دلایل ضرورت امر به معروف و نهی از منکر : امربه معروف ونهی از منکرنه تنها اهمیت دارد بلکه واجب وضروری است به دلایل ذیل:

 

 

 

 

اجتماعی زیستن:
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

 

 

 

انسان ها دارای زندگی اجتماعی هستند و برای اینکه زندگانی اجتماعی ثبات ودوام داشته باشند افراد باید به قوانین ومقررات اجتماعی پایبند باشند اگر در یک جامعه کسانی پیدا شوند به برخلاف مقررات اجتماعی عمل کنند در جامعه هرج ومرج و بی قانونی پدیدمی آید و امنیت آرامش مردم را تهدید می کند مردم با امر به معروف و نهی از منکر می توانند در حاکمیت قانون که به نفع همگان است نقش موثری ایفا کنند .
۲٫واگیر بودن گناه :
گناه هم چون ویروس ومیکروب خطرناکی است که نه تنها فرد گنهکار را به تباهی و نابودی می کشاند بلکه به دیگران نیز سرایت کرده وجامعه را به فساد وگناه آلوده ساخته وآنان را به سستی و پوچی بی تفاوتی و بی غیرتی می کشاند وجامعه ای خالی از هویت دینی وانسانی می سازد امربه معروف ونهی از منکر در حفظ سلامت فرد وجامعه بیشترین تاثیر را دارد .
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود : « یک فرد گناه کار در میان مردم ، همانند کسی است که با جمعی سوار بر کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد ، تبری برداشته و به سوراخ کردن موضعی که در آن نشسته است بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند ، در جواب بگوید : من در سهم خود تصرف می کنم . اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند ، طولی نمی کشد که آب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده و یک باره همگی در دریا غرق می شوند» [۶۹].
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با این مثال زیبا ، منطقی بودن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته و نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعی می داند که ناشی از پیوند سرنوشت هاست .[۷۰] بنابراین ، یکی از دلالیل وجوب امر به معروف و نهی از منکر ، پیوند سرنوشت انسان ها به یکدیگر در دنیاست و علاقه به سرنوشت خود و دیگران باعث می شود که انسان مسلمان ، برای ایجاد جامعه ای سالم بکوشد . افزون بر این اسلام به مهرورزی ، مهربانی و دستگیری از انسان های نیازمند [۷۱]، اهمیت ویژه ای داده است و محبوبترین مردم را کسی می داند که وجودش برای دیگران سودمند تر باشد .[۷۲] از همین رو ، اموری مانند دستگیری از فقرا و مستمندان ، رسیدگی به بیماران و سرپرستی از یتیمان ، از ارزش والایی برخوردار است . حال که چنین است آیا ممکن است اسلام به نیازمندی های معنوی مؤمنان بی توجه باشد ؟و آیا ممکن است که انسان در برابر دیگران مهربان بوده و از این که آنان به راهی بروند که پایانش جهنم و غضب الهی است بی تفاوت باشد ؟
پاسخ این دو پرسش منفی است و مهرورزی به دیگران اقتضا می کند که مؤمنان همواره بر رفتار و کردار یکدیگر نظارت داشته باشند و بکوشند همه آحاد جامعه اسلامی ، آینده ای سعادتمند در بهشت جاویدان داشته باشند و در پی چنین تلاش فراگیری است که جامعه اسلامی ، الگوی بهترین امت را به خود اختصاص خواهد داد :
« کُنتُم خَیرَ اُمَّهٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ و تَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ . . . »[۷۳] ؛« شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید ، به کار پسندیده فرمان می دهید و از کار ناپسند باز می دارید .»
جامعه اسلامی در چنین شرایطی ، که به امر به معروف و نهی از منکر عمل می کند ، به فلاح و رستگاری خواهد رسید .
« ولتَکُن مِنکُم اُمَّهٌ یَدعونَ اِلَی الخَیرِ و یأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عنِ المُنکَرِ و اُلئِک هُمُ المُفلِحون »[۷۴] ؛ «و باید از میان شما گروهی به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی باز دارند و آنان همان رستگارانند . »
در چنین جامعه ای راه ها امن ، تجارت و کاسبی مردم حلال ، ریشه ی هر گونه ظلم و جور خشکیده و زمین آباد می شود و با انتقام گرفتن از دشمنان همه کارها رو به راه می گردد .[۷۵]
پس با توجه به آیات و روایاتی که ذکرشدضرورت واهمیت این واجب دینی برما روشن است لذا باید این احساس مسئو لیت همگانی درهمه بوجود بیاید تا با رعایت شرایط وشناخت معروفها ومنکرها واجرای این امر به سوی جامعه هدف نزدیک شویم .

 

 

د: زمان وجوب امر به معروف و نهی از منکر

 

حال با توجه ضرورت واهمّیّت موضوع باید خودسرانه وبدون داشتن شرایط وشناخت درجه ومیزان اهمّیّت معروفها ومنکرها اقدام به این کار بزرگ نکنیم تا باعث یأس ونا امیدی در خودمان وعکس العمل منفی در مخاطب نگردد.پس این پرسش پیش می آید که در چه شرایطی امربه معروف یا نهی ازمنکر برانسان مکلف واجب می شود ؟
معمولا چهار شرط وجود دارد که اگر همه این شرط ها وجود داشت امربه معروف و نهی ازمنکر واجب می شود در غیر این صورت ، واجب نخواهد بود که عبارتند از :

 

 

۱- داشتن علم وآگاهی نسبت به معروفها و منکرها

 

فردی که امربه معروف ونهی ازمنکرمی کند باید بداند آن کاری را که مخاطب ترک کرده معروف است ، تا او را به انجام معروف وادار کند و نیز بداند کاری را که آن شخص انجام می دهد منکراست تا او را ازآن عمل نهی کند بنابراین در جایی که نمی داند آن چه ترک شده معروف و یاآن چه عمل می شود منکراست امربه معروف ونهی ازمنکرمعنا ندارد .

 

 

۲- احتمال تاثیردرمخاطب

 

شخصی که امربه معروف و نهی از منکرمی کند، در صورتی که بداند یا احتمال بدهد که امرو نهی اودرمخاطب تاثیرگذار خواهد بود باید اورا امربه معروف و نهی ازمنکر کند ، اما اگر بداند که امرو نهی او تاثیری ندارد یا این که مخاطب را به انجام گناه ، بیشتر وادار می کند ازامرو نهی پرهیز کند .
نکته:
رهبرمعظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای براین باورند که اگر امربه معروف ونهی از منکر فریضه ای همگانی وفراگیر گردد حتما تاثیرگذار خواهد بود ایشان فرموده اند :
منکری رادیدید با زبان تذکر دهید اصلاً لازم هم نیست زبان گزنده باشد و یا شما برای رفع آن منکر سخنرانی بکنید یک کلمه بگوئید :آقا ، خانم ، برادر این منکر است . شما بگوئید : نفردوم بگوید ، نفر سوم بگوید ، نفردهم بگوید ، نفر پنجاهم بگوید ،چه کسی می تواند منکر را ادامه دهد ؟
بعضی گفته اند که باید احتمال تاثیر وجود داشته باشد من می گویم احتمال تاثیر همه جا قطعی است ، مگر در نزد حکومت های قلدر، قدرتمند و سلاطین .آنهایند که البته حرف حساب به گوششان فرو نمی رود و اثرنمی کند اما برای مردم ، حرف اثر دارد[۷۶] .

 

 

۳- استمرارانجام گناه

 

در صورتی که فردی ، در حال انجام گناهی است ،که از نظر زمانی تداوم می یابد ، مانند اینکه به تمسخر ، عیب جویی و یا آزار واذیت دیگران ، مشغول است و از این کار دست برنمی دارد و یا اینکه گناهی را انجام داده است ، ولی بنا دارد ، برای بار بعدی نیز آن را تکرار کند ، باید او را از این عمل ، نهی کرد . اما اگر خود آن فرد از گناه دست بردارد و یا نشانه های اطمینان آوری از انصراف او از گناه وجود دارد ، نهی او لازم نیست .

 

 

۴- مشکل ساز نبودن وامنیّت در امر و نهی

 

اگر فردی که امرو نهی می کند ، بداند که از سوی مخاطب ، پیامد های خطرناکی برای او پدید خواهد آمد وضرری برجان و مال و یا آسیبی برآبروی او وارد خواهد شد ، امر و نهی بر او واجب نیست ، و هم چنین است ، اگر این خطر وضرر برای بستگان ودیگر مومنین پیش آید .
نکته : ضررهای پیش پا افتاده و ناچیز ، مقصود نیست .[۷۷]
مساله: بر مکلف یادگیری شرایط امربه معروف ونهی از منکر ( واین که در کجا واجب است ودر کجا واجب نیست ودر چه مواردی جایز است یا جایز نیست ) واجب است تا در امرو نهی خود مرتکب منکر نشود[۷۸] .
توضیح :
الف – در صورتی که شرایط چهارگانه ای که گذشت ، وجود داشته باشد ، امربه معروف و نهی از منکر واجب است وگرنه واجب نیست .
ب‌- در صورتی که معروف ، جزء واجب ها باشد امر به آن واجب است ، اما اگر جزء مستحب ها باشد ، امر به آن جایز (و مستحب) است.
ت‌- در جایی که منکر ، جزءگناهان (وحرام ها) باشد نهی از آن واجب است ، اما اگر از مکروهات باشد ، نهی از آن جایز (ومستحب )است .
نتیجه : شخص آمر به معروف وناهی از منکر ، باید معروف ها (واجب ها ومستحب ها ) ومنکر ها (حرام ها ومکروها ) ونیز شرایط وجوب امربه معروف ونهی از منکر را بشناسد ، تادر امر ونهی ، دچار اشتباه و یا گناه نگردد..

 

 

فصل دوم : آشنایی با برخی از معروفها ومنکرها در قرآن و روایات

 

برای اجرای عالمانه وآگاهانه امربه معروف ونهی از منکرکه مبتنی برعلاقه باشد باید معروفها ومنکرها را بشناسیم وبرای شناخت آنها نیاز به ابزار داریم.

 

 

الف: ابزار و معیارشناخت معروفهاومنکرها

 

پس از آشنایی با اهمّیّت امربه معروف ونهی از منکر و شناخت شرایط وجوب آن ،این رامی طلبدکه با ابزارشناخت آن نیزآشنا شویم تا آنچه بعنوان معروف ومنکر معرفی می گردد مطابق با فطرت انسانها،هنجارها وارزشهای جامعه باشد.لذا براى شناخت چند ابزار و وسیله وجود دارد که مهم ترین آنها عبارتند از:
فطرت سالم ، عقل ، شرع ، عرف و اجتماع

 

 

۱٫ فطرت :

 

خداوند ساختمان روحى انسان را به گونه اى آفریده است که او با فطرت خود زشتى و زیبایى و خوبى بدى را تشخیص مى دهد. در این مرحله آگاهى به وسیله آموزش معلم از بیرون صورت نمى گیرد، بلکه این گونه شناخت ها از درون انسان مى جوشد.
قرآن کریم نیز آیات بسیارى از تجهیز انسان به الهامات فطرى سخن گفته است . براى مثال در سوره شمس به روح انسان و اعتدال آن قسم مى خورد، و روحى که خداوند زشتى ها و پاکى ها را به آن الهام کرده است :
« وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاهاَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها »[۷۹]
یکى از اصحاب پیامبر به نام وابصه مى گوید: وقتى آیه :« تعاونوا على البر و اتقوى لا تعاونوا على الاثم و العدوان»[۸۰] نازل شد خدمت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) رسیدم و خواستم از همه موارد برّ و اثم سوال کنم . آن حضرت فرمود: بگویم مى خواهى از چه سوال کنى یا سوال مى کنى ؟ عرض کردم : بفرمایید، فرمود: آمده اى تا از نیکى و گناه بپرسى سپس انگشتان خود را جمع کرد و به سینه من زد و فرمود: یا وابصه استقف قلبک استقف نفسک[۸۱]
اى وابصه از قلب خودت استفتا و سوال کن و از خودت بپرس !
یعنى خداوند معرفت خوب و بد را در قلب هر بشرى قرار داده است
مطالعه و دقت در رفتار انسان نشان مى دهد که : پاره اى از کارها را انسان انجام مى دهد نه به منظور کسب سودى از آنها یا دفع زیانى به وسیله آنها ،بلکه صرفا تحت تاثیر یک سلسله عواطف که عواطف اخلاقى نامیده مى شود. از آن جهت انجام مى دهد که معتقد است انسانیت چنین حکم مى کند. فرض کنید انسانى در شرایط سخت در بیابان وحشتناک قرار گرفته است و بى آذوقه و بى وسیله هر لحظه خطر مرگ وى را تهدید مى کند. در این بین انسان دیگرى نیز پیدا مى شود. به او کمک مى کند و او را از چنگال قطعى مرگ نجات مى بخشد و بعد این دو انسان از یکدیگر جدا مى شوند و یکدیگر را نمى بینند سالها بعد آن فردى که روزى گرفتار شده بود نجات دهنده قدیمى خود را مى بیند که به حال اسف باری افتاده است به یاد این مى افتد که روزى همین شخص او را نجات داده است آیا در این جا وجدان این مرد هیچ فرمانى نمى دهد؟ آیا نمى گوید که پاداش نیکى ، نیکى است ؟ پاسخ مثبت است . آیا اگر این فرد به آن شخص کمک کرد وجدان انسان هاى دیگر چه مى گویند؟ و اگر بى اعتنا گذشت و کوچک ترین عکس العملى نشان نداد وجدان دیگران چه مى گویند؟ مسلما دراین صورت وجدان هاى دیگر او را تحسین مى کنند و آفرین مى گویند و در صورت دوم ملامت مى کنند و نفرین مى گویند. اینکه وجدان انسان حکم مى کند پاداش احسان ،احسان است و هم این که وجدان انسان ها حکم مى کند که پاداش دهنده نیکى به نیکى را باید آفرین گفت و بى اعتنا را باید مورد ملامت قرار داد از وجدان اخلاقى ناشى مى شود و این گونه اعمال را خیر اخلاقى مى گویند.[۸۲]
این گونه ارزش ها فراتر از منافع مادى است و نمى توان آنها را القاى محیط تلقى کرد بلکه درکى است که انسان از اعماق روح خود دارد.

 

 

۲٫ عقل :

 

عقل نیز در وجود هر انسانى روشنگر راه و هدایتگر او به سوى کمال است و آدمى مى تواند در پرتو این نعمت گرانبها ،بسیارى از خوبى ها و بدها را بشناسد از بدها بگریزد و به خوبى گرایش یابد. قرآن کریم از قلوب کسانى که به راهنمایى هاى عقل خویش گوش ندادند و جهنمى شده اند مى فرماید:
لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فى اصحاب السعیر
اگر گوش شنوا داشته باشیم و یا تعقل مى کردیم در میان دوزخیان نبودیم [۸۳].
علاوه بر این ده ها آیه از قرآن کریم با عباراتى از قبیل افلا تعقلون یا لعلکم تعقلون و… در صدد هشیار سازى مردم و توجه دادن آنها به این سرمایه گرانبها است .

 

 

۳٫ شرع :

 

علاوه بر عقل و فطرت ،شرع نیز در شناخت خوبى و بدى به کمک انسان مى آید هیچ کس در تشخیص خوب و بد کارها وترسیم برنامه کلى براى زندگى نمى تواند خود را بى نیاز از دین بداند، زیرا:
اول اینکه ترسیم یک طرح کلى که تمام مسائل شخصى انسان را در بر گیرد و منطبق بر مجموع مصالح زندگى باشد براى بشر میسر نیست . چون ما نمی توانیم ادعای ،خود کفایى عقل را در راه یافتن راه سعادت مطرح کنیم و جاى این سوال است که آیا در جهان دو فیلسوف یافت مى شوند که در پیدا کردن این راه وحدت نظر داشته باشند؟
دوم اینکه انسان موجودى است اجتماعى و زندگى اجتماعى هزاران مشکل برایش به وجود مى آورد که باید همه آنها را حل و تکلیفش را در مقابل همه آنها روشن کند و چون موجودى است اجتماعى سعادتش ، آرمانهایش ، ملاک هاى خیر و شرش و… با سعادت ها آرمان هاى خیر و شر دیگران آمیخته است و نمى تواند راه خود را مستقل از دیگران برگزیند. از این جهت باید سعادت خود را در مسیرى جست و جو کند که جامعه را به سعادت و کمال برساند.
سوم انسان زندگى جاوید دارد و نباید خوبى ها و بدها را تنها در مسیر زندگى دنیا در نظر بگیرد. لذا قضاوت در مورد زشتى و زیبایى هر کارى باید آثار آن را در باره روح جاودانه خود و زندگى پس از مرگ نیز در نظر داشته باشد و روشن است که عقل نسبت به آن زندگى هیچ گونه تجربه اى ندارد.[۸۴]
هر یک از دلایل سه گانه بالا براى اثبات این مطلب کافى است که براى شناخت معروف و منکر علاوه بر عقل به شرع نیز نیازمندیم و البته به حکم آنکه اسلام آخرین دین و کاملترین شریعت است براى تمام زوایاى زندگى بشر دستورات و تکالیفى را به عنوان باید و نباید مشخص کرده است که لازم است در امر به معروف و نهى از منکر آنها را در نظر داشت .

 

 

۴٫ عرف و اجتماع

 

براى آنان که داراى موقعیت اجتماعى هستند معروف و منکر علاوه بر معیارهاى عقلى و شرعى معیارهاى اجتماعى و عرفى نیز دارد. افرادى که در جامعه به عنوان مظهر دین و منادى تقوا شناخته مى شوند و همچنین کسانى که احترام و آبروى آنان به حیثیت نظام اسلامى پیوند خورده است در رفتار خود باید علاوه بر دستورات کلى اسلام به حفظ اعتقادات دینى مردم نیز توجه داشته باشند. به عنوان مثال پوشیدن بسیارى از لباس ها براى عموم مردم خلاف شرع تلقى نمى شود ولى پوشیدن همان لباس ‍براى یک روحانى زشت و زننده است چه این که بسیارى از اعمال براى بسیارى از، توده مردم ایرادی ندارد ولى براى کسى که لباس فرم نظامى به تن کرده است دوراز توقع و انتظار است . در شیوه رانندگى و پوشش آرایش و خوراک و… مثال هاى فراوانى در این باره مى توان یافت .
به هر حال از هر کارى که بهانه دست دیگران مى دهد تا نسبت به اسلام و یا نظام اسلامى خرده گیرى کنند – هر چند آن کار منکر شرعى هم نباشد – باید اجتناب کرد چرا که حفظ حیثیت اسلام و نظام اسلامى بر همه واجب است.

 

 

ب: برخی معروفها و منکرها درقرآن وحدیث

 

 

برخی معروفها در قرآن و حدیث

 

۱٫ایمان ؛ ۲٫ تلاوت قرآن ؛ ۳٫ امر به معروف و نهی از منکر؛ ۴٫ تفکر ؛ ۵٫ توکّل ؛ ۶٫ صبر ؛ ۷٫ تقوا ؛ ۸٫ پیروی از خدا و رسول ؛ ۹٫ پیشی گرفتن برای انجام ‌‌(دادن) کارهای نیک ؛ ۱۰٫ انفاق ؛ ۱۱٫ فروبردن خشم ؛ ۱۲٫ عفو ؛ ۱۳٫ احسان ؛ ۱۴٫ اطمینان به وعده های خدا ؛ ۱۵٫ توبه ؛ ۱۶٫ سیر در زمین و پند گرفتن از سرگذشت امت های پیشین ؛ ۱۷٫ جهاد ؛ ۱۸٫ شهادت در راه خدا ؛ ۱۹٫ عدالت ؛ ۲۰٫ شکر خدا ؛ ۲۱٫ دعا ؛ ۲۲٫ اخلاق نیک ؛ ۲۳٫ مشورت ؛ ۲۴٫ آموزش و فراگیری قرآن و دانش ؛ ۲۵٫ صراحت در بیان حق ؛ ۲۶٫ تحمل آسیب ها و گرفتاری ها در راه خدا ؛ ۲۷٫ هجرت برای تقویت و حفظ دین ؛ ۲۸٫ خوف از خدا ؛ ۲۹٫ استقامت در راه حق ؛ ۳۰٫ مرابطه و حفظ مرزهای اسلامی از تهاجم دشمنان ؛ ۳۱٫ صدق ؛ ۳۲٫ استغفار ؛ ۳۳٫ تقیّه ؛ ۳۴٫ دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا ؛ ۳۵٫ وفای به عهد ؛ ۳۶٫ تسبیح و یاد خدا در شب و روز ؛ ۳۷٫ اتحاد و دوستی و برادری ؛ ۳۸٫ دعوت مردم به سعادت و به سوی خدا ؛ ۳۹٫ صداقت ؛ ۴۰٫ پیروی از حق ؛ ۴۱٫ یاری (دین ) خدا آمادگی کامل و فراهم کردن مداوم اسباب کار برای جبهه گیری در برابر دشمن .[۸۵]

 

 

برخی منکرها در قرآن و حدیث

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:55:00 ق.ظ ]