یکی از مهمترین مهارت ها که مشخصه ی توانایی افراد در حل تعارض است، برخورداری آنها از صفت خودکنترلی(خودنظارتی) است. از آنجا که تعارضات بین فردی نیز در ارتباط نزدیک با هیجان هاست و برای کنترل آن باید نخست هیجان ها را شناخت و سپس آن را کنترل کرد، پس در این صورت افراد باید هم از ویژگی خودآگاهی و هم از ویژگی خودکنترلی برخوردار باشند، افرادی که این ویژگی ها را دارند می توانند نسبت به تعارض آگاهی بیشتری کسب کرده و به این وسیله سریع تر و صحیح تر تعارض را شناسایی کرده و با اطمینان به هدایت آن بپردازد و به این ترتیب محیطی فراهم آورد که افراد با آگاهی از ارزش های شخصی خود از سلامت روانی و کارایی بیشتر برخوردار شوند و بتوانند سبک مناسب تعارض را برای هر موقعیت انتخاب کنند. نخستین گام در کنترل هیجان ها، شناخت و تعیین هیجان هاست، افرادی که از نظر هیجانی بی ثبات هستند، اغلب از تلاش برای کنترل هیجانهای خود جلوگیری می کنند(اسپری[۹۴]، ۲۰۰۴). هیجان ها جزء ذاتی ساختار هر فرد است. ما نمی توانیم هیجان ها را از خودمان دور کنیم بلکه باید آنها را به درستی کنترل کنیم(گلمن، ۲۰۰۱). افرادی که می توانند هدف های واقع گرایانه را اولویت بندی کنند و در زمان تصمیم گیری میان عواطف و عقل تعادل برقرار کنند، خود کنترل هستند(آقایار و شریفی، ۱۳۸۵).
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
۲-۸- مفهوم خودکنترلی در نظریه یادگیری اجتماعی راتر
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
راتر (۱۹۵۴) در نظریه شخصیّتی خود تحت عنوان نظریه «یادگیری اجتماعی» از کانون کنترل سخن به میان آورد. نظریه یادگیری اجتماعی کوشش می کند تا یک زمینه نظری برای مفهوم تقویت کننده و تاثیر آن بر رفتار در یک موقعیّت اجتماعی فراهم نماید.بر طبق این نظریه فردمی کوشد تا تقویت کننده های مثبت خود را در هر موقعیّتی به حداکثر برساند. بنابر این، در نظریه یادگیری اجتماعی نقش تقویت کننده و ارزش تقویت کننده بسیار مهم است .در این رابطه، پدیده ای که بتواند وقوع یک رفتار خاص را تعییر دهد «تقویت کننده» نامیده می شود. بر اساس این تعریف رفتار را می توان پیش بینی نمود. یکی از تعیین کننده ها در پیش بینی رفتار این است که آیا فرد درک می کند که تقویت کننده ای که به دنبال رفتارش می آید مربوط به رفتار اوست(کنترل درونی)، یا اینکه رفتار او به وسیله نیروی خارج از خودش کنترل می شود(کنترل بیرونی). در این نظریه به شخصیّت به عنوان نیروها واستعدادهایی بالقوّه به منظور پاسخ گویی به موقعیّت های اجتماعی مختلف نگریسته می شود. (مریم قاسمی فلاورجانی ،۱۳۷۴).
راتر فرض می کند که شخصی یک واحد هماهنگ است.از نظر وی شخصیّت دائما در حال تغییر وتحول است. زیرا شخص همیشه دستخوش تجارب جدید می شود واز طرف دیگر شخصیّت از برخی جهات ثابت است، چرا که تجارب قبلی بر یادگیری جدید تاثیر می گذارد. فرض مهم دیگر تئوری یادگیری اجتماعی در رابطه با ماهیت انگیزش می باشد. رفتار فرد که از طریق سازه های شخصیّت توصیف می شود، معطوف به هدف می باشد. از نظر راتر تقویت به معنای کاهش سائق نیست. وی در نظریه خود از قانون تجربی اثر استفاده می کند. بر طبق این قانون تقویت به عنوان هر گونه عمل، شرایط و یا رویدادی است که بر حرکت فرد به برای هدف تأثیر می گذارد (راتر، ۱۹۷۵، به نقل از اسماعیل دخت،۱۳۸۳).
راتروهوکریچ[۹۵](۱۹۷۵) تئوری یادگیری اجتماعی برای پیش بینی رفتار فرد، چهار سازه اساسی را مطرح می کنند. اولین سازه، رفتار بالقوه می باشد، این متغیر به استعداد بالقوه برای وقوع رفتار در موقعیت های خاص که در ارتباط با تقویت کننده ها باشد، اشاره دارد. دومین سازه ای که در تئوری یادگیری اجتماعی مطرح شده انتظار است. انتظار عبارت است از احتمالی که توسط فرد داده می شود تا یک تقویت خاص در نتیجه رفتار ویژه وی در موقعیت یا موقعیت های خاص، رخ بدهد. بر طبق این تئوری انتظارات دارای ماهیت ذهنی هستند. به عبارت دیگر، ممکن است انتظار برخی از افراد برای موقعیتی پایین باشد، در حالی که احتمال موفقیت آنان در حقیقت زیاد باشد. از نظر راتر موقعیت به خودی خود در پیش بینی رفتار مهم نیست، بلکه بیشتر نحوه ادراک فرد از موقعیت مهم است(راتر، ۱۹۷۵،به نقل از اسماعیل دخت،۱۳۸۳).
سومین متغیر عمده در این نظریه ارزش تقویت است که عبارت است از: میزان ترجیح دادن برای وقوع تقویت کننده، در صورتی که احتمال وقوع همه تقویت کننده ها یکسان باشد. بدیهی است که ترجیح دادن تقویت کننده ای بر سایر تقویت کننده های دیگر در افراد مختلف، متفاوت است. ویژگی مهم تقویت کننده ها این است که معمولاً مستقل از یکدیگر رخ نمی دهند. از نظر راتر، افراد انتظاراتی را در نظر می گیرند که یک رویداد تقویت کننده خاص(مانند نمره خوب در مدرسه) به تقویت کننده های دیگر(مانند فارغ التحصیل شدن) منجر می شود. که این امر منجر به خاموش ماندن سایر تقویت کننده ها(به عنوان مثال یک شغل پر درآمد) می گردد. همه تقویت کننده های مورد انتظار در آینده، در ارزش تقویت کننده موجود نقش دارند(برومند، ۱۳۷۳).
راتر(۱۹۶۶) به انتظار تعمیم یافته کنترل درونی در مقابل کنترل بیرونی تقویت اشاره می کند افراد مختلف در اعتقاد به این امر که هر اتفاقی که برای آن‎ها رخ می دهد، نتیجه ای از رفتارهای خودشان است(کنترل درونی) در مقابل این اعتقاد که آن اتفاق نتیجه ای از اقبال، سرنوشت، شانس یا اشخاص ذی نفوذ(کنترل بیرونی) می باشد، با یکدیگر تفاوت دارند. روشن است اشخاصی که معتقدند می توانند سرنوشت خودشان را کنترل کنند، در بسیاری از موقعیت ها نسبت به رفتار کسانی که انتظار دارند پیامدهای رفتار آن‎ها توسط اشخاص دیگر یا شانس تعیین می شود، متفاوت خواهد بود. از نظر راتر و همکارانش یادگیری مردم در موقعیّت های مختلف متفاوت می باشد و انتظاراتی که فرد را تقویت و رهنمون می سازد مهم می باشند. همچنین افراد در بعد انتظار تعمیم یافته کنترل درونی در مقابل کنترل بیرونی تقویت با هم متفاوت هستند با توجه به وجود چنین تفاوت هایی، شناخت مردم و تجاربی که آن‎ها را به این تفاوت ها رهنمون می سازد، اهمیت علمی بسیار زیادی در جامعه دارد(به نقل اکرمی، ۱۳۸۱).
بر طبق نظر راتر(۱۹۶۶) در ادراک تقویت، تفاوت های فردی وجود دارد. به عبارت دیگر یک واقعه یا پدیده ممکن است بوسیله‎ی بعضی از افراد به عنوان تقویت کننده ادراک شود، در حالی که دیگران ممکن است آن را تقویت کننده در نیابند. یکی از تعیین کننده‎ها در پیش بینی رفتار این است که آیا فرد درک می‎کند که تقویت کننده‎ای که به دنبال رفتارش می‎آید وابسته به رفتار اوست(خود کنترل درونی) و یا اینکه آن بوسیله نیرویی خارج از کنترل خودش، کنترل می‌شود (کنترل بیرونی). به عبارت دیگر خودکنترلی به این بستگی دارد که فرد رابطه ما بین عمل(رفتار) خویش و تقویت کننده‎ی آن را چگونه درک کند.
افرادی که با متغییر شخصیتی خودکنترلی درونی مشخص می‎شوند، بر این باورند که موفقیت یا شکست به تلاش یا توانایی آن‎ها بستگی دارد. ولی افراد دارای خودکنترلی بیرونی، معتقدند که فاکتورهای دیگری مانند شانس یا سختی تکلیف باعث موفقیت یا شکست آن‎ها می شود(اسلاوین[۹۶]، ۲۰۰۳). افراد دارای خودکنترلی درونی اعتقاد دارند تقویتی که آن‎ها دریافت می‎کنند تحت کنترل رفتارها و ویژگی‎های خود آن‎هاست. در مقابل آن‎هایی که دارای خودکنترلی بیرونی هستند، تصور می‎کنند که تقویت توسط دیگران، سرنوشت یا شانس کنترل می‎شود. آن‎ها متقاعد شده‎اند که در رابطه با این نیروهای بیرونی عاجز هستند. این افراد معتقدند که رفتارها و توانایی‎هایشان تاثیری در تقویت‎هایی که دریافت می‎کنند، ندارند. اغلب ارزش کمی برای هر گونه تلاش در برای بهبود شرایط خود قایل‎اند. وقتی که آن‎ها تصور می‎کنند کنترل کمی بر زندگی خود چه در زمان حال یا در آینده دارند، پس چرا باید تلاش کنند(دوان شولتز[۹۷]، ۱۳۸۴).
در مقابل، افراد دارای خودکنترلی درونی معتقدند که آن‎ها کنترلی جدی بر زندگی دارند و طبق آن نیز رفتار می‎کنند. پژوهش نشان داده است که آن‎ها در تکالیف آزمایشگاهی در سطح بالاتری عمل می‎کنند وکمتر مستعد تلاش های نفوذ کردن بر آن‎ها هستند. ارزش بیشتری برای مهارت ها و پیشرفت‎های خود قایل‎اند، و نسبت به نشانه‎های محیطی که برای هدایت رفتار خود به کار می‎برند، هوشیارتر هستند. آن‎ها اضطراب کمتر و اعتماد به نفس بیشتری را گزارش می‎دهند، آمادگی بیشتری برای پذیرفتن مسئولیت اعمالشان دارند، و از سلامتی روانی و جسمانی بیشتری برخوردارند (فارز[۹۸]، ۱۹۷۶ ؛ به نقل از حسین چاری، ۱۳۷۵).
افراد دارای خودکنترلی درونی معتقدند که رویدادهای مثبت در نتیجه‎ی نقشه‎ریزی دقیق و کوشش پیگیر خود آن‎ها به دست می‎آید، لذا برای هر گونه عمل و رفتار خود و پیامدهای ناشی از آن قبول مسئولیت می‎کنند(برای مثال، دانش آموز دیر رسیدن به کلاس درس را به دیر از خانه خارج شدن نسبت می‎دهد نه به عوامل مبهم بیرونی) از سوی دیگر، افراد دارای خودکنترلی بیرونی بین رفتار خود و رویدادها هیچ گونه رابطه‎ی هسته‎ی علت و معلولی نمی‎بینند و بخت و اقبال، تصادف و یا اشخاص دیگر را مسئول نتایج رفتار خود می‎دانند، در نتیجه برای اعمال و رفتار خود قبول مسئولیت نمی‎کنند. بنابراین دانش آموزی که در یک درس نمره ضعیفی گرفته است، ممکن است چنین استدلال کند که نمره ضعیف او ناشی از غرض ورزی معلم بوده است(بلگردلر[۹۹]، ۱۹۸۶؛ سیف، ۱۳۸۲).
در ضمن چون افراد دارای منبع بیرونی خودکنترلی بر این باورند که رفتارها و مهارت های خود آنان بر تقویت‎هایی که دریافت می‎کنند چندان تأثیری ندارد، برای کوشش‎های خود ارزشی قائل نمی‎شوند. آن‎ها به کنترل زندگی خود به دست خویش در حال و آینده چندان ایمانی ندارند. در مقابل، کسانی که معتقد به منبع درونی خودکنترلی هستند، بر این باورند که کنترل زندگی خود را شخصاً در دست دارند و برای مهارت ها و توانایی های خود ارزش قائل می‎شوند (سیف، ۱۳۸۲).
۲-۹- انواع کنترل و نظارت
۱-۲-۹- کنترل پیش از عمل[۱۰۰]
این نوع کنترل که به آن پیش کنترل نیز می گویند عبارت است از روشی که بدان وسیله، پیش از انجام یک عمل یا یک اقدام، فرد نسبت به وجود منابع اجتماعی، اقتصادی و روانشناختی رفتار و مواد اولیه اطمینان حاصل می کند. تهیه جدول زمان بندی شده و تدارک دیدن برای کارهایی که در پیش است نیز نمونه بارزی از کنترل پیش از عمل است.
عکس مرتبط با اقتصاد
این ضرب المثل که می گوید”علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد” نمونه ای از کنترل پیش از عمل است. از این رو تدوین برنامه زمان بندی شده به فرد کمک می کند تا رفتار آینده را مشخص نماید و سپس برای انجام عمل مدت زمان لازم را تعیین و برآورد نماید و برای مسایل و رویدادهای پیش بینی نشده هم مقداری وقت در نظر بگیرند(استونر و فریمن[۱۰۱]، ۱۹۹۶).
۲-۲-۹- کنترل سکانی[۱۰۲]
کنترل سکانی که گاهی آن راسیبرنتیک[۱۰۳] یا کنترل آینده نگر[۱۰۴] هم می نامند، از این جهت اعمال می شود که بتوان موارد انحراف از استاندارد را تعیین کرد و پیش از این که به نتایج نامناسبی بیانجامد، درصدد اقدامات اصلاحی برآمد. تنها زمانی کنترل سکانی موثر واقع می شود که فرد بتواند درباره تغییراتی که در محیط رخ خواهد داد، یا در رابطه با پیشرفت کارکرد در جهت هدف مورد نظر، اطلاعات دقیق و بهنگامی را بدست آورد(استونر و فریمن، ۱۹۹۶).
۳-۲-۹- کنترل تفکیکی (بلی- خیر)[۱۰۵]
کنترل بلی- خیر یا کنترل رفتن یا نرفتن فرایندی است که بدان وسیله جنبه های خاصی از اقدامی که باید انجام شود یا شرایط خاصی که پیش از ادامه کار باید تائید گردد مشخص خواهد شد(رضائیان، ۱۳۷۵).
۴-۲-۹- کنترل بعد از عمل[۱۰۶]
همان گونه که از عبارت بعد از عمل برمی آید، در این نوع از کنترل نتیجه کارهای انجام شده به سنجش در می آید، علت انحراف از برنامه یا استاندارد مورد نظر تعیین می شود و نتیجه این اقدام برای فعالیت های مشابه آینده مورد استفاده قرار می گیرد. کنترل بعد از عمل را به عنوان مبنایی برای پاداش دادن یا تقدیر، تشویق و ترغیب کارکنان به کار می برند. برای مثال، امکان دارد فردی که توانسته باشد رفتار را طبق استاندارد انجام دهد در آینده پاداش یا جایزه ای بگیرد(استونر و فریمن، ۱۹۹۶).
۲-۱۰- ارزیابی انواع کنترل
این چهار نوع کنترل(پیش از عمل، سکانی، بلی- خیر و بعد از عمل) جایگزین یکدیگر نمی شوند، یعنی چون بهترین نوع کنترل انتخاب شد نباید سایر انواع را حذف کرد بلکه این روشها مکمل یکدیگرند. جریان اطلاعات در کنترل به شکل سریع و دقیق امری حیاتی است، زیرا هر قدر سریعتر بتوان انحرافها را مشخص کرد سریعتر می توان اقدامات اصلاحی به عمل آورد.
از آنجا که کنترل سکانی روشی است برای انجام اقدامات اصلاحی رفتار، در حالی که هنوز رفتار در حال اجرا است معمولاً در مقایسه با سایر روش های کنترل کاربرد بیشتری دارد. افراد با اجرای کنترل سکانی می توانند انحرافها را تعیین کنند و بدین صورت درصدد بهره جستن از فرصت های موجود باشند، به هر حال نمی توان گفت که کنترل سکانی روشی کامل است. در نتیجه، اگر مساله سلامت مطرح باشد، با بهره گرفتن از کنترل بلی- خیر می توان حاشیه ایمنی را گسترش داد(استونر و فریمن، ۱۹۹۶).
۲-۱۱- مراحل فرایند خودکنترلی
به طور کلی فرایند خودکنترلی از چهار مرحله تشکیل می شود: ۱) تعیین معیار یا استاندارد؛ ۲) سنجش عملکرد؛ ۳) تشخیص انحرافات، ۴) انجام اقدامات اصلاحی.
۱-۲-۱۱- تعیین معیار یا استاندارد
کمال مطلوب این است که هدف هایی که در فرایند برنامه ریزی تعیین می شوند کاملاً دقیق و مشخص باشند تا بتوان آنها را در زمان مقرر سنجید یا اندازه گیری کرد. به چند دلیل این امر اهمیت دارد: نخست، هدف هایی که روشن نباشند و با عبارت های مبهم مثل بهبود مهارت های رفتاری فرد بیان می گردند، چیزی جزء شعار تو خالی نخواهند بود مگر این که درمانگر مقصود و هدف از واژه بهبود را به صورتی دقیق بیان و مشخص نماید که برای رسیدن به هدف(کنترل رفتار) چه باید بکنند.
دوم، هدف هایی که با کلمات سنجیده و دقیق بیان می شوند مثل بهبود یا اصلاح رفتار از طریق برگزاری سمینارهای آموزشی در ماه های مختلف(جلسات فردی و گروهی کاردرمانی) باعث می شود نسبت به آن دسته از شعارهای مطرح شده به صورت راحت تری برخورد کرد.
سوم، اینکه اگر هدف ها یا عبارت ها و کلمات دقیق و سنجیده بیان شوند می توان به راحتی آنها را به استانداردها و روش های قابل سنجش تبدیل کرد و بر آن اساس عملکردها را اندازه گیری کرد. اعلام هدف هایی که با کلمات دقیق و سنجیده بیان شده باشند مساله کنترل را تسهیل می نماید و همین موضوع اهمیت زیادی دارد، زیرا معمولاً در زمینه برنامه ریزی و کنترل رفتار، افراد گوناگون عمکلرد متفاوتی را از خود نشان می دهند(استونر و فریمن، ۱۹۹۶). همان طور که ذکر شد کنترل رفتار مستلزم تعیین استانداردهایی برای مقایسه است.
۲-۲-۱۱- سنجش عملکرد
مانند سایر جنبه های خودکنترلی، سنجش عملکرد یک فرایند مستمر دایمی و تکراری است که تکرار سنجش یا دفعات اندازه گیری به نوع فعالیت مورد نظر بستگی دارد. برای مثال: در ارزیابی کاهش مصرف دخانیات میزان مصرف روزانه باید به طور دائم سنجیده شود. در صورتی که عملکرد واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده مقایسه شود، حدود انحراف مشخص می شود. بدیهی است که اندازه گیری عملکرد باید به گونه ای روشن تعریف و به سهولت قابل تشخیص باشد.
۳-۲-۱۱- تشخیص انحرافات از طریق تطبیق عملکرد با استاندارد
این مرحله، تا حد زیادی در فرایند کنترل آسانترین است. در دو مرحله اول، مسایل پیچیده تا حد زیادی حل می شوند، ولی اینک باید نتایج بدست آمده را با هدف های مورد نظر یا استانداردهای از پیش تعیین شده مقایسه کرد. در این مرحله اگر عملکرد با استانداردهای رفتاری مطابقت نماید، فرد چنین می اندیشد که همه چیز تحت کنترل وی است(استونر و فریمن، ۱۹۹۶).
۴-۲-۱۱- انجام اقدامات اصلاحی
در مرحله پایانی اگر عملکرد کمتر از حدود استاندارد رفتاری تعیین شده باشد، تحلیل رفتار فعلی نشان می دهد که باید دست به اقدامات اصلاحی زد(برای مثال اگر عمل کاهش مصرف دخانیات کمتر از حد استاندارد تعیین شده باشد باید در برنامه های مبتنی بر کنترل درونی و کنترل بیرونی اقدام به اصلاحات صورت گیرد). از جمله فواید کنترل و تنظیم هیجانات کنترل سطوح برانگیختگی برای به حداکثر رساندن عملکرد، پشتکار داشتن، به رغم دلسردی و وسوسه، جلوگیری از واکنش مخرب در مقابل تحریک و عملکرد صحیح به رغم فشارهای وارده می باشد. ناتوانی در تنظیم هیجان حاصل از مخالفت های اجتماعی و ترس از این گونه مخالفت ها گاهی آنقدر شدید است که بر تلاشهای فرد برای انجام عمل صحیح چیره می شود(شیپز، کاترین و میرن[۱۰۷]، ۲۰۰۹).
۲-۱۲- مرور تحقیقات پیشین
۱-۲-۱۲- پیشینه پژوهشی مربوط به ارتباط خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی
کوثر و همکاران(۱۳۹۰) درتحقیقی تحت عنوان بررسی اثربخشی آموزش خودکنترلی بر کاهش اضطراب نوجوانان دختر پایه دوم متوسطه شهر تهران دریافتندکه بین میانگین نمرات اضطراب در دو گروه آزمایش و کنترل با ۹۹ درصد اطمینان تفاوت معنی داری وجود دارد، بدین معنی که آموزش خودکنترلی بر کاهش اضطراب در گروه آزمایش به طور معنی داری موثر بوده است. این یافته ها بیانگر آن است که برنامه آموزش خودکنترلی به دانش آموزان گروه آزمایش کمک کرده است تا اضطراب خود را کاهش دهند.
خدایاری و شهابی(۱۳۸۸) درتحقیق خود تحت عنوان رابطه اضطراب و خودکنترلی با گرایش به مصرف مواد دانشجویان پسر دانشگاه تهران دریافتند که، بین سطح اضطراب فرد و گرایش به مصرف مواد رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین بین خودکنترلی پایین و گرایش به مصرف مواد رابطه معنی دار مثبت وجود دارد و بین ماهیت خودکنترلی و اضطراب رابطه منفی دیده شد.
کاهنی و همکاران(۱۳۷۹) درتحقیقی تحت عنوان بررسی اثربخشی آموزش خودکنترلی بر کاهش اضطراب نوجوانان در خانواده های گسسته و پیوسته پرداخت نتایج مطالعه آنها نشان داد، افراد نمونه در خانواده های پیوسته بین آموزش خودکنترلی و میزان اضطراب رابطه منفی وجود دارد اما در افراد نمونه خانواده های گسسته بین آموزش خودکنترلی و میزان اضطراب رابطه وجود ندارد و میزان اضطراب در بین نوجوانان دختر و پسر تفاوت معناداری ندارد.
سوادی[۱۰۸](۱۹۹۹) نشان داد، خودکنترلی پایین یک عامل کلیدی برای سوء مصرف مواد در جوانان است. بهرامی خوندابی(۱۳۸۳)، در پژوهش خود با عنوان بررسی رابطه ی میان خودکنترلی و کیفیت زندگی دانشجویان به این نتیجه رسید که بین خودکنترلی و کیفیت زندگی دانشجویان ارتباط وجود دارد، و هرچه خودکنترلی بالاتر رود کیفیت زندگی بهبود می یابد.
بهرامی خوندابی(۱۳۸۳)، در پژوهش خود با عنوان بررسی رابطه ی میان خودکنترلی و کیفیت زندگی دانشجویان به این نتیجه رسید که بین خودکنترلی و کیفیت زندگی دانشجویان ارتباط وجود دارد، یعنی هرچه خودکنترلی بالاتر رود کیفیت زندگی بهبود می یابد و در مقایسه ی خودکنترلی دانشجویان دختر و پسر نشان داد که تفاوتی بین خودکنترلی دانشجویان دختر و پسر وجود ندارد.
مطالعات نشان داد، که افراد هنجاری، وظیفه شناس و سازگار هستند، احساس جهت گیری آشکاری از خود نشان می دهند و احساس مثبتی از بهزیستی روانشناختی دارند .اما این افراد در مواجهه با ابهام تحمل کمی از خود نشان داده و خودکنترلی پایینی نشان می دهند، نیاز بالایی نسبت به ساختار دارند و در برابر اطلاعاتی که نظام ارزش ها و باورهای فردی آنها را به چالش می کشد، بسته عمل می کنند(برزونسکی و کاک[۱۰۹]، ۲۰۰۰ ؛ برزونسکی و سالیوان[۱۱۰]، ۱۹۹۶). تحقیقات انجام شده وسیعی نشان دادند، تنشهای فیزیکی و هیجانی(هینینگ، دی بوت و هیلن[۱۱۱]،۲۰۰۷ ؛ بلاداستین و برنشتاین راتنز[۱۱۲]،۲۰۰۸)، رابطه مطلوب با دیگران(رایان و دکی،۲۰۰۱ ؛ کاردماس،۲۰۰۷)، عملکرد سازگارانه (کامپسون[۱۱۳] ،۲۰۰۱)، زندگی هدفمند، رشد شخصی و تسلط بر محیط (ریف،۱۹۸۹ ؛ ریف و کینز، ۱۹۹۵)، تفاوت های فردی و سبک های هویت(شکری و همکاران،۱۳۸۶)، خودکنترلی پایین(ساسمن و همکاران[۱۱۴]، ۲۰۰۳ ؛ آدابرادوتیر و رافنسون[۱۱۵]،۲۰۰۲)، به طور معنی داری با بهزیستی روانشناختی افراد رابطه دارد.
آدابرادوتیر و رافنسون[۱۱۶](۲۰۰۲) نشان دادند، دانش آموزانی که رفتارهای ضد اجتماعی بیشتری دارند، سطح خودکنترلی کمتری دارند و در خطر بیشتری برای مواجهه و سوء مصرف مواد و الکل قرار دارند. همچنین، هوگلند و لیدبیتر[۱۱۷](۲۰۰۳) نشان دادند، که تمرکز بر رفتارهای فرا اجتماعی دانش آموزان با همسالان، موجب افزایش رقابت های اجتماعی و عدم تمرکز سبب مورد آزار و اذیت واقع شدن دانش آموزان، در ارتباطهای اجتماعی با همسالان، می شود. آنان همچنین دریافتند که محرک های چند جانبه خانوادگی و سطح پایین آموزش مادران، افزایش مشکلات و مسائل رفتاری و کاهش رفتارهای فرا اجتماعی دانش آموزان را پیش بینی می کنند.
سوادی[۱۱۸](۱۹۹۹) نشان داد، خودکنترلی پایین یک عامل کلیدی برای سوء مصرف مواد در جوانان است.
مطالعات انجام شده(بلکلی[۱۱۹]و همکاران،۲۰۰۳ ؛ بارن[۱۲۰]،۱۹۸۹ ؛ بریک[۱۲۱]و همکاران ،۲۰۰۵ ؛ کاشال و کوانتس، ۲۰۰۶)، بین خود کنترلی با تعارض، رفتار، شخصیت، سلامت و بهزیستی روانی ارتباط معناداری نشان دادند.
تحقیقات انجام شده(اشنایدر، ۱۹۸۷؛ استور[۱۲۲]،۱۹۹۵؛ نسلر و تدسچی[۱۲۳]،۱۹۹۲) نشان دادند، که مردان نسبت به زنان خودکنترلی بالاتری دارند. اگر چه برخی پژوهشگران مانند(پلیگر،۱۹۹۲) تفاوتی را نشان ندادند.
اشنایدر(۱۹۸۷) بیان نمود بالا یا پایین بودن خودکنترلی در افراد به تفاوت در نگرش، رفتار و ادراکات و باورها بستگی دارد(کومر و تامپسون[۱۲۴]،۲۰۰۳). لیسن و جونز[۱۲۵](۲۰۰۰ ، به نقل از زائریان، ۱۳۸۶) در یک مطالعه به این نتیجه رسیدند که بین اضطراب حالت، کمالگرایی، فقدان خودکنترلی، وجدان پایین، ادراک تحریف شده از زمان و سهل انگاری رابطه وجود دارد. همچنین تجربه ناکامی با توانایی پایین خودکنترلی ارتباط نزدیک دارد(وینستوک[۱۲۶]، ۲۰۰۹).
مطالعات انجام شده(بلکلی[۱۲۷]و همکاران،۲۰۰۳ ؛ بارن[۱۲۸]،۱۹۸۹ ؛ بریک و همکاران[۱۲۹]،۲۰۰۵ ؛ کاشال و کوانتس، ۲۰۰۶)، بین خود کنترلی با تعارض، رفتار، شخصیت، سلامت و بهزیستی روانی ارتباط معناداری نشان دادند. تحقیقات انجام شده(اشنایدر، ۱۹۸۷؛ استور[۱۳۰]،۱۹۹۵؛ نسلر و تدسچی[۱۳۱]،۱۹۹۲) نشان دادند، که مردان نسبت به زنان خودکنترلی بالاتری دارند. اگر چه برخی پژوهشگران مانند(پلیگر،۱۹۹۲) تفاوتی را نشان ندادند. مطالعات نشان داد،کودکان والدین مقتدر سطوح بالاتری از خودمختاری دارند و از صلاحیت­های اجتماعی بیشتری نسبت به دیگران برخوردار هستند و پرخاشگری کمتری از خود نشان می­ دهند (دیزلندز[۱۳۲]، ۲۰۰۰؛ دمترویچ و بایرمن[۱۳۳]، ۲۰۰۱؛ دورتسکی[۱۳۴]، ۱۹۹۷؛ به نقل از عسکری، ۱۳۷۸).
۲-۲-۱۲- پیشینه پژوهشی مربوط به ارتباط سبک فرزند پروی و بهزیستی روانشناختی
یافته های پژوهش احمدی(۱۳۸۱)، در مورد رابطه بین سبک دلبستگی و بهزیستی روانشناختی نوجوانان نشان می دهد، بین سبک فرزند پروری و سازگاری نوجوانان ارتباط معناداری وجود دارد. شک(۱۹۹۸)، لاستر و همکاران(۲۰۰۰)، عزیزی و همکاران(۱۳۸۹)، باغبانی پور(۱۳۷۹)، حمداله زاده(۱۳۸۱)، فرهنگ فلاح(۱۳۸۲)، رئیسی(۱۳۸۶)، و همچنین یافته های پژوهش موسوی شوشتری(۱۳۷۷)، شهسواری(۱۳۸۲)، بیدلی(۱۳۸۲)، شریفی(۱۳۸۳)، امان الهی(۱۳۸۵) و تجلی و اردلان(۱۳۸۹) نشان دادند، مطالعات متعدد نشان دادند سبک های فرزند پروری یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده سلامت روانی است.
شک[۱۳۵](۱۹۹۸) در پژوهش خود به بررسی رابطه عملکرد خانواده با سلامت روان شناختی، سازگاری تحصیلی و مشکلات رفتاری نوجوانان چینی پرداخته است. یافته های وی نشان می دهد نوجوانانی که عملکرد خانواده خود را نامطلوب گزارش داده بودند، در مقایسه با نوجوانانی که عملکرد خانواده خود را خوب گزارش کرده اند، مشکلات بهداشت روانی و رفتارهای مشکل دار بیشتری داشته اند.
۲-۱۳- جمع بندی
با مروری بر مطالعات انجام شده چنین به نظر می رسد نوجوانان و جوانان در خانواده هایی با سبک فرزندپروری مقتدرانه متکی به خود، آرام و امیدوار بوده و هویت شخصی آن ها آسیب نمی بیند. همچنین این شیوه به نظر می رسد با دلبستگی بیشتر به والدین به ویژه در دوران کودکی و احساس رضایت بیشتر از زندگی همراه بوده و زمینه را برای احساس ارزشمندی و عزت نفس بیشتر نوجوان و در نتیجه وضعیت بهداشت روانی مطلوب تر فراهم می سازد. در صورتی که برخوردهای مستبدانه با فرزندان می تواند با اثرات نامطلوب هیجانی و اعتماد به نفس پایین، زمینه را برای بروز اختلالات و آشفتگی های روانی فراهم سازد. در این راستا برخی از صاحب نظران عقیده دارند که شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه بر خلاف شیوه ی مستبدانه با فردیت و حس استقلال کودک در خانواده مربوط بوده که در ارتقاء سلامت روانی و بهزیستی روانشناختی اهمیت عمده ای دارد. در حالی که شیوه ی فرزندپروری مستبدانه با برخوردهای خشن، محدود کننده و کنترل افراطی به فردیت و استقلال فرزندان در خانواده آسیب می زند(پتیت و باتیس[۱۳۶]، ۱۹۸۹).
در پژوهشی توسط فورگاس[۱۳۷] و همکاران(۲۰۰۰) مشخص شد، که آزمودنی هایی که از سبک فرزند پروری مقتدرانه برخوردار بودند، ارتباط بیشتری برقرار می کردند و از علایم و رفتارهای غیرکلامی بیشتری در تعامل خود بهره می گرفتند، بیشتر با دوست خود حرف می زدند، به روشنی و بدون ابهام درباره ی خودشان صحبت می کردند و به نظر می رسید که به شیوه ای موثر، رضایت بخش، ماهرانه و متعادل تر رفتار می کنند. بر عکس، آزمودنی های غمگین و با خلق منفی از برخورد دوستانه و اطمینان بخش کمتری برخوردار بودند.
بررسی مطالعات پیشین نیز نشان داد یکی از مهم ترین مهارت ها که مشخصه ی سلامت و بهزیستی روانی افراد است ،برخورد داری آن ها از صفت خود کنترلی است . افراد خود کنترل می توانند هدف های واقع گرایانه را الویت بندی کنند و در زمان تصمیم گیری میان عواطف و عقل تعادل برقرار کنند ، یکی از موضوعات مهم مورد توافق نظریه پردازان روان شناسی عملکرد مهم خود کنترلی در فرایند بهزیستی روان شناختی است . بنابراین نتیجه گیری می شود باتوجه به نکات مطرح شده در بالا پژوهش حاضر فرضیه های زیر را به محک ازمایش قرار داد.
۲-۱۴- فرضیه های پژوهش
۱-خود کنترلی قادر به پیش بینی بهزیستی روانشناختی است.
۲-سبک فرزند پروری والدین می تواند بهزیستی روانشناختی را پیش بینی نماید.
۲-۱۵- قلمرو جغرافیایی و سازمانی پژوهش
قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر آموزش و پرورش شهرستان آباده می باشد. که ۱۲ دبیرستان دخترانه و۱۱دبیرستان پسرانه می باشد .که تعداد دانش آموزان این ۲۳ دبیرستان ۳۲۸۶ نفر می باشد.
در این فصل ابتدا روش پژوهش جامعه و نمونه آماری معرفی شده است، سپس ابزارهای پژوهش و روش های تجزیه و تحلیل آماری ارائه شده است.
۳-۱- طرح کلی پژوهش
مطالعه حاضر از نوع توصیفی- مقطعی[۱۳۸] با طرح همبستگی می باشد که با هدف بررسی رابطه بین خودکنترلی و سبک‌های فرزندپروری با بهزیستی روانشناختی در بین دانش آموزان دبیرستانی شهرستان آباده انجام گرفت. متغیرهای اصلی مورد مطالعه در این پژوهش شامل: خودکنترلی، سبک فرزندپروری، بهزیستی روانشناختی می باشد.
۳-۲- جامعه آماری پژوهش

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:23:00 ق.ظ ]