کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • مطالعه مؤلفه‌های رفتار شهروندی سازمانی در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه ۱۰ کشور- قسمت ۴
  • راهنمای نگارش مقاله درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • بررسی نشانه‌های ظهور امام زمان در منابع شیعه- قسمت ۷
  • بررسی-تاثیر-ا-ستراتژی-تعمیم-نام-تجاری-بر-نگرش-مصرف-کننده-از-محصول-جدید- فایل ۲۵
  • رابطه هوش سازمانی و استرس های شغلی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان مازندران- قسمت ۱۲
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره تفکر مذهبی در شعر کودکان گروه های سنی الف و ...
  • دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با بررسی تأثیر هوش هیجانی بر استفاده از بیمه عمر- فایل ۲۰
  • رابطه خودکنترلی و سبک¬های فرزندپروری با بهزیستی روانشناختی در بین دانش¬آموزان دبیرستانی شهرستان آباده ۹۳- قسمت ۷
  • ارزیابی پذیرش کیفیت خدمات الکترونیکی، رضایت و تمایلات مشتری درمطالعه میدانی بانک ملت استان کرمانشاه- قسمت ۲
  • دانلود پایان نامه درباره دعاوی سهامداران علیه شرکت و مدیران شرکت سهامی
  • بررسی ارتباط ازدواج خویشاوندی با بیماری های ژنتیکی مطالعه موردی شهر اصفهان- قسمت ۷
  • راهنمای نگارش مقاله درباره بررسی همسویی استراتژیک فناوری اطلاعات و استراتژی های کسب و کار سازمان مورد ...
  • مکان یابی پخش سیلاب با استفاده از تحلیل چند معیاره مکانی۹۲- قسمت ۳
  • بررسی تأثیر آموزش به شیوه نمایش خلاق بر تفکر انتقادی و پیشرفت درسی دانش آموزان در درس علوم اجتماعی سوم ابتدایی- قسمت ۴
  • راز و رمزهای پنهان و پوشیده قیام های مذکور برا اساس کتاب مقاتل الطالبیین
  • 7ـ علی بن هلال کرکی اصفهانی[705]
  • مطالعه تطبیقی سیاست کیفری ایران وحقوق جزای بین الملل درقبال تطهیرپول های نامشروع (پول شویی)- قسمت ۱۷
  • تبیین سطح فساد بررسی تطبیقی اثر کیفیت حاکمیت و حکمرانی خوب- قسمت ۷
  • تدوین و آزمون مدل انگیزشی برای تصمیم به ترک یا ادامه تحصیل دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان مناطق روستایی شهرستان اقلید- قسمت 35
  • تحلیل محتوایی مفاهیم و مضامین اخلاقی در قرآن کریم وکاربردهای آن در طراحی یک نظام تربیتی آموزشی- قسمت ۷
  • طنز درآثار ادبی قرن هشتم هجری با محوریت عبید زاکانی و حافظ شیرازی- قسمت ۶
  • پژوهش های پیشین در مورد بررسی اعمال مصونیت کیفری در حقوق بین الملل- فایل ۶
  • زندگی خوابگاهی و نحوه تکوین هویت فرهنگی دختران- قسمت ۱۰- قسمت 3
  • پایان نامه نهایی زواره قبادی- قسمت ۱۳
  • راهنمای نگارش مقاله در رابطه با بررسی تأثیر سرمایه‌ی اجتماعی بر راه‏اندازی کسب‏ و کار خانگی- فایل ۱۷
  • تبیین تعهد به برند بر اساس شخصیت برندها در بازار لوازم خانگی استان گیلان بر اساس یک مدل علّی- قسمت ۶
  • طبیعت در شعر قیصر امین پور- قسمت ۱۴
  • ارائه مدلی جهت استقرار مدیریت پروژه امنیت اطلاعات- قسمت 9
  • نقش کشمکش های والدین در سازگاری فرزندان (اعتماد به نفس، پرخاشگری و سلامت روان)- قسمت ۶
  • بررسی رابطه بین مدیریت دانش با چابکی سازمانی کارکنان ومعلمان آموزش ...
  • شناسایی و اولویت بندی موانع حمایت ¬مالی از ورزش قهرمانی استان فارس- قسمت ۶
  • رابطه‌ی بین سبک‌های هویّت و تاب‌آوری با شادمانی در دانش‌آموزان استان گلستان- قسمت ۱۴
  • تحلیل نظریه مشورتی دیوان بین المللی دادگستری در قضیه استقلال کوزوو- قسمت 2




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      تعامل أصحاب المذاهب الأربع مع المعصومین ع ۱۲- قسمت ۳ ...

    أصول مذهب الشافعی: ۱۲۶
    مذهبه القدیم والجدید: ۱۲۷
    ۲ -تعامل الشافعی غیر المباشر مع الأئمه^: ۱۲۷
    علم الشافعی یرجع إلى أبی حنیفه ومالک: ۱۲۷
    سفیان بن عُیْینَه شیخ الشافعی لقی الصادق×: ۱۲۸
    سفیان بن عیینه من أصحاب الصادق×: ۱۲۹
    سفیان بن عیینه اتهم بالتشیع: ۱۳۰
    سفیان بن عُیْینَه شیخ الشافعی لقی الصادق×: ۱۳۰
    ابن عیینه یسأل الزهری عن تسمیه زین العابدین×: ۱۳۱
    الإمام زین العابدین أزهد الناس قاله الزهری لسفیان: ۱۳۱
    یقول الزهری ما لقیت أحدا أفضل من علی بن الحسین×: ۱۳۲
    سفیان بن عیینه أحد رواه حدیث الغدیر: ۱۳۲
    قصه فاطمه مع أبیها رسول الله’ یرویها ابن عیینه: ۱۳۳
    أهل البیت^ أمان الأمه من الظلال: ۱۳۴
    زین العابدین × والدعوه إلى الدین: ۱۳۵
    حِکَمْ ومواعظ الإمام زین العابدین×: ۱۳۵
    الشافعی وابن راهویه ممن روى عن الرضا×: ۱۳۶
    ابن راهویه شیخ الشافعی من رواه حدیث السلسله الذهبیه الرضویه: ۱۳۷
    حوار بین الشافعی وشیخه ابن راهویه: ۱۳۹
    تبرک الشافعی بقبر موسى الکاظم×: ۱۳۹
    مدح الشافعی لأهل البیت^: ۱۴۰
    الشافعی یتفاءل بتشرفه برؤیه أمیر المؤمنین× المبارکه: ۱۴۲
    الشافعی یأخذ بمذهب الصادق× فی سهم ذوی القربى: ۱۴۳
    فتوى الشافعی بوجوب الصلاه على الآل فی الصلاه المکتوبه: ۱۵۲
    الشافعی فیه تشیع وانحیاز شدید لسنه النبی’: ۱۵۳
    کان الشافعی شدید التشیع: ۱۵۳
    کان الشافعی لا یصلی التراویح: ۱۵۴
    الشافعی یقتبس الحِکَمْ من کلام الأئمه^: ۱۵۴
    الفصل الخامس : تعامل أحمد بن حنبل مع أئمه أهل البیت^
    أحمد بن حنبل عاصر خمسه من الأئمه^: ۱۵۸
    أصول مذهب أحمد بن حنبل: ۱۵۸
    ۲ -تعامل أحمد بن حنبل غیر المباشر مع الأئمه^: ۱۵۹
    مشایخ أحمد من أصحاب الأئمه^: ۱۶۰
    محمّد بن فضیل من أصحاب الصادق× أخذ عنه أحمد: ۱۶۲
    روایه محمد بن فضیل: ۱۶۳
    روایه مقتل الرضا× بالسم ظلما بأرض خراسان: ۱۶۴
    حدیث المعراج فی اختیار أمیر المؤمنین× خلیفه: ۱۶۴
    ۳ – تعامل أحمد بن حنبل المباشر مع الأئمه^: ۱۶۵
    أحمد ومشاهدته کرامه الکاظم: ۱۶۵
    ما قاله أحمد فی شأن أئمه أهل البیت ×: ۱۶۶
    شهاده أحمد فی شأن الإمام علی ×: ۱۶۶
    ما قاله أحمد فی علی× ومعاویه: ۱۶۷
    ما قاله أحمد فی شأن زین العابدین×: ۱۶۷
    أحمد وحدیثه عن کتاب أمیر المؤمنین×: ۱۶۷
    أحمد ومعرفه علی× شرط فی قبول الصلاه: ۱۶۸
    أحمد بن حنبل یوثق أصحاب الأئمه^ من الشیعه: ۱۶۸
    نتیجه البحث ۱۷۱
    فهرس مصادر البحث ۱۷۵

     

    المقدمه

    الحمد لله رب العالمین وصلى الله على سیدنا وحبیب قلوبنا وقره عیوننا وبهجه نفوسنا رسول رب العالمین سیدنا محمد المصطفى الأمین خیره خلقه أجمعین وعلى أهل بیته صفوه المؤمنین وخلاصه المتقین الساده المطهرین فی کتابه المبین صلاه دائمه إلى أبد الآبدین وعلى صحبه الأخیار المنتجبین الراضین المرضیین وعلى أتباعهم بالحسنى إلى یوم الدین.
    إن هذه الرساله المسماه بـ (تعامل أئمه المذاهب الأربعه مع المعصومین ^) موضوعها البحث والتنقیب فی کیف کان تعامل أصحاب المذاهب الأربعه مع أئمه أهل البیت ^، باعتبارهم أئمه حدیث وفقه عند أتباعهم، یرجعون إلیهم فی فروع الدین وأحکامه، فالبحث یدور حول: لقائهم بالأئمه ^ وبأصحابهم، وکیفیه الرجوع إلیهم والأخذ عنهم، ومقامهم ومکانتهم^ عندهم. وهذه الرساله تسعى إلى إبراز ذلک التعامل بشکل جلی بالاعتماد على ما ورد فی کتب الفریقین سنه وشیعه بکل أمانه بعون الله تعالى.
    أئمه: جمع إمام، وکلمه إمام: لها معانی عده فی مصطلح المتشرعه، إمّا بیّنه بحسب الإضافه کما یقال: إمام صلاه الجماعه، إمام فی الحدیث والفقه وما شابه ذلک، وإمّا بحاجه إلى بیان بحسب ما یذهب إلیه کل فریق، ومن المعلوم أن إمامه أصحاب المذاهب الأربعه إمامه حدیث وفقه.
    وقد قسّم أهل السنه الإمامه إلى صغرى وکبرى، فالکبرى یختلف مفهومها عن إمامه الفقه، وتطلق بحسب ( الإصطلاح السیاسی ) على کل من یلی أمر المسلمین، وهی عندهم رئاسه عامه ومنصب قیادی تکون لمن ناب عن رسول الله’ بالبیعه بعد الاختیار أو بالعهد من خلیفه سابق أو بالشورى أو بالغلبه، ویعتقدون أنها لم تکن بنص من الله عز وجل ولا من رسوله’، ویسمون الإمام خلیفه وأمیر المؤمنین.
    وأما الشیعه الجعفریه فتعتقد بأن الإمامه کانت بنص من الله سبحانه وتعالى للمصطفین من عباده لطفا ورحمه منه، ونعمه أنعم بها على خلقه، ویسمون صاحبها ولیا وإماما وخلیفه، وهی نیابه عن رسول الله’ تکون بتعیین وتنصیب منه، وأنها إمامه تقى وعلم وهدى واقتداء، وتکون القیاده من مشمولاتها، لأن الإمامه أعظم وأوسع من أن تکون مختزله فی قیاده سیاسیه کما یتوهم غیرهم، فالقیاده مجرد وظیفه یتقلدها الإمام إذا اجتمعت شرائطها، وأهمها بیعه النصره، ولا یسعى إلیها بالقهر والغلبه وسفک الدماء ألبته، فإمامه الخلفاء الثلاثه محصوره فی القیاده السیاسیه لا تتعداها, وإمامه أصحاب المذاهب محصوره فی الحدیث والفقه، وأما إمامه أهل البیت ^ فمطلقه وغیر محصوره، فهذا هو الفارق الجوهری بین إمامتهم وإمامه غیرهم.
    وتعامل الأربعه مع أئمه أهل البیت ^ ینقسم إلى قسمین: تعامل مباشر وتعامل غیر مباشر، المباشر معلوم، وغیر المباشر یکون بالواسطه، إما فی زمانهم، وإما بعد زمانهم، والواسطه أعم من أن تکون عن طریق رساله أو کتاب، أو نقل روایه وما شاکل ذلک، ومن أهم الوسائط الأبناء والموالی والأصحاب.
    فأتباع أهل البیت ^ یتعاملون مع أئمتهم فی عصر غیبه الإمام بواسطه النقل المتواتر عبر الأجیال، بالتّلقی عن عدول الأمه من العلماء والفقهاء، والمَوثُوق مما دُوّن فی بطون الکتب المَعلُومه، یتعاملون معهم بکل احترام وبکل حب وموده، ومستمرون فی اتّباعهم طوال هذه القرون المتعاقبه لم یفارقوهم، فهم حاضرون فی قلوبهم، وفی عقولهم، وفی وجدانهم، وإن غابت عن أبصارهم أشخاصهم، مقدّمون عندهم على من سواهم، یرجعون إلیهم فی کل صغیر وجلیل من أمور دینهم ودنیاهم، ویتقربون إلى الله بولایتهم ویتبرؤون من أعدائهم أعداء الإسلام والمسلمین.
    ولسائل أن یسأل: طوال هذه القرون المتعاقبه کیف کان تعامل إخواننا أهل السنه مع أئمه أهل بیت النبی’؟ بدون شک التاریخ والسیره کفیلان بالإجابه، ونحن لا نظن بالسواد الأعظم من الأمه المرحومه إلا وهی مع أهل البیت ^، قلوبهم عامره بمودتهم، ویتقربون إلى الله عز وجل بحبهم. وإن جهل بعض المسلمین حقیقه التشیع لآل الرسول’، فسعینا فی هذه الرساله محصور بموضوع تعامل الأربعه المباشر وغیر المباشر مع أئمه أهل البیت ^ والتعرف علیهم.
    ولا یخفى أیضا بأن مشایخ وأستاذه أصحاب المذاهب الأربعه وتلامیذهم من أهم الوسائط بینهم وبین أئمه أهل البیت ^، بالإضافه إلى ما جاء فی الکتب والمراسلات. وأما الأخبار التی ننقلها فإننا نسعى لتوضیح الفکره المستنبطه منها، ولو استلزم بعض الاسترسال بدون الدخول فی التحلیل المطول أو المقارنه المسهبه، حفاظا على منهج البحث.
    ونعتقد بأن أئمه أهل البیت ^ امتداد طبیعی للرساله المحمدیه، ورثوا علم الکتاب والسنه کابرا عن کابر، وقد أغناهم الله عن إعمال الرأی والقیاس والاستحسان، فمنهجهم کما یروى عن الإمام الصادق×: ( حدیثی حدیث أبی، وحدیث أبی حدیث جدّی، وحدیث جدّی حدیث علی بن أبی طالب، وحدیث علی حدیث رسول اللّه ’ وحدیث رسول اللّه قول اللّه عزّ وجلّ) فلا یوجد عند المسلمین سلسه حدیثیه تماثل هذه السلسه الذهبیه مطلقا، فالذی رُوِیَ عن الإمام علی × کالذی یُروى عن بقیه الأئمه ^ حذو القذه بالقذه، والتعامل مع أحدهم کالتعامل مع أبیهم الإمام علی × وجدهم رسول الله ’، وقد کان الإمام الصادق × فی زمانه هو قطب الرحى وقبله العلماء والعرفاء، ینهلون من معینه الصافی، فانتشرت عنه معظم علوم أهل البیت ^، وقد ساعدته الظروف المرحلیه مثل الهدوء السیاسی النسبی، بخلاف من سبقه أو تقدمه من الأئمه ^ کما هو معلوم، فالإمام الصادق × من أقوى حلقات التواصل مع أمه جده رسول الله ’، وبذلک نعتبر المتعاملین معه متعاملین مع سائر أئمه أهل البیت ^.
    فالجو العام الذی خلقه أئمه أهل البیت ^ بحسن سیرتهم وسلوکهم وبهاء عبادتهم وأدعیتهم وعظیم أخلاقهم وتدفق علومهم، کان عاملا فاعلا ومؤثرا قویا فی أوساط الأمه، بما فی ذلک أصحاب المذاهب الأربعه، فالإنسان یتفاعل ویتأثر بما یحیط به تلقائیا وبدون شعور، وهذه سنه الله فی خلقه، وقد یلتفت لما حوله من المؤثرات فیتعامل معها ایجابا أو سلبا، فالذی یهمنا هو التعرّف على مسار تعامل الأربعه مع أئمه أهل البیت ^.
    وغیر خافی على کل متتبع بأن هواجس الخوف من سلاطین الجور وأصحاب النفوذ والضلال وأهل الفتن الحالقه ومن والاهم، وکونهم لا یزالون على مر العصور والأزمان یشکلون حائلا قویا أمام ظهور الحق ونشر المعرفه، فقد اُجبِر أکثر الناس على السکوت خوفا من استباحه دمائهم وأعراضهم وأموالهم، وحاول بعضهم إیصال الحق بشتى طرق الایماءات والإشارات بدون تصریح، وتشجع البعض الآخر فصرح بالحق بکل وضوح، فناله ما ناله من المحن والإحن والاستئصال والقتل، ولهذا استوجب رصد الحق واقتناصه من کل قول أو إشاره خفیه صدرت عن عالم أو فقیه، سیما أصحاب المذاهب الذین ابتلوا فی محن تشیب الصغیر وتهرم الکبیر.
    فالدارس لنشأه المذاهب الأربعه وکیفیه انتشارها، وتأثیر الحکام القوی علیها وما جرى بین مقلدیها ومریدیها من تحزب وتعصب، لا یستبعد أن یُدس ویُکذب علیهم وتُخفى بعض الحقائق من سیرتهم، فقد کانت کل فرقه تجر النار إلى قرصها لکسب ولاء السلطان وود الرعیه وغیر ذلک، وقد کُذب على ر سول الله ’ وما أدراک ما روسل الله ’، فکیف تسلم من هذه الآفه رعیته وأتباعه؟ وهذا الأمر یکون آکد فی تعامل الأربعه مع أئمه أهل البیت ^ الذین حوربوا بألوان الحروب کما هو معلوم، فعلینا أن ندرس ذلک التعامل بحذر شدید، ونکون من المنصفین فیما ینسب للأربعه من مخالفات أو ضلالات، ولا ینبغی أن نرکن إلى کل نقل استأنس به أهل الشیعه أو أهل السنه.
    ولعل هناک من یستبعد أن یروی الإمام عن غیر الإمام فی علوم الدین، لأنه وارث لعلم النبی ’ فلا یحتاج إلى غیره، بل غیره محتاج إلیه، لکن الإمام قد یروی عن غیر المعصوم من باب إقامه الحجه أو لغرض آخر وهذا لا ینافی طهارته، فإنه یسمع من الرواه فیقرّ الحق ویعدل الخطأ وینکر الباطل، وقد کان النبی ’ یحب أن یستمع للقرآن الکریم من غیره وهو صاحبه، ویستمع لأحادیث أهل الکتاب وهو أعلم بما یقولون، وأما الحوادث والوقائع فإنه یسأل عنها ویرویها کغیره، لکنه لا یثنی رکبتیه لیتعلم من غیر المطهرین، وللمتتبع أن یقف على ذلک فی سیرتهم ^.
    فرواه العلم والفقهاء قد لا یلتزمون بمذاهب مشایخهم وأساتذتهم، وهذا لا یؤثر فی ولائهم بحسب ما جرى علیه الحال عند العامه، فکم من فقیه أخذ العلم عن شیخه وأستاذه وهو ینتسب إلیه ویفتخر به، إلا أنک تراه یخالف مذهبه، وهذا ما ابتلى به أئمه أهل البیت ^، فکم من منتسب إلیهم غیر ملتزم بمنهجهم.
    هناک طُرق واتجاهات عاشها أصحاب المذاهب الأربعه، مثل سبیل الإمام علی ×، وسبیل کلٍ من عمر بن الخطاب وعثمان بن عفان وابن عباس وابن عمر وابن مسعود وغیرهم، وقد استمرت هذه السُبل من بعدهم عن طریق أتباعهم کما هو معلوم، فالذی سلک سبیل الإمام علی × هم أبناؤه الأئمه ^ بالدرجه الأولى، ثم أصحابهم وشیعتهم، فهل کان أصحاب المذاهب الأربعه یسلکون هذا السبیل أم یترنحون بینه وبین السبل الأخرى؟ سیتبین هذا فی تعاملهم مع أئمه أهل البیت ^.
    فالإمام علی والأئمه من ولده ^ یعتمدون فی منهجهم على نصوص الکتاب والسنه النبویه فی أصول الإیمان وفروع الدین، ولا یتجاوزونهما قید أنمله، ومعظم أصول وکلیات القواعد الشرعیه قد أساسها الأئمه ^، بینما الغالب على نهج الخلفاء الثلاثه وأصحاب المذاهب الأربعه، بعد الکتاب وما وصلهم من السنه، الاعتماد على الرأی والقیاس والاستحسان، لغیاب النص النبوی بسبب منع روایه الحدیث وتدوینه بعد رحیل النبی ’ لعشرات السنین.
    ثم إن أئمه أهل البیت ^ قد مُنِحُوا جاذبیه ربّانیه، تهوی إلیهم أفئده الناس على اختلاف مذاهبهم ومشاربهم حتى من غیر المسلمین، بل إنک تجد أعداءهم ینجذبون إلیهم مقهورین، والکل یُسعد عندما یُنسب إلیهم، فأنت فی راحه عندما تُنسَبُ إلیهم ما دمت لست على مذهبهم، أما إذا أخذت بمذهبهم وأتـّبعتهم ولو شیئا قلیلا، تحولت بسرعه البرق الخاطف إلى رافضی بغیض فی نظرهم!!

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      رویکرد قانون تعیین تکلیف ثبتی اراضی و ساختمانهای فاقد سند رسمی در حل و فصل اختلافات ملکی- قسمت ۶ ...

    نکته قابل توجه این نکته است که موافقین عدم پذیرش دعوی علیه دارنده سند مالکیت فقط می تواند معتقد به عدم قبول دعوای فروشنده بر مشتری باشد والا نمی توانند بگویند که مشتری هر وقت خواست ادعای غبن کند نمی تواند زیرا فروشنده که سند ندارد و سند از او به مشتری منتقل گردیده است بنابر این، بنابر قول موافقین به این نتیجه می رسیم که فروشنده بتواند و همین بهترین دلیلی است که عقیده موافقین مبنای منطقی و قضایی ندارد و هیچ جهتی که پایه عقلائی داشته باشد برای این ترجیح و تبعیض نمی توان قائل شد و از ماده ۲۲ قانون ثبت نیز به هیچ وجه محرومیت یک طرف و حقانیت طرف دیگر استفاده نمی شود.[۴۸]
    نکته: در صورتی که خیار غبن به میزان فاحش هنگام عقد ، ساقط شود و پس از معامله معلوم شود که غبن افحش بوده ، مغبون حق فسخ معامله را خواهد داشت و به این دلیل در دفاتر اسناد رسمی هنگام ثبت معاملات به منظور مسدود کردن هرگونه راهی جهت فسخ معامله به روش گذشته قید می شود که با اسقاط کافه خیارات ولو خیار غبن فاحشا کان او افحش. [۴۹]
    بند دوم ـ اکراه
    از دیگر مسائلی است که طبق نظر موافقین عدم پذیرش دعوی در مقابل سند مالکیت ،امکان طرح دعوا به استناد اکراه در محاکم وجود ندارد.
    در مقابل مخالفین با توجه به مواد قانون ثبت که طرز جریان تقاضای ثبت را بیان می کند معلوم می گردد که ماده ۲۲ قانون ثبت فقط ناظر به مواردی است که مطابق قانون جریان ثبت ملک تمام شده باشد و پس از ختم مدت اعتراض، ثبت در دفتر املاک می گردد .نسبت به چنین املاکی به مناسبت رعایت تمام تشریفات قانونی دیگر اعتراضی نمی توان پذیرفت و کسی که بنام او ثبت شده مالک شناخته می شود.
    امادر مورد انتقال اگر همین نظر را اتخاذ کنیم اولاًـ مسلم است که منظور از انتقال ، انتقالی است که مطابق قانون صورت گرفته باشد و انتقال غیر صحیح منظور نظر قانون نخواهد بود. ثانیاًـ لازم می آید که هنوز انتقالی واقع نشده یا در صورت وقوع انتقال فاسد ، قانون حکم به صحت آن کند و برای انتقال فاسد آثار قانونی قائل گردد که چنین تصوری مبنای عقلائی نمی تواند داشته باشد.
    رجوع به محاکم برای احقاق حق اشخاص است و اگر بخواهیم این حق را از اشخاص سلب کنیم در برابر قوه اداری حقوق افراد ضامن نخواهد داشت .چه صدور سند مالکیت بیش از یک امر اداری نیست و منشاء اعتبار هر سند مالکیتی مطابقت آن با قانون است که در ماده ۲۲ قانون ثبت ذکر گردیده است .علی هذا برای اینکه معلوم گردد صدور سند مالکیت مطابق با قانون است مرجعی باید بتواند آن را مورد رسیدگی قرار دهد که این مرجع فقط محکمه خواهد بود.
    صدور سند مالکیت به نام خریدار جدید یا منتقل الیه عملی است اداری و ثبت ملک در دفتر به خودی خود منشا مالکیت یا حق نیست بلکه ثبت مزبور اشاره ایست از وقوع معامله یا انتقال . بنابر این هرگاه اصل معامله یا انتقال صحیح نباشد بدیهی است خلاصه آن نیز اعتبار نخواهد داشت .علی هذا هیچ جهت قانونی و عقلائی نمی توان فرض نمود در موردی که نسبت به صحت معامله یا انتقال ایراد می شود از قبیل معامله متوقف، مجنون یا مکره محکمه نتواند رسیدگی کند.[۵۰]

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    بخش دوم:

     

    شرایط صدور سند برای اراضی و ساختمانهای فاقد سند رسمی

    فصل اول: شرایط صدور سند رسمی
    به گزارش خبرنگار مهر ،خرداد ماه سال ۱۳۸۹ بود که سید مرتضی بختیاری وزیر دادگستری دولت دهم اعلام کرد قولنامه ها باید از چرخه معاملات حذف شوند چرا که بیشتر دعاوی حقوقی در دادگاه ها مربوط به همین قولنامه ها است .در همان تاریخ عبدالعلی کوهی معاون وزیر دادگستری اعلام کرد لایحه تعیین تکلیف اراضی قولنامه ای از طرف دولت به مجلس ارائه شده است تا پرونده خانه های قولنامه ای از صفحه قوانین نانوشته حذف شود هم چنین از بهره برداری های غیر مجاز در منابع طبیعی جلوگیری کند.
    انتشار متن این قانون در دی ماه سال ۱۳۹۰ نشان داد : چالش نداشتن سند محضری ، تعداد قابل توجهی از مالکان انواع ملک شامل زمین و ساختمان و به خصوص آپارتمانهای مسکونی را درگیر کرده است .این گروه از مالکان طی این مدت در انتظار اجرای این قانون بودند اما مراجع قضایی حوزه ثبت اسناد اجرای این قانون را منوط به تدوین آیین نامه اجرایی آن کرده بودند.آیین نامه اجرایی قانون تعیین تکلیف املاک فاقد سند ۲۵ تیر ماه با امضای رئیس قوه قضائیه به رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور ابلاغ شد و این سازمان نیز هم اکنون اجرای مفاد قانون را برای ادارات ثبت اسناد تمام استانها لازم الاجرا کرده است؛ طوری که با ابلاغ این آیین نامه بخش قابل توجهی از صاحبان املاک که منتظر اجرای این قانون برای دست یابی به سند رسمی مالکیت بودند می توانند با مراجعه به ادارات ثبت اسناد ، برای ارائه صدور سند مالکیت اقدام کنند ؛ بنابراین هدف از تصویب این قانون و قوانین قبلی صدور سند رسمی برای ساختمانهای مسکونی و زمین های کشاورزی و باغها به استناد اسناد عادی و آسان نمودن روند صدور سند مالکیت برای متصرفانی است که از املاک خود برای مدتی بهره برداری کرده اند، و به واسطه موانعی امکان گرفتن سند برای آنها میسر نشده است.
    در حال حاضر دو گروه از مالکان انواع ملک ،زمین و ساختمان بابت نداشتن سند رسمی مالکیت با مشکل مواجهند:
    دسته اول: مالکانی هستند که توان برقراری ارتباط با صاحب اولیه سند را ندارند به این معنی که صاحب اولیه فوت کرده یا اینکه مفقودالاثر شده است.
    دسته دوم : مالکانی هستند که صاحب اولیه سند به هر دلیلی از انتقال مالکیت طفره می روند.
    با ابلاغ آیین نامه قانون جدید این دو گرو ه می توانند در دبیرخانه ای که قرار است با موضوع املاک فاقد سند در ادارات ثبت اسناد استانها تشکیل شود ،تشکیل پرونده بدهند و اسناد و مدارکی را که اثبات می کند منشاء تصرف ملکی آنها قانونی است در اختیاردبیرخانه بگذارند.طبق این آیین نامه ، هیات حل اختلاف در دبیرخانه بعد از دریافت مدارک متقاضیان صدور سند ، آنها را با اطلاعات و سابقه ثبتی ملک مطابقت می دهد و چنانچه ثابت شود متقاضی ، مالک واقعی است و ملک مورد تقاضا مدعی دیگری ندارد سند محضری به نام او صادر خواهد شد.[۵۱]

    گفتار اول ـ نحوه ثبت نام
    احمد تویسرکانی معاون قوه قضائیه و رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور شرط نخست اجرای این قانون را انجام تمام مراحل آن با بهره گرفتن از فناوریهای نوین اعلام کرد .به همین منظور سامانه پذیرش الکترونیکی تقاضاها تهیه شده تا متقاضیان با مراجعه به سایت سازمان به آدرس www.ssaa.ir به راحتی بتوانند تقاضای خود را به واحد ثبتی ارسال کنند ، تاپس از بررسی هیات حل اختلاف موضوع قانون تعیین تکلیف سازمان ثبت ، سند تک برگ ۶ دانگ برای مالکان صادر کنند .متقاضیان دریافت سند تنها می توانند از طریق پایگاه اینترنتی درخواست خود را ثبت و از طریق پیامک و ایمیل پاسخ خود را دریافت کنند و مالکلان در صورت مراجعه حضوری به سازمان ثبت اسناد قادر به ثبت درخواستهایشان نخواهند بود.
    این اعلام نظر در حالی است که طبق تبصره ۱ماده ۴ آیین نامه قانون تعیین تکلیف اراضی و ساختمانهای فاقد سند رسمی : «متقاضی در صورت تمایل می تواند جهت تکمیل فرم تقاضانامه الکترونیکی و ارائه مدارک مورد نیاز به یکی از دفاتر اسناد رسمی مراجعه نمایند. دفاتر نیز مکلفند به نمایندگی از متقاضی مطابق ضوابط آیین نامه پس از تکمیل فرم الکترونیکی تقاضا ، نسبت به ارسال مدارک مورد نیاز به هیئت ها اقدام نمایند .»
    در این سامانه درخواست افرادی مورد پیگیری قرار می گیرد که بتوانند با وارد کردن مدارک معتبر ـ به سامانه ـ برای ملک مورد نظرشان اثبات کنند که اولاً- منشاء تصرفاتشان قانونی است. ثانیاً- مالک اولیه فوت کرده یا مفقود الاثر می باشد. هم چنین ملک مورد تقاضا باید در بانک اطلاعاتی [۵۲]سازمان ثبت اسناد دارای سابقه ثبتی [۵۳]باشد.
    مسولان قضایی حوزه املاک علاوه بر این سه پیش شرط ، شرایط هشت گانه ای [۵۴]را نیز تعیین کرده اند. که در صفحه اول سامانه قبل از آنکه به افراد اجازه ثبت درخواست داده شود تشریح شده است.در قالب این شرایط کسانی که از ماحصل نقل و انتقال ملکی فقط یک سند عادی نصیبشان شده نیز می توانند برای دریافت سند محظری اقدام نمایند.[۵۵]
    بر اساس آنچه در قانون تعیین تکلیف املاک فاقد سند پیش بینی شده است :« مالکان زمین یا ساختمانهایی که منشا تصرفات آنها قانونی است ؛ اما سند رسمی محضری برای اثبات ادعایشان ندارند ، می توانند نسخه الکترونیکی – اسکن – کلیه اسناد و مدارک در اختیارشان را وارد این سامانه کنند تا هیات حل اختلاف که در اداره ثبت اسناد هر استان به همین منظور تشکیل شده است ،نسبت به تصمیم گیری برای این املاک اقدام کنند».(ماده ۴ آیین نامه قانون تعیین تکلیف).
    دبیرخانه درخواستهای واصل شده را به ترتیب تاریخ وصول بررسی و پس از ممیزی آن و مطابقت مدارک اسکن شده با تصاویر مصدق آن و اخذ گواهی تثبیت موقعیت نقشه ملک در سوابق کاداستر [۵۶]و احراز موضوع مبادرت به ثبت تقاضا نموده و به طریق الکترونیکی شماره پیگیری را به متقاضی اعلام می نماید.در صورتی که تصویر مصدق مدارک مالکیت ظرف مدت ۲۰ روز به دبیرخانه واصل نشود ، دبیرخانه مراتب را به نحو الکترونیکی به متقاضی اخطار و چنانچه ظرف ۲۰ روز مدارک به دبیرخانه تسلیم نشود ، فایل مذکور بایگانی و به مدت سه ماه نگهداری می شود و پس از آن در صورت عدم مراجعه حضوری متقاضی حذف خواهد شد.
    چنانچه مدارک مصدق ارسالی ناقص بوده یا با محتوای فایل الکترونیکی ارسالی مغایرتی داشته باشد ، دبیرخانه مراتب نقص یا مغایرت را به نحو الکترونیکی در دو نوبت به فاصله بیست روز به متقاضی اعلام می نماید . متقاضی مکلف است ظرف ۳۰ روز نسبت به رفع نقص اقدام و الا تقاضای وی با نظر هیات رد می شود.(ماده ۵ آیین نامه قانون تعیین تکلیف)
    نکته :تهیه نقشه ملک باید توسط کارشناسان نقشه بردار سازمان نظام مهندسی ساختمان یا کارشناس رسمی دادگستری در امور ثبتی و نقشه بردار یا نقشه برداران نظام کاردانی و یا مهندسی مشاور نقشه بردار مورد تایید معاونت نظارت راهبردی رئیس جمهور فایل نقشه ملک مورد تقاضای خود را با مختصات utm تهیه نمایند.
    نظر به اینکه متقاضیان درخواست صدور سند مالکیت در اجرای قانون تعیین تکلیف ثبتی اراضی و ساختمانهای فاقد سند رسمی به دلیل نبود امکانات لازم جهت تهیه نقشه utm در برخی از شهرها با مشکل مواجه شده اند لذا در راستای تسهیل در امور مراجعین مقرر گردید متقاضیان در موقع ثبت نام ، نقشه ملک مورد تقاضا را تهیه و به وسیله GPS دستی یا گوشی تلفن همراه صرفاً مختصات جغرافیایی تقریبی یک نقطه از وسط ملک را شخصاً یا از طریق اشخاص آشنا به امور نقشه برداری مشخص و اطلاعات حدود اربعه ملک و مشخصات مجاورین و حد فاصل و مختصات نقطه تعیین شده را در قسمت گواهی تعیین مختصات ملک درج نمایند.[۵۷]
    این درحالی است که در خصوص نحوه ثبت نام جهت استفاده از مواد ۱۴۷و۱۴۸ اصلاحی قانون ثبت ، متقاضی بایستی درخواست خود را که به صورت فرم چاپی تقاضا نامه بود به انضمام مدارک خرید زمین که عمدتاً به صورت سند عادی خرید زمین بوده در مهلت مقرر قانونی به اداره ثبت اسناد محل وقوع ملک تقدیم و در مقابل قبض رسید دریافت می کردند .قبض رسید در سه نسخه دارای شماره مسلسل می باشد که متصدی دفتر هیات حل اختلاف موضوع مواد ۱۴۷و۱۴۸ اصلاحی قانون ثبت مکلف بوده پس از وصول تقاضا این قبض را تکمیل و پس از قید نام و نام خانوادگی و امضاء ، یک نسخه از آن را به متقاضی تحویل داده و نسخه دوم را ضمیمه پرونده نموده و نسخه سوم را در محل مطمئنی نگهداری نماید.
    کلیه درخواستهای واصله به ترتیب وصول در دفتر هیات حل اختلاف ثبت می گردید.در خصوص هیات حل اختلاف در قسمتهای بعدی توضیح داده می شود .
    اگرچه به موجب بندهای یک تا شش قانون مذکور(مواد ۱۴۷و۱۴۸ اصلاحی قانون ثبت)دو مرجع مختلف برای رسیدگی به تقاضاها تعیین شده بود که عبارتند از:
    الف – رئیس ثبت یا کفیل اداره ثبت
    ب – هیات های حل اختلاف
    لیکن عموما رسیدگی به تقاضاها در هیات حل اختلاف صورت می پذیرفت و پرونده ها در صورت تعدد هیئت های حل اختلاف به یکی از هیات ها ارجاع می گردید و در هیات مذکور رسیدگی صورت می گرفت.
    گفتاردوم ـ مدت اجرای قانون
    رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در پاسخ به اینکه مدت زمان اجرای این طرح چقدر است گفت : یکی از مزیتهای این قانون این است که مدت زمان ندارد و مردم یا مالکان می توانند هر زمان برای اخذ سند مالکیت درخواست الکترونیکی خود را ارائه نمایند.تویسرکانی اظهار داشت : البته هنوز فراخوان عمومی اعلام نکردیم چون باید تمام بسترهای لازم از نظر سخت افزاری و نرم افزاری مهیا شود ولی هم اکنون این کار در ادارت کل ثبتی در حال اجراست و سامانه هم در حال دریافت اطلاعات مالکان می باشد. مالک یا متقاضی باید نقشه کاداستر ملک خود را همراه با تکمیل درخواست صدور سند در سامانه تکمیل و بارگذاری کرده و پس از ارسال منتظر نتیجه هیات تخصصی شود.
    عدم تعین سقف زمانی برای رسیدگی به پرونده متقاضیان این احتمال را به دنبال دارد که تراکم درخواستها در سامانه مجازی تازه راه اندازی شده ، کار بررسی درخواست و صدور رای برای مالکان را مشمول مرور زمان کند.[۵۸]
    این در حالی است که مواد ۱۴۷و۱۴۸ قانون ثبت از زمان تصویب (سال ۱۳۵۱) تا پایان مدت اجرای آن (سال ۱۳۸۳)بصورت پی در پی با انجام اصلاحاتی از سوی قانونگذار به صورت محدود دچار تغییرات و تحولات گردید به عبارت دیگر به لحاظ مدت زمان اجرا دارای محدودیت بود که شرح آن در فصل اول (پیشینه ثبت )گذشت.
    گفتارسوم ـ مشمولین قانون تعیین تکلیف ثبتی اراضی و ساختمانهای فاقد سند رسمی
    در اجرای ماده ۱ قانون تعیین تکلیف اراضی و ساختمانهای فاقد سند اراضی کشاورزی ، نسق های زراعی ، باغات و ساختمانهایی که دارای سابقه ثبت به نام اشخاص است و متقاضی تمام یا قسمتی از آن را به صورت سند عادی خریداری کرده و موفق به اخذ سند مالکیت نشده است و املاکی که دارای سابقه ثبت است و متقاضی مالک رسمی مشاعی است و تصرفات وی در محل مجزی شده و به دلیل عدم دسترسی به سایر مالکین مشاعی موفق به اخذ سند مالکیت نشده اند مشمول این قانون خواهند بود.[۵۹]
    به این ترتیب املاکی که فاقد هرگونه سابقه ثبتی هستند و وضعیت و مشخصات اولیه آنها مشخص نیست امکان تعیین تکلیف توسط قانون جدید برایشان مقدور نخواهد بود. منظور از سابقه ثبت این نیست که اسم متقاضی کنونی صدور سند در سابقه ملک وجود داشته باشد ، بلکه منظور این است که ملک تا پیش از آنکه به تصرف قانونی متقاضی در آید باید دارای مالک بوده باشد.[۶۰]
    مشمولین قانون که آنها را بر شمردیم در صورتی می توانند متقاضی سند مالکیت باشند که شرایط زیر را دارا باشند:
    ۱) فو ت مالک رسمی و حداقل یک نفر از ورثه وی
    ۲) عدم دسترسی به مالک رسمی و در صورت فوت وی عدم دسترسی به حداقل یک نفر از ورثه وی
    ۳) مفقود الاثر بودن مالک رسمی و حداقل یک نفر از ورثه وی
    ۴) عدم دسترسی به مالکان مشاعی در مواردی که مالکیت متقاضی ، مشاعی و تصرفات وی در ملک مفروز باشد .(ماده ۱ قانون تعیین تکلیف ).
    برای احراز موارد فوق الذکر باید بر اساس تبصره ۲ ماده ۱در صورت فوت مالک رسمی و وراث وی از سازمان ثبت احوال کشور ، در صورت مفقود الاثر بودن با حکم قطعی دادگاه صالح ، هم چنین در صورت عدم دسترسی از نیروی انتظامی یا شهرداری محل یا سایر مراجع ذی صلاح یا شهادت شهود یا تحقیقات محلی استعلام نمود تا وجود شرایط مقرر در قانون احراز گردد.
    در یک جمع بندی کلی افرادی می توانند تقاضای صدور سند مالکیت نمایند که ملکشان اولاً – دارای سابقه ثبت باشد و ثانیاً- یکی از سه شرط زیر راداشته باشد:
    ۱) اراضی کشاورزی ، باغات و ساختمانهایی که دارای سابقه ثبت به نام اشخاص است و متقاضی تمام یا قسمتی از آن را به صورت عادی خریداری کرده و به واسطه وجود موانع قانونی [۶۱] موفق به اخذ سند مالکیت نشده باشد.
    ۲) املاکی که دارای سابقه ثبت است و متقاضی مالک رسمی مشاعی است و تصرفات وی در محل مجزا شده ولی به دلیل عدم دسترسی به سایر مالکین مشاعی یا فوت مالک یا ورثه موفق به اخذ سند مالکیت شش دانگ نشده است.
    ۳) املاکی که عرصه آن وقف است و متقاضی عرصه را با حق احداث اعیانی اجاره نموده اما موفق به اخذ سند مالکیت نشده است.
    الف ـ مستثنیات قانون
    در قسمت قبلی مشمولین قانون مذکور را برشمردیم .این در حالی است که قانونگذار بطور صریح یا ضمنی املاکی را از شمول قانون خارج کرده است. ماده ۲ قانون تعیین تکلیف مقرر می دارد:« اراضی دولتی ، عمومی، ملی ، منابع طبیعی و موات از شمول این قانون مستثنی می باشد».
    علاوه بر استثنائات مذکور در ماده ۲ قانون تعیین تکلیف موارد دیگری نیز وجود دارد که امکان صدور سند برای آنها نمی باشد:
    الف – اراضی و املاکی که فاقد سابقه ثبت هستند؛
    ب – اراضی که فقط با چهار دیواری محصور و فاقد بنا باشد به عبارتی زمین به تنهایی از شمول قانون خارج است ؛
    ج – اراضی و املاکی که مالک رسمی آن در قید حیات است و می توانند از طریق مراجعه به دفاتر اسناد رسمی ملک را به صورت رسمی خریداری نمایند؛
    د – اراضی و املاکی که که مالک رسمی آن فوت کرده و متقاضی جهت انتقال رسمی ملک به ورثه دسترسی دارد و امکان انتقال رسمی از طریق دفاتر اسناد رسمی وجود دارد؛
    ر – افرادی که املاک متعلق به موسسات دولتی را تحت هر شرایطی در اختیار دارند ؛
    مشمول این قانون نمی باشند و چنانچه متقاضیان این املاک و اراضی ثبت نام نمایند علاوه بر اینکه تقاضای آنها در هیات های رسیدگی رد خواهد شد وجوه واریزی نیز مسترد نخواهد شد.[۶۲]
    قبل از آنکه شرح اموالی که مالک خاص ندارند داده شود ، لازم است مالکیت تعریف کردد:
    «مالکیت حقی است که شخص نسبت به عین خارجی دارد و می تواند همه گونه تصرف در آن بنماید و هر گونه انتفاعی را از آن ببرد، مگر آنکه قانون استثناء کرده باشد.» (ماده ۳۰ قانون مدنی)
    این تعریف، تعریف مالکیت فردی است که هر یک از افراد جامعه می تواندآن را دارا باشد .در مقابل اموالی
    که موضوع مالکیت فردی قرار می گیرد ،اموالی هستند که مالک خاص ندارد.[۶۳]
    ب ـ تقسیم بندی انواع اراضی
    اراضی را از چند منظر می توان تقسیم بندی کرد که عبارتند از:
    الف – موقعیت و محل استقرار
    این اراضی به دو نوع تقسیم می شود:
    ۱ـ اراضی شهری یا اراضی واقع در محدوده شهر: برابر ماده ۲ قانون زمین شهری مصوب ۲۲/۶/۱۳۶۶ «اراضی شهری زمین هایی است که در محدوده قانونی و حریم استحفاظی شهرها و شهرکها قرار گرفته است…».
    ۲- اراضی غیر شهری یا اراضی خارج از محدوده شهری : اراضی که خارج از محدوده شهر و شهرک واقع است.
    ب ـ از نظر بهره برداری
    شامل اراضی بابر، دایر ، موات ، اراضی ملی و جنگلها می شود که متعاقباً تشریح خواهد گردید .
    اراضی جمع ارض میئ باشد که در فارسی به این زمین گفته می شود .در اصطلاحات ذیل بکار رفته است . هم چنین از جهاتی دیگر نیز اراضی تقسیم بندی می شود که در فقه و منابع اسلامی بیان شده است[۶۴]
    ج ـ انواع اراضی از دیدگاه اسلام
    ۱)زمین بایر از اصل یا موات بالاصاله

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علل و عوامل مؤثر بر تخلفات انتظامی قضات در نظام قضایی ایران- قسمت ۱۱ ...
    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تأثیر آموزش به شیوه نمایش خلاق بر تفکر انتقادی و پیشرفت درسی دانش آموزان در درس علوم اجتماعی سوم ابتدایی- قسمت ۴ ...

    ۵-۳- نتیجه گیری

    ۱۱۷

     

     

    ۵-۴- محدودیت های پژوهش

     

    ۱۱۹

     

     

    ۵-۵- پیشنهادات _

     

    ۱۱۹

     

     

    منابع __

     

    ۱۲۲

     

     

    پیوست

     

    ۱۳۲

     

    چکیده:
    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش به شیوه‌ی نمایش خلاق بر پیشرفت درسی و تفکر انتقادی دانش‌آموزان پایه سوم ابتدایی انجام گرفت. روش پژوهش شبه تجربی با طرح پیش‌آزمون – پس‌آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. برای دستیابی به این هدف، نخست یک نمونه ۴۰ نفری به شیوه نمونه‌گیری در دسترس از میان دانش‌آموزان دختر پایه سوم ناحیه یک شهرستان کرمانشاه انتخاب شد. این افراد در پیش‌آزمون که شامل آزمون استاندارد تفکر انتقادی واتسون و گلیزر و آزمون معلم ساخته پیشرفت درسی بود که پایایی آن در اجرای مقدماتی و اصلی به ترتیب ۷۴% و۸۷% به دست آمده است، شرکت کردند.در مرحله بعد، این عده به دو گروه ۲۰ نفری تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه و با روش آموزش به شیوه نمایش خلاق، و گروه کنترل به شیوه معمول مدارس (سخنرانی) به فراگیری درس تعلیمات اجتماعی پرداختند. در پایان آموزش هر دو گروه در پس‌آزمون شرکت کردند. هم‌چنین به منظور تحلیل داده‌ها از روش آمار استنباطی – آزمون نرمال بودن کلموگروف و آزمون ناپارامتری من ویتنی uاستفاده شده است و نیز پردازش‌های آماری لازم بر روی نمره‌ها با بهره گرفتن از برنامه نرم‌افزاری spss (نسخه ۱۸ ) انجام گردید نتایج بدست آمده در همه موارد نشان داد که آموزش به شیوه نمایش خلاق بر افزایش مهارت‌های تفکر انتقادی شامل استنباط، شناسایی مفروضات، مؤلفه استنتاج، مؤلفه تعبیر و تفسیر، ارزشیابی و پیشرفت درسی دانش‌آموزان پایه سوم ابتدایی تأثیر دارد. تفکر انتقادی و پیشرفت درسی کودکان را مورد تأیید قرار داد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    کلیدواژه‌ها: نمایش خلاق، استنباط، شناسایی مفروضات، مؤلفه استنتاج، مؤلفه تعبیر و تفسیر، ارزشیابی و پیشرفت درسی.

    فصل یکم
    کلیات پژوهش
    ۱-مقدمه
    امروزه شیوۀ تعلیم و تربیت از رویکرد سنتی و حافظه‌محور به سمت رویکرد تعلیم و تربیت تأملی و تفکرمحور جهت‌گیری کرده است. جان دیویی ماهیت تفکر انتقادی را «قضاوت معلق» یا «تردید سالم» تعریف می‌کند. او تفکر انتقادی را شامل بررسی فعال، پایدار و دقیق هر عقیده یا دانش می‌داند ( لطف‌آبادی، ۱۳۸۴: ۴۵). «سازمان روان‌شناسی آمریکا» در زمینه ماهیت تفکر انتقادی بیان داشته است: «ما تفکر انتقادی را این گونه درک می‌کنیم که باید قضاوت خودساخته و هدف‌مندی باشد که به تفسیر، تحلیل، ارزیابی و استنباط منجر شود.» (هاشمیان، ۱۳۸۰: ۱۴۲). بنابراین، آموزش تفکر انتقادی شامل ایجاد عمدی جو جدیدی است تا شاگردان بتوانند فرایندهای فکری خود را تعویض یا اصلاح کنند، یا آن را دوباره بسازند. در این میان « وساطت هنر در آموزش تفکر انتقادی به کودکان» موضوعی است که، با در نظر گرفتن برخی مبانی نظری تفکر انتقادی، ضرورت خود را تبیین می‌کند.
    هم‌زمان با طرح موضوع یادشده دو سؤال مطرح می‌شود: نخست چگونگی وساطت هنر (نمایش خلاق)، راهکارها و پیشنهادات احتمالی؛ دوم وضعیت کنونی و میزان واسطه‌گری هنر در برنامۀ آموزش تفکر انتقادی به کودکان. این پژوهش ضمن اشاره به موارد مطرح شده، تبیین ضرورت مسئله را بیشتر مدنظر قرار می‌دهد؛ زیرا نگارنده معتقد است ، به رغم بهره مندی از روش‌ها و محتوای اقدامات هنری، «ضرورت» وساطت هنر را، که به استفادۀ آگاهانه‌تری از این واسطه منجر می‌شود، به اندازۀ کافی کندوکاو نکرده است. هم‌چنین ممکن است در روند بیان این ضرورت این تلقی ایجاد شود که مطلب در پی آن است تا بگوید «هنر» زاییدۀ تفکر و مبنای خردورزی، پایۀ استدلال، خلاقانه‌ترین و برترین انتقادهاست.
    یکی از راه‌های اساسی آموزش موفق تفکر انتقادی آن است که به طور هم‌زمان به شیوه‌ای تدریجی تفکر شاگردان زیر سؤال قرار گیرد و از آن‌ ها در ایجاد شیوه‌های جدید حمایت شود. در مراحل ابتدایی آموزش تفکر انتقادی به شاگردان، معلم مجرب از درگیری بیش از حد دانش‌آموزان با موارد پیچیده اجتناب می‌ورزد. در عوض توجه خود را به آموزش قالب‌های بنیادی رشته مربوط، مانند واژه‌ها، مفاهیم، مشکلات و روش‌ها معطوف می‌دارد و به تهیه راه‌های کلی برای سازمان‌دهی دانش مربوط و پرسش در آن زمینه می‌پردازد.
    بسیاری از معلمان، ایجاد مدل‌های تجسمی را برای درک فرایندهای فکری خود بسیار مفیدتر از تمرین‌های نوشتاری و شفاهی می‌دانند. این طرز تفکر، کاملاً مطابق با نظریه پیاژه است که در آن یادگیری پیش از آن که به حالت مطلق درآید، به صورت تجربه واقعی شروع می‌شود (حبیبی‌پور، ۱۳۸۵: ۶۸). فراگیری تفکر انتقادی، شامل توسعه فرایندهای فکری از طریق سیر کردن در ماورای نگرش‌ها و تصورات خودمحور و تجربه حسی بی‌واسطه است. توانایی‌های تصمیم‌گیری برای دست زدن تجربیات جدید و تجسم امکانات فراتر از تجربیات آنی شخص، از عناصر مهم تفکر انتقادی به حساب می‌آیند. شاگردانی قادر به تفکر انتقادی خواهند بود که بتوانند تصور و برداشت خود را از واقعیت دست کم به طور موقت کنار بگذارند و به واقعیت‌های جایگزین دیگر بیندیشند. این همان انتقال از تجربه عینی به درک یا فهم امور انتزاعی است.
    از سویی دیگر، نمایش خلاق ترکیبی از تئاتر و تعلیم و تربیت است. توانایی‌های بلاقوۀ انسان را به فعل درمی‎آورد و تفکر در آن شهودی و هم منطقی است. در آزمایشگاه نمایش خلاق آدم‎ها بحران‎ها را می‎آزمایند، نگرش‌ها و توانایی‌های خود را محک می‌زنند، زندگی را در محیطی امن تمرین می‎کنند و به طور فی‎البداهه به آن عکس‏العمل نشان می‎دهند. از آن جا که در این نوع نمایش فشار اجرا در کار نیست، بچه‌ها در مراحل رشد از آن تجربه می‎آموزند و بزرگ‎سالان برای مشکلات خود راه‏حل پیدا می‏کنند.
    بر خلاف سایر درس‏ها، درس نمایش خلاق امتحان و رتبه‏بندی ندارد. به همه فرصت ابراز وجود می‏دهد. درست و غلط در آن مطرح نیست. فعالیتی جاری، نمادین و برانگیزاننده است که در زمان حال روی می‎دهد و بداهه‌سازی در این نوع نمایش اهمیت خاصی دارد (ریچ، ۱۳۸۴: ۳۰). که این ویژگی‌های نمایش خلاق می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد تفکر انتقادی و موجب پیشرفت درسی دانش‌آموزان در کلاس را فراهم گرداند. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی نقش آموزش به شیوه‌ی نمایش خلاق در درس اجتماعی بر پیشرفت درسی و تفکر انتقادی دانش‌آموزان پایه سوم ابتدایی می‌پردازد.
    ۲-بیان مسأله
    تفکر انتقادی در پی دقیق‌ترساختن ذهن کودکان است و به آنان می‌آموزد که چگونه فکر کند ( ناجی، ۱۳۸۷: ۳۶). در این برنامه، «فرایند تفکر پردازش اموری است که کودکان درباره جهان به حواس‌شان یاد می‌گیرند» (همان: ۳۱) و گفت‌وگو در فرایند تفکر فعالیتی الزامی است. هم‌چنین کمک به کودکان، برای این که خودشان برای خودشان فکر کنند، مفهوم تفکر انتقادی برای کودکان و حیات‌بخشی مجدد تفکر جامعۀ جهانی تلقی شده است.
    از سوی دیگر پیشرفت عبارت است از رسیدن به هدف‌هایی که افراد برای خود در نظر می‌گیرند (هادزیما[۱]، ۲۰۰۵). در روان‌شناسی، موفقیت به پاسخ یا عملی گفته می‌شود که به گونه‌ای به هدف برسد، ولی در تعلیم و تربیت و در موقعیت‌های تحصیلی، موفقیت به درجه‌ای از کارایی اطلاق می‌شود که فرد به فراخور توانایی‌هایش به رضایت ناشی از پیشرفت‌های خود رسیده باشد. در مقابل موفقیت تحصیلی اغلب اصطلاح افت یا اتلاف نیز مطرح می‌گردد که می‌توان آن را، عدم موفقیت در تحصیل، وقوع ترک تحصیل و یا ترک تحصیل زودرس، تکرار پایه و دروس، نسبت نامناسب میان سال‌های تحصیل فراگیر و سال‌های مقرر آموزشی، کیفیت نازل تحصیلات و آموخته‌های متعلم در مقایسه با آن چه که باید باشد، کسب محفوظات به جای معلومات که در اندک زمانی یه فراموشی سپرده می‌شود، نرسیدن نظام آموزشی به اهداف اصیل خود، و حتی بیکاری فارغ‌التحصیلان یک مرکز آموزشی یا عدم تناسب تحصیلات آنان با نیازهای کاری و شغلی در جامعه نامید (ابدی و زمانی، ۱۳۸۸: ۳۲).
    پیشرفت درسی یکی از مهم‌ترین معیارهایی است که در بررسی توانایی دانش‌آموزان برای اتمام تحصیلات و رسیدن به مرحله فارغ‌التحصیلی نقش قابل توجهی را ایفاء می‌کند. این مفهوم یکی از مهم‌ترین پارامترهایی است که در پیش‌بینی وضعیت آتی فراگیران از لحاظ کسب صلاحیت و مهارت‌های علمی و عملی لازم مورد استفاده قرار می‌گیرد ( سنایی‌نسب و همکاران، ۱۳۹۱: ۲۴۴).
    بنابراین مسأله اصلی پژوهش حاضر و مشکل مهمی که پژوهش حاضر در پی تبیین آن می‌باشد این می‌تواند باشد که در ایران علی‌رغم کوشش‌های فراوانی که برای اثربخشی مدارس انجام می‌پذیرد، هم‌چنان ضعف مدارس در زمینه پیشرفت تحصیلی و تفکر انتقادی مورد انتقاد جدی قرار دارد . نتایج نازل علمی حاصل از شرکت دانش‌آموزان ایرانی در مطالعات بی‌ المللی تیمز و پرلز و هم‌چنین اتلاف آموزشی در انواع متعدد خود که هر ساله بر نظام آموزشی کشور تحمیل می‌شود، این سؤال جدی را مطرح می‌کند که چه عواملی بر بروز این مسائل و گسترش نابرابری‌های آموزشی تأثیر دارد و چگونه می‌توان با مهار آن‌ ها، محیط آموزشی را همراه با نشاط و تجربه موفقیت‌آمیز برای دانش‌آموزان ساخت. ابعاد این دشواری‌ها در دوره ابتدایی می‌تواند مشکلات جدی آموزشی و تربیتی را برای دوره‌های بعدی تحصیلی دانش‌آموزان به وجود آورد.
    حال برای ایجاد چنین محیطی و یکی از بهترین روش‌ها برای رسیدن به اهداف گفته شده بالا استفاده از بازی و نمایش در کلاس‌های درس رسمی است. از آن جا که همۀ انسان‌ها گرایش به بازی نمایشی دارند، این نمایش نظر به پرورش توانایی‌های همۀ مردم دارد، بازیگر خاصی را تربیت نمی‌کند بلکه همگانی است. همه را به توانایی‌های بازیگری خود آگاه می‌کند. فرایندی از شدن است. فرایندی برای خلاقیت و توانایی حل مسأله است، که همه به آن نیاز دارند از کودکان در کودکستان‌ها تا دانش‌آموزان، شهروندان عادی، افراد دوزبانه، کسانی که دچار چالش‌های درونی هستند، بیماران روانی و نیز زندانیان و در یک کلام همۀ مردم از فرایند جستجوی آموزشی / هنری نمایش خلاق سود می‌برند (آقاعباسی، ۱۳۸۸: ۲۷).
    به گفته چمبرز (۱۳۹۲): «آموزگاری که از نیاز کودکان به بازی آگاه است و در برنامۀ آموزشی خود امکانات آن را فراهم می‌آورد، به راستی معلمی داناست. چنین به نظر می‌رسد که امکانات آموزشی برای فعالیتی از این نوع بی‌‌پایان است. آموزگاری که از ارزش‌ها و روش‌های نمایش خلاق آگاه است یکی از انعطاف‌پذیرترین و خلاق‌ترین ابزار‌های موجود در حرفۀ آموزگاری را با خود به کلاس می‌برد» ( ص: ۶۶)
    نمایش خلاق ، شکلی از وانمود بازی است. یک تجربۀ سازمان یافته است که با دقت طراحی می‌شود و به اجرا در می‌آید. کودکان به وسیلۀ نمایش خلاق، صحنه، رویداد، مشکل یا واقعۀ برخاسته از ادبیات کودکان مورد بحث قرار می‌گیرد، هم‌چنین به وسیلۀ خود آن‌ ها طراحی وارزشیابی می‌شود. گرچه در اجرای نمایشی خلاق که کودکان در آن نقش آفرینی می‌کنند، کم و بیش از تکنیک‌های نمایشی استفاده می‌شود، اما این فعالیت را نمی‌توان به معنی سنتی آن « نمایش» خواند. در این جا سناریو هرگز مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. بیشتر اوقات لباس ضرورتی ندارد، لوازم و دکور کوچک‌ترین نقشی ندارد. در اجرای نمایش خلاق نقطه‌نظر تماشاچی احتمالی در نظر گرفته نمی‌شود بلکه، تنها نقطه نظر اجراکنندگان نمایش مورد توجه است. اهمیت نمایش خلاق در فرآوردۀ نهایی آن نیست، بلکه اهمیت آن در رضایت‌بخش بودن حاصل کار است. مهم‌ترین نکته در نمایش خلاق، مراحل انجام دادن کار است. مراحل آفرینش نمایش سازمان یافته، مرکز ثقل این فعالیت است و برد آموزشی آن از این مرحله سرچشمه می‌گیرد (چمبرز، ۱۳۹۲: ۶۷).
    برنامه‏های نمایش خلاق بر رها شدن در دنیایی از بازی‎های حرکتی، شعر و ترانه و بازی‌های نمایشی است، در بازی‌های حرکتی، هدف‎هایی مانند رسیدن به رشد و خلاقیت ذهنی و جسمی در مسیری از ساده به پیچیده دنبال می‌شود. در تمرین‎هایی مثل بازی‎های نمایشی، مهارت‎های رفتار شناختی که با هدف درک روشن‌تر فرد از خود، به خصوص جنبه‌های پنهان مانده ( از جمله استعدادها، خواسته‌ها و عواطفی که همیشه به راحتی خود را نشان نمی‌دهند) و نیز درک بهتر دیگران و محیط و یا پس زدن بعضی عوامل مزاحم درونی راه بروز توانایی‎های نهفته در شخص را می‎بندند از آن جمله می‎توان به رشد مهارت‌های لازم برای کار گروهی اشاره کرد. به طوری که فرد با مهارت‌ و تسلط بیشتری در جمع و با جمع کار می‌کند، زندگی، شادی، رقابت و همکاری می‌کند. از جهتی دیگر این بازی‌های نمایشی عرصه‌ای برای برون‌ریزی هیجان‌ها است آن چه در نمایش همواره مدنظر است، که یکی از نیازهای زیستی انسان است، زیرا عواطف، غرایز و نیروهای درونی ما چنان زایش و انباشتگی پرباری دارند که فعالیت‌های عادی زیستن نمی‌تواند آن‌ ها را به خوبی آزاد کند و تعادل لذَت‌بخش و آرام کننده‌ای بسازد و این کار نمایشی با رهاسازی فرد در دنیایی از شعر و ترانه، حرکت، بازی و نمایش مانند فعالیت‌های دیگری هم‍‎‌چون ورزش، تفریح، آثار هنری، هم‌صحبتی ( که به خصوص زن‌ها از آن بهره می‌برند) از جمله بسترهای لذَت‌بخش رهاسازی هیجان‌ها است و این برنامه نمایشی در محدوده ماهیت و تعریف سهمی از این نقش را برآورده می‌کند ( امرایی، ۱۳۸۹: ۱۳۰).
    از سوی دیگر نظریه‌های شناختی، فراشناختی و ساختن‌گرایی، از تقویت و پرورش تفکر انتقادی در فرایند آموزش حمایت می‌کنند (شعبانی، ۱۳۸۲: ۵۵). نظریه‌پردازان شناختی، به شاگردان در فرایند یادگیری هم‌چون پردازش‌کنندگان فعال اطلاعات می‌نگرند؛ کسانی که تجربه می‌کنند و برای حل مسائل به جست‌وجوی اطلاعات می‌پردازند، در ساختار ذهن خود آن چه را که برای حل مسائل جدید مفید تشخیص می‌دهند به کار می‌گیرند و به جای این که به طور انفعالی تحت تأثیر محیط قرار گیرند فعالانه انتخاب، تمرین، توجه یا چشم‌پوشی می‌کنند. به همین دلیل، شناخت‌گرایان موقعیت یادگیری را یکی از مهم‌ترین عوامل در فرایند یادگیری می‌دانند.
    از دید فراشناختی، دانش‌آموز باید بر فرایند ذهنی خود نظارتی فعَال داشته باشد و فعالیت‌های ذهنی خود را تنظیم و بازسازی کند. حتی برخی بر این باورند که توانایی‌ها و مهارت‌های شناختی و فراشناختی در حدود سنین پنج تا هفت سالگی شروع به رشد می‌کنند و در تعداد زیادی از شاگردان از رشد قابل ملاحظه‌ای نیز برخوردارند.
    یکی دیگر از نظریه‌های حامی تفکر انتقادی، «نظریه ساختن‌گرایی» است که خود ریشه در تفکر شناختی دارد. پایه‌های فلسفی چنین رویکردی بر «اصل خطاپذیری معرفت‌شناسی» استوار است. ساختن‌گرایان نیز همچون روان‌شناسان شناختی یادگیری را فرایند ادارک حاصل از تجربه می‌دانند و معتقدند، مجریان برنامه‌های درسی باید موقعیتی فراهم سازند که در آن، شاگردان از طریق مباحثه استدلالی که عمل تعامل و تحلیل را تسریع و تسهیل می‌کند، به تفکر انتقادی بپردازند .
    علاوه بر این در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم استفاده از نمایش و تئاتر در آموزش رواجی دو چندان به خود گرفت هر چند جنبه آموزشی تئاتر همواره در نهاد هنر نمایش است امَا در این قرن بود که جنبه آموزشی این هنر انسان‌محور و آموزنده توجه بسیاری از تئوریسین‌ها، کارگردانان و پژوهش‌گران عرصه هنر نمایشی و روان‎شناسی را به خود جلب کرد. کالدول کوک[۲] در کتاب روش بازی (۱۹۱۷) از نمایش به عنوان وسیله‎ای برای یادگیری نام می‎برد (امرایی، ۱۳۸۹: ۷۷) و هورن بروک[۳] نمایش را بخش مهمی از فرایند آموزشی و یادگیری بر اساس پیشرفت نظریه‌های نمایشی و بازی را جزء مهمی از روان‎شناسی آموزشی می‎داند او در گزارشی بیان می‌دارد: « نمایش در آن بخشی که برای بچه‌ها تهیه می‌شود ره‎آوردهای جالبی داشته است و در ارتباط تنگاتنگ با رشد عواطف و تفکرات کودکان فرصت‌های مناسب بیشتری را در زمینه بیان آن‌ ها برای کودکان فراهم می‌آورد» (همان: ۷۸).
    نمایش خلاق بیش از هر چیز بر تعامل گروهی تأکید می‌کند: کودکان با یکدیگر به اندیشه‌های مناسب دست می‌یابند، آن را به اجرا در می‌آورند، مشارکت فکری می‌کنند، فضای نمایشی موردنظرشان را می‌سازند و در این اجراها و نمایش‌ها تعامل انسانی را تجربه می‌کنند. در نتیجه، جمع‌گرایی گرایش عمده و بارز این شیوه است. در پژوهش‌های مختلفی تأثیر سودمندی نمایش خلاق در موضوع‌های متفاوت و برای درمان بسیاری از اختلالات و بیمارهای روانی مورد استفاده قرار گرفته است. در این راستا دادستان، اناری و صدق‌پور ( ۱۳۸۶) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که شرکت در فعالیت‌های نمایش درمانگری، نشانه‌های مرضی اختلال اضطراب اجتماعی را در کودکان دبستانی کاهش می‌دهد. هم‌چنین نتایج پژوهش لاریجانی و رزاقی (۱۳۸۷) مشخص کردند که شیوه‌های آموزشی نمایشی موجب افزایش تحول مهارت‌های اجتماعی کودکان کم‌توان ذهنی آموزش‌پذیر می‌شود. هم‌چنین یاری (۱۳۹۰) و محمدی (۱۳۹۲) در پژوهش‌های جداگانه‌ای به تأثیر نمایش خلاق بر کاهش پرخاش‌گری و بیش‌فعالی دانش‌آموزان اشاره نمودند.
    با توجه به نتایج این پژوهش‌ها آن چه به نظر پژوهش‌گر می‌تواند به عنوان مسأله اصلی پژوهش حاضر در نظر گرفته شود و در پژوهش‌های گذشته به آن پرداخته نشده است اهمیت روش‌های آموزشی مبتنی بر نظریه‌های جدید آموزشی مانند ساختن‌گرایی و شناخت‌گرایی است که نمایش خلاق نیز یکی از این روش‌ها می‌باشد و هنوز مطالعات زیادی در زمینه کارایی و شیوه‌های اجرای آن و شناساندن آن به معلمان و اساتید حوزه آموزش و یادگیری نشده است و هم‌چنین بر اساس مبانی نظری گفته شده بازی‎های نمایشی و تئاتر، مورد استقبال کودکان است و نقش مؤثری در تکلم، پرورش اجتماعی و دیگر ابعاد شخصیت کودک ایفا می‌کند. آموزش آداب فرهنگی، مقررات اجتماعی و مضانین اخلاقی و انسانی، شیوه‌ی برقراری روابط سالم و سازنده با دیگران، ایجاد و تقویت حس مسئولیت‎پذیری از جمله مواردی است که می‌توان شرایط مناسب برای تحقیق آن‎ها را در دوران کودکی از طریق بازی‏های نمایشی و تئاتر کودکان فراهم آورد (جعفری، ۱۳۸۹: ۱۰۰) پس این گونه استنباط می‌شود که شیوه‌های نوینی برای آموزش تفکر انتقادی بر مبنای روش‌های جدید آموزشی می‌توان پیشنهاد کرد که پژوهش در این زمینه می‌تواند در جهت شناسایی و معرفی این روش‌ها مفید باشد. بنابراین سؤال اساسی پژوهش حاضر بررسی نقش آموزش به شیوه‌ی نمایش خلاق بر پیشرفت درسی و تفکر انتقادی دانش‌آموزان پایه سوم ابتدایی می‌باشد.
    ۳-اهمیت و ضرورت پژوهش
    با پیشرفت روزافزون دانش و فناوری و جریان گسترده اطلاعات،‌ مردم‌ ما نیازمند آموزش‌‌ خلاقیت هستند که با خلق‌ افکار نو به‌ سوی‌ یک ‌جامعه ‌سعادت‌مند قدم‌ بردارند. هم‌چنین مردم نیازمند یادگیری تفکر انتقادی هستند که با بهره گرفتن از آن اطلاعات را سازمان‌دهی، طبقه‌بندی، مقایسه و ارزشیابی نمایند و زمینـه را برای ارتقاء و پیشرفت آن فراهم کنند. با توجه به این پیش‌گفتار می‌توان به میزان اهمیت آموزش تفکر انتقادی و جای خالی آن در آموزش و پرورش کشور اشاره نمود.
    اهمیت توسعه توانایی‌های تفکّر انتقادی و خلاق در محافل آموزشی پدیده جدیدی نیست. چت مایرز مؤلف کتاب «آموزش تفکّر انتقادی» معتـقد است منشأ چنین علاقه‌ای به آکادمی افلاطـون برمی‌گردد . سقراط در ۲۵۰۰ سال پیش اهمیت پرسش سؤالات عمیق را که موجب می‌شوند انسان قبل از پذیرش ایـده‌ای به تفکّر در آن بپـردازد و نیز اهمیت جستجوی شواهد، آزمایش دقیـق، استـدلال، فرضیـه‌ها و تحـلیل مفاهیـم اساسی را نشان داد. روش او که اینک بهتـرین راهبـرد آمــوزش تفکّر انتقـادی‌می باشد. روش سقراط به وسیله افلاطون و ارسطو دنبال شد (ندافی، ۱۳۸۷: ۱).
    تعاریف زیادی از متفکران و پژوهش‌گران علوم مختلف‌،‌ درباره تفکر انتقادی و خلاق بیان شده است. تفکر انتقادی یعنی قـدرت تنظیـم کلیات ( توانایی ایجاد یک چارچوب تحلیلی) پذیرفتن احتمالات نوین ( پرهیز از پیشداوری‌ها) و توقف داوری (تردید سالم، پرهیز از تعجیـل در قضاوت) (مایـرز،۱۳۸۳: ۳۸).
    تفکر انتقادی به معنای یافتن نوعی از دانش و بینش است که با آن بتوان با گسترش علوم هم‌خوانی یافته، فرصت آزادی دادن به فکر و اندیشه است که سبب ایجاد توانایی بحث و اظهار نظر در فرد می شود. تفکر انتقادی جهت دهنده ذهن به تفکر است. تفکر خلاق عبارت‌ است از فرایند درک مشکلات، مسائل، کمبود اطلاعات و عوامل جا افتاده ؛ حدس زدن و فرضیه ساختن در مورد این کمبودها : ارزیابی و آزمون فرضیه‌ها و حدس‌ها ؛ اصلاح و ارزیابی مجدد آن‌ ها و بالأخره ارائه نتایج (حائری زاده ،۱۳۸۲: ۱۸).
    رسالت و هدف اصلی تعلیم و تربیت، آموزش موانع تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزش و بارآوردن افرادی است که بتوانند تفکر کنند و به ماحصل تفکر دیگران اکتفا نکنند؛ یعنی پرورش افرادی که مایل به تحقیق و بررسی هستند نه کسانی که صرفا ًپذیرای آن چه گفته می‌شود (کدیور، ۱۳۸۱: ۸۸).
    ارزش و اهمیت پژوهش حاضر در پاسخ‌گویی به این سؤال اساسی است که عمده مشکل این است که بسیاری از معلمان و مربیان همواره با این سؤال مواجهند که چگونه می‏توان از دانش‏آموزان منفعل، شاگردانی فعال و با بینش علمی و تفکر انتقادی تربیت کرد؟ اصولاً تفکر انتقادی چیست و چگونه پرورش می‏یابد؟ چگونه باید فرصت‌هایی را فراهم کنند تا نوجوانان بتوانند مطالب آموخته شده را به موقعیت‌های جدید انتقال دهند؟ چه روشی را باید در فرایند آموزش و پرورش در پیش گرفت تا دانش‏آموزان روش اندیشیدن، تحلیل و قضاوت درست را بیاموزند؟
    هم‌چنین اهمیت کاربرد پژوهش حاضر با توجه به اهمیت بحث تفکر انتقادی در مدارس برای پرورش تفکر انتقادی می‌توان به یادگیری از طریق نمایش که نوعی بازی است اشاره نمود زیرا بازی فعالیتی طبیعی، لذّت‌بخش، شگفت‎انگیز و پر رمز و راز است، وسیله‌ای مناسب برای بیان احساسات، برقراری روابط بین‎فردی، توصیف تجربیات، آشکارسازی آرزوها و خودشکوفایی افراد. بسیاری از نیازهای حسی و حرکتی افراد در بازی برآورده می‌شود و انرژی غنی شده در درون فرد به گونه‎ای منطقی تخلیه می‌شود که این عمل نه تنها آرامش روحی و روانی انسان را امکان‎پذیر می‎سازد بلکه باعث پویایی رفتاری او نیز می‎شود (امرایی، ۱۳۸۵: ۶۵).
    ساتون – اسمیت با نقل قول کردن یک سری مطالعات که از سوی داچ انجام شده است می‌گوید: « کودکانی که بازی می‌کنند سالم‌تر، شاداب‌تر و خوشحال‌ترند. حافظه‌شان قوی‌تر می‌شود. توانایی شناختی‌شان بیشتر می‌شود. برای ورود به مدرسه اشتیاق بیشتری دارند، اعتماد به نفس بالایی دارند، محبوب سایر کودکان و معلم‌ها و والدین هستند. بازی به آن‌ ها هویت جنسی می‌دهد، قدرت و توان و قابلیت اجتماعی‌شان را افزایش می‌دهد، استقلال و خودباوری را در آن‌ ها رشد می‌دهد، باعث پیشرفت تکلم و قواعد زبانی در آن‌ ها می‌شود و مهم‌تر از همه رفتارهای اجتماعی، پیروی از قوانین و مقررات و اصول جوانمردی و رفتار نیک را در آن‌ ها تقویت می‎کند» (عسکری‌زاده، ۱۳۹۰: ۱۵۳).
    همان گونه که اشاره شد نمایش نوعی بازی است و یکی از انواع آن نمایش خلاق می‌باشد. در تعریفی از کنشلو (۱۳۸۵): « هرفعالیت‌های غیرقراردادی که در آن فرد تحت هدایت راهنما به بیان شخصیت وجودی خویش، از طریق نمایش می‌پردازند را نمایش خلاق گویند». در نمایش خلاق بیشترین تکیه بر بروز خلاقیت‌ها است (امرایی وکنشلو، ۱۳۸۵: ۲۲).
    نمایش خلاق، انجام تمرینی نمایشی بدون مراعات قواعد رسمی نمایش و پانتومیم؛ قطعات و داستان‌های فی‌البداهه؛ تمرین‌ها و نوآوری‌های حرکتی و بازی‌ها و سرودهای نمایشی، که کودکان با راهنمایی مربی انجام می‌دهند و هدف از آن بیشتر کمک به پرورش توانایی‌های بازیگران است تا سرگرمی تماشاگران. یا تجربه‌ی نمایش سازمان‌یافته‌ای که شکلی از وانمودبازی است و در آن کودکان مشکل یا رویدادی برخاسته از ادبیات کودکان را با هدایت آموزگار، خلق یا بازآفرینی می‌کنند و این فعالیت به وسیله‌ی خود آن‌ ها طراحی و ارزشیابی می‌شود (بیانلو، ۱۳۸۸: ۱۴۱). در مجموع، نمایش خلاق شیوه‌ای آزاد و بداهه است که در آن هر موضوع داستانی و غیرداستانی دست‌مایه‌ای برای اجرای نمایش با کمک مربی است و در این اجرا، اعضای گروه به هدفی آموزشی یا تربیتی می‌رسند و یا مفاهیم انتزاعی و ناملموس را برای خود ملموس و دست‌یافتنی می‌کنند. (همان).
    تقویت مهارت‌های «اندیشیدن خلاق» و « تحلیل ادبی» از جمله کاربردهای مهم آموزشی این فعالیت خلاق است. هم‌چنین، در این روش علاوه بر ایجاد روحیه‌ی شادی و نشاط در کودکان، هم‌زمان ایجاد اعتماد به نفس، تقویت مهارت‌های کلامی – حرکتی، افزایش گنجینه‌ی لغات، زبان‌آموزی، تقویت زبان محاوره و حل مسئله صورت می‌پذیرد ( قاسمیان دازمیری، ۱۳۸۷: ۲۲).
    در همین راستا در این پژوهش به بررسی اهمیت شیوه‌های نوین آموزشی (از طریق نمایش خلاق ) بر تفکر انتقادی و پیشرفت درسی دانش‌آموزان پایه سوم پرداخته می‌شود.
    ۱-۴-اهداف پژوهش
    ۱-۴-۱-هدف کلی: بررسی تأثیر آموزش به شیوه‌ی نمایش خلاق بر تفکر انتقادی و پیشرفت درسی دانش‌آموزان پایه سوم ابتدایی در درس علوم اجتماعی .
    ۱-۴-۲-هدف فرعی
    اهداف فرعی پژوهش بر اساس مدل واتسون و گلیزر که شامل ۵ مؤلفه می‌باشد تقسیم می‌شود:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

     

    بررسی تأثیر آموزش به شیوه‌ی نمایش خلاق بر مؤلفه استنباطِ دانش‌آموزان پایه سوم ابتدایی.

    بررسی تأثیر آموزش به شیوه‌ی نمایش خلاق بر مؤلفه شناسایی مفروضاتِ دانش‌آموزان پایه سوم ابتدایی.

    بررسی تأثیر آموزش به شیوه‌ی نمایش خلاق بر مؤلفه استنتاجِ دانش‌آموزان پایه سوم ابتدایی.

    بررسی تأثیر آموزش به شیوه‌ی نمایش خلاق بر مؤلفه تعبیر و تفسیرِ دانش‌آموزان پایه سوم ابتدایی.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی مبانی فقهی روابط مسلمانان با غیر مسلمانان از منظر قرآن کریم و سیره نبوی(ص)- قسمت ۱۱ ...

    معنای اول، به معنای کفر و شرک، چنان که در برخی روایات فتنه را به کفر و شرک معنا کرده اند.بر اساس این احتمال، آیه دستور جهاد با کفار و مشرکان را می دهد تا دست از کفر و شرک بردارند. پس دولت اسلامی وظیفه دارد روابطش را با دولت های مشرک تا وقتی که مسلمان نشده اند بر جنگ و جهاد تنظیم کند. عبارت «یکون الدین لله» نیز غایت این جنگ را مشخص می کند تا شرک و کفری باقی نماند و دین خدا حاکم گردد و دین تنها از آن خداوند باشد.
    معنای دوم، اعمال و رفتاری که مشرکان نسبت به مسلمانان انجام می دادند و درآیات قرآن به آنها اشاره شده مثل: آزار و اذیت آنان، جلوگیری از نشر و گسترش اسلام، تحریک مسلمانان برای دست برداشتن از دین و عقیده شان، و ….، بر اساس این احتمال، آیه دستور جنگ با مشرکانی را می دهد که به اعمال یاد شده بر ضد مسلمانان دست می زنند؛ در نتیجه آیه اطلاقی ندارد. از میان این دو احتمال، احتمال دوم با ظاهر آیه سازگارتر است و مؤیدی از آیات دیگر قرآن نیز دارد. «فتنه» در قرآن کریم معانی گوناگون و به سخن دقیق تر، مصادیق مختلفی دارد. در این آیات به معنای «کفر و شرک همراه با آزار و اذیت مسلمانان و ایجاد مزاحمت در راه نشر دین خدا» به کار رفته،[۲۹۹]در همین سوره[۳۰۰] «صد عن سبیل الله»، اخراج مردم مکه از شهر و مسجدالحرام، تلاش برای منصرف ساختن از عقیده و ایمان و ارتداد آنان فتنه شمرده شده است.
    برخی مفسران معاصر نیز به رغم آنکه فتنه را به قرینۀ تقابل آن با دین، کفر و شرک معنا کرده اند، اما تصریح نموده اند که منظور از فتنه «شرک و کفر ترفندساز» است. دستور جهاد بی امان با مشرکان تا محو شرک فتنه گر و حاکمیت فراگیر دین خدا، گویای هدف جنگ در اسلام است که تحقق تمام عیار کلمه طیبه «لا اله الا الله» است. «لااله» مساوی «لاتکون فتنه» و «الاالله» مساوی «یکون الدین لله» است. از تعبیر «حتی لا تکون فتنه» بر می آید که باید با فتنه و شرک فتنه گر مبارزه کرد، نه با شخص مشرک، زیرا ممکن است تا آخرین لحظه دنیا گروهی مشرک یا کافر اهل کتاب یا منافق باشند، هر چند در پناه اسلام زندگی کنند …، تحقق «یکون الدین الله» مرهون تبلیغ و تعلیم است و رسالت اصلی جهاد «لاتکون فتنه» است.[۳۰۱]
    بنابر این احتمال، مسلمانان با کفار و مشرکین فتنه گر که با مسلمانان سر ستیز دارند و بر ضد آنان فتنه گری می کنند، جهاد می کند ولی با آنان که رفتار مسالمت آمیزی با مسلمانان دارند، موظف به جهاد نیست. پس این آیه نیز نمی تواند اصالت جهاد را به طور مطلق در روابط مسلمانان با غیرمسلمانان اثبات نماید.
    آیۀ دوم:« إِنَّ الَّذِینَ کَفَروا یُنفِقُونَ أَموالَهُم لِیَصُدُوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ فَسَیُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیهِم حَسرَهً ثُمَّ یُغلَبُونَ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أِلَی جَهَنَّمَ یُحشَرُون……*وَ قَتِلُوهُم حَتَّی لا تکُونَ فِتنَهُ وَ یَکُونَ الدِینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَأِنِ انتَهَوا فَأِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعمَلُونَ بَصِیرُ* وَ أِن تَوَلَّوا فَاعلَمُوا أَن اللَّهَ مَولَئکُم نِعمَ اَلمَولَی وَ نِعمَ النَّصِیرُ؛ آنها که کافر شدند، اموالشان را برای بازداشتن مردم از راه خدا خرج می کنند، آنان این اموال را مصرف می کنند، اما مایۀ حسرت و اندوهشان خواهد شد و سپس شکست خواهند خورد و کافران همگی به سوی دوزخ گردآوری خواهند شد….* و با آنها پیکار کنید تا فتنه برچیده شود و دین، همه مخصوص خداوند باشد و اگر آنها از راه شرک و فساد بازگردند و از اعمال نادرست خودداری کنند، خدا به آنچه انجام می دهند بیناست و اگر سرپیچی کنند، بدانید خداوند سرپرست شماست. چه سرپرست خوب و چه یاور نیکویی!» (انفال ۳۶،۳۹ و ۴۰).
    استدلال به این آیه برای اثبات اصالت جهاد نیز مانند آیه اول می باشد، اما با بررسی این آیات معلوم می شود که دستور جهاد با کافرانی است که اموال خود را برای «صد عن سبیل الله» مصرف کرده اند، و بر علیه مسلمانان مکر می کنند و این اعمال از کافران صاحب قدرت و نفوذ برمی آید، نه از مطلق کافر که قدرت و نفوذی ندارند.
    البته باید توجه داشت که دفاع از دین در برابر کافران یک اصل پذیرفته شده در همۀ ادیان و مکاتب الهی است و اختصاصی به اسلام ندارد. خداوند سبحان این حقیت را در قرآن گوشزد کرده، آنجا که از «حق دفاع از دین و عقیده» سخن می گوید و می فرماید: «وَلَولَا دَفعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَّهُدِّمَت صَوَمِعُ وَ بِیَعُ وَ صَلَّوَتُ وَ مَسَجِدُ یُذکَرُ فِیهَا اسمُ اللَّهِ کَثیرًا وَ لَیَنصُرَنَّ الَّلهَ مَن یَنصُرُهُ أِنَّ اللَّهَ لَقَوِیُّ عَزِیزُ؛ و اگر خدا با حکم جهاد برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع
    نمی کرد، صومعه های راهبان و کلیساهای مسیحیان و معابد یهودیان و مساجد مسلمانان که در آنها نام خدا بسیار برده می شود ویران گشته بود و قطعاً خدا کسانی را که او را یاری می دهند، یاری خواهد کرد. چرا که خدا نیرومند و شکست ناپذیر است»(حج، ۴۰ و ۴۱).
    از آنجا که همیشه در جامعه افرادی هستند که در پی خاموش کردن نور الهی اند. اگر جهاد با این گروه مشروع و واجب نباشد، معابد دینی و شعائر الهی از بین رفته و عبادات و مناسک دین از میان می رود. همان طور که آیه شریفه فوق، فلسفۀ تشریع جهاد را «حفظ جامعه دینی از شرّ دشمنان دین» بر می شمارد. البته تعبیر به «دفع الله الناس بعضهم ببعض» (حج،۴۰) اعم از جنگ و قتال است، اما قتال آخرین ابزاری است که انسان در دفاع از خود و اعتقادش به کار می گیرد. در حقیقت جهاد با دشمنان دین از فروع اعتقاد انسان به دین است. پس آیه شریفه از حقِ دفاع و قتال با کسانی سخن می گوید که معترض دین مردم می شوند، طبعاً جنگ با کسانی که با دین مردم دشمنی نمی ورزند و مزاحمتی برای دین و عقاید آنان ندارند، مطرح نخواهد شد.
    علاوه بر آن غایت جنگ در آیه شریفه: «پایان یافتن فتنه» کفار دانسته شده، نه مسلمانان شدن آنان، شیخ طوسی با طرح این پرسش که «اگر مراد از فتنه کفر و شرک است، چرا غایت جنگ را کفر قرار نداده؟ و نفرموده: «قاتلوهم حتی لاتکون کفراً»، سپس پاسخ داده: «کافرِ اسیر و ذلیل نمی تواند مردم را فریب داده و از دینشان باز دارد، شخص عزیز و قدرتمند است که می تواند مردم را به مرام خود فرا خواند».[۳۰۲]
    خلاصه آنکه این آیه نمی تواند اصالت جهاد را در روابط مسلمانان با غیر مسلمانان اثبات کند، و فقط دستور جهاد و قتال با کفار و مشرکانی است که با مسلمانان و دین آنان سر ستیز داشته و برای آنان ایجاد مزاحمت می کنند.
    آیه سوم:«کُتِبَ عَلَیکُمُ القِتَالُ وَ هُوَ کُرهُ لَّکُم وَ عَسَی أَن تَکرَهُوا شَیًا وَ هُوَ خَیرُ لَّکُم وَ عَسَی أَن تُحِبُوا شَیًا وَ هُوَ شَرُّ لَّکُم وَ اللَّهُ یَعلَمُ وَ أَنتُم لا تَعلَمُونَ؛ جهاد در راه خدا بر شما مقرر شده، در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است و چه بسا چیزی را که خوشایند شما باشد، در حالی که شرّ شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید»(بقره، ۲۱۶).
    برخی فقیهان برای وجوب جهاد ابتدایی به این آیه استدلال نموده، ولی وجه دلالت آن را بیان نکرده اند.[۳۰۳]
    تعلیل موجود در آیه شریفه می تواند وجه دلالت آیه بر جهاد ابتدایی باشد که از «خیر بودن جهاد» سخن گفته است. چون خیر بودن «جهاد دفاعی» به قدری روشن است که عقل حکم به وجوب آن می کند و نیازی به خطاب شرعی ندارد. آنکه خیر بودنش واضح نیست«جهاد ابتدایی» با کفار و مشرکان و اهل کتاب است که نیازمند تذکر است.
    آیه شریفه، به رغم کراهت انسان از جهاد ابتدایی، به منظور دعوت کفار و مشرکان به دین اسلام، از خیر بودن جهاد ابتدایی خبر می دهد که به همین دلیل خداوند آن را بر ما واجب کرده است.
    در پاسخ می گوییم: با توجه به اقسام جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی که از آیات قرآن استفاده می شود، معلوم نیست همۀ اقسام جهاد دفاعی خیر بودنش برای مسلمانان روشن باشد، به گونه ای که نیازمند جعل شرعی نباشد،پس ممکن است شارع خیر بودن نوعی جهاد دفاعی را بیان کرده باشد، زیرا خیر بودن دفاع از کیان اسلام و سرزمین های اسلامی برای تازه مسلمانان صدر اسلام واضح و روشن نبوده تا نیازی به تذکر از جانب خداوند نداشته باشند و نتوان آیه را بر جهاد دفاعی حمل کرد.
    بر فرض اینکه بپذیریم به موجب تعلیل در آیه، قتال، حمل بر قتال ابتدایی می شود، می گوییم، با توجه به اقسام جهاد ابتدایی، معلوم نیست آیه شریفه درصدد بیان وجوب همه آن اقسام باشد؛
    علاوه برآن از آیۀ بعدی هم استفاده می شود که سخن از قتال با کسانی است که به آزار و اذیت مسلمانان پرداخته و بر علیه آنان فتنه می کردند: «یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر و صد عن سبیل الله و کفر به و المسجد الحرام و اخراج اهله منه اکبر عند الله و الفتنه اکبر من القتل و لا یزالون یقتلونکم حتی یردوکم عن دینکم إن استطعوا و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فأُولئک حبطت اعمالهم فی الدنیا و الاخره …؛ از تو دربارۀ جنگ در ماه حرام می پرسند، بگو جنگ در آن گناهی بزرگ است ولی جلوگییر از راه خدا و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک حرمت مسجدالحرام و اخراج ساکنان آن نزد خداوند مهم تر از آن است و ایجاد فتنه حتی از قتل بالاتر است و مشرکان پیوسته با شما می جنگند تا اگر بتوانند شما را از آیین تان برگردانند، ولی کسی که از آیینش برگردد و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک او در دنیا و آخرت بر باد می رود…»(بقره،۲۱۷).
    بنابراین آیه در مقام تشریع قتال و جهاد با همه کفار و مشرکان نیست تا بتوان اصل و قاعدۀ جهاد را در روابط دولت اسلامی با مطلق دولت های غیر اسلامی به دست آورد، بلکه آیه در مقام تذکر این نکته است که هر مکروهی لزوماً به ضرر انسان نیست، چه بسا امر ناخوشایندی که به نفع آدمی است و چه بسا امر خوشایندی که به ضرر اوست. جهاد نیز به رغم ناخوشایند بودنش گاه به نفع انسان است و نباید از آن گریخت. به رغم نظر برخی فقها مبنی بر مطلق بودن آیه،[۳۰۴] اصلاً آیه ناظر به ابتدایی یا دفاعی بودن جهاد نیست، تا بتوان از آیه اصل و قاعده ای مبنی بر جهاد یا صلح استفاده کرد. خلاصه سخن تنها چیزی که از آیه استفاده می شود «تشریع جهاد و قتال برای مسلمانان » است، که به رغم نا خوشایند بودنش، چه بسا به نفع انسان باشد، و اینکه کجا باید جنگید و کجا نباید جنگید، از این آیه استفاده نمی شود.
    تعدادی دیگر از آیاتی که قائلین به اصالت جهاد به آنها استدلال کرده اند.
    آیه ی چهارم: « وَمَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا»« چرا شما در راه خدا [و در راه نجات] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمى‏جنگید همانان که مى‏گویند پروردگارا ما را از این شهرى که مردمش ستم‏پیشه‏اند بیرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده و از نزد خویش یاورى براى ما تعیین فرما »(نساء،۷۵).
    آیۀ پنجم: «فَقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ تُکَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَکَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَسَى اللّهُ أَن یَکُفَّ بَأْسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَاللّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنکِیلاً؛ در راه خدا پیکار کن. تنها مسئول وظیفۀ خود هستی و مؤمنان را (برجهاد) برانگیز، امید است خداوند از قدرت کافران جلوگیری کند و خداوند قدرتش بیشتر و مجازاتش دردناک تر است»(نساء ۸۴)
    این آیه شریفه پس از جنگ احد نازل شد. وقتی ابوسفیان در اُحد از حضور در موسم بدر صغرا(بازاری در ماه ذی قعده) برای جنگ با مسلمانان خبر داد، پیامبر(ص) مردم را به جهاد فراخواند، ولی با بی میلی آنان روبه رو شد. آیه نازل شد و پیامبر(ص) را مأمور به قتال در راه خدا کرد، هر چند به تنهایی. به نظر برخی مفسران در صورت استکناف مسلمانان از حضور در جهاد، پیامبر یکه و تنها موظف به جهاد در راه خدا شد.[۳۰۵]
    آیۀ ششم: «بَرَاءهٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ*فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُر وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِی الْکافِرِینَ * وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذابٍ أَلِیمٍ *إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئاً وَ لَمْ یُظاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى‏ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ * فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»؛ بیزاری خدا و پیامبر او از مشرکانی است که با آن ها عهد بسته اید* با این حال چهار ماه (مهلت دارید که آزادانه)در زمین سیر کنید و بدانید شما نمی توانید خدا را ناتوان سازید و خداوند خوار کننده کافران است * و این اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به مردم در روز حج اکبر که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند. با این حال اگر توبه کنید برای شما بهتر است، و اگر سرپیچی کنید بدانید که شما نمی توانید خدا را ناتوان سازید. و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده * مگر کسانی از مشرکان که با آن ها عهد بستید و چیزی از آن در حق شما فروگذار نکردند و احدی را بر ضد شما تقویت ننمودند؛ پیمان آن ها را تا پایان مدتشان محترم بشمارید، زیرا خداوند پرهیزگاران را دوست دارد *اما وقتی ماه های حرام پایان یافت، مشرکان را هر جا یافتید به قتل رسانید و آن هارا اسیر کنید و محاصره نمایید و در هر کمینگاه بر سر راهشان بنشینید. هرگاه توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند،آنها را رها سازید، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است»(توبه،۱-۵)
    برای اصالت جهاد در روابط مسلمانان با غیرمسلمانان می توان به آیات سوم و پنجم سوره توبه استدلال کرد. استدلال مبتنی بر آن است که موضوع برائت از مشرکان و اعلان جنگ به آنان در آیه اول «مشرکان معاهد پیمان شکن » باشد و در آیه سوم «همه مشرکان اعم از معاهد و غیر معاهد»، چنان که برخی مفسران گفته و آیه چهارم را که مشرکان معاهد وفادار به پیمان را استثنا کرده، قرینه این تفسیر دانسته اند.[۳۰۶] استدلال به آیه پنجم نیز مبتنی بر آن است که «ال» در «المشرکین» برای عموم یا جنس باشد که در این صورت مسلمانان وظیفه دارند با مشرکان جهاد کنند[۳۰۷]تا آنان اسلام آورند و نماز اقامه کنند و زکات بپردازند. بدیهی است اقامه نماز و پرداخت زکات نشانه مسلمان شدن آن هاست، و توبه از شرک به معانی اسلام آوردن است.
    آیۀ هفتم: «قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُواْ الْجِزْیَهَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ؛ با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسول او تحریم کرده، حرام می شمارند، و نه آیین حق را می پذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم جزیه را به دست خود بپردازند»(توبه،۲۹).
    در اینجا آیه شریفه دستور قتال با کسانی از اهل کتاب را صادر کرده که به خدا و روز قیامت ایمان ندارند و آنچه را که خدا و رسول او تحریم کرده اند، حرام نمی دانند و به دین حق ملتزم نیستند و این جنگ تا زمانی که آنان حاکمیت مسلمانان را بپذیرند و جزیه بپردازند، ادامه می یابد.
    استدلال به این آیه برای اثبات اصالت جهاد در روابط با غیر مسلمانان، مبتنی بر آن است که «مِن» در عبارت «مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ» بیانیه باشد؛ یعنی همۀ اهل کتاب اوصاف یاد شده در آیه را دارا هستند[۳۰۸]و باید تحت حاکمیت سیاسی مسلمانان قرار گیرند و به دولت اسلامی جزیه بپردازند. مسلمانان وظیفه دارند با همه اهل کتاب بجنگند تا زمانی که آنان تحت حاکمیت مسلمانان قرار گیرند. در واقع قبول جزیه از آنان و پذیرش زندگی در سایه دولت اسلامی تخفیفی است که به اهل کتاب داده شده در مقایسه با کفار و مشرکان که جزیه از آنان پذیرفته نمی شود. پس آیه اطلاق دارد و وجوب جهاد با اهل کتاب را ثابت می کند.
    البته احتمال اینکه «من» بیانیه نباشد بلکه تبعیضیه بوده باشد نیز زیاد است چون آیه ای از قرآن که اهل کتاب را دو گروه می داند، گروهی از آنها به روز قیامت ایمان داشته و عمل صالح انجام میدهند، قرینه این احتمال است، مضافاً بر اینکه در صورت اطلاق آیه، آیه، به وسیله آیاتی که مسلمانان را موظف به جهاد با کسانی کرده که با آنان سر ستیز دارند مقید می شود. در نتیجه مسلمانان موظف به جهاد با اهل کتابی هستند که که با مسلمانان سر جنگ دارند.
    آیه هشتم:«وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِکِینَ کَآفَّهً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَآفَّهً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ؛ با همۀ مشرکان پیکار کنید، همان گونه که آنها با همۀ شما پیکار می کنند؛ و بدانید خداوند با پرهیزکاران است»(توبه،۳۶).
    «کآفّه» از ادات عموم است؛ از این رو دلالت آیه بر «جهاد با همۀ مشرکان» از آیات دیگر جهاد که مطلق شمرده شده، اظهر است. البته به گفته برخی مفسران، قرآن واژۀ مشرک را به بت پرستان اطلاق می کند، ولی دربارۀ اهل کتاب از این واژه استفاده نمی کند هر چند نسبت کفر و شرک به آنان داده است.[۳۰۹]حال که مسلمانان مأمور به جنگ با همۀ مشرکان هستند، معلوم می شود که اصل در روابط دولت اسلامی با دولت های کافر و مشرک – نه اهل کتاب – جنگ و قتال است.
    ۲-۲-۲-۲-۲ نتیجه گیری از بررسی آیات جهاد
    از بررسی این آیات اصالت جهاد در روابط مسلمانان با غیر مسلمانان ثابت نمی گردد زیرا آیات اول و دوم، بر وجوب جهاد با دولت های کافر و مشرک متخاصم دلالت داشت، نه جهاد با هر دولت غیر اسلامی، آیه سوم که اصلا هیچ گونه دلالتی بر اصالت جهاد یا صلح در روابط مسلمانان با غیر مسلمانان نمی کند. و آیه چهارم فقط دلالت بر وجوب جهاد با ستمگران و مستکبران را دارد که عده ای از انسان های موحّد را تحت ستم و استضعاف قرار داده اند، به طوری که فریاد ناله و استغاثه شان بلند شده و توان هجرت به سرزمین های دیگر را هم ندارند.آیه پنجم نیز از اهمیت جهاد حتی در صورت تخلف مسلمانان سخن می گوید، به امید شکسته شدن صولت و اقتدار مشرکان. آیه ششم به وجوب جهاد با دولت های هم پیمان با دولت اسلامی ولی پیمان شکن دلالت دارد و آیه هفتم از جهاد با اهل کتابی سخن می گوید که درصدد خاموش کردن نور الهی اند تا در برابر اسلام خاضع گردند، و آیه هشتم، جنبۀ مقابله به مثل دارد.
    در نتیجه اثبات «اصالت جهاد در روابط با غیر مسلمانان» از آیات یاد شده دشوار است، اما یک نکته را نمی توان نادیده گرفت و آن اینکه اسلام و مسلمانان باید به درجه ای از اقتدار و سیادت دست یابند که پیروان ادیان دیگر در برابر آن خاضع گردند، به این معنا که نتوانند مزاحمتی برای مسلمانان و ایمان و عقیدۀ آنان ایجاد کنند، یا مانع توسعه و گسترش اسلام شوند.
    اینکه دولت اسلامی و مسلمانان موظف به تلاش و مجاهدت برای رسیدن به آن نقطه باشند تا اسلام و پیروان آن حاکمیت پیدا کنند، دلالت نمی کند که اصل و قاعده در روابط مسلمانان با غیر مسلمانان جنگ و جهاد است، هر چند بستگی زیادی به قدرتمند شدن مسلمانان دارد و تا به قدرت برتر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی تبدیل نشوند، خضوع پیروان مکاتب دیگر در برابر اسلام امکان پذیر نیست. ولی «تلاش برای قدرت برتر شدن» غیر از «اصالت جهاد در روابط با غیر مسلمانان است».
    عکس مرتبط با اقتصاد
    از آنجا که عمده دلیل قائلین به اصالت جهاد، آیات بود و دلالت آنها را نا تمام دانستیم، دلائل دیگری را که قائلین به اصالت جهاد آورده اند از جمله روایات و سیره رسول(ص) و اجماع را ذکر نمی کنیم. اینک فلسفه جهاد را، که قول ما را تایید می کند بیان می کنیم.
    ۲-۲-۲-۳ فلسفه جهاد:
    چنانچه فلسفه جهاد توسعه سرزمین و کشورگشایی بوسیله شمشیر و غلبه باشد در این صورت دیدگاه اصالت جهاد در روابط مسلمانان با غیر مسلمانان غلبه پیدا می‌کند اما اگر فلسفه تشریع جهاد برای دعوت به تعالیم و مبانی و ارزشهای ناب اسلامی، انسانی باشد نه سلطه جویی و توسعه سرزمین، این دیدگاه ثابت نخواهد شد. چون با جنگ به آن هدف نمی رسیم.
    علامه طباطبایی معتقد است، اساساً جهاد دارای ماهیت تدافعی است. او می‌نویسد: قتال در راه خدا چه دفاعی و چه ابتدایی، در حقیقت دفاع از حق انسانیت است و آن حق همان حق حیات است، زیرا شرک به خدای سبحان هلاک انسانیت و مرگ فطرت و خاموشی چراغ در دوران دل‌هاست و قتال که همان دفاع از حق انسانیت است این حیات را بر می‌گرداند و بعد از مردن آن حق را دوباره زنده می‌سازد .[۳۱۰] وی در ادامه به تبیین ماهیت دفاعی در پاسخ اشکال خاور شناسان پرداخته و می‌نویسد: «قرآن اسلام را مبتنی بر فطرت معرفی می‌کند و این فطرت حکم می‌دهد توحید تنها اساس و پایه‌ای است که قوانین فردی و اجتماعی بشر بر آن تضمین می‌شود و دفاع از چنین اساس و انتشار آن در میان جامعه و نگهبانی از آن حق مشروع بشر است. و بشر باید حق خود را استیفاء کند به هر وسیله که ممکن باشد… قرآن نخست این حق را با دعوت می‌طلبد و در مرحله دوم با دفاع از مسلمانان و بیضه اسلام و در مرحله سوم با جنگ و قتال ابتدایی که هر چند به ظاهر قتالی است ابتدایی، لیکن در حقیقت، دفاع از حق انسانیت و کلمه توحید و یکتاپرستی است و اسلام هرگز قبل از دعوت به زبان خوش و اتمام حجت جنگ را آغاز نکرده است .[۳۱۱] لزوم دعوت قبل از جهاد و مشروع نبودن جهادی که به دعوت نپرداخته از امور مورد اتفاق میان فقها و مفسران است، از جمله شیخ بهایی می فرماید: «قبل از جهاد واجب است دعوت کردن، زیرا جایز نیست ابتدا به قتال کردن با کفار مگر بعد از دعوت » .[۳۱۲]
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    علامه حلی نیز دعوت را مرحله ای پیش از جهاد می داند و جهاد را یکی از مراحل دعوت بر می شمرد . [۳۱۳] در مجموع از دیدگاه این اندیشمندان جهاد همواره دارای ماهیت دفاعی است و بیانگر اصل جنگ – محوری اسلام نیست. استاد مطهری در این زمینه ماهیت دفاعی جهاد را چنین تبیین می کنند: اگر توحید را جزء حقوق انسان ها دانستیم، ممکن است اگر مصلحت انسانیت ایجاب بکند و اگر مصلحت توحید ایجاب کند با قوم مشرک بتوانیم بجنگیم نه به خاطر این که توحید را به آنها تحمیل کنیم، چون توحید و ایمان تحمیل شدنی نیست، با مشرکین می توانیم بجنگیم به خاطر این که ریشه فساد را اساسا بکنیم.[۳۱۴] متفکران اهل سنت نیز ضمن بررسی آیات دعوت و جهاد، اصل صلح را در روابط خارجی اسلام مورد توجه قرار داده اند.در این میان از معاصران می توان به دیدگاه های محمد رشید رضا، محمود شلتوت و محمد ابوزهره، عبدالوهاب خلاف، عبدالله بن زید آل محمود و دیگران اشاره کرد .[۳۱۵]
    ۲-۳ اصل صلح و زندگی مسالمت آمیز با غیر مسلمانان
    در اندیشه اسلام، اصل همزیستی مسالمت آمیز و صلح به عنوان مهمترین اصل در تنظیم روابط داخلی و خارجی با غیر مسلمانان منظورگردیده و به همین دلیل در حقوق اسلامی بهره برداری از فرصتهای مناسب برای تحکیم و برقراری شرایط و پیمانهای صلح و کنترل اوضاء داخلی در روابط جامعه اسلامی باغیر مسلمانان پیش بینی شده است. اسلام مسئولین جامعه اسلامی را موظف می داند که پیشنهادهای قرارداد صلح را تا آنجا که با هدفهای اصیل و ایدئولوژیک اسلام مغایر نباشد با آغوش باز بپذیرد. و قرآن کریم در آیات متعددی بر آن تأکید دارد.
    صلح و همزیستی مسالمت آمیز در اسلام اصل و غایت حرکت اجتماع و از مهمترین اهداف بعثت پیامبران می باشد؛ زیرا یکی ازمهمترین اهداف بر انگیختن پیامبران ازجانب خداوند، استقرار عدالت اجتماعی است که لازمه ی برقرار بودن عدالت اجتماعی، صلح وهمزیستی مسالمت آمیز می باشد ؛ چرا که جنگ ودشمنی از تعدی ، برتری جویی و تمامیت خواهی انسان ناشی می شود و در شرایطی که این غرایز تعدیل وکنترل شود درجامعه امنیت وهمزیستی مسالمت آمیز حکم فرما می شود.[۳۱۶]
    در این اصل دو نظریه متضاد وجود دارد. عده ای می گویند اصل برداشتن رابطه صلح آمیز است و جنگ و ستیز یک حالت عارضى و استثنایی است وعده اى دیگر می گویند هرگونه برقرارى رابطه با کافران ممنوع است و اصل نخستین بر نداشتن رابطه است، مگر در شرایط خاص.
    نظریه اول:
    همه انسانها اعضاى یک خانواده بزرگ بشرى هستند و به حکم عقل و منطق در زندگى اجتماعى، انسانها در بسیارى از امور زندگى با هم شریک هستند، و بدون شک صلح وامنیت در پرتو همزیستی مسالمت آمیز بشریت حاصل خواهد شد. بسیاری از دانشمندان بر این باورند که اصل برداشتن رابطه است و جنگ و ستیز یک حالت عارضى است. براساس این دیدگاه در یک نگرش گسترده، اسلام اگر چه از دید نظرى شرک و کفر را باطل مى داند و ریشه همه ستم ها و فسادها و بى عدالتیها و بدبختیهاى انسان را در روى زمین (کفر) و (شرک) مى داند و بر این باور است که شرک، بزرگ ترین ستم به بشر است همانطور که قرآن بیان داشته است.« اِنَّ الشِّرکَ لَظُلمٌ عَظیمٌ.»[۳۱۷] اما این بدان معنى نیست که به هیچ وجه نباید بین آنان روابطی برقرار باشد، بلکه اصل برداشتن رابطه و زندگى مسالمت آمیز، است مگر آن که درصدد دشمنى با مسلمانان باشند و جان و مال و سرزمین مسلمانان را مورد تجاوز قرار دهند که در این صورت جهاد با آنان لازم است.
    برای روشن شدن مطلب تعدادی از دلائل این دیدگاه را، از نظر مى گذرانیم:
    ۲-۳-۱ دلایل و مستندات
    ۲-۳-۱-۱ کتاب
    ۱ . سفارش به صلح و زندگى مسالمت آمیز
    در قرآن مجید آیات فراوانى وجود دارد که نشان مى دهد: زندگى مسالمت آمیز با جهان کفر ممنوع نیست، بلکه اگر آنان سر دشمنى و آزار رسانى به مسلمانان را نداشته باشند و به فتنه گرى در میان مسلمانان نپردازند، مسلمانان مى توانند با آنان زندگى مسالمت آمیزی داشته باشند و غیر مسلمانان نیز بر اساس معیار هایی، مى توانند با ملت اسلامى رابطه داشته باشند. بعضی از آن آیات به شرح ذیل می باشد:
    «وَان جَنَحُوا لِلسَّلمِ فَاجنَح لَهَا وَ تَوَکَّل عَلَى اللّه انّهُ هُوَ السَّمیعُ العَلیمُ»
    و اگر به آشتى گرایند، تو نیز به صلح گراى و بر خدا توکل کن که اوست شنوا و دانا.[۳۱۸]
    «یا ایَهَا الَّذینَ آمَنوا ادخُلُوا فِى السِّلمِ کَافَّهً وَلَاتَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطانِ إِنَّهُ لَکُم عَدُوٌّ مُبینٌٌ» اى کسانى که ایمان آورده اید، همگان به صلح و آشتى درآیید و پاى بر جاى پاى شیطان مگذارید که او دشمن آشکار شماست.[۳۱۹]
    – «….. فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکُمْ وَأَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلا »
    یعنی: …… پس اگر از شما کناره گیری کردند و با شما پیکار ننمودند، بلکه پیشنهاد صلح دادند، خداوند به شما اجازه نمی دهد که متعرّض آنان شوید.[۳۲۰]
    ۲٫ سفارش به نیکى کردن به غیر مسلمانان
    کافران از لحاظ رفتارشان با مسلمانان دو گروه می شوند: شمارى ازروی دشمنى، تجاوزگرى و اذیت و آزار مسلمانان، فسادانگیزى را پیشه خود ساخته اند و گروه دیگر کسانى هستند که خوى و خصلت دشمنی و تجاوز گری ندارند و تنها مى خواهند در محدوده خویش به زندگى عادى ادامه دهند و هیچ کارى به دیگران ندارند. اسلام بین این دو گروه تفاوت در روابط را سفارش مى کند. و از نظر اسلام، آنان اگر درصدد آشوب و خون ریزى و تجاوز نباشند و بخواهند زندگى مسالمت آمیزى داشته باشند، اسلام، به مسلمانان سفارش مى کند که با آنان به نیکى رفتارکنند و خداوند درباره دسته اول مى فرماید:
    «وقاتلوا فى سبیل الله الذین یقاتلونکم ولاتعتدوا ان اللّه یحبّ المعتدین»
    با کسانى که با شما جنگ دارند در راه خدا بجنگید ولى تعدى نکنید زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد.[۳۲۱] و درباره دسته دوم مى فرماید:
    «لاینهاکم الّه عن الذین لم یقاتلوکم فى الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان اللّه یحب المقسطین»
    خدا شما را از نیکى کردن و عدالت ورزیدن با آنان که با شما در دین نجنگیده اند و شما را از سرزمین تان بیرون نرانده اند، باز نمى دارد. خدا کسانى را که به عدالت رفتار میکنند دوست دارد.[۳۲۲]
    از دقت در این آیات افزون بر پذیرش اصل همزیستى، نوع برخورد با این گروه، نیز بیان شده است و از مسلمانان خواسته شده که با نیکى و عدالت با کافرانى که زورگو نیستند، رفتار کنند و این معنى روشنگر آن است که اصل، (با حفظ عزت مسلمانان، اصل نفی سبیل) داشتن رابطه مسالمت آمیز و معاشرت با غیر مسلمانان است.
    ۳- نفی نژادپرستی و خود برتر بینی
    «یَأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى‏ وَجَعَلْنَکُمْ شُعُوباً وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیر»ٌ هان ای مردم! همانا شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را به هیأت اقوام و قبایلی درآوردیم تا با یکدیگر انس و آشنایی یابید، بی گمان گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست؛ که خداوند دانای آگاه است.[۳۲۳]
    تساوی و برابری انسانها یکی از اصول مهم همزیستی مسالمت آمیز به شمار می رود، چون نژادپرستی و تحقیر ملتها و مذاهب دیگر، موجب مشکلات فراوانی برای جامعه بشری شده است؛ جنگ جهانی اول و دوم شاهد این مدّعاست. تفاوت در رنگ، نژاد و ملیت مایه ی فضیلت یکی بر دیگری نیست بلکه از نظر قرآن کریم اختلاف زبانها و رنگها از آیات و نشانه های الهی محسوب شده و وسیله ای برای شناخت افراد و اشخاص از یکدیگر می باشد.[۳۲۴]بسیاری از آیات قرآن کریم، خطاب به جمیع بشر می باشد، مانند : «یا بنی آدم»[۳۲۵] ، «یا ایها الانسان»[۳۲۶] ؛ این خطابها و تعبیرها می رساند که انسانیت یک معنای مشترک بین تمام ساکنین زمین است. افراد مناطق مختلف هیچ فرقی با یکدیگر ندارند، بشر در طول تاریخ از حیث زبان، رنگ و نژاد متفاوت بوده است ولی از نظر اسلام، همه فرزندان یک پدر و مادر (آدم علیه السلام و حوا علیه السلام) هستند و این تفاوتها، در انسانیت انسان خدشه ای وارد نمی سازد.[۳۲۷]
    ۴ . آزادی در عقیده و فکر
    بعضی از آیات به روشنى بیان کرده است که: پذیرش دین، اجبارى نمى تواند باشد و با زور و اکراه نمى شود مردم را وادار به پذیرش اسلام کرد. مردم اختیار دارند که دین را بپذیرند یا نپذیرند:
    «لا اِکراهَ فِى الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَىِّ».[۳۲۸]در دین هیچ اجبارى نیست، هدایت از گمراهى بازشناخته شده است. «ولو شاء ربک لآمن من فى الارض کلهم جمیعاً، افأنت تکره الناس حتى یکونوا مؤمنین».[۳۲۹] اگر پروردگار تو بخواهد، همه کسانى که درروى زمین اند ایمان مى آورند، آیا تو مردمان را وامى دارى که ایمان بیاورند؟ از مفاد این آیات به دست می آید که دین مبین اسلام نیامده که به زور و اجبار مردم را مسلمان کند و در اصل جنگ و جهاد در اسلام به این هدف تشریع نشده است. بنا براین ایمان به خدا و مبانی اسلام هرگز جنبه تحمیلی ندارد بلکه تنها راه آن منطق و استدلال است نه جنگ وجهاد. بر این اساس اصل برداشتن رابطه و زندگى مسالمت آمیز است.
    ۵٫ جامعیت اسلام و دعوت جهانى

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم