۲-۳-۲- ۲- انگیزه­ ها توجه را هدایت کرده و جهت رفتار را تعیین می­ کنند:
انگیزه­ ها با هدایت کردن توجه به اعمال خاص به جای اعمال دیگر، بر رفتار ما تاثیر می­گذارند. در هر محیط و شرایطی، به شیوه ­های مختلف توجه ما را می­طلبد. حالت­های انگیزشی به ما ندا می­ دهند که توجه ما به یک جهت یا جهت دیگر جلب گردد. برای مثال: هنگام گرسنگی به دنبال غذا هستیم تا کتاب مورد نظر. بدون داشتن جهت، قادر به ادامه حیات نخواهیم بود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۳-۲-۳. انگیزه ها در طول زمان تغییر می­ کند و بر جریان و رفتار تاثیر می­ گذارد:
انگیزش همیشه تغییر می­ کند و افزایش می­یابد. انگیزش فرایندی پویاست. نیرومندی و شدت انگیزه کم و زیاد می­ شود و افراد در هر لحظه ممکن است چندین انگیزه­ متفاوت داشته باشند. مثلا دانشجویی انگیزه­ نیرومندی برای مطالعه و امتحان دادن دارد، بعد از مدتی خستگی، انگیزه­ های جدیدی مانند گرسنگی و تشنگی بر او غلبه می­ کنند و برای رفع آن­ها دست از مطالعه بر می­دارد.
۲-۳-۲-۴- انواع انگیزش وجود دارد:
انسان­ها از لحاظ انگیزش، پیچیده هستند و انگیزش­های مختلفی دارند. برای مثال انگیزش بیرونی با انگیزش درونی، انگیزش یاد گرفتن با انگیزش عمل کردن، انگیزش گرایش به موفقیت با انگیزش اجتناب از شکست تفاوت دارد. علت توجه کردن به انواع انگیزش به این دلیل است که برخی انگیزه­ ها در مقایسه با انگیزه های دیگر کیفیت عالی تر، عملکرد مطلوب­تر و پیامدهای روان­شناختی های سالم­تری را از انواع دیگر به بار می­آورند. برای مثال دانشجویی که به خاطر انگیزش درونی، یعنی علاقه و کنجکاوی یاد می­گیرد، در مقایسه با دانشجویی که صرفا به خاطر نمره­ی درس می­خواند، خلاقیت و هیجان مثبت بیشتری نشان می­دهد.

 

                1. در انگیزش باید به رفتار گرایشی و رفتار اجتنابی توجه کرد:

               

               

           

           

       

       

 

برای اینکه انسان­ها به نحو مطلوبی سازگار شوند، خزانه­ی انگیزشی دارند که علاوه بر انگیزه­ های خوشایند گرایشی یا نزدیکی، انگیزه­ های ناخوشایند اجتنابی یا دوره را نیز شامل می­ شود. در رفتار گرایشی مردم به دلیل اینکه چیزی را می­خواهند به آن چیز تمایل پیدا می­ کنند. برای مثال ساندویچ خوردن فرد در هنگام گرسنگی. در رفتار اجتنابی، مردم کاری می­ کنند تا از آن چیز دوری می­ کنند. برای مثال ترس از مار باعث فرار و دوری جستن از آن می­گردد.
۲-۳-۲-۶-در انگیزش، شرایط و موقعیت اجتماعی اهمیت دارد:
برای اینکه انگیزش شکوفا شود به شرایط حمایت کننده نیاز دارد. انگیزش فرد را نمی­ توان از موقعیت اجتماعی که در آن قرار دارد، جدا کرد. در روابط با انگیزش کودکان، دانش آموزان و ورزشکاران و مورد مشابه، محیط ها می­توانند پرورش دهنده و حمایت کننده یا بی­توجه و زیان آور باشند. چون پژوهشگران انگیزش از نقشی که موقعیت­های اجتماعی در انگیزش و سلامتی افراد بازی می­ کنند، آگاه هستند، تلاش می­ کنند که اصول انگیزشی را طوری به کار برند که انگیزش افراد را شکوفا کند.
۲-۳-۲-۷- در انگیزش باید به نقش احساسات توجه کرد:
نظریه پردازان انگیزش همیشه علاقه دارند که مردم چگونه احساس می­ کنند. فرض اصلی نظریه­ های عاطفی آن است که مردم به منظور تجربه­ عاطفی مثبت به بعضی چیزها نزدیک می­شوند و برای اجتناب از تجربه­ عاطفی منفی از بعضی چیزها پرهیز می­ کنند. بر پایه­ این عقیده، احساسات از عوامل مهم تعیین کننده­ رفتار است زیرا احساسات پیوندی تنگاتنگ با بقای فرد دارند.
۲-۳-۲-۸. در انگیزش باید به تفاوت­های فردی توجه کرد:
نظریه­پردازان انگیزش نه تنها به مطالعه­ انگیزه­ های مشترک، عمومی و در بین افراد فرهنگ­های گوناگون علاقه­مند هستند، بلکه آن­ها همچنین به تفاوت­های فردی در بروز این انگیزه­ ها در افراد مختلف علاقه نشان می­ دهند. نظریه­پردازان انگیزش مجذوب کشف این مطلب هستند که چرا افرادی با استعداد به موفقیت می­رسد و فردی با استعداد استثنایی شکست می­خورد؟ (حسن­زاده، ۱۳۹۰).
۲-۳-۳- نظریه­ های انگیزش:
انگیزه دارای نظریه­ های متعددی است. یکی از نظریه ­ها که به تفاوت انگیزه دانش ­آموزان برای پیشرفت در مدرسه توجه می­ کند، انگیزش پیشرفت نامیده می­ شود (آیمز و آرچر[۵۰]، ۱۹۸۸).

۲-۳-۳-۱- انگیزش در نظریه­ فرهنگی – اجتماعی:

نظریه­ فرهنگی- اجتماعی بر مشارکت اجتماعی تاکید دارد، افراد به منظور حفظ هویت و روابط بین فردی در فعالیت­ها شرکت می­ کند. بنابراین، دانش ­آموزان در صورتی برای یادگیری انگیزش دارند که عضویی از یک کلاس یا اجتماع مدرسه باشند. این نظریه بیان می­ کند که انگیزه­ های یادگیری در کلاس با مشاهده­ دیگران و با تعامل با دیگر اعضای کلاس به دست می ­آید. همچنین هویت و عضوی از گروه بودن مفاهیم کلیدی آن­ها هستند (به نقل از منصوری، ۱۳۸۸).

۲-۳-۳- ۲- نظریه­ غریزه

تحت تاثیر نظریه ی داروین، زیست­شناسان شروع به مطالعه­ انگیزش در چارچوب غرایز کردند. داروین برای توجیه کردن رفتار سازگارانه ظاهرا از پیش برنامه­ ریزی شده، نظریه­ غریزه را مطرح کرد. در نظریه­ های نخستین غریزه گفته می­ شود که رفتارها را ساختار زیست شناختی انسان از قبل تعیین و تثبیت کرده است. اولین روانشناسی که نظریه­ غریزه­ی انگیزش را رواج داد، ویلیام جیمز بود. جیمز همانند داروین و معاصران وی، تعداد زیادی غریزه ی جسمانی، مانند مکیدن، نیروی حرکت، و غریزه­ی روانی نظیر تقلید، بازی و مردم آمیزی را برای انسان قائل شد.
مک دوگال، یک نسل بعد از جیمز، نظریه­ غریزه­ای را مطرح نمود که غرایز کاوش کردن، جنگیدن، مراقبت کردن از فرزند را ترسیم کرد (حسن­زاده، ۱۳۹۰).

۲-۳-۳-۳- نظریه­ اراده

دکارت به جنبه ی فعال انگیزش اشاره دارد. او عالی­ترین نیروی انگیزش را اراده می­داند. مسئول اعمال اخلاقی خود می­باشد. آدمی خواسته­ های هشیاری دارد که با بهره گرفتن از استعدادهای خود سعی می­ کند آن را برآورده سازد. در این نظریه، اراده را همانند تفکر و احساس یکی از نیروی ذهن می­دانستند و معتقدند که چون انسان قادر به کنترل خویشتن است پس باید مسئولیت اعمال خویش را بپذیرد.

۲-۳-۳-۴- نظریه­ سائق

مفهوم سائق نخستین بار در سال ۱۹۱۸ به وسیله­ رابرت اس وودورث[۵۱] معرفی شد. منظور از نظریه­ سائق این است که نیرویی آدمی را به طرف هدف سوق می­دهد که به آن نظریه­ هُل دادن در انگیزش هم گفته می­ شود. رفتار به وسیله­ حالت های سوق دهنده در درون انسان یا حیوان به وسیله­ هدف­ها هل داده می­ شود. به عبارتی می­توان گفت اگر حالت سوق دهنده درونی برانگیخته می­ شود فرد هل داده می­ شود تا آن رفتار را به هدفی منجر کند که شدت سائق کاهش پیدا کند. در آدمیان رسیدن به هدفی مناسب که سائق را کاهش بدهد، رضایتبخش و خوشایند است.
از این رو گفته می شود که انگیزش از ۴ حالت تشکیل شده است:

 

    1. حالت سائق

 

    1. رفتار هدف گرا، که به وسیله ی حالت سائق ایجاد می شود

 

    1. رسیدن به هدف مناسب

 

    1. کاهش حالت سائق و رضایتمندی و آسودگی هنگام رسیدن به هدف.

 

 

۲-۳-۳-۵- نظریه­ مشوق:

نقطه­ی مقابل نظریه­ های سایق (نظریه­ هل دادن)، نظریه­ های مشوق (نظریه های کشش در انگیزش) قرار دارد. براساس این نظریه ویژگی­های تحریکی هدف گاهی می ­تواند یک سلسله رفتار برانگیخته شده را به حرکت در­آورند. هدف­ها رفتار را به سوی خود می­کشند. هدف­هایی که رفتار را بر می­انگیزند، به مشوق­ها معروفند. بخش مهم این نظریه آن است که افراد انتظار دارند در رسیدن به مشوق­های مثبت و اجتناب از مشوق­های منفی لذت ببرند. در دنیای کار بیشتر افراد به سمت مشوق­های مورد انتظار ( دستمزد، انعام، مرخصی و …) سوق داده می­شوند. این نظریه توسط بولس[۵۲] مورد حمایت قرار گرفت (همان منبع، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 02:57:00 ب.ظ ]