نگرش سرمایه گذاران و بازده سهام بزرگ وجود ندارد .
رابطه مستقیم و معناداری بین نگرش سرمایه گذاران و بازده سهام ارزشی وجود ندارد.
۱-۷٫ روش تحقیق
۱-۷-۱٫ مدل تحقیق
مدل بکارگرفته شده جهت بررسی رابطه بین نگرش سرمایه گذاران و عوامل بنیادی شرکت شامل اندازه، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار عبارست از مدل چند عاملی کارهارت که به صورت زیر تبیین می شود:
رابطه ۱-۱
که در آن:
J: تعداد سهام موجود در نمونه
T: تعداد مشاهدات موجود برای هر شرکت
: نشاندهنده بازده مازاد دارایی j در دوره t
: نشاندهنده بازده مازاد بازار در دوره زمانی t
Sentt: عامل نگرش سرمایه گذاران در ماه t
Rsmb: عامل بازده ناشی از اندازه شرکت
Rhml: عامل بازده ناشی از ارزش شرکت
Rmom: عامل بازده ناشی از مومنتوم
۱-۷-۲٫ تعریف عملیاتی متغیرها
به منظور محاسبه نگرش سرمایه گذاران از رابطه موسوم به EMSI یا Equity Market Sentiment Index که به صورت زیر است استفاده می شود:
رابطه ۱-۲
که در آن:
Rir: رتبه بازده ماهانه سهام شرکت i
Riv: رتبه نوسانپذیری تاریخی شرکت iاست. برای محاسبه نوسانپذیری تاریخی از انحراف معیار بازده ماهانه سهام طی پنج ماه قبل استفاده شد.
: میانگین رتبه بازده ماهانه سهام شرکتهای پرتفلیو
: میانگین رتبه نوسانپذیری تاریخی سهام شرکتهای پرتفلیو
برای محاسبه بازده بازار از شاخص قیمت و بازده نقدی یا همان شاخص بازده کل بورس اوراق بهادار تهران (TEDPIX) استفاده شده است که از طریق رابطه ۳ قابل محاسبه است.
رابطه ۱-۳
TEDPIXt عبارتست از میزان شاخص کل در ماه t
: نشان دهنده بازده مازاد ناشی از اندازه شرکت
رابطه ۱-۴
که در آن
: سبد سهام شرکت های کوچک که به ترتیب دارای ارزش دفتری به ارزش بازار کوچک، متوسط و بزرگ می باشند
: سبد سهام شرکت های بزرگ که به ترتیب دارای ارزش دفتری به ارزش بازار کوچک و متوسط و بزرگ می باشند.
: نشان دهنده بازده مازاد ناشی از ارزش پرتفلیو
رابطه ۱-۵
: نشان دهنده صرف ریسک مومنتوم است.
برای محاسبه بازده مومنتوم از روش تشکیل پرتفلیو طبقه بندی شده سهام برنده و بازنده استفاده شده است.
۱-۷-۳٫ داده ها و نمونه آماری
جامعه آماری شرکت های موجود در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. نمونه مورد بررسی شامل شرکتهای فعال موجود در جامعه آماری به استثنا شرکتهایی است به دلیل نداشتن شروط حضور در نمونه از نمونه انتخابی حذف شده اند. یکی از این دلایل حضور نداشتن شرکت در بورس اوراق بهادار در بازه زمانی مورد مطالعه است.
دوره زمانی پژوهش از ابتدای سال ۱۳۸۴ تا پایان سال ۱۳۹۲ میباشد.
۱-۸٫ خلاصه فصل
در این فصل خلاصهای از اقداماتی که در این پژوهش در فصول آتی انجام خواهد شد بیان شد. در ادامه پژوهش و در فصول آتی به هر کدام از موارد مطرح شده به تفصیل خواهیم پرداخت.
فصل دوم
مبانی پژوهش
۲-۱٫ مقدمه
سرمایه گذاران ابتدا میبایست تخمینی از میزان ریسک و بازده سرمایه گذاری خود داشته باشند و پس از آن به خرید دارایی اقدام کنند. مدلهای قیمت گذاری دارایی ها به همین منظور توسط
نظریهپردازانهای مالی ارائه شده اند. مدلهای قیمت گذاری دارایی ها از پرکاربردترین مدلها در حوزه های مختلف علوم مالی مانند مدیریت مالی شرکتها و مدیریت سرمایه گذاری میباشند. از آنجا که یکی از اساسیترین مباحث مطرح در علوم مالی، تخصیص بهینه منابع میباشد و سرمایه یکی از ارزشمندترین منابع اقتصادی است، بنابراین برای ترغیب سرمایه گذاران به سرمایه گذاری بیشتر در بازارهای مالی، باید مدلهای قیمت گذاری موجود را دائما مورد بررسی و نقد قرار داد و مدلهایی مناسبتر را معرفی نمود.
قبل از دهه ۱۹۵۰ میلادی سرمایه گذاران عمدتا به سهامی توجه داشتند که حداکثر بازدهی را دارا باشد. به عبارت دیگر باید در دارایی هایی سرمایه گذاری میکردند که زیر قیمت ارزشگذاری شده بود.
در سال ۱۹۵۲، مارکویتز[۹] این نظریه را مورد انتقاد قرار داد و بیان داشت، سرمایه گذاران باید به دو عامل ریسک و بازده توجه داشته باشند و بدین ترتیب بود که وی نظریه نوین پرتفلیوی را ارائه نمود. مدتی بعد با ارائه مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایهای (CAPM) توسط شارپ (۱۹۶۴)[۱۰]و لینتنر (۱۹۶۵)[۱۱] اولین نظریه قیمت گذاری دارایی ها در حوزه علوم اقتصادی و مالی به منصه ظهور نشست. طبق این الگو، یک سبد سهام خوب فقط حاوی ریسک سیستماتیک است. به همین دلیل به الگوی تک عاملی معروف شد. ریچارد رول (۱۹۷۷)[۱۲] ضمن انتقاد به مدلCAPM ، مدل قیمت گذاری آربیتراژ را پایهگذاری کرد. فاما و فرنچ(۱۹۹۲)[۱۳] با بررسی تعدادی از عوامل موثر بازدهی سهام، مدل سه عاملی را ارائه کردند. فاما و فرنچ (۱۹۹۲) براساس یافته های پژوهش خود، الگوی قیمت گذاری دارایی های سرمایهای را مورد انتقاد قرار داده و مدعی شدند که عامل بتا به تنهایی نمی تواند پراکندگی بازده پرتفلیو سهام را به خوبی توضیح دهد. بنابراین مدعی شدند که مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایهای قابل اتکا نیست. زیرا وقتی عامل دوم یعنی اندازه شرکت وارد الگو می شود، نقش بتا در توجیه پراکندگی بازده سهام کاهش می یابد. همچنین آنها عامل سوم یعنی نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار را به عنوان متغیر مستقل وارد الگو کردند و متوجه شدند که نقش عامل بتا به شدت کاهش مییابد. از این رو به این نتیجه رسیدند که الگوی سه عاملی بهتر از الگوی تک عاملی پراکندگی بازده سبدهای سهام را توضیح میدهد.
موضوعات: بدون موضوع
[ 02:29:00 ق.ظ ]