یک مربی قدیمی در مصاحبه ای که با وی انجام شد از رازی سخن می گفت که در معنی ، شناخت وی از دو عامل مهم که در انجام کا ر نقش به سزایی را ایفا می کنند بود . یکی توانایی انجام کار و دیگری انگیزش . توانایی انجام کار یعنی داشتن مهارت های فیزیکی و فکری و دانش و تجربه ای که فرد در کارهایش بکار می برد . انگیزش مربوط می شود به کوششی که از طریق آن این توانایی در انجام کا ر و وظیفه بکار گرفته می شود .
به زبان ساده انگیزش چرخه ای است برای تهیه محرکی برای فعالیت و خواست و قصد انجام کار و یا دلیل بکار انداختن نوعی سعی و کوشش را در فرد ایجاد می کند .
اسکات می یر در جواب این سؤال که چه چیزی در کارکنان ایجاد انگیزش می کند که بطور اثر بخش فعال باشند پاسخ می دهد . « یک کار چالشی که درآنها احساس کشف موفقیت ، مسئولیت داشتن ، پیشرفت ، لذت از کار و کسب شناخت ( یعنی پذیرفته شده باشند ) را ممکن می سازد » . ایجاد چنین محیطی برای بروز اینگونه رفتارها در محدوده وظایف یک مدیر کاردان و لایق است . این شرایط تعیین کننده محدوده ای است که انگیزش صورت می گیرد (حاضر، ۱۳۷۵،ص۵۱۴) .
انگیزه های ما همانا « چرا وعلت های رفتار هایمان هستند (الوانی ، ۱۳۷۵،ص ۱۶۹) .
ارتباط بین انگیزه ها ، اهداف و فعالیت ها را می توان در شکل ۲-۹-۱با روشی ساده نشان داد.
در شکل ۲-۹-۱ طرحی از وضعیت برانگیزاننده که در آن انگیزه های فرد درجهت رسیدن به هدف حرکت می کند . قویترین انگیزه ،رفتاری را بوجود می آورد که یا هدفگراست یا هدفدار . از آنجا که همه هدف ها دستیافتنی نیستند ، بدون آنکه قدرت انگیزه مطرح باشد ، به فعالیت هدفدار نمی رسند .
از این رو فعالیت هدفدار بصورت خط تیره نشان داده شده است (هرسی و بلانچارد ، ترجمه علی علاقه بند ، ۱۳۸۲،ص ۲۴).
نمودار ۲-۹وضعیت برانگیزاننده
۲-۱۰-نظریه های انگیزش
۲-۱۰-نظریه های انگیزش را می توان به دو دسته عمده طبقه بندی کرد :
الف – نظریه های محتوایی
ب – نظریه های فرآیندی
الف – نظریه های محتوایی: بر مبنای ” انگیزه ” ها یا ” چرا ” های رفتار است . در این نظریه ها تلاش می شود عوامل شکل دهنده رفتار مشخص گردد که شامل مدل های ذیل است :
نظریه سلسله مراتب نیازها
نظریه انگیزش و بهداشت روانی
نظریه دو ساحتی بودن انسان
ب- نظریه های فرآیندی : بر جریان و فرایند ایجاد انگیزه در افراد تاکید دارند و دسته ای از متغیرها را مورد بررسی قرار می دهند که برای انگیزش در محیط کار استفاده می شود و شامل مدل های ذیل است :
۱- نظریه انتظار
۲- نظریه برابری
۳- نظریه سلسله مراتب نیازها
در این نظریه احتیاجات بشری ، به پنج طبقه تقسیم شده است و آن را سلسله مراتب نیازها می نامند .
عده ای انگیزه ها را نیازها ، خواسته ها ، تمایلات ، یا قوای درونی افراد تعریف می کنند . انگیزه یا نیاز، عبارت است از حالتی درونی که انسان را به انجام فعالیت وا می دارد .
بنابراین تعریف ، اثر بخش بودن فعالیت های مدیریت ، به تمایلات افراد درون سازمان در انجام وظایف محوله شان بستگی دارد ، از سوی دیگر همه رفتارهای افراد هدفدار است .در واقع ، دو عمل رفتار را شکل می دهد :
یکی انگیزه و دیگری هدف (شکل ۲-۱۰-۱) . از این رو ، انگیزه داشتن کارکنان برای انجام وظایف ، و همسویی اهداف فردی با اهداف سازمان ، نقشی اساسی در موفقیت سازمانی دارند .
شکل۲-۱۰چگونگی شکل گیری رفتار
۲-۱۱-نظریه انگیزش و بهداشت روانی
دراین نظریه ، طبیعت انسان از لحاظ کیفیت ارضای نیازهای خود ، دارای خصوصیتی دو گانه است . یک خصلت آدمی چنان است که در اثر فقدان عوامل و شرایط لازم ، احساس عدم رضایت می کند و چون شرایط و عوامل فراهم گردد ، احساس عدم رضایت ، کاهش یافته و به تدریج به بی تفاوتی می انجامد . اکثر عوامل فیزیولوژیک دارای این نوع تأثیر می باشند ، و این دسته از عوامل را می توان « عوامل بهداشتی » یا « حافظ وضع موجود » نامید . خصلت دیگر آدمی ، وجود نیازهایی است که در یک سو برای او رضایت و کامیابی فراهم می آورد و سوی دیگر آن ، فقدان رضایت یا بی تفاوتی است . به کمک ارضای این نیازها می توان شاغل را راضی کرد ، ولی نمی توان او را ناراضی نمود . این نیازها که بوسیله عوامل شغلی و درونی و نه محیطی ارضاء می گردد . عبارتند از : کسب موفقیت و تحسین به خاطر انجام کار ، مسئولیت بیشتر و رشد در کار . این رضایت ها اگر با محتویات شغلی به نحو مطلوبی ترکیب شوند ، پایدار خواهند بود . با توجه به این عوامل دو گانه مدیر می تواند عوامل ناراضی کننده را محدود و عوامل راضی کننده را توسعه دهد ( رضائیان ، ۱۳۷۱،ص۲۱۵-۲۱۱) .
ارضای نیاز قدر و منزلت ، احساساتی مانند اتکای به نفس ، ارزش داشتن ، صلاحیت ، قابلیت داشتن و مانند آن را در فرد بوجود می آورد ، حال آنکه عدم ارضای این نیازها ، باعث می شود که شخص احساس خود کم بینی ، ضعف و بی پناهی کند و احتمالاً ناراحتی های عصبی در شخص ایجاد گردد (همان منبع،ص ۲۱۶).
نمودار۲-۱۱-سلسله مراتب نیازهای انسانی
این نظریه توسط آبراهام مازلو[۱۸]۱ ابراز گردیده و منظور از سلسله مراتب نیازها این است که وقتی یکی از احتیاجات تا حدی بر طرف شد ، احتیاجات دیگری پدیدار می شود . برای مثال وقتی احتیاجات جسمانی یک فرد بر طرف گردید ، یا به بیان دیگر ، شخصی از نظر خوارک ، پوشاک ، مسکن ، و … مشکلی نداشت ، دیگر این نیاز در ایجاد حرکت در شخص نقش مهمی نخواهد داشت ، بلکه بلافاصله ، احتیاج دیگری از طبقه بعدی ظهور می کند که آن نیاز در انسان ایجاد حرکت می کند .
پیروان مکتب کلاسیک معتقدند اگر احتیاجات جسمانی زیردستان برآورده شود آنان حداکثر تلاش خود را برای کسب هدف های سازمانی بکار خواهند برد . اینگونه مدیران معمولاً از خود سئوال می کنند که چرا کارایی سازمان اضافه نمی شود؟ در حالیکه ما پول خوبی می پردازیم و شرایط و طبیعت کار عالی است .
در حقیقت پولی که به کارمندان یک سازمان پرداخت می شود تا احتیاجات جسمانی خود را از قبیل خوراک ، پوشاک و مسکن تامین کنند وقتی به مصرف می رسد که آنها در خارج از محیط سازمان خود هستند و معمولاً هیچ کس پول را موقع کار خرج نمی کند . بنابراین پول به تنهایی نمی تواند انگیزه ای در کارمندان سازمان ایجاد کند . آنچه که باعث انگیزه می شود بر آوردن احتیاجات غیر مادی (معنوی) آنان می باشد(همان منبع ،ص ۲۲۰) .
۲-۱۲بررسی عوامل موثر بر انگیزش و رضایت شغلی کارکنان در سازمانها |
بحث بهرهوری و ارتقای انگیزش در کارکنان و رضایت شغلی آنها، از جمله مباحث مدیریتی امروز است که از اهمیت خاصی برخوردار است. انگیزش از دیدگاه علم مدیریت امروز، مهمترین زمینه و عامل انجام کار در سازمانها و در نهایت بهره وری به شمار میرود. بدیهی است که در ادامه وظیفه هدایت و رهبری مدیریت ایجاد انگیزه در کارکنان را میتوان یکی از وظایف مهم مدیریت بیان کرد. مطالعات نشان میدهد داشتن انگیزه با افزایش بهرهوری نیروی انسانی ارتباط مستقیم دارد. میزان عملکرد یک فرد تابعی از توانایی و انگیزش اوست. اولین عامل (توانایی) تعیین می کند که او چه میتواند بکند و دومین عامل (انگیزش) مشخص می کند که او چه می خواهد انجام دهد.(لطفی،۱۳۸۵) ۲-۱۲-۱فرآیند انگیزش فرایند انگیزش شامل مراحلی است که در نمودار زیر مشاهده می شود. نیاز —- انگیزه —- رفتار—- نتیجه —رضایتیاعدمرضایت وجود باز خورد بدین دلیل است که ارضا شدن معمولاَ کوتاه مدت است و پس از مدتی دوباره آن نیاز به همان شکل یا به شکلی دیگر جلوه گر خواهد شد که این موضوع لزوم تداوم سیاستهای انگیزشی را روشن می کند.(همان منبع،۱۳۸۵) ۲-۱۲-۲ دیدگاه سیستمی انگیزش در سازمان دو پژوهشگر به نام های لایمن پرتر و ریماند مایلز بر این باورند که یک دیدگاه سیستمی، در ارتباط با انگیزش میتواند بیشترین فایده را داشته باشد یعنی برای پی بردن به رفتار و انگیزش کارکنان باید تمام نیروهایی که بر آنها اثر میگذارند ملاحظه و توجه قرار داد. پرتر و مایلز چنین سیستمی را شامل سه مجموعه از متغیرهایی می دانند که بر انگیزه های افراد در سازمان اثر میگذارند و عبارتند از: ۱- ویژگیهای فردی |
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:58:00 ب.ظ ]