کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • بررسی سطح اهانت آمیزی واژه های زبان فارسی- قسمت ۱۲
  • بررسی امکان تولید فیلم پلاستیکی فعال گیرندگی اکسیژن بر پایه نمک آسکوربات جهت افزایش زمان ماندگاری بادام زمینی- قسمت ۳
  • دانلود پایان نامه با موضوع بررسی تأثیر ویژگی‌های شخصیتی مصرف‌کننده بر شخصیت برند و وفاداری ...
  • بررسی و مقایسه تاثیر ابعاد آنتروپومتریک اندام فوقانی بر قدرت دست برتر والیبالیست‌ها و هندبالیست‌های دختر نوجوان شهرستان دامغان- قسمت ۵
  • بررسی و تحلیل شاخص¬های استراتژیک موثر برتوسعه پایدارشهری درمناطق یک و سه شهرکرمانشاه از طریق ﺷﻨﺎﺳـﺎﻳﻲ و ﺗﺒﻴـﻴﻦ ﻧﻘـﺎط ﺿـﻌﻒ و ﻗـﻮت، ﻓﺮﺻـﺖﻫـﺎ و ﺗﻬﺪﻳـﺪﻫﺎی ﺳـﺎﺧﺘﺎر زﻳﺴﺖﻣﺤﻴﻄﻲ ﺷﻬﺮ کرمان
  • بررسی-مسائل-استراتژیک-و-ترسیم-نقشه-استراتژی-برای-دفاتر-پیشخوان-دولت-با-استفاده-از-مدل-های-SWOT-و-BSC- قسمت ۴- قسمت 2
  • اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک کم توان ذهنی شهرستان سیرجان- قسمت ۶
  • تحلیل بینامتنی دینی در رمان¬های «عمالقة الشمال» و «لیالی ترکستان» نجیب کیلانی- قسمت 20
  • زمینه و پیامدهای فعالیت حزب التحریر در اسیای مرکزی- قسمت ۶
  • مطالب درباره شناخت عوامل موثر بر تمایل به فرزندآوری زنان و مردان متاهل شهر جهرم- ...
  • مفهوم دفاع مشروع بعنوان یکی از عوامل رافع مسئولیت بین المللی کشورها- قسمت ۶
  • دانلود مطالب پژوهشی در مورد برساخت گرایی در فلسفه اخلاق کانت
  • بررسی موضوع دعا در شعر شاعران مشهور عصر عباسی اوّل- قسمت ۵
  • بررسی تأثیر آموزش مقررات راهنمایی و رانندگی برکارآیی همیاران پلیس مطالعه موردی ...
  • اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر افکار غیرمنطقی و تاب¬آوری در معتادان به مواد مخدر- قسمت ۲۸
  • شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت در کسب و کار الکترونیکی- قسمت ۸
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : بررسی ارتباط بین فرسودگی شغلی و طلاق عاطفی بین مدیران ...
  • دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع اثرات پوشش های خوراکی و اسانس های گیاهی در نگهداری ...
  • تأمین ‌های پشتیبان دعوا و دفاع در حقوق ایران و فرانسه- قسمت 22
  • عدالت ترمیمی و نقش آن در امنیت قضایی- قسمت ۷
  • مقایسه حروف ربط و اضافه فارسی با عربی (بیان اشتراکات و تفاوت ها)- قسمت ۱۸
  • تاثیر کاربرد تکنولوژ‍ی اطلاعات بر عملکرد سازمان تامین اجتماعی (مورد مطالعه شعبه دو قم در سال ۹۲ -۹۱)- قسمت ۴
  • تحلیل محتوای کتاب های مطالعات اجتماعی و جغرافیا دوره اول متوسطه بر اساس مولفه های آموزش جهانی- قسمت ۶
  • عقد استصناع در حقوق ایران- قسمت ۷
  • بررسی رابطه تمرکز صنعتی با ارزش افزوده اقتصادی و بهره وری در صنایع تولیدی- قسمت ۱۲
  • پایان نامه های کارشناسی ارشد درباره :ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی انزوای اجتماعی دختران مجرد- قسمت ۳
  • بررسی توسعه پایدار در ایران با استفاده از رویکرد ردپای بوم شناختی- قسمت ۷- قسمت 2
  • بررسی رابطه باورهای هوشی، عزت نفس و انگیزه پیشرفت با کارآفرینی دانشجویان دانشگاه آزاد مرودشت- قسمت ۱۲
  • بررسی تطبیقی آزادی عقیده در اسلام و یهود- قسمت ۴
  • راهنمای نگارش مقاله با موضوع مطالعه جامعه شناختی عوامل موثر بر شکل گیری سلیقه هنری و نوع مصرف ...
  • شناسایی ومطالعه ماکروفسیل های گیاهی جمع آوری شده از منطقه- فایل ۴
  • دانلود پایان نامه با موضوع طراحی و اعتبارسنجی الگوی بومی برنامه درسی دوره ابتدایی مبتنی بر ...




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      سیاست‌ های آمریکا درعراق پس از صدام و پیامدهای آن بر موازنه قوا در خاورمیانه- قسمت ۸ ...

    حفظ موجودیت اسرائیل و حفظ توازن قدرت به نفع این رژیم در برابر کشورهای عربی و ایران که توان قابل ملاحظه‌ای را از این کشورها می‌گرفت و مانع توسعه همه‌جانبه آن‌ ها می‌شد. علاوه بر این جنگ بین عراق و کویت به اتحاد کشورهای عربی به شدت لطمه زد و ضمن تضمین امنیت اسرائیل موجب شد تا واردکردن این کشورها به مذاکره با اسرائیل آسان تر شود.

    با فروپاشی شوروی، از نظر آمریکائیان بنیادگرایی اسلامی و تروریسم جایگزین خطر کمونیسم شد. دکترین بوش عامل موثری برای مقابله با این مسئله که از دید آمریکائیان معضل بزرگی بود به شمار می‌رفت که در قبال آن توان تسلیحاتی کشورهای متخاصم از جمله عراق، ایران نیز قابل‌کنترل بود.(American Security in 21 Century,2001:12)
    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    اصول استراتژی نظامی و سیاسی ایالات متحده در قبال رژیم صدام حسین در سال ۱۹۹۲- ۱۹۹۱
    استراتژی نظامی و سیاسی آمریکا در طی دو سال ذکرشده به شرح ذیل بود:

     

     

    بیرون راندن ارتش عراق از خاک کویت

    تعقیب ارتش عراق و انهدام منابع حیاتی و استراتژیک رژیم صدام حسین

    حمایت از گروه­های مخالف مسلح شمال و جنوب عراق با هدف گسترش و تعمیق بی­ثباتی در آن کشور

    جلوگیری از سقوط رژیم صدام حسین به دلیل نگرانی از فروپاشی حاکمیت سرزمینی و تمامیت ارضی و تجزیه آن کشور

    در نتیجه استراتژی یادشده، رژیم صدام حسین به شکلی کاملاً ضعیف شده همچنان در عراق بر سر کار ماند. ( پیشگاه هادیان، ۱۳۸۱: ۱۰۹ )

    ۲-۲-ریاست جمهوری کلینتون (۲۰۰۰- ۱۹۹۲)
    بار روی کار آمدن کلینتون که با وعده بهبود اوضاع اقتصادی آمریکا روی کارآمد، کشورهای خاورمیانه در ابتدا نگرانی خود را به علت تمرکز شدید وی بر مسائل اقتصادی داخلی آمریکا و عدم توجه به مسائل خاورمیانه ابراز کردند. اما این نگرانی موقتی بود. زیرا کلینتون نیز همانند همه اسلافش علاقه شدیدی به نفت خلیج‌فارس، مقابله با تروریسم و به سازش کشاندن اعراب در قبال اسرائیل داشت. کلینتون راه ناموفق بوش پدر را ادامه داد. وی استقرار نیروهای نظامی آمریکا در منطقه و استراتژی مهار دوگانه در دهه ۱۹۹۰ در پیش گرفت که خط مشی جدیدی را برای رسیدن به اهداف سه گانه قدیمی آمریکا به شمار می‌رفت.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    سیاست مذکور برای اولین بار در مه ۱۹۹۳ توسط مارتین اندیک مسئول امور خارجی شورای امنیت ملی دولت کلینتون مطرح شد که مبنای آن به شرح زیر بود: ایجاد تعادل بین عراق و جمهوری اسلامی ایران، به گونه‌ای که هیچ یک بر دیگری برتری نداشته باشد و نیز اعمال انواع موانع و فشارهای سیاسی و اقتصادی بر ضد جمهوری اسلامی ایران و عراق. سیاست مهار دو جانبه کلینتون در قبال ایران و عراق چرخش بسیار تندی را در مقایسه باسیاست دولت‌های گذشته این کشور نشان می‌دهد که بر حفظ توازن قدرت بین ایران و عراق از طریق جانب‌داری از یکی بر علیه دیگری استوار بود.) Indyk, 1993: 2 (
    وی با اشاره به استراتژی دهه ۱۹۸۰ آمریکا در قبال ایران و عراق که مبتنی بر « ایجاد تعادل بین دو کشور با تکیه بر یکی علیه دیگری» بود و اذعان صریح به شکست آن اظهار داشت: «سیاست دولت کلینتون با هدف بازدارندگی ایران و عراق در وهله نخست از این ارزیابی نشأت می گیرد که رژیم­های این دو کشور از نقطه نظر منافع مادی در منطقه، خطرناک محسوب می شوند. بنابراین، این استدلال را که بایستی به بازی کهنه موازنه قدرت بین آنها ادامه داد و به یکی کمک کرد تا به سطح دیگری برسد. پذیرفته نیست. ورشکستگی چنین سیاستی نه تنها در حمله عراق به کویت کاملاً به اثبات رسیده است بلکه هر ارزیابی منصفانه ای در مورد خصومت هر دو رژیم، این مطلب را کاملاً آشکار می سازد که آنها دشمن آمریکا و متحدین آن در منطقه می باشند. به نظر استراتژیست­های امریکا، واشنگتن نیازی ندارد برای مقابله با ایران و عراق به طرف دیگری متکی باشد، بلکه باید تا آنجا که توان دارد حضور نظامی خود را در منطقه خلیج فارس حفظ کند و بلند پروازی­های نظامی ایران و عراق را مهار نماید.»( U.S. Policy toward Iran and Iraq.1994) همان‌گونه که اشاره شد در استراتژی دولت کلینتون ایران کشوری« یاغی» و هم‌طراز با عراق شناخته شده است. کشوری که بنا به گفته فرد هالیدی « همواره موجبات نگرانی رؤسای جمهوری سابق آمریکا از جیمی کارتر تا ریگان و بوش را فراهم کرده است و گویا در مورد بیل کلینتون نیز این حقیقت مصداق پیدا کرده است.» بنابراین اقدامات محدودکننده آمریکا علیه ایران که از سوی رؤسای جمهور قبلی اتخاذ شده، باید به طور یک جانبه به منظور ایجاد تغییراتی در رفتار ایران ادامه یابد. این اقدامات می‌تواند چهار هدف طی داشته باشد. بوریس لینگن کاردار سابق آمریکا در تهران و یکی از گروگان­های آمریکایی سفارت آن کشور در ایران این اهداف را چنین برشمرده است:
    ۱٫ تأمین ثبات و امنیت خلیج‌فارس: اگر چه این مسئله یکی از جنبه‌های اساسی منافع آمریکاست و ما در جریان جنگ خلیج‌فارس برتری عمده‌ای در صحنه کسب کرده‌ایم و ظاهراً این مسئله توسط ایران پذیرفته‌شده ولی حقیقت امر آن است که ایران این مسئله را مغایر با نظر خود در رابطه با امنیت خلیج‌فارس می‌بیند و معتقد است که امنیت خلیج‌فارس می‌بایست توسط کشورهای منطقه تأمین شود.
    ۲٫حفظ جریان مذاکرات صلح خاورمیانه و ممانعت از تداوم حمایت مالی و ایدئولوژیکی ایران از حزب ا….. و حماس: ایران امروزه با این سیاست آمریکا در منطقه مخالفت می‌ورزد و بدین وسیله به حمایت از حزب‌الله در جنوب لبنان و حماس در کرانه باختری رود اردن به لحاظ مالی و ایدئولوژیکی مبادرت می‌ورزد؛
    ۳٫ جلوگیری از اشاعه تسلیحات هسته‌ای در منطقه: این مسئله جنبه دیگری از منافع آمریکا بشمار می‌آید که ظاهراً توسط بلندپروازی‌ها و فعالیت­های ایران که نسبت به فعالیت­های عراق قبل از عملیات طوفان صحرا بی‌شباهت نیست مورد مخاصمه قرار گرفته است.
    ۴٫ کاهش خطر تروریسم بین‌المللی: مادامی که عوامل رادیکال در تهران برتری داشته باشند این خطر همچنان ادامه خواهد یافت. مشخص نیست که آیا آقای هاشمی رفسنجانی نقش مستقیمی در امر تأیید قتل‌های مخالفین رژیم در خارج کشور داشته و یا اینکه از اردوگاه‌های تربیت تروریستها در سودان حمایت نموده است یا نه، ولی وجهه رژیم وی همچنان یک وجهه تروریستی باقی مانده است.»
    البته اهداف دیگری نیز از سوی تحلیلگران مختلف برای استراتژی مهار دوجانبه آمریکا در منطقه ذکر شده است که از جمله آن‌ ها می‌توان از سرکوب گرایشات اسلامی –انقلابی نام برد. به اعتراف مارتین ایندیک « مقامات آمریکایی به شدت نگران رشد گرایشات اسلامی- انقلابی در بین کشورهای منطقه هستند که سودان و الجزایر از آن جمله‌اند. www.dsrc.ir/View/article.aspx?id=695))
    یکی از عواملی که موجب اتخاذ این سیاست از سوی مقامات کاخ سفید شد تمایل امریکا برای تحمیل نظم نوین جهانی و تثبیت سیطره خود بر دیگر رقبا بود. امریکا پس از شوروی خود را تنها ابرقدرت باقیمانده در جهان می‌دانست و بر این باور بود که می‌تواند نظم نوین مورد نظر خود را بر جهان تحمیل کند و با همین تلقی اقدام به تحریم اقتصادی، مداخله نظامی، تحمیل قوانین داخلی خود به دیگر کشورها و نظام بین‌الملل کرد. امریکا بر این باور بود که اتخاذ سیاست مهار دوجانبه موجب تحکیم سلطه واشنگتن بر منطقه استراتژیک خلیج‌فارس می‌شود و می‌توان از این مسئله به عنوان اهرم فشار علیه اتحادیه اروپا و ژاپن که بیش‌ترین وابستگی به نفت منطقه را دارند، بهره‌برداری کرد تا این کشورها نیز با اهداف سیاست خارجی امریکا همسو شوند.( Peterson, 1997: 10 ( از سوی دیگر حضور نظامی آمریکا در منطقه موجب افزایش بودجه نظامی کشورهای حوزه خلیج‌فارس نیز شد. در سه سال پس از پایان جنگ دوم خلیج‌فارس، خرید سلاح­های جدید دولت­های کویت، عربستان، قطر و امارات بیش از ۳۰ برابر ایران شد. عربستان سعودی به اولین کشور واردکننده سلاح در جهان مبدل شد و ارزش کل تسلیحات خریداری‌شده آن از آمریکا طی سال­های ۱۹۹۴ الی ۱۹۹۷ به ۴/۳۶ میلیارد دلار رسید. اما رهبران کشور­های منطقه خلیج‌فارس درآمدهای ناشی از فروش نفت مجدداً در اختیار صادرکنندگان تسلیحات قراردادند و از این طریق تجارت اسلحه آمریکا و حاکمیت و سلطه این کشور را بر منطقه تضمین نمودند.(Grimeet,1996: 53 ) سیاست مداخله گرایانه مهار دوجانبه نه تنها سود کلانی برای کارخانه‌های اسلحه‌سازی به دنبال آورد، بلکه از بحران‌های اقتصادی و اجتماعی ناشی از کاهش فروش تسلیحات در داخل امریکا نیز جلوگیری می‌کرد. در مورد طراحی و اجرایی شدن سیاست مهار دوگانه باید به نفوذ قابل‌توجه گروه‌های فشار یهودی در جهت تحکیم مواضع اسرائیل در خاورمیانه از طریق تدوین و اجرای سیاست مهار دوجانبه نیز اشاره کرد. می‌توان این استراتژی را از جهتی منطبق با سیاست خارجی اسرائیل دانست به ویژه یکی از اتهامات وارده به عراق و ایران از سوی تنظیم‌کنندگان این سیاست مخالفت با روند صلح خاورمیانه و حمایت از نیروهای مخالف صلح اعراب و اسرائیل بود.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۲-۳-ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش
    سیاست خارجی دولت بوش در قبال خاورمیانه و خلیج‌فارس در وهله اول تکرار اقدامات بوش پدر به حساب می‌آید. وی به مانند پدرش به دنبال تکرار رویکرد رئالیستی در سیاست خارجی است. یعنی تاکید بر یک‌جانبه‌گرایی به جای چندجانبه گرایی و توجه بیشتر به نظامی‌گری به جای مسائل اقتصادی. بوش پسر که به شدت تحت تأثیر جناح افراطی حزب جمهوری‌خواه قرار داشت، نه تنها از منظر پایگاه‌های اقتصادی به شرکت‌های بزرگ نفتی، بانک‌ها و تولید اسلحه وابسته بود، بلکه به لحاظ فکری به جریان‌های راست مسیحی گرایش داشته و معتقد به قدرت انحصاری و جایگاه ایدئولوژیک امریکا در سطح جهان بود. اعضای تیم وی نیز عموماً سابقه فعالیت در شرکت‌های نفتی، تسلیحاتی و مالی را داشته و معتقدند که امریکا برای بسط افکار و ارزش‌های خود باید از قدرت عظیم خویش به خصوص قدرت نظامی استفاده و بهره‌برداری کند( سریع القلم،۱۳۸۲)
    در این راستا شاهد بودیم که بوش با اتخاذ سیاست‌های تندروانه و افراطی مانند دفاع پیشگیرانه که به معنای حمله به دشمنانی است که احتمال می رود در آینده بر ضد منافع امریکا در جهان اقدام کنند، اگرچه آنان دست به هیچ اقدامی نزده باشند به دنبال آن است که علاوه بر دستیابی به اهداف مورد نظر خود در عرصه سیاست خارجی که تاکنون مورد بحث قرارگرفته، از این امر نیز مطمئن شود که در آینده به هیچ‌وجه حادثه‌ای مانند ۱۱سپتامبر در تاریخ آمریکا تکرار نخواهد شد. ( سریع القلم، ۱۳۸۲) یکی دیگر از پیامدهای مهم حوادث تروریستی۱۱ سپتامبر تحول سیاست دفاعی و امنیتی ایالات متحده است. آمریکا در طول جنگ سرد و حتی پس از آن تا آغاز قرن بیست ویکم با تهدیدهایی از جانب دولت‌ها مواجه بود، اما وقوع حادثه تروریستی سپتامبر ۲۰۰۱ ، تهدیدها را در قالب شبکه‌های تروریستی بدون سرزمین نمایان ساخت. بنابراین باید سیاست دفاعی و امنیتی مبتنی بر مبارزه با تهدیدهای “متقارن” به سیاست دفاعی و امنیتی بر محوریت مبارزه با تهدیدهای “نامتقارن” تغییر می‌یافت. همچنین، به دلیل این که خاورمیانه را کانون تهدیدهای نامتقارن به شمار می‌آوردند، توجه سیاست‌گذاران دفاعی و امنیتی ایالات‌متحده به این منطقه معطوف گشت و سعی در از بین بردن آن‌ ها نمودند. ( آذری نجف‌آبادی، ۱۳۹۰: ۷۱۱-۷۱۰) دولت جورج بوش پسر، دو سند “امنیت ملی” در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ منتشر نموداین اسناد علاوه بر این که سندی بالادستی در اسناد امنیتی ایالات‌متحده محسوب می‌شوند، دستورالعملی سیاسی و امنیتی در زمینه امنیت ملی آمریکا نیز هستند. در این اسناد فاصله گرفتن ایالات‌متحده از مفاهیم سنتی همچون حاکمیت ملی، استقلال، تمامیت ارضی و کاربرد مشروع زور در روابط بین‌الملل به وضوح نمایان است و سعی شده که مفاهیمی نظیر مداخله گرایی، نقض حاکمیت ملی و تمامیت ارضی، جنگ و حتی تغییر نظام سیاسی مشروع جلوه داده شوند. ازجمله موارد دیگر قابل تأمل در این اسناد عبارت‌اند از:

     

     

    محورهای اصلی: اقدام پیشدستانه، پیشگیرانه و یک جانبه گرایی-مبارزه با تروریسم و مداخله گرایی-جلوگیری از اشاعه سلاح‌های کشتار جمعی-توسعه آزادی و دموکراسی

    در این اسناد خیزش آمریکا برای اعمال هژمونی مشهود است، به گونه‌ای که شأن رهبری جامعه بین‌المللی برای مقابله با “تروریسم” را برای خود قائل شده‌اند.

    در این اسناد به خصوص در سند سال ۲۰۰۶ ، امنیت ایالات‌متحده را متأثر از وضعیت درونی کشورها دانسته‌اند. به گونه‌ای که بین آزادی در آمریکا و آزادی در دیگر

    کشورها رابطه مستقیمی برقرار نموده‌اند و تنها راه ایجاد صلح در جهان را بالا بردن آزادی‌های اساسی از طریق براندازی نظام‌های خودکامه، بالا بردن کارآمدی دموکراسی ها، تجارت آزاد و سیاست‌های مبتنی بر توسعه دانسته‌اند-

    تأکید فراوان این اسناد بر مؤلفه‌هایی نظیر آزادی و دموکراسی در خاورمیانه، نشان‌دهنده تلاش آن‌ ها برای ایجاد تغییراتی وسیع در منطقه است و معتقدند که ضروری‌ترین کارها و اقدام‌ها باید در جهان اسلام صورت پذیرد.( آذری نجف‌آبادی، ۱۳۹۰: ۷۱۹-۷۱۸ )

    اگرچه تعداد عوامل و فاکتورهای تأثیرگذار در سیاست خارجی امریکا نسبت به عراق از فراوانی و کثرت عددی برخوردارند، اما مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده، مبحث سلاح‌های کشتار جمعی و توانایی عراق در تولید، انبار و تکثیر این نوع سلاح‌ها بوده است که قدرت تعیین‌کنندگی بالایی را در سیاست خارجی بوش نسبت به عراق داشته است. بوش به مانند کلینتون بعد از عملیات روباه صحرا که تلاش عراق برای دست‌یابی به سلاح‌های کشتار جمعی را یکی از خطوط قرمزی عنوان کرد که می‌تواند موجب توسل به اقدام نظامی علیه عراق گردد، سیاست کلینتون را تأیید کرد و خواستار اقدام نظامی علیه تسلیحات کشتار جمعی عراق گردید.( پاسکال، ۱۳۸۱: ۳۲ )
    اما مشروعیت اقدام علیه صدام، فی نفسه ضرورت اقدام را موجب نگردید. به بیان دیگر، موجه بودن اقدام نظامی علیه صدام حسین نیازمند شرایط و محیط مساعد بین‌المللی بود که حوادث ۱۱سپتامبر به مثابه یک فرصت دگرگون‌کننده باعث گردید تا جورج دبلیو بوش سیاست خارجی جدید و تهاجمی را آغاز کند که هدف آن ایجاد تغییرات گسترده هدفمند به جای جنگ محض علیه تروریسم در نظر گرفته شده است. Leman, 2002)) در بعدازظهر روز ۱۱ سپتامبر بوش تعهد کرد« آن هایی را که در پشت این عمل شیطانی بوده اند به پای میز محاکمه خواهد کشاند» در ۲۰ سپتامبر، زمانی که بوش در کنگره بود، وی اعلام نمود« ما نه تنها با گروه های تروریستی خاصی روبه رو هستیم، بلکه با گروه ها و ملت هایی که آنان را حمایت می کنند نیز در مبارزه ایم » (George Bush, 2001)
    از این رو او اهداف سیاست خارجی خود را به ترتیب « مبارزه با تروریسم» و « جلوگیری از دست یابی تروریست ها به سلاح های کشتار جمعی» عنوان کرد. بوش سپس در نطق سالیانه خود در کنگره امریکا، کشورهای ایران، عراق و کره شمالی را تحت عنوان محور شرارت نام‌گذاری کرد و آن کشورها را برای صلح امنیت و جهان زیان‌بار خواند. اگرچه تشخیص دادن وجه مشترک این کشورها به آسانی امکان‌پذیر نیست، اما به اعتقاد جفری کمپ، مدیر طرح‌های استراتژیک منطقه‌ای مرکز مطالعات نیکسون، یکی از عللی که باعث گردید تا نام این سه کشور در کنار هم قرار گیرد، بحث تولید تسلیحات کشتار جمعی بوده است. از آن به بعد شاهد هستیم که سیاست خارجی آمریکا در خصوص عراق بر محور« تغییر رژیم عراق به بهانه دارا بودن میزان نامعلومی از این تسلیحات استوار گردید» چرا که اهمیت، جایگاه و تعهد جورج دبلیو بوش در مبارزه با سلاح‌های کشتار جمعی و تروریسم را می‌توان در دیدار او از چین قبل از ۱۱سپتامبر دید. او لازمه صلح و امنیت جهانی و امریکا را در گرو اقدام جدی در ۳ حوزه تروریسم، استبداد و سلاح‌های کشتار جمعی عنوان نموده بود. اگر چه ۱۱سپتامبر مسئله ضرورت اقدام عملی در جهت تغییر رژیم صدام در عراق را با خود به همراه داشت، لیکن نگرش حاکم بر این موضوع ( تغییر رژیم عراق) در توجیه مشروع قلمداد شدن حمله به عراق و مسئله جایگزین حکومت صدام حسین توسط جرج دبلیو بوش و دستگاه سیاست خارجی او حائز اهمیت و توجه بود.( فرسایی، ۱۳۸۱: ۴۳)
    مقامات دولت امریکا مدعی بودند که کشورهای محور شرارت برای رسیدن به اهداف خود در عرصه بین‌المللی از زور و خشونت ابا نمی‌کنند، حامی تروریست هستند، به قوانین بین‌المللی پایبندی نشان نمی‌دهند و در عرصه داخلی هم برای آزادی مردم و حقوق بشر ارزش و اعتباری قائل نیستند. بدین سان، امریکا برای مهار دشمنان جدید خود دست به کار شده است و بوش که یک رئیس‌جمهور لیبرال –راست‌گرا است علاقه خاصی به به‌کارگیری زور علیه کشورهای یادشده دارد و در صدد است به آن‌ ها اجازه ندهد نظم نوین جهانی را به خطر بیندازد. این جناح همواره بر این مطلب تاکید نموده است که امریکا باید از طریق به‌کارگیری قوای نظامی خود در برابر کشورهایی که به منافع این کشور صدمه می‌زنند، بایستد. روسای جمهور امریکا که وابسته به حزب جمهوری‌خواه بودند در مقایسه با روسای جمهوری که به حزب دموکرات تعلق داشته‌اند، تمایل بیشتری به استفاده از زور برای مقابله با دشمنان خارجی کشور نشان دادند.( سریع القلم، ۱۳۸۲: ۲۱)
    به هر حال دولت بوش تصمیم گرفت تا علیه کشورهای محور شرارت اقدام کند و در این راستا کوشید تا به نظم نوین جهانی استحکام بیشتری ببخشد. درعین‌حال، وی دکترین نظامی جدیدی را به مرحله اجرا گذاشت که به موجب آن، نیروهای نظامی این کشور باید آمادگی پیش‌دستی را داشته و قبل از حمله دشمن او را غافلگیر کرده و از بین ببرند. این دکترین نظامی در واقع به دولت امریکا اجازه می‌داد تا در هر نقطه جهان علیه کشورهایی که قصد داشته باشند علیه امریکا عملیات نظامی انجام دهند، از نیروهای نظامی خود استفاده کنند. قبلاً دولت امریکا به موجب قوانین بین‌المللی نمی‌توانست به این دلیل که ممکن است در آینده از سوی کشوری مورد حمله قرار بگیرد، علیه آن اقدام نظامی نماید اما بوش معتقد بود که نباید منتظر شد تا دشمن علیه امریکا عملیات تروریستی انجام دهد. لذا نیروهای نظامی امریکا حق دارند تا علیه کشورهایی که ممکن است از سلاح‌های کشتار جمعی جهت انجام عملیات تروریستی علیه امریکا استفاده کند، بسیج شوند و آن‌ ها را شکست دهند. این دکترین نظامی بخشی از طرح راهبرد امنیت ملی دولت بوش محسوب می‌شود و وی از ماه سپتامبر سال ۲۰۰۱ در بیانات خود در خصوص جزئیات این امر سخن گفته است.( Barnwell, 2003:1-3)
    رویکرد دولت بوش از مقطع زمانی طرح ایده محور شرارت، تلاش در جهت مبارزه و از بین بردن تهدیدات ناشی از این کشورها به ویژه نسبت به عراق، بر پایه نگرش امنیت محور رقم خورد. اقدام علیه عراق در حقیقت در جهت امنیت امریکا صورت گرفت و نه تنها به صدام حسین رژیم مستبد مسلح به سلاح‌های کشتار جمعی است که می‌تواند صلح و امنیت بین‌المللی و دموکراسی جهانی را به خصومت و بحران بکشاند. و بر خلاف دوران دهه ۱۹۹۰ که کنترل و مهار عراق از طریق بازدارندگی قابل‌اعمال بود، اما در شرایط جدید به دلیل برخوردار بودن حجم وسیعی از سلاح‌های کشتار جمعی این سناریو قابل‌اعمال نبود و به جای آن باید سناریوی تغییر بنیادین را دنبال نمود.( Williams.2002)
    با نگاهی گذرا به اهداف و منافع ایالات‌متحده در خلیج‌فارس و هم چنین دکترین های روسای جمهور امریکا در قالب نظم نوین جهانی، مهار دوجانبه و جنگ پیشگیرانه از دهه ۱۹۹۰ در خلیج‌فارس متوجه اهمیت عراق در پیشبرد برنامه‌های امریکا در منطقه می‌شویم. عراق به عنوان کشوری که در قلب خاورمیانه واقع‌شده، به واسطه ماهیت استبدادی رژیم بعثی و عدم مشروعیت نزد ملت خود و هم چنین تحمیل دو جنگ اول و دوم خلیج‌فارس به همسایگان خود عامل اصلی حضور امریکا در منطقه ژئو استراتژیک خلیج‌فارس بعد از فروپاشی شوروی سابق و پایان جنگ سرد به شمار می‌رفت. این کشور همچنین به علت تفکرات بعثی – سوسیالیستی رهبر خود، نماد ناسیونالیسم ملت عرب بعد از جمال عبد الناصر به شمار می‌رفت، که این عامل سبب به خطر افتادن منافع امریکا در منطقه به جهت تهدید متحدان عرب و غیر عربش شد. آخرین موردی که اهمیت عراق برای قرار گرفتن در کانون توجه دولت‌مردان امریکا به شمار رفته، نفت‌خیز بودن این کشور چه در تأمین انرژی برای امریکا و دیگر کشورها و نیز تهدیدآمیز بودن نظام بعثی عراق در جریان صدور این ماده استراتژیک و به چالش کشیدن امنیت انرژی و به تبع آن منافع امریکا بود. با توجه به اهمیت اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ توسط ایالات‌متحده و تغییرات گسترده‌ای که در سطح منطقه در پی این حادثه رخ داد ضروری به نظر می‌رسد تا عواملی که در این دوره به وقوع پیوست تا این اشغال صورت بپذیرد با جزئیات بیشتر ذکر شود.
    ۳-عوامل تأثیرگذار بر اشغال نظامی عراق
    ۳-۱-حوادث یازده سپتامبر۲۰۰۱
    یازدهم سپتامبر را می‌بایستی نقطه عطفی در سیاست بین‌الملل محسوب کرد، چرا که شرایط مطلوب را برای امریکا مهیا ساخت تا در تسهیل تحقق اهداف بنیادی خود در صحنه جهانی با توسل به این واقعه توفیق حاصل کند. فروپاشی کمونیسم، طراحان سیاست خارجی امریکا را محروم از توجیه گسترده‌تر و وسیع تر این کشور در اقصی نقاط گیتی ساخت. حوادث یازده سپتامبر این فرصت تاریخی را برای امریکا فراهم ساخت تا قادر به شکل دادن به توجیه داخلی و خارجی گسترش حوزه امنیتی و حضور در نقاط خارج از نفوذ تاریخی امریکا نمایان شود. کشورها همان طور که نیازمند دوستان برای دستیابی به اهداف خود در صحنه سیاست خارجی می‌باشند، نیازمند به وجود دشمنان در توجیه این اهداف دارند.( دهشیار، ۱۳۸۳: ۱)
    فردای ۱۱ سپتامبر دو تحول بسیار عمده اتفاق افتاد که در آغاز هزاره سوم میلادی باعث تغییرچهره روابط بین المللی گردید . نخستین تحول، ساختار نظام بین الملل پس از جنگ سرد بود. پس از یک دهه خوش بینی نسبی به گسترش ارزش های لیبرال دموکراسی در جهان، وقوع حادثه مذکور این خوش‌بینی را نقش بر آب ساخت . از طرف دیگر هدف قرار گرفتن آمریکا فرصتی را برای این کشور به وجود آورد تا توزیع قدرت در حال گذار دهه ۱۹۹۰ میلادی را به سوی یک‌جانبه‌گرایی سوق دهد . از این رو، سیاست خارجی آمریکا هم زمان باسیاست دفاعی این کشور در خدمت این امر قرار گرفتند این تحول دوم که در سطح خرد اتفاق افتاد، باعث شد تا مبارزه با تروریسم در صدر اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا قرار گیرد.( قهرمان پور، ۱۳۸۲: ۲۲ )
    واقعه ۱۱ سپتامبر و قبل از آن، پایان جنگ سرد، زمینه را برای رفتار کاملاً هژمون آمریکا در سطح جهان آماده ساخته است. تفوق طلبی مطلق به عنوان یک ایده و آرزوی ذهنی، همواره در قرن بیستم آمریکایی‌ها سه بار ذهن نخبگان آمریکایی جریان داشته است . کیسینجر می­گوید دست به چنین کاری زدند و خواستند قدرت هژمونیک خود را اعمال کنند، یک بار در سال ۱۹۱۸با مخالفت داخلی رو به رو شدند و نتوانستند از قدرت برتر خود در نظام بین‌المللی استفاده کنند. در سال ۱۹۴۵ نیز با سدی به نام شوروی و کمونیسم که مانع از تحت کنترل درآوردن جهان توسط آن‌ ها شد، برخورد کردند، اما امروزه آمریکایی‌ها با درسی که از تجارب قبلی گرفته‌اند، سعی دارند افکار عمومی را با خود همراه کنند و از فرصت پس از ۱۱ سپتامبر بهره‌برداری کرده و از آن برای تثبیت هژمونی خود در سیستم بین‌الملل، استفاده کنند.( اردستانی، ۱۳۸۱: ۲ )
    در این راستا باید گفت که حوادث ۱۱ سپتامبر دنیا را تغییر نداد بلکه فرایند موجود را تسریع کرد. فضای حاکم این فرصت را برای آمریکا فراهم کرد که شکل متفاوتی از قدرت را به نمایش بگذارد. هرچند توسل به نیروی نظامی در عراق و افغانستان به خودی خود چالش نگاه به حوادث عمده‌ای را علیه دولت آمریکا به وجود آورده است . ( گوهری مقدم، ۱۳۸۷: ۲۶۳) پیگیری سیاست مبارزه با تروریسم بعد از یک دهه این فرصت را در اختیار رهبران امریکا قرار داد که استراتژی متناسب با منافع امریکا را در عصر امنیتی جدید با توجه به ارزش‌های خود شکل دهند و ابهامی را که در خصوص بهترین گزینه از بین استراتژی های انزواگرایی، توازن قوا، همکاری امنیتی و تفوق وجود داشت، از پیش بردارد. یازده سپتامبر نشان داد که در برابر یک چنین فعالیت‌های انتحاری بسیار سخت است چرا که دولت‌ها به سختی می‌توانند با سلاح‌های متعارف با گروه‌های انتحاری برخورد کنند. پیامد حمله به نیویورک و واشنگتن جدا از تمام بازتاب‌های بین‌المللی آن از یک جهت عمده اهمیت داشت و آن هم مشروعیت دادن به گزینه استراتژی تفوق در قالب‌های فکری و ارزش‌های جرح دبلیو بوش و مشاوران او دارای سنخیت فراوان می‌باشد و از این دیدگاه باید پذیرفت که این حوادث نقش قاطع در تعیین ماهیت رفتار جهانی امریکا بعد از به قدرت رسیدن جرح دبلیو بوش داشت.( دهشیار، ۱۳۸۳: ۱۸-۱۷) در کمتر از دو سال پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، دولت جرج دبلیو بوش سه جنگ به راه انداخت ۱) جنگ در افغانستان به قصد تغییر رژیم، سرنگونی طالبان و نابودی القاعده و شرکای آن ۲) جنگ گسترده‌تر بر ضد تروریسم به منظور بر هم زدن شبکه‌ها و هسته‌های اسلام‌گرا در سراسر جهان ۳) تهاجم به عراق و تحمیل دموکراسی.
    ۳-۲-اجرای طرح خاورمیانه بزرگ
    پس از حوادث۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ که مبارزه با تروریسم به صورت مفهومی غالب در سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا درآمد، خاورمیانه نیز به کانون روابط و مرکز ثقل نظام بین­الملل تبدیل شد. تصمیم سازان و سیاست­پردازان ایالات متحده، با ایجاد پیوستگی و همبستگی بین اسلام­گرایی یا بنیادگرایی با تروریسم، علاوه بر توسل به نیروی نظامی و قوه قهریه بر علیه تروریست­ها، درصدد اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از طریق مهندسی اجتماعی – سیاسی و اصلاح دینی – مذهبی جوامع خاورمیانه به عنوان خاستگاه تروریسم بین ­المللی نیز برآمدند. ژنرال کالین پاول وزیر امور خارجه آمریکا در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۲ در سخنرانی خود در بنیاد هرتیج در یک سخنرانی، برای نخستین بار و به طور رسمی طرح این کشور برای خاورمیانه را مبنی بر اصلاحات سیاسی، اقتصادی و آموزشی اعلام کرد. همچنین یکی از توجیهات و بهانه­های سه­گانه حمله آمریکا به عراق در کنار نبرد علیه تروریسم و سلاح­های کشتار جمعی، استقرار دولت سرمشق در این کشور برای توسعه و اشاعه دموکراسی در منطقه بر اساس منطق دومینوی دموکراتیک اعلام گردید.
    جرج بوش رئیس‌جمهور آمریکا در ۲۶ فوریه ۲۰۰۳، اندکی پیش از تهاجم نظامی به عراق طی سخنرانی در موسسه آمریکایی اینترپرایز، عزم خود را مبنی بر استقرار ارزش­های دموکراتیک در خاورمیانه ابراز داشت. سپس در ۹ مه همان سال در جهت عملیاتی کردن ارزش­های مورد نظر خود، ایجاد منطقه مبادله آزاد میان ایالات‌متحده و خاورمیانه تا ۱۰ سال آینده را پیشنهاد داد. دیک چنی معاون رئیس‌جمهور آمریکا نیز در دسامبر ۲۰۰۳، در مجمع جهانی اقتصاد داووس، صراحتاً سیاست رسمی دولت آمریکا مبنی بر دموکراتیک ساختن خاورمیانه را بیان داشت.( دهقانی، ۱۳۸۳: ۴۷۶ )
    ۳-۳-سلطه‌پذیری عراق
    به طور کلی سیاست عراق از زمان ایجاد آن تا سقوط صدام دارای سه مشکل ساختاری به هم پیوسته بود:
    ۱- به‌کارگیری سطوح بالایی از خشونت سازمانی به وسیله دولت برای تسلط بر جامعه و شکل دادن به آن.
    ۲- استفاده از منابع دولتی نظیر مشاغل و کمک­های مالی و اقتصادی به منظور جلب وفاداری بخش­های مختلف جامعه
    ۳- استفاده از درآمدهای نفتی برای افزایش استقلال و خودمختاری در برابر جامعه.
    این مشکلات به هم پیوسته ساختاری که ناشی از ادعاهای قوم مدارانه هر یک از اقوام و گروه­ها نسبت به قدرت، و بازآفرینی آن توسط دولت به عنوان استراتژی حکومت بود، عاملی برای عدم مشروعیت داخلی عراق بود. عدم موفقیت دولت در کسب حمایت و وفاداری از طریق شیوه ­های غیر خشونت‌بار باعث سعی این دولت در استفاده از ابزارها، سازمان­ها و شیوه ­های اجبارآمیز خشونت‌بار و سرکوبگرانه برای کنترل جامعه شد. این مشکل ساختاری به عنوان اصل اساسی و ماندگار جامعه عراق در تمام دوره­ها، از ابتدای شکل­ گیری این کشور تا به امروز وجود داشته است. (ازغندی، کرمی، ۱۳۸۶: ۷ )
    وضعیت داخلی عراق در هنگام حمله آمریکا دارای ویژگی­هایی بود که در تصمیم مقامات آمریکا برای حمله عملی اساسی بود. تضعیف عراق در اثر تحریم­های بین ­المللی و تخریب زیرساخت­های این کشور، خودمختاری در منطقه کردستان، تضعیف توان و کارایی نیروهای نظامی عراق و تضعیف شدید مشروعیت رژیم بعث از مهم­ترین ویژگی­­ محسوب می­شوند. عراق پیش از حمله به مدت ۱۳ سال (۲۰۰۳- ۱۹۹۰ ) تحت شدیدترین تحریم­ها ذیل فصل هفتم منشور با مجوز شورای امنیت سازمان ملل قرار داشت به گونه­ ای که تا آن زمان تحریم­هایی با این گستردگی علیه هیچ کشور دیگری اعمال نشده بود.
    عراق کشوری نفت‌خیز و با وابستگی ۹۰ درصدی به درآمد نفت و با بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار بدهی خارجی و غرامت جنگ کویت با صادرات دو و نیم میلیون بشکه­ای، نیازمندی‌های کشورش را تأمین می­کرد. در پی ممنوعیت فروش نفت این کشور مردم تحت فشار شدیدی قرار گرفتند. در نهایت پس از گذشت شش سال از وضع تحریم، دولت عراق در توافقی با سازمان ملل پذیرفت تا در مقابل مجوز فروش میزان و کنترل شده نفت، در فرمول نفت مقابل غذا بخشی از نیازمندی­های اساسی مردم عراق از خارج تأمین شود. بر اساس این فرمول سازمان ملل قیم مردم عراق بود.(ایروانی، ۱۳۸۸ : ۱۵۸- ۱۵۷ )
    مهم‌ترین مسئله در خصوص شرایط داخلی عراق در آستانه حمله آمریکا، فقدان پایگاه مردمی رژیم صدام در داخل این کشور و تضعیف شدید مشروعیت این رژیم بود. مردم در طول ۲۳ دوران روی کار آمدن صدام (۲۰۰۳-۱۹۸۰) در جنگ و تحریم به سر برده بودند و این فشار­ها را نه ناشی از هزینه­ های دفاع از کیان و استقلال و تمامیت ارضی کشور بلکه به خاطر جاه­طلبی­های صدام تلقی می­کردند و هیچ انگیز­ه­ای برای دفاع از این رژیم نداشتند. در چنین شرایطی امریکا با توجه به مساعد بودن شرایط داخلی برای آغاز تهاجم نظامی گسترده به عراق را آماده کرد.( ایروانی، ۱۳۸۸: ۱۵۸) حکومت بعث عراق توسط شخصی مدیریت می­شد که تا زمان سقوط این حکومت در فروردین ۱۳۸۲ تنها چهار بار و در مجموع زمان بسیار کوتاهی خاک عراق را ترک کرده بود. به عبارت دیگر فرصت مشاهده و مقایسه صدام حسین تقریباً در تمام طول زندگی سیاسی او تعطیل بود. طبیعی بود کسی مانند صدام حسین نمی­تواست به لحاظ روانی، سلامتی لازم را داشته باشد تا به صورت نرمال و بر اساس تعادل میان واقعیت­ها و مقدورات، کشور خود را مدیریت کند. اگر جوانی در دوران حاکمیت حزب بعث بخواهد زندگی خود را ارزیابی بکند در کودکی جنگ ایران و عراق را سپری کرده، سپس جنگ کویت و عراق، بعد نزدیک به یک دهه تحریم و محرومیت و سپس جنگ آمریکا علیه عراق، به لحاظ نظری و عملی روشن است که در تمام این مدت هدف دیگری جز حفظ حاکمیت شخص صدام حسین برای حکومت بعث مطرح نبوده است. ( سریع­القلم، ۱۳۸۱: ۴-۳ )
    بی‌تفاوتی نسبی و در بعضی موارد حتی تأیید ضمنی در سطح جهانی از سیاست‌های دولت امریکا بر علیه حکومت عراق، پیش از اینکه نشانه موافقت با اقدامات امریکا بود، بازتاب وقوف جهانی به خصلت تمامیت‌خواه رژیم و سیاست‌های مردم – تهی و ماهیت مکانیکی رابطه بین مردم و حکومت عراق اشاره داشت. ضعف واضح و آشکار عراق در بسیج افکار عمومی جهانی و بسیج داخلی برای مقابله با تهدیدات امریکا ناشی از این نبود که امریکا در یک ارزیابی ساده از نقطه‌نظر قدرت فراتر از عراق قرار دارد چرا که هم چنین وضعیتی را نیز امریکا در قبال ویتنام در دهه‌ های گذشته داشت، بلکه مشکل رژیم صدام در این واقعیت نهفته بود که از نقطه‌نظر افکار عمومی فعال جهانی، صدام حسین و اطرافیان او فاقد مشروعیت برای حکومت بودند. این نگرش ناشی از این واقعیت بود که رژیم حاکم بر عراق با بهره وری از حربه زور و توسل به ویژگی‌های سفله طبیعت انسانی بر سریر قدرت تکیه زده بود. فقدان مشروعیت در سطح جهانی، نشانه عدم مشروعیت عملی رژیم صدام بود. این حکومت دارای مشروعیت حقوقی به خاطر حضور در سازمان‌های بین‌المللی بود ولیکن آن چه مهم است وجود مشروعیت مثبت است. مشروعیت مثبت نیز تنها هنگامی حضور مادی می‌یابد که مردم حکومت را پذیرا باشند. مردم در حکومت صدام حکومت را پذیرا نبودند، بلکه آن را تحمل می‌کردند. هنگامی که چنین وضعیتی وجود داشته باشد، افکار عمومی فعال جهانی، حکومت مبتنی بر ترس را نفی می‌کنند و اعطای مشروعیت را به آن دریغ می‌کنند. پس اینکه امریکا عراق را به اشغال خود در ‌آورد، به این سبب می‌باشد که این آگاهی در بین تصمیم‌گیرندگان آمریکایی وجود داشت که مردم عراق پذیرای رژیم نمی‌باشند، و هجوم امریکا را به مقابله بر نخواهند خواست و چنین است که این باور در بین رهبران آمریکایی به وجود می‌آید که هزینه چندانی برای سرنگونی حکومت بعثی نخواهند پرداخت. پس حمله به عراق را باید بازتاب ضعف داخلی عراق انگاشت و نه برآمده از قدرت امریکا.( دهشیار، ۱۳۸۳: ۱۴۵-۱۴۴)
    ۳-۴- ریشه کن کردن تروریسم
    حملات تروریستی که سازمان تجارت جهانی را تخریب و به پنتاگون آسیب رساند، تغییری عظیم و سریع در تاریخ سیاست خارجی آمریکا به وجود آورد پس از پایان جنگ سرد استراتژی کلان دیگری در واشنگتن پدید آمد که شاخصه آن مبارزه با تروریسم بود . بر اساس این پارادایم جدید، آمریکا دیگر محدود به متحدان خود نیست بلکه به شکلی یک جانبه گرایانه به مبارزه علیه تروریسم و دولت‌های یاغی و سلاح‌های کشتار جمعی می‌پردازد. ایالات‌متحده از نیروی نظامی بدون رقیب خود برای مدیریت نظم جهانی استفاده می‌کند.( والت،۲۰۰۲ :۳۲۰)
    مقامات آمریکا ادعا می­کردند که صدام حسین قصد دارد علیه کشورهای دیگر عملیات تروریستی انجام دهد و آن­ها را مورد تهاجم قرار دهد و همچنین وی دولتی توتالیتر است تشکیل و نمی ­تواند مردم عراق باشد، بنابراین نیروهای نظامی آمریکایی حق دارند برای براندازی دولت عراق اقدام کنند. بوش اصرار می­ورزید که صدام حسین درصدد است تا از سلاح­های کشتار جمعی که در اختیار دارد به طرز ناشایستی استفاده نماید و از طریق اعمال زور و خشونت علیه کشورهای دیگر، همانند وقتی که به خاک کویت حمله کرد، به مقاصد سوء سیاسی خود جامعه عمل بپوشاند. پس از این­که بازرسان سازمان ملل متحد برای آخرین بار وارد عراق شدند و از صنایع نظامی این کشور دیدن کردند، نتواستند به صورت قاطعانه­ای ثابت کنند که دولت عراق در حال جمع‌ آوری تسلیحات کشتار جمعی است. دیک چنی، معاون رییس‌جمهور امریکا، ادعا کرده بود که عراق ظرف چند ماه آینده می ­تواند به سلاح­ هسته­ای دست پیدا کند و وزیر امور خارجه آمریکا هم طی سخنرانی خود در سازمان ملل متحد چند قطعه عکس به حاضران نشان داد که در آن­ها چند جنگنده عراقی مشغول پاشیدن میکروب سیاه‌زخم بودند. در همین اثنا، بوش اعلام کرد که « جنگ با عراق به موازات اجرای طرح راهبردی دولت جهت از بین بردن گروه‌های تروریستی و کشورهای که علیه کشورهای دیگر عملیات تروریستی انجام می­دهند، آغاز خواهد شد. ( پایور، ۱۳۸۳: ۸۱-۸۰ )
    حادثه ۱۱ سپتامبر اعلان جنگی بود علیه آمریکا توسط سازمان‌های تروریستی و حامیان آن‌ ها. حمله آمریکا به افغانستان و عراق واکنشی است در برابر حادثه ۱۱ سپتامبر. حمله به عراق مرحله دوم از جنگ گسترده آمریکا علیه تروریسم بود، که طی آن آمریکا ‌کوشید تا با انهدام شبکه نظامی، مالی و سازمانی تروریستها حملات آتی علیه آمریکا را خنثی و پیشگیری کند. جنگ علیه تروریسم محدودیت زمانی و مکانی نمی‌شناسد، و تا آنجا پیش خواهد رفت که تمام شبکه‌های تروریستی را در هر جا که هستند توسط نیروی نظامی نابود کند. اقدام نظامی می‌تواند از خود سازمان‌های تروریستی فراتر رفته و شامل تمام کشورها، سازمان‌ها و افرادی شود که از سازمان‌های تروریستی حمایت می‌کنند. طبق این نظریه، جنگ علیه عراق جنگی است عادلانه، برای دفاع از خود، که در صورت لزوم می‌تواند به فیلیپین، یمن، سودان، لیبی، سوریه، کره شمالی، و ایران نیز تعمیم پیدا کند.
    ۳-۵- از بین بردن سلاح‌های کشتار دسته‌جمعی عراق
    خانم کاندولیزا رایس، مشاور امنیت ملی آمریکا، عراق را به دلایل زیر برای صلح و امنیت جهانی یک تهدید معرفی نمود:

     

     

    دروغ گفتن به مأموران سازمان ملل درحالی‌که به انباشت سلا­ح­های کشتار جمعی زده بود.

    حمله به همسایگانش و استفاده از این سلاح­ها علیه آنان و حتی مردم خود عراق.

    حمله به هواپیماهای آمریکا در مناطق پرواز ممنوع درحالی‌که آنان سعی داشتند قطعنامه­های سازمان ملل را اجرا نمایند. (Rice, 2002)

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:42:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دلالی در نظام حقوقی ایران- قسمت ۴ ...

    -قرارداد دلالی: قراردادی است که بین دلال و آمر قبل از شروع به عملیات توسط دلال، منعقد می‌شود که متضمن میزان حق‌الزحمه دلال، شرایط استحقاق دریافت هزینه‌ها توسط دلال و جواز اخذ وجه و یا تأدیه ثمن و یا اجرای برخی از مفاد قرارداد از ناحیه آمر بصورت مکتوب، می‌باشد. (دمرچیلی، ۱۳۹۱)
    -اتمام قرارداد: یکی از شرایط اساسی جهت استحقاق دلال به مطالبۀ اجرت و مخارج مربوط به دلالی معامله اصلی، این است که قرارداد اصلی به وساطت و راهنمایی دلال به اتمام رسیده باشد، علی‌رغم اینکه این مطلب به صراحت در ماده ۳۴۸ قانون تجارت ذکر شده است، لیکن چون در خصوص ضابطه تشخیص تمام شدن قرارداد بین حقوقدانان و حتی رویه قضایی و قضات اختلاف وجود دارد که این اختلاف ناشی از اختلاف دیدگاه دربارۀ معیار قرار دادن موازین شرعی و فقهی یا مقررات قانونی جهت تشخیص انعقاد و اتمام قرارداد است. (دمرچیلی، ۱۳۹۱، صفحه ۶۸۹)
    -دفاتر تجارتی: مجموعه‌ای از دفاتری است که مطابق موازین قانونی مندرج در ماده ۶ قانون تجارت هر تاجری مکلف به داشتن این دفاتر است تا از طریق آن‌ ها امور تجاری وی تسهیل گردد، امکان استناد به این دفاتر به عنوان مدرک قانونی مطابق ماده ۱۴ همین قانون فراهم باشد و برای تشخیص نوع ورشکستگی تاجر نیز مورد استفاده است که این دفاتر به ترتیب عبارتند از دفتر روزنامه، کل، دارایی و کپیه. (دمرچیلی، ۱۳۹۱، صفحه ۴۹)
    -اوراق بهادار: مطابق بند ۲۴ ماده ۱ قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی، هر نوع ورقه یا مستندی است که متضمن حقوق مالی قابل نقل و انتقال برای مالک عین و یا منفعت آن باشد.
    -کارگزار: شخص حقوقی است که مطابق ماده ۱ قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی، اوراق بهادار برای دیگران و به حساب آن‌ ها معامله می‌کند.
    -کسبۀ جزء : براساس نظامنامۀ مربوط به ماده ۱۹ قانون تجارت در خصوص مشخص نمودن کسبۀ جزء، این افراد مشتمل بر افراد حقیقی هستند که یا تولیدکننده، پیشه‌ور و کسبه‌ای اند که میزان فروش سالانه آن‌ ها از یکصد میلیون ریال تجاوز نمی‌کند و همچنین ارائه دهندگان خدمات در هر زمینه‌ای که دریافتی آن‌ ها در قبال خدمات ارائه شده در سال کمتر از مبلغ پنجاه میلیون ریال باشد را کسبۀ جزء می‌نامند.
    -پروانۀ دلالی: عبارتست از مجوزی مکتوب و قانونی که توسط یکی از مقامات صالحۀ قانونی موضوع ماده ۱۱ قانون راجع به دلالان، در هر رشتۀ دلالی با احراز شرایط قانونی متقاضیان اخذ پروانه دلالی و با رعایت احتیاجات محلی صادر می‌شود. این مجوز مکتوب، به شخص اجازه فعالیت در یکی از رشته‌های دلالی را می‌دهد و این مجوز قائم به شخص دلال و غیرقابل انتقال به غیر است. (اسکینی، ۱۳۹۰، صفحه ۱۸۱)
    تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافی ست
    راهرو و گر صد هز دارد توکل بایدش
    فصل دوم
    تعریف دلال و ماهیت دلالی و پیشینه آن
    ۲-۱- تعریف دلال
    دلال در لغت به معنی میانجی[۱۵] و راهنما است (معین، ۱۳۷۱) و در اصطلاح حقوقی که از معنی لغوی آن دور نیست، دلال کسی است که با دریافت حق معینی واسطۀ انجام معاملات می‌شود (جعفری لنگرودی، ۱۳۶۳)، همچنین از دلال بعنوان سمسار نیز یاد شده است (جعفری لنگرودی، ۱۹۴۷) و ماده ۳۳۵ قانون تجارت نیز دلال را بدین نحو تعریف می‌کندکه: «دلال کسی است که در مقابل اجرت واسطۀ انجام معاملاتی شده یا برای کسی که می‌خواهد معاملاتی نماید طرف معامله پیدا می‌کند.»
    از توجه به تعریف مزبور مشخص می‌گردد که عمل دلالی[۱۶] ممکن است به دو طریق انجام گردد. (الف) ممکن است دلال شخصی را برای انجام معامله اعم از بیع، اجاره و مانند آن به شخص دیگری که قصد انجام آن معامله را دارد معرفی نماید و لذا اختیاری که دلال بموجب ذیل مادۀ ۳۵۵ قانون تجارت بر عهده دارد عبارتست از اینکه دلال برای کسی که می‌خواهد معاملاتی نماید طرف پیدا کند، (ب) شق دیگر نحوۀ عمل دلالی آن است که دلال شخصاً و مستقیماً واسطۀ انجام معاملات بین طرفین باشد بدون اینکه در انعقاد قرارداد مداخله نماید و در این صورت قرارداد بین متعاملین با راهنمایی و وساطت دلال منعقد می‌شود و به همین جهت مسئولیت دلال در این شق از وظیفۀ دلالی، بسیار پیچیده‌تر و سنگین‌تر است که شرح و تفسیر وظایف دلال بموجب فصول آتی، مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
    با توجه به تعاریف بالا تا حدودی مشخص می‌گردد که در واقع نقش دلال در معاملات، مشتمل بر اقدامات مقدماتی و مذاکرات اولیه است که سبب ترغیب و تشویق طرفین به انجام معامله و فراهم کردن زمینۀ مناسب برای توافق نهایی طرفین معامله می‌گردد مثلاً از طریق بیان جزئیات راجع به معامله به متعاملین، این زمینه‌سازی انجام می‌شود و طرفین با مراجعه به دلال، در واقع برای انجام مذاکرات ابتدایی مربوط به انجام معامله، به او نمایندگی داده و تفویض وکالت می‌کنند تا هم از اطلاعات متصدیان این حرفه در زمینۀ قیمت‌ها و کیفیت و اوصاف کالاها و خدمت مورد نظر یا پیدا کردن طرف معاملۀ، بهرمند شوند و هم از تخصص‌های حرفه‌ای آن‌ ها در تفهیم و قبولاندن شرایط موردنظر خود به طرف مقابل و ترغیب او به انجام معامله منتفع گردند و از صرف وقت زیاد در مذاکرات ابتدایی اجتناب کرده باشند. (قهرمانی، ۱۳۹۲، صفحه ۳)
    ۲-۲-ماهیت حقوق دلالی
    با توجه به تعریف مقنن از دلال در مادۀ ۳۵۵ قانون تجارت که می‌گوید: «دلال کسی است که در مقابل اجرت، واسطۀ انجام معاملاتی شده، یا برای کسی‌که می‌خواهد معاملاتی نماید، طرف معامله پیدا می‌کند». و در ذیل همین ماده قرارداد دلالی[۱۷] را تابع مقررات راجع به وکالت اعلام نموده است، به نظر می‌رسد که دلالی ماهیتاً نوعی نمایندگی قراردادی است یعنی دلال نمایندۀ یکی یا هر دو طرف معامله است؛ چون پاره‌ای از حقوقدانان در تعریف نمایندگی بیان نموده‌اند که نمایندگی صفت کسی است که اقدام به انجام یک عمل حقوقی برای شخص دیگر یا بنام شخص دیگر می کند و در صورتیکه نماینده به استناد قدرت قانونی عمل کند بعنوان نمایندۀ قانونی تلقی می‌شود و در صورتیکه به استناد اختیار ناشی از قرارداد اقدام کند بعنوان نمایندۀ قراردادی شناخته می‌شود، و براساس این قدرت و اختیار قانونی یا قراردادی یک تعهد یا یک حقی بر علیه یا به نفع منوبُ‌عنه خود، ایجاد می کند. و نمایندگی در این معنا و مفهوم اعم از وکالت، ولایت، وصایت، قیومت و نمایندگی تجاری موضوع مادۀ ۳۹۵ قانون تجارت در خصوص قائم مقام تجاری تجارتخانه و یا حق‌العمل کاری موضوع مادۀ ۳۵۷ قانون تجارت می‌باشد. (جعفری لنگرودی، ۱۳۶۳، صفحه ۷۲۳)
    با اندک توجه در تعریف نمایندگی و مقایسۀ آن با تعریف دلال و به ویژه با توجه به شرح وظایف دلال در مواد ۳۳۸ و ۳۳۹ به بعد قانون تجارت، ملاحظه می‌گردد که چون اساساً دلال صرفاً واسطۀ[۱۸] انجام معامله است یعنی عمل وی میانجیگری است و معاملۀ اصلی را خود متعاملین انجام می‌دهند و دلال هیچگونه تکلیف و اختیاری در انعقاد قرارداد و ایجاد تعهدات قراردادی برای هیچ یک از طرفین ندارد و لذا عمل دلال اگرچه شباهت‌های فراوانی با عمل نمایندۀ حقوقی اعم از نمایندۀ تجاری و یا قراردادی دارد، لیکن تفاوت‌هایی بین این دو مفهوم وجود دارد و صرفاً در فرضی که دلال شخصاً در نفس معامله منتفع یا سهیم باشد، مطابق ماده ۳۴۶ و ۳۴۷ قانون تجارت بعنوان اصیل شناخته می‌شود و علاوه بر اینکه بایستی طرف دیگر معامله را از این نکته مطلع سازد وی متضامناً با آمر خود مسئول اجرای تعهدات ناشی از قرارداد اصلی است و این مسئولیت، ناشی از این امر است که در چنین مواردی، دلال بعنوان اصیل و طرف قرارداد شناخته می‌شود و از این حیث مسئول اجرای تعهدات است و نه از جهت اینکه نمایندۀ تجاری یکی از متعاملین است؛ از جانب دیگر عمل دلال و قرارداد دلالی شباهتهای زیادی با عقد وکالت دارد به ویژه آنکه در ذیل ماده ۳۳۵ قانون تجارت قانونگذار علی‌الاصول قرارداد دلالی را تابع مقررات وکالت اعلام نموده است. بنابراین قرارداد دلالی که بین دلال و کسی‌که به دلال دستور وساطت در انجام معامله و یا پیدا کردن طرف معامله را صادر کرده است و در اصطلاح قانونی «آمر[۱۹]» نامیده می‌شود مبتنی بر شرایط عقد وکالت مندرج در قانون مدنی است و قرارداد دلالی دارای شرایط نسبتاً مشابهی با عقد وکالت مدنی است و از توجه به تعریف وکالت در ماده ۶۵۶ قانون مدنی که مقنن بیان می کند: «وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین دیگری را برای انجام امری نایب خود می کند.» و مقایسه آن با ماده ۳۳۵ قانون تجارت در خصوص دلالی، نتایج ذیل حاصل می‌گردد:
    ۲-۲-۱-نتیجه عقد وکالت[۲۰] اعطای نیابت[۲۱] است و موکل به وکیل[۲۲] اجازه می‌دهد که بنام و حساب وی اقداماتی انجام دهد و آثار اقدامات وکیل متوجه موکل است، در قرارداد دلالی نیز اعمال و اقداماتی که دلال طبق دستور آمر انجام می‌دهد از حیث نتیجۀ عمل و سود و زیان آن متوجه شخص آمر است. (کاتوزیان، ۱۳۶۴، صفحه ۱۰۷)
    ۲-۲-۲-مطابق تعریف مندرج در ماده ۶۵۶ قانون مدنی چنین بنظر می‌رسد که اقدامات وکیل شامل اعمال حقوقی نظیر انجام معاملات به نیابت از جانب موکل یا اعمال مادی همچون ساختن خانه و تعمیر اتومبیل و مانند آن است، لیکن اگرچه مطابق ذیل ماده ۳۳۵ قانون تجارت، هر جا که قانون تجارت در خصوص قرارداد دلالی، دارای سکوت یا نقض یا اجمال باشد، مقررات وکالت در قانون مدنی در آن مورد حکمفرما است وبرای حل معضل بایستی به مقررات عام وکالت رجوع شود و همچنین قرارداد دلالی از حیث آثار قرارداد نسبت به طرفین و اشخاص ثالث و شیوه‌های انحلال نیز تابع عقد وکالت در قانون مدنی است و اگرچه صحت عمل دلالی و اعتبار قرارداد دلالی منوط به رعایت کلیۀ شرایط مربوط به اهلیت و تراضی طرفین، معلوم و معین بودن موضوع معامله، مشروعیت جهت معامله و سایر موارد مربوطه در عقد وکالت است، لیکن دلال مانند وکیل اختیار انجام عمل حقوقی نظیر انعقاد قرارداد را ندارد و صرفاً وساطت انعقاد قرارداد بین طرفین را بنام و به حساب طرفین معاملۀ اصلی به عهده دارد و طرفین رأساً قرارداد را انشاء و امضاء می‌نمایند و دلال با در برابر هم قراردادن طرفین معامله و یا معرفی طرف معامله به شخص آمر، اسباب انعقاد قرارداد را فراهم می‌آورد و سعی می‌کند با تطبیق منافع طرفین، معامله را جوش دهد و بعضی اوقات در تنظیم سند معامله (نظیر مبایعه‌نامه یا اجاره‌نامه)نیز همکاری می کند.(ستوده تهرانی، ۱۳۹۰، صفحه ۴۵)
    ولیکن دلال به هیچ وجه خود بعنوان اصیل یا نماینده اصیل طرف قرارداد واقع نمی‌شود و عمل حقوقی انجام نمی‌دهد؛ بلکه عمل حقوقی یعنی انعقاد قرارداد به عهدۀ طرفین اصلی است و دلال هیچ مداخله‌ای در انعقاد، امضاء و اجرای قرارداد ندارد. مضافاً به اینکه اعمال دلال از مصادیق، اعمال مادی است، یعنی اعمالی نظیر یافتن طرف معامله و معرفی آن به آمر و یا در برابر هم قراردادن طرفین معامله و تلاش برای انجام مذاکرات ابتدایی،چانه زدن[۲۳]، دادن اطلاعات لازم به طرفین و متعاقد نمودن آن‌ ها در عداد اعمال حقوقی نیست، در حالیکه وکیل اصولاً می‌تواند اعمال حقوقی نظیر انعقاد قرارداد و یا اعمال مادی نظیر ساختن بنا را بر عهده داشته باشد. کما اینکه نقش و عمل دلالان معاملات ملکی یا دلالان خودرو، در نوشتن توافقات طرفین در فرم‌های چاپی متحد‌الشکلی که توسط اتحادیه صنفی مربوطه تهیه شده است، ماهیتاً نقش کاتب الحروف و نویسنده است و در چنین مواردی نیز دلال، صرفاً وظیفه درج و نوشتن شرایط و موارد توافق شده متعاملین را به عهده دارد و عمل دلالان به کیفیت موصوف، نوعی تسهیل انجام معامله و مشمول حکم ماده ۳۴۲ قانون تجارت است و در چنین فرضی که معامله توسط دلال واقع شود و دلال نویسندۀ توافقات و شروط ضمن‌العقد طرفین باشد و این نوشتجات و اسناد تنظیمی راجع به معامله نظیر مبایعه‌نامه، توسط دلال بین طرفین ردوبدل شود، مقنن دلال را ضامن صحت امضاء طرفین در ذیل اسناد تنظیمی که توسط دلال نگاشته شده تلقی کرده است و نه اینکه دلال را طرف معامله یا مسئول اجرای قرارداد بداند.
    ۲-۲-۳-عمل دلال از جمله اعمال تجاری است اعم از اینکه دلال واسطۀ انجام معامله بین دو تاجر یا غیر تاجر باشدو یا واسطۀ انجام معاملات تجاری و یا غیر تجاری باشد ولی عمل وکیل الزاماً تجاری محسوب نمی‌شود، لذا به نظر می‌رسد اگرچه تبعیت قرارداد دلالی از مقررات عام عقد وکالت، دلالی را ماهیتاً مبدل به نوعی وکالت می‌گرداند لیکن همانگونه که در مباحث مزبور بیان شد وکالت یعنی نیابت وکیل در انجام اعمال حقوقی یا مادی به نام و به حساب موکل است، لیکن دلالی صرفاً تسهیل انجام معامله بین دو شخص و یا پیدا کردن طرف معامله برای کسی است که قصد انجام معامله را دارد ودلال مانند وکیل نیابت در انجام عمل حقوقی از جانب آمر را ندارد، لیکن با مداقه و مقایسۀ موضوع وکالت و دلالی ملاحظه می‌گردد که هر دو تأسیس در موضوع نیابت برای انجام امری در قبال اجرت و مبتنی بر امانت و سایر اصول مربوط به وکالت دارای آنچنان وجوه تشابه و اشتراکی هستند که می‌توان توصیف حقوقی دلالی را نوعی وکالت تلقی نمود. اگرچه تفاوت‌های فراوانی بین این دو وجود دارد. همچنین به دلیل تشابهاتی که بین قرارداد دلالی و قرارداد اجارۀ خدمات وجود دارد ممکن است در بادی نظر این امر به ذهن خطور کند که دلالی از حیث ماهیت نوعی اجارۀ خدمات است، لذا به منظور پاسخ به این شبهه به بررسی و تبیین اجارۀ خدمات و مقایسه آن با دلالی پرداخته می‌شود، بدین شرح که:
    اجاره خدمات[۲۴] که در قانون مدنی از مأمور آن به عنوان اجیر۲ یاد شده است و آن کسی است که خدمت و کار خود را در عوض مزد، معامله می‌کند و در واقع اجارۀ خدمات عقدی است که بین اجیر و مستأجر واقع می‌شود و اجیر در برابر اجرای اوامر مستأجر و انجام خدمت و کار، مزدی را از مستأجر دریافت می‌دارد و قرارداد بین این دو را اجارۀ خدمات می‌نامند. (جعفری لنگرودی، ۱۳۶۳، صفحه ۱۴)
    از توجه به تعریف و ماهیت حقوقی اجیر و مقایسۀ آن با دلال که وی نیز در مقابل اینکه واسطۀ انجام معاملاتی شده یا طرف معامله پیدا می‌کند و اجرتی از آمر دریافت می کند و با توجه به اینکه در عقد اجاره، اجیر همچون مأمور به ارائه خدماتی معین بوده که موضوع آن خدمت را قرارداد اجاره بین طرفین، تعیین می کند، وجوه تشابهی بین این دو نوع قرارداد موجود می‌باشد. لیکن مطابق ماده ۴۹۷ قانون مدنی عقد اجاره از جمله عقود لازم، تقسیم‌بندی شده است حال آنکه براساس ذیل ماده ۳۳۵ قانون تجارت، دلالی تابع مقررات وکالت و تبعاً در عداد عقود جایز می‌باشد چراکه طرفین دلالی هر وقت که اراده کنند می‌توانند آن را بهم زنند. لذا قرارداد دلالی منعقده بین دلال و آمر و یا آمرین در موارد اجمال و نقض تابع قرار داد وکالت است، و اگر چه عمل دلالی ماهیتاً وجوه تشابه فراوانی با قرارداد اجارۀ خدمات اشخاص دارد، لیکن تفاوت‌هایی نیز بین این دو قرارداد از حیث جواز و لزوم، موضوع قرارداد و مبانی مسئولیت مدنی وجود دارد، نظیر اینکه اگر دلال در اجرای تکالیف مربوط به دلالی، اشیاء و اسنادی که در ضمن معامله به او داده شده است را ضایع یا تلف کند، مسئول است مگر اینکه مطابق ماده ۳۳۹ قانون تجارت ثابت نماید که ضایع و تلف شدن این اشیاء و اسناد مربوط به شخص او نبوده است. در حالیکه در عقد اجاره اصل بر این است که ید اجیر امانی است و مادام که تعدی و تفریط نسبت به اموال و اسناد امانی معمول ندانسته باشد، هیچگونه مسئولیتی نسبت به تلف یا ضایع شدن اموال امانی در برابر طرف مقابل نخواهد داشت و این امر از منطوق و مفهوم ماده ۴۹۳ قانون مدنی قابل دریافت است، همچنین علاوه بر تفاوت مزبور از حیث شرایط استحقاق اجرت نیز بین این دو قرارداد تفاوت وجود دارد به ویژه این که دو قرارداد از نظر ماهیت، دارای تفاوت‌های فراوانی هستند به نحویکه می‌توان گفت که دلالی ماهیتاً نوعی نیابت موضوع قانون مدنی در مبحث عقد وکالت است و گرچه هر دو قرارداد از حیث مأموریت دلال و اجیر در انجام اعمالی که نوعاً مادی است و آن دو در قبال انجام اینگونه اعمال مستحق دریافت اجرت می‌باشند، دارای اشتراکاتی هستند، لیکن اجیر در عقد اجاره نایب مستأجر نیست، بلکه مأمور به انجام اعمالی تحت نظارت مستأجر و به فرمان کارفرما است. (کاتوزیان، ۱۳۶۴، صفحه ۱۵)
    در حالیکه شأن دلال نیابت در انجام عمل بنحو استقلال و بدون ضرورت انجام عمل تحت نظارت آمر است گرچه آمر نظیر مستأجر از نتیجه عمل دلال سود می‌برد. لذا این تفاوت‌ها موجد تفاوت ماهوی این دو تأسیس حقوقی است.
    ۲-۳-آیا دلال تاجر[۲۵] است
    مطابق تعریفی که مقنن از تاجر در ماده ۱ قانون تجارت مصوب ۱۳/۲/۱۳۱۱ نموده است: «تاجر کسی است که شغل معمولی خود را معاملات تجاری قرار دهد» و برای اینکه معاملات تجاری موضوع ماده ۱ قانون مذکور معین شوند، قانونگذار در ماده ۲ قانون مرقوم طی ۱۰ بندعلیحده، معاملات تجاری را بر شمرده است از جمله در بند ۳ ماده ۲ قانون مرقوم، هر قسم عملیات دلالی را در عداد معاملات تجاری قرار داده است، اما از توجه به مصادیق مذکور در ماده ۲ این قانون، مشخص می‌گردد که برخی از معاملات تجاری کاملاً جنبه اتفاقی داشته و صرفاً با یکبار انجام یافتن و بدون اینکه استمرار و وجود مقدمات وتمهیدات و تأسیساتی مورد نیاز باشد، آن اعمال تجاری محسوب می‌شوند نظیر بند ۱ ماده ۲ قانون مرقوم که خرید یا تحصیل هر نوع مال منقول به قصد فروش یا اجاره را از جمله معاملات تجاری تعیین نموده است، بدون اینکه مباشر این عمل تجاری، شغل معمولی خود را معاملات تجاری قرار داده باشد و بدون اینکه این معاملات مستمر و مکرر باشند در حالیکه مقنن در بندهای دیگر ماده ۲ قانون مزبور برخی از اعمال تجارتی را در صورتی تجاری تلقی می کند که متصدی آن عمل دارای ابزار و وسایل خاصی بوده و یا عمل وی جنبۀ استمراری و مکرر داشته باشد و در واقع باید گفت که پاره‌ای از معاملات برای اینکه تجارتی تلقی شوند بایستی بصورت فعالیت مستمر و معمول شخص باشند و برخی از اساتید برای تفکیک بین امور تجاری آن‌ ها را به دو بخش معاملات تجارتی۲ و فعالیت‌های تجارتی۳ تقسیم نموده و در تعریف معاملات تجاری قائلند که عملیاتی است که برای تجارتی تلقی شدن نیاز به تکرار ندارند یعنی عمل تجارتی است حتی اگر یکبار انجام شود مثل صدور برات، و مقصود از فعالیت‌های تجارتی را عبارتست از عملیاتی می‌دانند که شرط حتمی وجود آن، استمرار و تکرار آن عمل تجاری است نظیر تصدی به حمل و نقل موضوع بند ۲ ماده ۲ قانون تجارت و در نتیجه برخی از حقوقدانان با تلفیق ضوابط متعدد مذکور در ماده ۱ و ۲ قانون تجارت بیان می‌نمایند که: «تاجر کسی است که شغل معمولی خود را معاملات و فعالیت‌های تجارتی قرار دهد». (اسکینی، ۱۳۹۰، صفحه ۶۸)
    لذا ممکن است عملی نظیر خرید مال منقول به قصد فروش تجاری محسوب شود ولی عامل این عمل تجارتی، به جهت اینکه بصورت یک فعالیت تجارتی مستمر و مکرر، یعنی بعنوان شغل معمولی به آن مبادرت نورزیده است، تاجر محسوب نمی‌شود. از توجه به ضابطۀ حقوقی تعیین شده برای تشخیص تاجر از غیر تاجر بنظر می‌رسد، «دلال کسی است که شغل معمولی خود را معاملات و فعالیت‌های دلالی قرار داده باشد» یعنی با ذکر واژۀ فعالیت دلالی که متضمن استمرار و تکرار است، دلال بعنوان یک تاجر از کسی که صرفاً یکبار یعنی بصورت اتفاقی واسطۀ انجام معامله‌ای گردیده است قابل تشخیص و بازشناسی است ودر تقسیم‌بندی دیگری که برخی از حقوقدانان از عملیات تجارتی موضوع ماده ۲ قانون تجارت نموده‌اند این عملیات را بر چهار نوع عملیات توزیعی، تولیدی و معاملات برواتی[۲۶] و خدماتی تقسیم نموده‌اند. (اسکینی، ۱۳۹۰، صفحه ۶۹)
    که مقصود از عملیات توزیعی اعمالی است که به منظور رساندن کالاها از تولید کننده یا فروشنده به دست مصرف کننده انجام می‌شود، عملیات خرید مال منقول به قصد فروش موضوع بند ۱ ماده ۲ قانون تجارت را می‌توان از مصادیق اینگونه عملیات برشمرد. عملیات تولیدی: تبدیل مواد اولیه به کالا و یا تجمیع چند کالا به منظور ایجاد کالای دیگری است و این عملیات در بند ۴ ماده ۲ قانون تجارت مشتمل بر اقداماتی نظیر تأسیس و بکار انداختن هر قسم کارخانه می‌باشد و عملیات مربوط به بروات که موضوع بند ۸ ماده ۲ قانون تجارت است منصرف به مجموعۀ اعمال حقوقی است، که بر روی بروات اعمال شده و سبب ایجاد برات و یا انتقال آن می‌گردد و بنابراین عملیاتی نظیر صدور برات، ظهر نویسی و ضمانت برات از جمله اینگونه معاملات برواتی است که خواه بین تجار باشد یا غیر تجار، تجاری محسوب می‌گردد و عملیات خدماتی به عملیاتی گفته می‌شود که یا شامل خدماتی است که از جانب تاجر به مشتری ارائه می‌شود و یا اینکه تاجر مالی را در اختیار مشتری قرار دهد.
    عملیات خدماتی در یک تقسیم‌بندی دقیق‌تری تحت سه عنوان خدمات واسطه‌ای، خدمات مالی و خدمات متفرقه تقسیم می‌گردد که مقصود از تجار ارائه کننده خدمات واسطه‌ای آن دسته ازاشخاصی هستند که خدمات خود را وسیله‌ی تسهیل امور مشتریان قرار می‌دهند، و در واقع خدمات آن‌ ها مشتمل بر ارائه مشورت و کمک به مشتریان است بدون اینکه خود مستقیماً در انعقاد قرارداد و یا اجرای تعهدات ناشی از آن نقشی داشته باشند که از جمله اینگونه خدمات واسطه‌ای را، شغل دلالی می‌توان نام برد که در رشته‌های مختلفی اقدام به ارائه خدمات می‌نمایند. بنابراین اگرچه مقننن درباره دلالی قید تکرار و استمرار عمل را پیش‌بینی ننموده است و براساس نوع دیگری از تقسیم‌بندی که حقوقدانان از معاملات تجاری بعمل آورده‌اند، عمل دلالی از جمله اعمال تجاری ذاتی است که این قسم معاملات را در مقابل معاملات تجاری تبعی موضوع ماده ۳ قانون تجارت و یا اعمال تجاری حکمی نظیر معاملات برواتی قرار می‌دهند، با توجه به اینکه عملیات تجاری ذاتی نظیر دلالی اگر برای یکبار هم انجام شود، عمل تجاری محسوب می‌گردد لیکن تاجر شناخته شدن شخص دلال، منوط به استمرار عمل واشتغال معمولی وی به شغل دلالی می‌باشد، از توجه به مفاد مواد ۱ و ۲ قانون تجارت و با توجه به دو سیستم شناخته شده جهت تشخیص اعمال تجارتی از اعمال غیرتجارتی که یکی موسوم به سیستم شخصی و دیگری معروف به سیستم نوعی است، و در سیستم نوعی، اعمال تجارتی، ملاک تجارتی بودن، قرار می‌گیرند یعنی آن چه در این سیستم حائز اهمیت است نوع اعمال است و تا زمانی که شخص به آن اعمال اشغال نورزد بازرگان شناخته نمی‌شود و در صورتیکه هر شخص آن عملیات را انجام دهد، عمل تجاری محسوب می‌گردد، و عامل نیز تاجر قلمداد می‌شود، اما در سیستم شخصی ملاک تجاری شناخته شدن اعمال آن است که شخص عامل، بازرگان باشد اعم از اینکه آن عمل تجاری باشد یا نباشد، لیکن با مداقه در دو ماده ۱ و ۲ قانون تجارت، ملاحظه می‌گردد که سیستم اتخاذی توسط قانونگذار ایران اختلاطی از این دو روش است. (ستوده تهرانی، ۱۳۹۱، صفحه ۱۱۰) فایده تفکیک اعمال تجاری از غیر تجاری و تشخیص تاجر از غیر تاجر و اعمال تقسیم‌بندی‌هایی که ذکر آن رفته است، در زمینه تشخیص حقوق، تکالیف و مسئولیت‌هایی است که قانونگذار برای تاجر در مواردی همچون؛ نام تجاری، دفاتر تجاری، قابلیت استناد داشتن دفاتر تاجر، ورشکستگی، مسئولیت تضامنی و سایر موارد مذکور در قانون تجارت و قوانین مرتبط به آن‌ ها، مورد شناسایی قرار داده است، بنابراین با توجه به ضوابط مندرج در مواد ۱ و ۲ قانون تجارت:«دلالی از جمله اعمال تجاری است و کسی‌که فعالیت معمولی و استمراری او براساس شرایط و ضوابط قانونی اشتغال به دلالی باشد و از ای%D

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:42:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تحلیل و بررسی انواع شخصیّت و شیوه های شخصیّت پردازی در مجموعه ی داستانی چراغ آخر- قسمت 14 ...

    4-5 خلاصه­ی داستان اسب چوبی
    اسب چوبی، داستان زنی فرانسوی است که در فرانسه، با جلال که طب می خواند آشنا می شود با هم ازدواج می کنند از او فرزندی دارد. روزی که قدم به سرزمین ایران می گذارد با دنیای کاملاً متفاوتی مواجه می شود دیدار او با سرزمین مادری جلال، و ملاقات با قوم و خویش هایش و دیدن اوضاع نابسامّان و به هم ریخته و آلوده­ی خانه جلال، او را شوکه می کند امّا به دلیل عشق به همسرش، در برابر بسیاری از کج خلقی ها و ناملایمات انعطاف بخرج می دهد و دشواری ها را تاب می آورد. در مقابل، جلال، پس از شش سال، عشق و زندگی زناشویی، با داشتن فرزندی او را ترک می کند و با دخترعموی خود، ازدواج می نماید و تلاش دارد او را تنها، با فرزند خردسالش، در حالی که سرافکنده و ناامید است. به پاریس بفرستد. زن فرانسوی بعد از ازدواج همسرش، دیگر قادر نیست در ایران بماند و هیچ رابطه­ زنده ای جز کینه و نفرت نسبت به او و سرزمینش ندارد و لحظه شماری می کند تا از این سرزمین شوم دور شود.
    4-5-1 طبقه بندی شخصیّت
    با توّجه به این که، در بنیاد نظری، درباره شخصیّت، به طور کامل بحث و بررسی انجام شد. نتایج حاصل، به این امر منتج شد، که از یک طبقه بندی مشخّص برای بررسی شخصیّت ها استفاده شود و شیوه شخصیّت پردازی نیز بررسی می گردد .
    این طبقه بندی عبارتند از :
    1- شخصیّت از نظر ماهیت (انسانی ، غیرانسانی)
    2- شخصیّت از نظر تحوّل پذیری یا تحوّل ناپذیری (پویا ، ایستا)
    3- شخصیّت از نظر میزان گستردگی و کمال (ساده ، جامع)
    4- شخصیّت از جهت کاربرد (قالبی، نوعی، قراردادی، نمادین، تمثیلی، همه جانبه و…)
    5- شخصیّت از نظر نقش داستانی (اصلی، فرعی، مخالف و…)
    براساس طبقه بندی بالا، شخصیّت های این داستان از چهار منظر مورد بررسی قرار می گیرند .
    4-5-1-1 شخصیّت، از نظر ماهیت
    با توّجه به این مطلب که، شخصیّت به طور حتم، انسان نیست بلکه می تواند، حیوان، شی و یا حتی عناصر طبیعی، نیز باشد به شرط آن­که نویسنده، به آن وجوه انسانی ببخشد. در این داستان، نویسنده از سیزده شخصیّت استفاده کرده است که همگی، از هویت انسانی برخوردارند و از نظر جنسیت، پنج شخصیّت زن و بقیه مرد، هستند که عبارتند از : جمال برادر جلال، جلال همسر زن فرانسوی، احمد دوست جلال، آرمان کودک خردسال جلال. دیگر شخصیّت های حاضر در داستان، نام خاصی را به خود اختصاص ندادند با این وجود هویت انسانی دارند و عبارتند از: پدر جلال، زن فرانسوی، سه خواهر جلال، مادر جلال و دخترعموی جلال.
    جدا از آنها، شخصیّت هایی نیز، در داستان حضور دارند که در نظر خواننده بسیار کم رنگ و کم اهمیّت جلوه می کنند مانند : دژبان، پیشخدمت، آوازخوان ها. آنها نیز همگی هویت انسانی دارند .
    نویسنده، در بخش هایی از داستان، به عناصر طبیعی و حتی اشیا نیز، تشخص انسانی بخشیده است. با توّجه به آنچه که در بنیاد نظری، درباره ماهیت شخصیّت، بیان شده است آن ها نیز جز شخصیّت داستان، به شمار می آیند.
    نمونه های درون متنی :
    راوی «نوئل های پیش این جوری نبود. نوئل پاریس خوب بود. آنجا زندگی و قشنگی در آغوش هم می رقصیدند» (چوبک، 1352 : 125) .
    راوی « دانه های درشت برف، آشوبگر و پرخروش از پشت شیشه های لخت دریچه هوا را تازیانه می زد» (همان: 114).
    راوی «شعله های آتش اسب را در بر گرفت و چاله بخاری آجری از شعله پر شد و اسب بزرگ بود و کوچک شد و اخم کرد و چلاق شد و پر زید و یله شد و خوابید» (همان : 131).
    راوی «اتاق لخت و عور بود. جز همین یک دیوان[36] کهنه چرم قهوه ای و دو تا چمدان رو گرفته که بغل هم نشسته و منتظر بودند. چیز دیگری توش نبود» (همان : 113)
    4-5-1-2 شخصیّت از نظر تحوّل پذیری یا تحوّل ناپذیری
    این منظر مختص شخصیّت های اصلی و مهم داستان است به دو بخش شخصیّت پویا (تحوّل پذیر) و ایستا (تحوّل ناپذیر) تقسیم می شوند .
    4-5-1-2-1 شخصیّت پویا
    با در نظر گرفتن این مطلب که این منظر، مختص شخصیّت های اصلی و مهم داستان است می توان گفت در اسب چوبی، شخصیّت اصلی یعنی، زن فرانسوی شخصیّتی است که حوادث داستان بر او تأثیر گذاشته است. گفته های راوی، تک گویی های خود زن فرانسوی، گفت­وگوهای زن فرنگی با جلال، همسرش و در نهایت تصمیمی که زن در قبال رفتارها و اعمال همسر و قوم و خویش هایش اتخاذ می کند شواهدی است بر دگرگونی و تحوّل شخصیّت زن فرانسوی. زن فرانسوی می بیند که همه چیز، جز خودش و عشق و نفرتش دروغ است.
    پس، به این نتیجه می رسد که باید همه چیز را رها کرد و رفت. حوادث و رویدادها، بر روی شخصیّت وجودی او تأثیری به­سزا داشت، موجب شد او تغییر رویه دهد این تغییر هم در نگرش او اتفاق افتاد و هم در رفتارش تحوّلی مهم صورت گرفت. با توّجه به مطالب ذکر شده ؛ زن فرانسوی شخصیّتی پویا محسوب می شود.
    نمونه های درون متنی :
    راوی « حس کرد تمام مردم شهر دشمن خونی اویند و بیرون تو برف کمین کرده اند تا به بچه اش گزند برسانند. به لام چراغ نگاه کرد. سوزن های دردناک نور تو چشمش نشست و به مغزش فرو رفت. امّا چهار ساعت دیگر از این دیار می رفت دیگر پشت سرش را هم نگاه نمی کرد» (همان : 126) .
    راوی «دلش شور می زد. دلش می خواست آنجا نباشد و دلش می خواست مدتها پیش، از این سرزمین رفته باشد» (همان : 131) .
    راوی «سه سال پیش زیبا، شاداب و بی پروا پایش را از هواپیما به زمین مهرآباد گذاشته بود» (همان : 115).
    زن فر

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
    انسوی «تو میدانی من چقدر تو رو دوستت دارم. من نمی خوام تو برزخ بشی هر چه تو بخواهی من میگم» (همان : 122) .
    راوی «وقتی شب خلای خانه را دید آنوقت فهمید به کجا آمده» (همان : 123) .
    زن فرانسوی «همه چیز اینجا خشک و فلزی است. آفتابش، سرمایش و آدمهایش همشون. زندگی من تمام شد حالا باید جون بکنم این بچه را بزرگش کنم» (همان : 130) .
    4-5-1-2-2 شخصیّت ایستا
    جلال از دیگر شخصیّت های مطرح و مهم داستان است. حوادث و رویدادهای داستان، بر شخصیّت جلال تأثیری اندک گذاشته است. شخصیّت جلال که در طول داستان ابتدا توسط راوی و سپس با گفت­وگوها و اعمالش بسط می یابد. همواره خواننده را با شخصیّتی ایستا، رو به رو می کند اگرچه دگرگونی و تحوّلی در وجود جلال اتفاق می افتد امّا از آن جایی که این دگرگونی بنیادی و مهم نیست باید او را شخصیّت ایستا به حساب آورد .
    نمونه های درون متنی :
    راوی «این همان اتاقی بود که این دو سال آخر را در آن گذرانده بود و حالا اثاثیه اش را جلال کنده و برده بود. مثل جای غارت زده و بمب خورده و لش کرده بود» (همان : 126) .
    راوی «جلال در راه یادش داده بود به زبان فارسی بگوید «کنیز شما هستم» و او خیال می کرد این تعارفی است و معنی آنرا نمی دانست» (همان : 119) .
    4-5-1-3 شخصیّت از نظر گستردگی و کمال
    همان طور که در بنیاد نظری در این مورد بحث و بررسی صورت گرفت؛ شخصیّت از این دیدگاه به دو بخش ساده و جامع تقسیم می شود .
    4-5-1-3-1 شخصیّت ساده
    شخصیّت های ساده این داستان، که براساس یک فکر ساخته شده اند و فقط با یکی از ابعاد شخصیّتی شان معرّفی شدند خانواده جلال هستند که عبارتند از : پدر، مادر، خواهران و برادر جلال .
    آنها که درواقع از طبقه پایین جامعه به حساب می آیند ویژگی های مختص به خود را دارند عموماً ساده و فقیر و مظلومند وابستگی شدیدی به باورها و عقاید خاص خود دارند و تمایلی نیز به تغییر شیوه زندگی خود نشان نمی دهند.
    نمونه های درون متنی :
    راوی «پدر و مادر و سه تا خواهرهای قد و نیم قد جلال با لبخندهای خفه و لرزان تو حیاط منتظر آنها بودند. زن عکس آنها را تک تک و همه را باهم در پاریس دیده بود امّا آنها اینجا همشون یکجور دیگر شده بودند. شکمهاشان باد کرده بود و رنگ هایشان تاسیّده و چرک بود. مثل اینکه جدشان ناخوش بود و یک ناخوشی ارثی تو خانواده آنها مانده بود» (همان : 119-118).
    راوی «بعد، از خواهر هفت ساله جلال حصبه گرفت و خواهر جلال مُرد و او تا لب پرتگاه مرگ رسیّد و همه اهل خانه گفتند زن بدقدمی است که با آمدنش مرگ را به خانه راه داده و همه ازش برگشتند» (همان:124).
    4-5-1-3-2 شخصیّت جامع
    همان طوری که در بنیاد نظری عنوان شد شخصیّت های جامع از نظر خلقیّات و انگیزه های رفتاری موجودی پیچیده به حساب می آیند که با جزئیات مسائل پیرامون خود سر و کار دارند. با توّجه به این توضیحات، در این داستان شخصیّت اصلی (زن فرانسوی)، جلال (همسر زن فرانسوی) به عنوان شخصیّت های جامع محسوب می شوند زیرا پس از این که راوی شخصیّت ها را با بیان جزئیات، حالات چهره و حالات رفتارهای بیرونی و درونی همراه با توضیحات دقیق معرّفی می کند. آن ها خود با افکار و اعمالشان در قالب گفت­وگوها و تگ گویی­ها در چشم خواننده به حالت زنده و واقعی جلوه گر می شوند. این شخصیّت ها، کاملاً در یک فضای طبیعی و اجتماعی عمل می کنند و به عنوان انسان های واقعی، با عواطف و خواسته های انسانی، در دنیای واقعی ترسیم می شوند .
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    نمونه های درون متنی :
    راوی «زن گردآلود و غبارگرفته بود مثل عروسکی بود که گردگیری لازم داشت . موی سرش رنگ موی موش بود. موهای سرش خار بود. رختهایش ولنگار بود. اشک گرد و خاک و پودر روی گونه هایش را شسته بود و دو جوی خشکیده رو چهره اش نشست کرده بود» (همان: 114-113).
    راوی «حالا زندگی پشت سرش سوخته بود و یاد دود آلودش خفه اش می کرد. دلواپس و نگران بود» (همان: 117).
    راوی «سرش را از ته تراشیدند و بعد که خوب شد یک کبد بیمار و رنگ زرد و چشمان گود رفته برایش بجا ماند و بعد آن چنان عوض شد که گوئی او را بردند و یک آدم دیگر به جایش گذاشتند» (همان: 124).
    راوی «جلال جوان سیاه سوخته چهارشانه سر به زیری بود که اغلب آنجا می آمد و با کتابها ور می رفت و نگاه گم گریزنده­ای داشت و چشمانش را پشت سرهم به هم می زد» (همان : 115) .
    راوی «جلال برگشت تو اُرسی. کتش رو دستش انداخته و خیس عرق بود و چمدان ها را نیاورده بود. آرام و اندیشناک نشست رو نیمکت که جریقی صدا کرد. از چهره اش ناشادی و پشیمانی آشکار بود» (همان:121)
    4-5-1-4 شخصیّت از نظر کاربرد
    از این زاویه شخصیّت های داستان اسب چوبی در بخش های زیر قابل بررسی هستند .
    4-5-1-4-1 شخصیّت قالبی
    در این داستان، پدر و مادر و خواهران جلال را می توان شخصیّت های قالبی دانست چرا که این شخصیّت ها به سرعت در ذهن خواننده قابل شناسایی هستند، و عملکرد مشخصی دارند .
    تصوری که خواننده از پدر و مادر و خواهران ایرانی آنهم از طبقات پایین جامعه، با طرز فکر خاص شان دارد، کاملاً محسوس است واکنش مادر و خواهران ایرانی با عروس فرنگی، قابل پیش بینی است. رفتاری از آنها سر می زند که کاملاً متناسب با اوضاع و شرایط شان است .
    نمونه های درون متنی :
    جلال «هر کاری میکنم راضی نمیشن. کاش اصلاً نیامده بودیم. حرف سرشان نمیشه» (همان : 121).
    راوی «هردو خاموش شدند. جلال سرش زیر بود و به گل های فرش نگاه می کرد. زن ایستاده بود و هیکل بیچار
    ه دولا شده جلال را ورانداز می کرد. دلش برای او میسوخت. دوستش داشت حس می کرد کس و کارش باو زور میگویند و او نمی تواند حرفش را به کرسی بنشاند» (همان : 122).
    4-5-1-4-2 شخصیّت نوعی
    این نوع شخصیّت ها، که نماینده­ی طبقه­ای از جامعه هستند در این داستان حضوری کم رنگ دارند، این شخصیّت ها احساسات و اندیشه ها و افکار مختص طبقه­ی خود را دارند و این خصوصیّات مشترک طبقه­ای، منجر به وجه تمایزشان با دیگر افراد جامعه می شود.
    این شخصیّت ها عبارتند از : دژبان­ها که زن فرانسوی در فرودگاه، موقع پیاده شدن از هواپیما آنها را ملاقات کرده است و از آنها هیچ خوشش نیامده بود.
    پیشخدمت، که در پاریس، در رستوران مشغول پذیرایی از مهمان ها بود و آوازخوانان که در شب های نوئل در پاریس به آوازخوانی مشغول بودند .
    نمونه های درون متنی :

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:42:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      برنامه زمان¬بندی تولید پیشرفته چند ¬دوره¬ای با تقاضای احتمالی و محدودیت ظرفیت منابع تولیدی- قسمت ۵ ...

    ۲-۹-۶ فرایندهای برنامه ­ریزی تولید ادغامی

     

     

    تعریف و تبیین اهداف استراتژیک و زیربنایی که تاثیر مستقیم بر روی برنامه ­های ادغامی ایجاد شده خواهد گذاشت.

    انتخاب افق برنامه ­ریزی و تقسیم آن به مجموعه ­ای از دوره­ های زمانی که معمولا طول آن بستگی به نوع صنعت و هدف کارخانه دارد. در صورتی که تنوع محصولات زیاد باشد با تقسیم ­بندی و گروه­بندی محصولات آنها به خانواده­های محصول تقسیم می­گردد.

    پیش بینی تقاضای ادغامی در طول افق برنامه ­ریزی برای هر یک از خانواده­های محصول.
    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    با فرض ثابت بودن منابع در طول افق برنامه ­ریزی ، تعیین تسهیلات تولید در دسترس و ظرفیت­هایشان در یک واحد مشترک برای تعیین نیازمندی­های ظرفیتی هر گروه محصول.

    مقایسه ظرفیت موجود تولیدی با ظرفیت مورد نیاز برای هر دوره برنامه ­ریزی و اگر اختلافی مابین این دو موجود باشد بنحوی که نتوان تقاضا را با ظرفیت موجود برآورده نمود بایستی از یک یا چند تکنیک مدیریت ظرفیت برای تسطیح ظرفیت استفاده گردد[۹]. این تکنیک­ها بصورت زیر است.

     

    تنظیم سطح نیروی انسانی

    تنظیم اضافه کاری­ها و یا زیر ظرفیت کار کردن

    تنظیم ساعات کاری در هر روز

    بستن قرارداد های جانبی

    انباشتن موجودی

    استفاده از سیاست کسری موجودی

    ۶-گزینش یک استراتژی برای برنامه ­ریزی تولید ادغامی.
    روش­ها و استراتژی­ هایی که می­توان از آنها استفاده کرد همگی در طیفی قرار دارند که دو سر آن دو روش تولید یکنواخت و تعقیب تقاضا[۲۵] می­باشد.
    در مسائل دنیای واقعی عدم قطعیت و دقت از داده ها ممکن است بطور همزمان رخ دهد. یک راه حل ساده برای برون­رفت از این مشکل جایگزینی و یا ثابت فرض کردن داده ­های غیر قطعی و یا نادقیق است که منجر به کاریکاتوری شدن شرایط واقعی می­گردد. پس در چنین شرایطی عدم قطعیت بودن باید در بهینه­سازی در نظر گرفته شود. ضرورت بکارگیری مدل­های برنامه ­ریزی تولید در شرایطی که با عدم قطعیت در اطلاعات مواجه هستیم و توجه به مدلی که با شرایط واقعی سازگاری بیشتری داشته باشد ما را بر آن داشت که مدلی از برنامه ­ریزی ادغامی ارائه کنیم که سازگاری بیشتری با شرایط واقعی و حاکم بر تصمیم ­گیری مدیران دارد.
    ۲- ۱۰- منطق فازی
    مفهوم منطق فازی اولین بار در پی تنظیم نظریه­ی مجموعه­های فازی بوسیله­ پروفسور لطفی زاده در صحنه­ی محاسبات نو ظاهر شد.
    دانش مورد نیاز برای بسیاری از مسائل مورد مطالعه به دو صورت متمایز ظاهر می­گردد:

     

     

    دانش عینی مثل مدل­ها ، معادلات ، فرمول­های از پیش تنظیم شده و برای حل و فصل مسائل معمولی فیزیک ، شیمی یا مهندسی مورد استفاده قرار می­گیرد.

    دانش شخصی مثل دانستنی­هایی که تا حدودی قابل توصیف بوده و بیان زبان شناختی بوده ولی امکان کمی کردن آن با بهره گرفتن از ریاضیات سنتی وجود ندارد.

    از آنجا که در عمل هر دو دانش مورد نیاز است منطق فازی می­کوشد آنان را بصورتی منظم ، منطقی و ریاضیاتی با یکدیگر هماهنگ سازد.
    در دنیای واقعی اشکال مختلف عدم قطعیت وجود دارد که فرایندهای تولید را تحت تاثیر قرار می­دهد. عدم قطعیت به دو دسته تقسیم می­ شود.

     

     

    عدم قطعیت محیطی

    عدم قطعیت سیستمی

    عدم قطعیت محیطی شامل عدم قطعیت خارج از فرایند تولید میباشد. مثل عدم قطعیت تقاضا و تامین مواد. عدم قطعیت سیستمی در رابطه با عدم قطعیت بین فرایند تولید است ، نظیر عدم قطعیت عملکرد عملیات ، عدم قطعیت زمان تاخیر تولید ، عدم قطعیت کیفیت ، خرابی سیستم تولید و تغییرات در ساختار محصول.
    در خلال سال­ها محققین زیادی عدم قطعیت را در سیستم­های تولیدی فرموله کرده ­اند و رویکردهای متفاوتی برای عدم قطعیت­های متفاوت پیشنهاد شده است که در جدول ۲-۱ آمده است[۹].
    جدول۲-۱ دسته بندی کلی انواع مدل های عدم قطعیت در سیستم های تولیدی[۱۰]

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    مدل مفهومی[۲۶]
    عوامل عملکرد[۲۷]
    ذخیره ی اطمینان مدل تحلیلی[۲۸]
    فرایندهای سلسله مراتبی
    برنامه ریزی ریاضی(MOP,LP,MILP,MINLP )
    مصون سازی[۲۹]
    برنامه ریزی کلی
    برنامه ریزی نیازمندی های خط تولید
    انعطاف پذیری برنامه ریزی احتمالی
    تخمین قطعی تبدیل لاپلاس
    فرایند تصمیم گیری مارکف
    مدل های بر اساس هوش مصنوعی
    سیستم های خبره
    تئوری مجموعه ی فازی
    الگوریتم ژنتیک[۳۰]
    الگوریتم جستجوی ممنوعه مدل شبیه سازی
    توزیع احتمالی
    روش های ابتکاری
    تئوری صف

    ۲-۱۱- ویژگی های مدل های تعیین اندازه انباشته
    در این قسمت به دنبال آنیم تا با معرفی وبژگی­های گوناگون رایج در ادبیات مسائل تعیین اندازه انباشته بهینه ، پیچیدگی آنرا را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم .
    ۲-۱۱-۱- افق برنامه ­ریزی[۳۱]
    افق زمانی فاصله زمانی است که برنامه زمان­بندی تولید تا آن زمان گسترش می­یابد . افق برنامه ­ریزی به دو دسته کلی متناهی و نامتناهی تقسیم می­ شود . افق برنامه ­ریزی متناهی معمولاً با تقاضای پویا و نامتناهی با تقاضای ثابت همراه است . حالت دیگری از افق برنامه ­ریزی افق غلتان[۳۲] نامیده می­ شود ، که در آن سیکل معینی تعیین نمی­گردد . در این حالت معمولاً با داده ­های نامعین سرو کار داریم و دوره های واقعی زمان­بندی شده برنامه ­ریزی تولید با توجه به شرایط برنامه ­ریزی به اصطلاح به جلو غلتانده می­ شود . نکته قابل توجه در این مدل ، قابلیت تولید بیش از یک بار محصولی معین است . اما یکی از مهمترین دسته­بندی های افق زمان­بندی در مسایل تعیین اندازه انباشته ، دسته­بندی بر اساس طول ظرف­های زمانی[۳۳] می باشد : ظرف زمانی بزرگ ( بلند )[۳۴] و ظرف زمانی کوچک ( کوتاه )[۳۵].
    مدل­های SBT شامل دوره­ های کوتاه زمانی است ، که در آنها تنها یک محصول و یا یک عمل راه­اندازی صورت می­پذیرد ( مجاز است ) . در مقابل ، مدل BTB دارای دوره­ های کمتر ولی طولانی­تر است و عموماً محدودیتی برای تعداد محصول و یا دفعات راه­اندازی در یک دوره معین وجود ندارد .
    ۲-۱۱-۲- راه­اندازی[۳۶]
    هنگامی­ که یک محصول یا آیتم بر روی یک ماشین به منظور انجام عملیات بر اساس برنامه تولید بارگذاری می­ شود اصطلاحاً پدیده راه­اندازی صورت گرفته که به دو صورت هزینه و زمان راه اندازی در مدل­های تعیین اندازه انباشته بهینه ظاهر می­گردد
    ۲-۱۱-۳- سطح تولید :[۳۷]
    سیستم­های تولیدی ممکن است چند مرحله­ ای[۳۸] یا تک مرحله­ ای[۳۹] باشند . در سیستم­های تک مرحله­ ای ، عموماً محصول نهایی یک محصول ساده است . مواد اولیه پس از طی یک فرایند همچون ریخته­گری یا آهنگری به محصول نهایی تبدیل می گردند به عبارت دیگر مواد اولیه به طور مستقیم به محصول نهایی تبدیل می­شوند و یا مواد خریداری شده بدون هیچ فرایند زیر­مونتاژی میانی به محصول نهایی تبدیل می­گردد . در این حالت تقاضای محصول به طور مستقیم از سفارش مشتری یا تقاضای بازار تعیین می­ شود که به این نوع تقاضا ، تقاضای غیر وابسته[۴۰] نیز گفته می­ شود .

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:42:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر شفاف سازی اطلاعات مالی بر مسئولیت پذیری اجتماعی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۳ ...

    در طی یک دهه گذشته شفاف سازی اطلاعات مالی تاثیر مهمی بر استراتژ ی های سرمایه گذاری سرمایه گذاران داشته است. افشای اطلاعات موجب بهبود سازوکار کشف قیمت ها و در نتیجه قیمت گذاری بهینه و افزایش امکان پیش بینی منطقی روند قیمت ها می شود. شفافیت شاخص توان مدیریت در ارائه اطلاعات ضروری به شکل صحیح، روشن، به موقع و در دسترس است. هدف اساسی این تحقیق تاثیر شفافیت اطلاعات مالی بر مسئولیت پذیری اجتماعی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. جهت آزمون فرضیات تحقیق از آزمون رگرسیون و نرم افزار SPSS استفاده گردیده است. جمع بندی و نتیجه گیری کلی آزمون فرضیات تحقیق نشان می دهد که شفاف سازی اطلاعات مالی بر مسئولیت پذیری اجتماعی تاثیرمعنی داری دارد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    واژگان کلیدی: شفاف سازی اطلاعات مالی، مسئولیت پذیری اجتماعی،آزمون رگرسیون
    فصل اول
    کلیات تحقیق

    مقدمه
    تصمیم گیری های اقتصادی نیازمند اطلاعاتی است که بتوان با کمک آنها منابع موجود و در دسترس را به گونه ای مطلوب تخصیص داد. یکی از مهمترین عوامل در تصمیم گیری صحیح، اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم است که اگر به درستی فراهم و پردازش نشود، تاثیرات منفی برای فرد تصمیم گیرنده در پی خواهد داشت. بهر ه گیری از اطلاعات افشا شده و به عبارتی تصمیم گیری صحیح در بازار اوراق بهادار زمانی امکان پذیر است که این اطلاعات، به موقع، مربوط، با اهمیت و نیز کامل و قابل فهم باشد. چنانچه اطلاعات فاش شده، این ویژگی ها یا بعضی از آنها را نداشته باشد، بدون تردید ساز و کار کشف قیمت در بازار به درستی عمل نخواهد کرد و قیمت گذاری اوراق به شیوه ای مطلوب انجام نخواهد شد.دراین فصل به بیان کلیات تحقیق می پردازیم.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۱-۱بیان مساله
    .یکی ازمهمترین عوامل در تصمیم گیری صحیح ،اطلاعات مناسب ومرتبط با موضوع تصمیم است که اگر به درستی فراهم وپردازش نشود،تاثیرات منفی برای فرد تصمیم گیرنده در پی خواهد داشت.بهره گیری ازاطلاعات افشا شده وبه عبارتی تصمیم گیری صحیح در بازاراوراق بهادار زمانی امکان پذیر است که این اطلاعات ،به موقع ،مربوط ،بااهمیت ونیز کامل وقابل فهم باشد.چنانچه اطلاعات فاش شده ،این ویژگی ها ویا بعضی از آنها را نداشته باشد ،بدون تردید ساز وکار کشف قیمت در بازار به درستی عمل نخواهد کردوقیمت گذاری اوراق به شیوه ای مطلوب انجام نخواهد شد.وجود اطلاعات کافی در بازار وانعکاس به موقع وسریع اطلاعات در قیمت اوراق بهادار با کارایی بازار ارتباط تنگاتنگی دارد.افشای اطلاعات موجب بهبود سازوکار کشف قیمت ها ودر نتیجه قیمت گذاری بهینه وافزایش امکان پیش بینی منطقی روندقیمت ها می شود.شفافیت ،شاخص توان مدیریت در ارائه اطلاعات ضروری به شکل صحیح ،به موقع ودر دسترس است.به عبارتی شفافیت ،منعکس کننده این مطلب است که آیا سرمایه گذاران تصویری واقعی از آنچه واقعا در داخل شرکت روی می دهد دارند یا خیر (وطن پرست ۱۳۷۸). از طرف دیگر مسئولیت اجتماعی شرکتی به عنوان یک چالش در مدیریت مطرح است و به دلیل این واقعیت است که مسئولیت اجتماعی شرکتی با شیوه های کسب و کار همراه شده است. مسئولیت اجتماعی شرکتی بعدی مهم و حائز اهمیت در ساخت برندی قدرتمند برای یک شرکت در نظر گرفته می شود. در بازارهای شلوغ، شرکتها سعی در دستیابی به یک موقعیت تجاری منحصر به فرد دارند که می تواند آنها را از رقیبان موجود در ذهن مصرف کنندگان متمایز سازد. مسئولیت اجتماعی شرکتی همچنین می تواند در به وجود آوردن ثبات و صداقت مشتریان مبتنی بر ارزشهای اخلاقی متمایز نیز نقش ایفا کند و این از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا مشتریان بیشتر متمایلند تا با ارزشهای شرکتهایی که با آنها تعامل دارند تعیین هویت گردند. مسئولیت اجتماعی هر بنگاه را می توان از چهار بعد مشاهده نمود که پرداختن به آنها موجب ارتقای کیفیت شهروندی هر بنگاه می گردد، این چهار بعد عبارتند از اقتصادی، حقوقی، اخلاقی، بشردوستانه (نوع دوستی)(کارنامی۱۳۸۸).این پژوهش به تاثیرشفاف سازی اطلاعات مالی برمسئولیت پذیری اجتماعی در شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران می پردازد.
    ۱-۲اهمیت وضرورت انجام تحقیق
    تاکنون تحقیقات فراوانی در حوزه های مربوط به شفافیت اطلاعات مالی در ایران انجام گرفته است ،اما آنچه در این بین کمتر مورد توجه قرار می گیرد ،پرداختن به تحقیقات جدی در خصوص مسولیت پذیری اجتماعی می باشد.در اکثر کشور ها مسئولیت پذیری اجتماعی همواره موضوعی مهم برای مشارکت کنندگان وسرمایه گذاران بوده است.در این کشورها محققان تلاش های قابل توجهی جهت درک مسئولیت پذیری اجتماعی وبه دنبال آن تاثیر پذیری این متغیر از افشای اطلاعات مالی وشفافیت اطلاعات مالی داشته اند.مسئولیت پذیری اجتماعی شامل اصول اخلاقی کسب وکار ،مسئولیت اجتماعی وحساسیت اجتماعی شرکت وروابط وتعاملات شرکت با سهامداران داخلی وخارجی می باشد.بنابراین در نتیجه مسئولیت پذیری اجتماعی به شرکتها در بالا رفتن سطح اعتماد و اعتبار عمومی کمک می کند و از این جهت ضرورت تحقیق در رابطه با آن آشکار می گردد.(نیازی،۱۳۸۷)
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    ۱-۳اهداف تحقیق

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

     

    هدف اساسی این تحقیق تاثیر شفافیت اطلاعات مالی بر مسئولیت پذیری اجتماعی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.

    اهداف فرعی

    بررسی تاثیر ساختار مالکیت شرکت برمسئولیت پذیری اجتماعی
    بررسی تاثیر افشای اطلاعات شرکت برمسئولیت پذیری اجتماعی
    بررسی تاثیر ساختار هیات مدیره شرکت برمسئولیت پذیری اجتماعی
    ۱-۴فرضیات تحقیق
    فرضیه اصلی
    شفاف سازی اطلاعات مالی بر مسئولیت پذیری اجتماعی تاثیرمعنی داری دارد.
    فرضیات فرعی
    ساختار مالکیت شرکت برمسئولیت پذیری اجتماعی تاثیرمعنی داری دارد.
    افشای اطلاعات شرکت برمسئولیت پذیری اجتماعی تاثیرمعنی داری دارد.
    ساختار هیات مدیره شرکت برمسئولیت پذیری اجتماعی تاثیرمعنی داری دارد.
    ۱-۵روش گردآوری داده ها واطلاعات
    ارزیابی متغیر های شفافیت اطلاعات مالی ومیزان مسئولیت اجتماعی ، از طریق پرسش نامه به سنجش آن می پردازیم. در صورت لزوم از صاحب نظران به صورت پرسشنامه یا مصاحبه نظرخواهی خواهد شد. ابزار به کار گرفته شده در این پژوهش پرسش نامه ای دو بخشی است.بخش اول پرسشنامه شامل ابزار سنجش ابعاد شفاف سازی اطلاعات مالی است.بخش دوم هم شامل سوالاتی در مورد مسئولیت پذیری اجتماعی سرمایه گذاران از جمله بعد شرایط محیط کار،بعد محیط زیست،بعد رفتار کسب وکار ،بعد جامعه واجتماع محلی وبعد راهبری شرکت می باشد.
    عکس مرتبط با محیط زیست
    ۱-۶روش تحقیق
    روش انجام تحقیق ، بر مبنای اطلاعات و داده های موجود می باشد.ابزار به کار گرفته شده در این پژوهش پرسش نامه ای دو بخشی است.بخش اول پرسشنامه شامل ابزار سنجش ابعاد شفاف سازی اطلاعات مالی است.بخش دوم هم شامل سوالاتی در مورد مسئولیت پذیری اجتماعی سرمایه گذاران از جمله بعد شرایط محیط کار،بعد محیط زیست،بعد رفتار کسب وکار ،بعد جامعه واجتماع محلی وبعد راهبری شرکت می باشدوسپس با بهره گرفتن ازنرم افزار SPSS به آزمون فرضیات تحقیق خواهیم پرداخت. بنابراین این تحقیق از نظر هدف کاربردی می باشد.
    ۱-۷جامعه ونمونه آماری
    جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل سهامداران وسرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران است. روش نمونه گیری مورد استفاده در این تحقیق، نمونه گیری ساده است. حجم نمونه۳۵۳نفرمی باشد.
    ۱-۸قلمرو تحقیق
    زمانی :پرسشنامه ی تحقیق در پاییز۱۳۹۳توزیع شده است.
    مکانی:مکان توزیع پرسشنامه ،بورس اوراق بهادار تهران بوده است.
    موضوعی:این تحقیق درحوزه مدیریت مالی قرار می گیرد.
    ۱-۹مدل تحقیق

    ۱-۱۰روش تجزیه وتحلیل داد ها واطلاعات:
    در سطح استنباطی، از آلفای کرونباخ برای بررسی پایایی پرسشنامه ،آزمون کلوموگروف اسمیرونوف جهت بررسی نرمال بودن داده هاوآزمون رگرسیون جهت آزمون فرضیات تحقیق استفاده گردیده است.در تحلیل داده ها نیز از نرم افزار آماری SPSS استفاده خواهد شد.
    فصل دوم
    ادبیات موضوع وپیشینه ی تحقیق
    مقدمه
    وجود اطلاعات کافی در بازار و انعکاس به موقع و سریع اطلاعات در قیمت اوراق بهادار با کارایی بازار ارتباط تنگاتنگی دارد. افشای اطلاعات موجب بهبود سازوکار کشف قیمت ها و در نتیجه قیمت گذاری بهینه و افزایش امکان پیش بینی منطقی روند قیمت ها می شود. شفافیت شاخص توان مدیریت در ارائه اطلاعات ضروری به شکل صحیح، روشن، به موقع و در دسترس است.به عبارتی شفافیت، منعکس کننده این مطلب است که آیا سرمایه گذاران تصویری واقعی از آنچه واقعاً در داخل شرکت روی می دهد دارند یا خیر (وطن پرست، ۱۳۸۷) . در طی یک دهه گذشته شفاف سازی اطلاعات مالی تاثیر مهمی بر استراتژ یهای سرمایه گذاری سرمایه گذاران داشته است. تعداد فزاینده پژوهش های انجام شده نشان می دهد که در دسترس بودن و کیفیت اطلاعات مالی شرکت ها دو عامل کلیدی تاثیر گذار بر تصمیمات سرمایه گذاری سرمایه گذاران است.دراین فصل پس از بیان ادبیات موضوع مرتبط به شفافیت اطلاعات مالی ومسئولیت پذیری اجتماعی ،به ذکر پیشینه ی تحقیق می پردازیم.
    ۲-۱شفاف سازی اطلاعات مالی
    آنونیموس (۱۹۹۹)، شفاف سازی مالی را به مفهوم صراحت، روشنی و قابلیت درک در مورد آن چیزی که در شرکت اتفاق می افتد تعریف کرده است. همچنین وی به نقل از فلورینی (۱۹۹۸) بیان می کند که شفاف سازی مالی، رفتاری است که به وجود آورنده مسئولیت مناسب است. شفاف سازی مالی شرکت به وسیله تلاش هایش در افشای این چنین اطلاعاتی اندازه گیری می شود. همچنین ویشواناث و کافمن (۱۹۹۹) عدم شفافیت را به عنوان”ممانعت عمدی از دسترسی به اطلاعات، ارائه نادرست اطلاعات یا ناتوانی بازار در کسب اطمینان از کفایت مربوط بودن و کیفیت اطلاعات ارائه شده “ تعریف کرده اند.(حساس یگانه،۱۳۸۵)
    ۲-۲افشای اطلاعات مالی
    ویشواناث و کافمن ( ۲۰۰۱) مدلی را برای اندازه گیری افشای اطلاعات مالی ارائه کردند .
    آنها سه معیار را برای شفاف بودن اطلاعات عنوان کردند . ۱- دسترسی یا در دست بودن اطلاعات، ۲- مربوط بودن، ۳- کیفیت و قابلیت اعتماد.
    دسترسی، بر وسایل ارتباطی شرکت برای ارائه اطلاعات مالی توجه دارد . محدودیتی که در اندازه گیری این معیار وجود دارد عبارتست از فقدان آموزش یا دانش استفاده -کنندگان اطلاعات درباره چگونگی استفاده و تحلیل اطلاعات دومین معیار یعنی مـربوط بودن به این دلیل که تـعیین و تـعریف انتخاب اطلاعات مناسب، دشـوار است، سومین معیارمطالعه کیفیت و قابلیت اعتماد است . کیفیت و قا بلیت اعتماد به این مقوله اشاره دارد که اطلاعات مالی منتشر شده باید موثر، واضح و ساده باشد . هم چنین این اطلاعات باید با اصول پذیرفته شده حسابداری نیز مطابقت داشته باشد . (سینایی،۱۳۸۸)
    ۲-۳شفاف سازی اطلاعات مالی و حاکمیت شرکتی
    حاکمیت شرکتی به سهامداران اقلیت این اطمینان را می دهد که اطلاعات شفاف و قابل اتکا در خصوص وضعیت مالی، عملکرد و ارزش شرکت در اختیار آنها قرار گرفته و از ثروت آنان در برابر سوء استفاده مدیران اجرایی و سهامداران اکثریت محافظت میشود. از یک دید محدود ، حاکمیت شرکتی را صرفاً در رابطه شرکت و سهامداران تعریف می نمایند و در طیفی گسترده تر این مفهوم به صورت شبکه ای از روابط تعریف می گردد. و تمام ذی نفعان از جمله کارکنان، مشتریان، مردم، جامعه و … را در بر می گیرد . فریمن پاسخگویی شرکتی را به گروه گسترده ای از ذینفعان طرح کرد. هیل وجونز ( ۱۹۹۲ ) از نظریه های موجود درباره این تئوری استفاده کرده و بیان می کنند که شرکت تنها متعلق به سهامداران نیست بلکه متعلق به همه ذینفعان نیز هست و این ذینفعان نیز احساس نوعی علاقه و مسئولیت نسبت به شرکت دارند و آنها با شوق و از روی رغبت با اعضاء هیئت مدیره در جهت بهبود عملکرد شرکت هم سو و سهیم می شوند. برای توضیح بیشتر درباره این تئوری، کلارکسون ( ۱۹۹۴ ) بیان می کند که : شرکت سیستمی از ذی نفعان است که در زیر مجموعه سیستم بزرگ تر از گروه اجتماعی ، قوانین لازم وزیرساخت بازار را برای فعالیت های شرکت مهیا می کنند. وی حتی بیان می کند که هدف شرکت ایجاد ثروت و یا ارزش فقط برای سهامداران نیست بلکه هدف ایجاد ارزش برای. همه ذینفعان خود است.(نوبخت،۱۳۸۳)
    ۲-۴شفافیت اطلاعاتی و کارایی بازار اوراق بهادار
    جکسون تئوری کارایی بازار سرمایه را بسط داده و این تئوری را برای دو گروه متفاوت از افراد تقسیم می کند. گروه اول شامل کارشناسان بازار سرمایه می شود . این گروه اغلب می توانند مزایایی که به وسیله اطلاعات کامل مالی که بر پایه پیشینه آموزش خود فراهم می کنند داشته باشند . گروه دوم شامل مدل بازار یا همان متوسط سرمایه گذاران می باشد. این گروه اغلب دانش کمتری درباره اطلاعات مالی دارند و یا زمان خواندن و یا درک اطلاعات مالی منتشر شده را ندارند . این گروه از نظریات فنی تحلیل گران بازار استفاده می کنند. (سینایی،۱۳۸۸)
    ۲-۵شفافیت اطلاعاتی و مسئولیت اجتماعی
    جکسون مدلی را ارائه کرد که اثر تصمیمات سرمایه گذار بر عملکرد شرکت را با توجه به دو جنبه قراردادهای بیرونی و درونی توضیح می دهد. قراردادهای بیرونی شامل فعالیت های حمایتی، حفاظتی و قوانینی هستند که شرکت ها را ملزم به افشای اطلاعات می کنند . این قراردادها سرمایه گذاران را قادر می سازد تا اطلاعات کاملی را برا ی ارزیابی موقعیت های سرمایه گذاری و توسعه استراتژ ی های خود در دست داشته باشند . قراردادهای درونی نیز شامل فراهم آوردن آموزش برای کسانی است که می خواهند از اطلاعات مالی شرکت استفاده کنند.
    همان گونه که ملاحظه می شود موضوع بررسی از بعد تصمیم گیری و رفتار سرمایه گذاران و تأثیر بر عملکرد بازارهای او راق بهادار از اهمیت ویژه برخوردار است که با رویکردهای مختلف و در نظریه های متفاوت نظیر بازار کارآ و حاکمیت شرکتی و مسئولیت اجتماعی مطرح شده است.
    پایه نظری این بخش تئوری علامت دهی است که بر پایه این تئوری اطلاعات نامتقارنی بین شرکت و سرمایه گذاران وجود دارد. این اطلاعات نامتقارن نتیجه درک اشتباه سرمایه گذاران از موقعیت عملیاتی واقعی در شرکت است. بر اساس تئوری علامت دهی، نامتقارن بودن اطلاعات بین سرمایه گذاران داخلی و خارجی ممکن است مزیت تجاری غیرمنصفانه برای کارکنان درونی در بازارهای مالی ایجاد کند.(چانگ ،۲۰۰۵)
    ۲-۶حاکمیت شرکتی
    نظام حاکمیت شرکتی، به عنوان یک نظام مرتبط کننده چند شاخه علمی از قبیل: حسابداری، اقتصاد، مالی و حقوق و با حفظ تعادل میان اهداف اجتماعی، اقتصادی و جمعی موجب ترغیب و تقویت استفاده کارآمد از منابع و الزام پاسخگویی شرکت ها در قبال سایر صاحب نفع های خود می گردد. از جهت دیگر اجرای نظام حاکمیت شرکتی باعث اختصاص بهینه منابع و ارتقای شفافیت اطلاعات و در نهایت رشد توسعه اقتصادی میگردد. اصل حاکمیت شرکتی کلمه یونانی”Kyberman” به معنای راهنمایی کردن یا اداره کردن می باشد و از کلمه یونانی به کلمه لاتین به صورت “Gubernare” و فرانسه قدیم “Governer” تبدیل شده است، اما این کلمه به راه های مختلف توسط سازمان ها یا کمیته ها مطابق علایق ایدئولوژیکی آنها تعریف شده است. تعاریف حاکمیت شرکتی بسیار گسترده می باشند. در یک بیان، می توان تعاریف ذکر شده را به دیدگاه محدود که تعاریف را در رابطه بین سهامداران و شرکت محدود می کند و دیدگاه گسترده که به بیان رابطه با سایر صاحب نفع ها از جمله سهامداران میپردازد، تقسیم بندی نمود )حساس یگانه، ۱۳۸۴ (. حاکمیت شرکتی شامل توافقات قراردادی رسمی و غیر رسمی میان سهامداران شرکت است. حاکمیت شرکتی به سهامداران اقلیت این اطمینان را می دهد که اطلاعات شفاف و قابل اتکا در خصوص وضعیت مالی، عملکرد و ارزش شرکت در اختیار آنها قرار گرفته و از ثروت آنها در برابر سوء استفاده مدیران اجرایی و سهامداران اکثریت محافظت شود .از یک دید محدود، حاکمیت شرکتی را صرفاً در رابطه سهامداران تعریف می نمایند و در طیفی وسیع تر این مفهوم به صورت شبکه ای از روابط تعریف میگردد و تمام ذ ینفعان از جمله کارکنان، مشتریان، مردم، جامعه و غیره را در بر می گیرد (حساس یگانه، .(۱۳۸۵پاسخگویی شرکتی را به گروه گسترده ای از ذی نفعان مطرح کرده است. از نظریه های موجود درباره این تئوری استفاده کرده و بیان می کنند که شرکت تنها متعلق به سهامداران نیست، بلکه متعلق به همه ذینفعان است و این ذینفعان نیز احساس نوعی علاقه و مسئولیت نسبت به شرکت دارند و آنها با شوق و از روی رغبت با اعضاء هیات مدیره در جهت بهبود عملکرد شرکت هم سو و سهیم می شوند.
    ۲-۷کارآیی بازار اوراق بهادار
    تئوری کارآیی بازار به سال ۱۹۷۰ و فرضیه های بازار کارای فاما برمی گردد. در این فرضیه ها، فاما سه درجه کارآیی را توسعه داد که می تواند در بازار، کاربرد داشته باشد. اولی کارآیی قوی است که بیان می کند همه اطلاعات شخصی و عمومی بر قیمت فعلی سهام شرکت تاثیر میگذارد و در این درجه کارآیی هیچ کس نمی تواند سود بیشتر به دست آورد. دومی کارآیی نیمه قوی است که بیان می کند همه اطلاعات عمومی بر قیمت سهام فعلی شرکت تاثیر میگذارند. بنابراین تجزیه و تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل اقتصادی، صنعتی و شخصی شرکت نمی تواند برای به دست آوردن سود بیشتر مورد استفاده قرار گیرد. سومی، کارآیی ضعیف است و بیان می کند که همه اطلاعات درباره قیمت های گذشته سهام در قیمت فعلی سهام منعکس می شود. در نتیجه تجزیه و تحلیل تکنیکی نمی تواند به سرمایه گذاری برای به دست آوردن سود بیشتر کمک کند .بر اساس فرضیه بازارهای کارا، اگرچه همه سرمایه گذاران منطقی نیستند، بازارها عقلایی فرض می شوند. علاوه بر این، به جای پیش بینی آینده، بازارها پیش بینی نااریبی را به وجود می آورند و از دید رفتار مالی، بازارهای مالی کارایی اطلاعاتی را ندارند .تئوری کارایی بازار سرمایه را گسترش داده و این تئوری را برای دو گروه متفاوت از افراد تقسیم می کند. گروه اول شامل کارشناسان بازار سرمایه مثل تجزیه و تحلیل گران بازار هستند. این گروه اغلب می توانند مزایایی که به وسیله اطلاعات کامل مالی که بر پایه پیشینه آموزش فراهم می شوند را داشته باشند. گروه دوم شامل مدل بازار یا همان متوسط سرمایه گذاران است. این گروه اغلب دانش کمتری درباره اطلاعات مالی دارند و یا زمان خواندن و یا درک اطلاعات مالی منتشر شده را ندارند. این گروه از نظریه های فنی تحلیل گران بازار استفاده می کنند.(کارنامی،۱۳۸۷)
    ۲-۸مسئولیت اجتماعی
    جکسون (۲۰۰۳)، مدلی را برای توصیف اثر تصمیمات سرمایه گذاران بر عملکرد شرکت از طریق تمرکز بر دو جنبه قراردادهای بیرونی و درونی ارائه می دهد. قراردادهای بیرونی شامل فعالیت های حمایتی، حفاظتی و قوانینی هستند که شرکت ها را ملزم به افشای اطلاعات می کنند. این قراردادهای بیرونی سرمایه گذاران را قادر می سازد که اطلاعات کاملی برای کمک به ارزیابی فرصت های سرمایه گذاری و توسعه استراتژی های خود در دست داشته باشند. قراردادهای بیرونی فراهم آوردن آموزش برای کسانی است که از اطلاعات مالی شرکت استفاده می کنند. مدل مسئولیت اجتماعی توسط اپسون (۱۹۸۷) توسعه داده شد. این مدل شامل اصول اخلاقی کسب و کار، مسئولیت اجتماعی و حساسیت اجتماعی شرکت و برای توصیف روابط و تعاملات شرکت با سهامداران داخلی و خارجی طراحی شده است. مدل مسئولیت اجتماعی شرکت نه فقط جنبه های عملکردی شرکت را بررسی می کند۰، بلکه اقدامات شرکت را نیز ارزیابی می کند.۰نیازی،۱۳۸۷)
    ۲-۹تبیین مفهومی مسئولیت اجتماعی شرکت ها
    مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت ها در دهه اخیر به پاردایم غالب و مسلط حوزه اداره شرکت ها تبدیل شده است و شرکت های بزرگ و معتبرجهانی مسئولیت در برابر اجتماع و محیط اجتماعی را جزیی از استراتژی شرکتی خود می بینند.این مفهوم موضوعی است که هم اکنون در کشورهای توسعه یافته وکشورهایی با اقتصاد باز به شدت از سوی تمامی بازیگران همچون حکومت ها، شرکت ها، جامعه مدنی، سازمان های بین المللی و مراکز علمی دنبال می شود.(کارنامی،۱۳۸۷)

     

     

    حکومت ها به مسئولیت اجتماعی ش رکت ها از منظر تقسیم وظایف و مسئولیت ها و حرکت در جهت توسعه پایدار نگاه می کنند؛

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:41:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم