کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • استفاده از منابع پایان نامه ها درباره :بررسی-تاثیر-بکارگیری-فناوری-اطلاعات-بر-هزینه های-کیفیت- فایل ۲۵
  • طرح های پژوهشی انجام شده درباره تجربه دینی شناختاری در قرآن- فایل ۱۵
  • سنجش عوامل تاثیر گذار بر استقرار مدیریت ارتباط با مشتری- قسمت ۶
  • بررسی فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن در مراقبین بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت در سال ۱۳۹۲- قسمت ۴
  • دانلود مطالب پژوهشی با موضوع ارائه‏ی یک روش تحلیلی جدید برای تعیین رفتار پی‏های سطحی مستقر بر خاک ...
  • بررسی رفتار خانوارهای روستایی و شهری شهرستان بهبهان در مواجهه با گردوغبار- قسمت ۸
  • بررسی تاثیر دورکاری بر عملکرد سازمانی با توجه به نقش فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی( مورد مطالعه سازمان‌های دولتی شهرستان یزد)- قسمت ۹- قسمت 2
  • بررسی-تطبیقی-تجزیه¬پذیری-قرارداد-در-حقوق-ایران-و-مصر- قسمت ۵
  • نمادشناسی در شعر سید علی صالحی شاعر معاصر-۱۱۷- قسمت ۵
  • مقالات و پایان نامه ها در رابطه با طراحی برنامه ریزی استراتژیک درتوسعه پایداربیمارستان امام رضا(ع)- فایل ۴
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : شناسایی و رتبه بندی عوامل کیفیت خدمات در حفظ و جذب مشتریان بانک ...
  • سنجش بنیادهای نظری و مواد اعلامیه جهانی حقوق‌بشر با مبانی و آموزه‌های قرآن و نهج‌البلاغه- قسمت ۴
  • مقایسه‌ میان قانون مجازات اسلامی جدید (۱۳۹۲) با قانون مجازات قدیم (۱۳۷۰) در بخش قصاص- قسمت ۳
  • ارزیابی ارتباط بین پیش بینی سود مدیریت با ریسک و ارزش شرکت های پذیرفته شده دربورساوراقبهادارتهران- قسمت ۱۲
  • بررسی فرهنگ عامه در دیوان مسعود سعد سلمان- قسمت ۱۶
  • برآورد هزینه های پرداخت از جیب خدمات تشخیصی سرپایی در بیمارستان های آموزشی قزوین در سال ۱۳۹۱- قسمت ۴
  • دلایل عدم پذیرش مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی
  • بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و شهروندی فعال جوانان
  • رابطه خلاقیت سازمانی و ویژگی¬های جمعیت¬شناختی با بهره¬وری وظایف سازمانی کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان فارس۹۳- قسمت ۸
  • ارائه یک الگوریتم رهگیری هدف پویا بر اساس پیش‌بینی در شبکه حسگر بی‌سیم- قسمت ۵
  • شبیه سازی عملکرد زنجیره تامین با استفاده از تکنیک سیستم داینامیک مطالعه موردی شرکت کاله- قسمت ۱۵
  • شیوه های جلوگیری از بی تابعیتی، طبق کنوانسیون های بین المللی- قسمت ۵
  • شیوه های پرداخت در تجارت بین الملل با نگاهی به شیوه کار صرافان- قسمت ۴
  • تحقیقات انجام شده درباره رابطه بین عزت نفس والدین و اعتماد به نفس فرزندان- فایل ...
  • دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با مسئولیت کیفری و عوامل رافع مسئولیت کیفری- فایل ۶
  • مطالب درباره : الگوی مناسب ارزیابی عملکرد کارکنان دانشگاه علوم پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ...
  • تاثیر نوسانات جریان نقدی بر کیفیت سود و ارزش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۱۰- قسمت 2
  • تحليل رابطه جوسازماني و رفتار شهروندي سازماني در دانشکده مديريت دانشگاه تهران- قسمت 4
  • نقش دادستان در پیشگیری از جرایم علیه اطفال- قسمت ۶- قسمت 2
  • معناشناسی واژگان قرآن در روایات اهل بیت- قسمت ۹
  • صناعات بدیعی در بوستـان سعـدی۹۱- قسمت ۹- قسمت 2
  • نقد و بررسی قانون اصلاح قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث با محوریت نقش پلیس در پیشگیری،کنترل وجبران صدمات- قسمت ۱۶




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      شناسایی و رتبه بندی موانع خلاقیت فردی کارکنان آموزش و پرورش استان قم- قسمت ۳ ...

    پیوست۲: تعیین اعتبار مقدماتی و نهایی پرسشنامه ……….……………………………………………..۱۰۴
    پیوست۳: نتایج آمار استنباطی میزان خلاقیت پاسخ ­دهندگان …………………………………………… ۱۰۷
    پیوست۴: تعیین ترتیب تقدم و تأخر موانع خلاقیت فردی توسط آزمون فریدمن ……………..………۱۰۹

    فصل اول:
    مقدمه پژوهش
    مقدمه
    آنچه تحت عنوان فصل یکم پیش رو دارید کلیات یا مقدمه پژوهش است؛ در این فصل شما با مطالب زیر آشنا خواهید شد:
    امید است آنچه در این فصل مطالعه می­کنید سرآغاز گویایی بر درک پژوهش موردنظر باشد.
    بیان مسئله پژوهش
    خلاقیت از جمله موضوعاتی است که در طول دورانهای مختلف مورد توجه قرار­گرفته، می­گیرد و خواهد گرفت. تمام پیشرفت­های بشر محصول خلاقیت اندیشمندانی بوده است که با پردازش اندیشه­ها، نظریه و ابتکارات به شکل امروزین خود در آمده است. در دنیای پیشرفته امروز، برای پاسخگویی به نیازهای محیطی و داخلی، فکر خلاق و وجود افراد خلاق در سازمان­ها ضروری است؛ خلاقیت ماهیتی است که به چشم دیده نمی­ شود(یک مفهوم یا سازه است) اما ماحصل آن بصورت راه حلهای نو، اندیشه های جدید و محصولات تازه، قابل مشاهده(عینی) است. خلاقیت به نظر اکثر محققان و اندیشمندان کم و بیش در تمام افراد وجود دارد و می­توان آن را با تشویق و ترغیب نمودن به منصۀ ظهور رساند. اما فقدان ابداعات در محیط­های اداری، مالی و آموزشی جامعه موردنظر بنا به اظهار نظر چندین تن از افراد جامعه و نیز ثابت بودن رویه­ ها و روش­های موجود، این ظنّ را تقویت می کند که یا افراد شاغل از درجه خلاقیت پائینی برخوردار هستند، یا اینکه عواملی در کار است که مانع شکوفایی خلاقیت آنها است. بنابراین مسأله اصلی در این پژوهش شناسایی درجه خلاقیت افراد و رتبه بندی عوامل بازدارنده احتمالی است. در ظهور خلاقیت عوامل بسیاری نقش دارند که از جمله می­توان به متغیرهای محیطی، اجتماعی اقتصادی، شخصیتی، فیزیکی و فیزیولوژیکی (مانند هوش، وراثت، جنسیت و…) اشاره کرد. اما بایستی توجه داشت که علاوه بر عواملی که در پرورش و بروز خلاقیت نقش دارند عواملی هم وجود دارند که در شکوفایی این استعداد ذاتی نقش بازدارنده را ایفا می­ کنند. عدم توجه به این عوامل بازدارنده و عدم تلاش در جهت برطرف نمودن این موانع پیامدهای ناگواری برای انسان و جامعه خواهد­­­ داشت. لذا می­توان با شناسایی درجه خلاقیت و آگاهی از موجودیت و نوع موانع، سعی در برطرف نمودن آنها کرده تا راه برای پیاده شدن عوامل ترغیب کننده و پیش برنده خلاقیت هموار شود. بنابراین با توجه به اهمیت خلاقیت، در این پژوهش سعی بر آن است که عوامل مؤثر و نیز موانع (که هدف اصلی پژوهش نیز است) شکوفایی خلاقیت فردی کارکنان اداره آموزش و پرورش استان قم رتبه بندی شده و با ارائه یافته­ ها به برنامه­ ریزان نیروی انسانی در آموزش و پرورش خلاقیت فردی کارکنان (که نتیجه آن پیشرفت سازمانها و اجتماع است) با برطرف نمودن موانع موجود تسهیل نمود.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    سؤالات اصلی پژوهش:

     

     

     

     

    درجه خلاقیت افراد (کارکنان اداره آموزش و پرورش استان قم) در چه سطحی است؟

     

     

    ترتیب تقدم و تأخر موانع خلاقیت چگونه است؟

     

     

    متغیرهای تعدیل کننده در نحوۀ پاسخگویی افراد چه نقشی دارند؟

     

     

     

    اهمیت پژوهش:
    تمام سازمان­ها، ادارات، کارخانجات، مؤسسات و. برای ابقاء نیازمند اندیشه­ های نو هستند. در طی زمان سازمان­های غیرخلاق از صحنه محو می­شوند. برای آنکه بتوان در دنیای متغیر امروز به حیات ادامه داد باید در خلاق نمودن سازمان­ها اقدامات جدی انجام گیرد. خلاقیت سازمان­ها جزء، با خلاقیت افراد بدست نمی­آید. پس می­توان گفت ترغیب و برطرف نمودن موانع در راه بروز خلاقیت فردی بسیار حیاتی خواهد بود. اگر استفاده از فرصت­ها چندان جدّی تلقی نگردد؛ در این صورت می­توان گفت نسبت به مسأله خلاقیت و نوآوری توجه نشده اما از آنجا که پاسخگویی به نیازهای محیطی ضروری است، لذا می­توان در مورد یکی از مهترین عواملی که باعث پیشرو بودن و پاسخگو بودن به محیط متلاطم می­گردد؛ یعنی خلاقیت و به خصوص خلاقیت فردی که منجر به خلاقیت سازمان­ها و جوامع می­گردد پژوهش نمود. در این میان شناسایی درجه خلاقیت و نیز مهمتر از آن شناسایی موانع خلاقیت فردی افراد، امر بسیار مهم و ضروری است. اما از آنجا که محیط اکثر سازمان­ها در کشور بگونه­ای است که به خلاقیت توجه کافی نمی­ کنند ضروری است اینگونه پژوهش­ها در اکثر سازمان­ها انجام گیرد.
    اهداف پژوهش:
    اهداف پژوهش را بطور کلی می­توان بصورت زیر دسته­بندی کرد:

     

     

     

     

    پرداختن به موضوع خلاقیت بخصوص خلاقیت فردی در جهت شناسایی عوامل مؤثر و بازدارنده آن.

     

     

    سنجش میزان خلاقیت کارکنان در جامعه موردنظر تا بر این اساس بتوان موانع خلاقیت را در جامعه موردنظر شناسایی کرد.

     

     

    تعیین اولویت هر کدام از موانع بازدارندگی خلاقیت فردی کارکنان.

     

     

    تعیین نقش متغیرهای فردی و شغلی (مانند: جنسیت، تجربه­کاری، تحصیلات، سن و…) در خلاقیت افراد جامعه موردنظر.

     

     

    ارائه یافته­ ها به برنامه­ ریزان نیروی انسانی در آموزش و پرورش برای تشویق و ترغیب خلاقیت و برطرف نمودن موانع موجود در سر راه بروز خلاقیت.

     

     

     

    تعریف مفاهیم

     

     

     

     

    عوامل بازدارنده: «نیروهای بازدارنده، نیروهایی هستند که مانع و یا باعث تقلیل نیروهای وادارنده (جلوبرنده) می شوند (کبیری، ۱۳۶۸، ص ۱۶۴).

     

     

    خلاقیت:«خلاقیت فرایند تکامل بخشیدن به دیدگاه ­های بدیع و تخیلی درباره موقعیت­های مختلف است (معمارزاده و دیگران، ۱۳۸۴، ص ۴۴۳).

     

     

    کارکنان: برای تعریف کارکنان به چند تعریف اشاره شده است: الف: منظور از کارکنان یک سازمان تمام افرادی است که در سطوح مختلف سازمان مشغول بکار هستند (سعادت، ۱۳۸۵، ص ۱). ب: منظور از کارکنان (نیروی انسانی) مجموع کمی و کیفی افراد و دارایی انسانی که با توجه به وسعت و پیچیدگی سازمان، توانایی و سطح دانش آنها در جهت اداره سازمانی و کسب اهداف بکار گرفته شود. (سید جوادین، ۱۳۸۵ و ص ۱۳۲) ج: شخصی که در قبال دریافت پول کار می کند (لغت elementary oxford)

     

     

    سازمان: منظور از سازمان تشکیلات بزرگ یا کوچکی است که به قصد و نسبتی خاص و برای نیل به اهدافی مشخص بوجود آمده است (سعادت، ۱۳۸۵، ص ۱۱) سازمان می ­تواند یک شرکت صنعتی، تجاری، خصوصی یا دولتی، تولیدی یا وزارتخانه دولتی، مؤسسات و نهادهای دولتی و نیمه دولتی، دانشگاه­ها یا اماکن ورزشی باشد.

     

     

    متغیر تعدیل­کننده اصطلاح متغیر تعدیل­کننده برای توصیف نوع بخصوصی از متغیر مستقل بکار می­رود و مایلیم اثر آن را در ارتباط با متغیر مستقل اولیه و متغیر وابسته ملاحظه کنیم. بدین منظور انتخاب می­ شود که روشن شود آیا این متغیر رابطه بین متغیر مستقل و وابسته را تحت تأثیر قرار می­دهد یا نه (هومن، ۱۳۸۶، ص ۱۳۶)

     

     

    عوامل جلوبرنده خلاقیت: (سوق دهنده، جلوبرنده) عبارتند از نیروهای مؤثر بر یک وضعیت که در جهت خاص فشار وارد می آورند، موجب تغییری می شوند و آن را ادامه می­ دهند (کبیری، ۱۳۶۸، ص ۱۶۴).

     

     

     

    سازمان کار پژوهش
    پژوهش حاضر با عنوان از آغاز تا انجام در ۵ فصل سازمان یافته است. فصل یکم به کلیات یا مقدمه پژوهش پرداخته است محتویات این فصل بیشتر یک شمای کلی از پژوهش است که در آن موضوع پژوهش موردنظر را با توجه به اهمیت موضوع خلاقیت و نیاز ضروری سازمان­ها یا خلاق بودن بیان کرده است، سؤالات اصلی پژوهش، اهمیت پژوهش با توجه به موضوع خلاقیت، اهداف پژوهش و نیز تعریف مفاهیم که هر یک از مفاهیم کلی را به حیطه تعریف در­آورده است.
    در فصل دوم همانند اکثر پژوهش­ها پیشینۀ مرتبط با موضوع پژوهش چه از لحاظ تئوریک و چه از نظر پژوهش­های انجام شده، مورد بررسی قرار گرفته تا با بهره گرفتن از این پیشینه هر آن تعداد از عواملی را که در پیشبرد یا جلوگیری از خلاقیت نقش دارد را در بر گرفته و در جامعه آماری موردنظر پژوهش حاضر، مورد شناسایی و سنجش قرار گیرد. همچنین در این فصل در مورد مفهوم خلاقیت، تعریف خلاقیت و مبانی نظری مرتبط با پژوهش مطالبی گردآوری شده است.
    در فصل سوم به چگونگی انجام پژوهش، جامعه و گروه نمونه ­ای که می بایست پژوهش در آنجا انجام شود، ابزار گردآوری اطلاعات روایی و اعتبار ابزار گردآوری اطلاعات و روش تحلیل داده ­ها پرداخته شده است. فصل چهارم بر این اساس استوار است که اطلاعات بدست آمده از جامعه (گروه نمونه) موردنظر را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد تا بتوان سؤالات اصلی پژوهش را پاسخگو باشد. در این فصل با بهره گرفتن از آمار استنباطی داده ­های موردنظر، مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. در فصل ۵ نتایجی را که از یافته­ های فصل ۴ بدست آمده و همچنین پیشنهادها و محدودیت­های پژوهش ارائه می­گردد، است.
    فصل دوم:
    پیشینه پژوهش
    مقدمه
    در این فصل به بررسی پیشینه پژوهش پرداخته خواهد­ شد. هر قدر ارتباط یک مطالعه با مطالعات پیشین و تئوری­های موجود زیادتر باشد سهم آن در بسط دانش آدمی بیشترخواهد بود. بررسی پیشینه پژوهش موجب می شود تا پژوهشگر بتواند اولاً: متغیرها را شناخته آنها را تعریف کند و نیز به عملیاتی کردن آنها بپردازد ثانیاً: چگونگی ارتباط متغیرهایی که هم از لحاظ مفهومی و هم از لحاظ عملی مهم است را تشخیص دهد (هومن، ۱۳۸۸).
    بنابراین آنچه سرلوحه کار در این فصل است این است که به تشخیص اهمیّت و تعریف موضوع مورد نظر، بررسی مبانی نظری مرتبط با موضوع پژوهش، مشخص ساختن عوامل مرتبط با موضوع، تعریف متغیرها و بررسی پژوهش­های انجام شده در گذشته که به نوعی با موضوع ارتباط دارد، پرداخته شود.
    اهمیت خلاقیت
    با نگاهی ژرف در مجموعه دستاوردهای بشر و اشیایی که اطراف انسان­ها را احاطه کرده است، مشخص خواهد شد که ساده ترین این دستاوردها محصول خلاقیت و نوآوری افرادی است که با پردازش اندیشه­ها، نظریه و ابتکارها در طول سال­ها به شکل کنونی خویش در آمده؛ یعنی ابتدا در ذهن یک انسان خلاق شکل گرفته و بعد با گذشت زمان و نیز پیشرفت دانش، تکامل یافته است (رضائیان، ۱۳۷۲).
    بسیاری از اندیشمندان و محققان معتقدند که تمدن بشر ﻧﺸﺄت گرفته از خلاقیت افراد است. لازم نیست که خلاقیت بصورت یک امر پیچیده ظاهر شود، بلکه می ­تواند پدیده­ای ساده ولی بدیع باشد و منجر به حل معضل پیچیده­ای شود (حسینی، ۱۳۸۶).
    شاید طرح یک سؤال بتواند اهمیت خلاقیت را مشخص نماید؛ «آیا بدون خلاقیت و نوآوری، جهان پیشرفته امروز در جایگاه کنونی­اش قرار داشت؟» یقیناً پاسخ این سؤال منفی خواهد بود. تمام پیشرفت­های کنونی بشر حاصل خلاقیت و نوآوری است. جهان امروز به طور مداوم در حال تحول و تغییر است، تحت چنین شرایطی تنها خلاقیت و نوآوری افراد به خصوص مدیران می ­تواند حتی از وضعیت­های مبهم و نامشخص فرصت ایجاد نماید. تقریباً تمام کشورهای جهان برای افزایش بهره­وری و رشد اقتصادی در پی خلاقیت و نوآوری هستند و از عمده ترین دلایل اهمیت بسیار زیاد خلاقیت و نوآوری، رقابت بین کشورهای در حال توسعه است (نیلی آرام، ۱۳۷۷).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    بنابراین مشخص است که همه سازمان­ها برای تداوم حیات خود به اندیشه­ های نو احتیاج دارند. این افکار نو و جدید همانند یک روح تازه به سازمان جان دیگری داده و آن­را از فنا نجات می دهد. در عصر حاضر که عصر اطلاعات، ارتباطات و نرم افزار است برای پیشرفت و یا حتی حفظ وضع موجود لازم است که نوجویی در سازمان تداوم یابد. دنیای متلاطم امروز نیازمند شناخت است. شناختی که بتوان با آن پاسخ­هایی بدیع وتازه به تمام تغییر و تحولات محیطی داد و علاوه بر ﺗﺄثیر پذیری از این تحولات بر آنها ﺗﺄثیر گذاشته و به آنها شکل دلخواه داد (الوانی، ۱۳۸۴).
    شام پیتر اقتصاد­دان معروف دهه ۱۹۳۰ ﺗﺄکید می­ کند که یک سازمان هرگاه بخواهد از نظر رقابتی برتری چشمگیری نسبت به دیگر سازمان­ها داشته باشد بایستی تخریب خلاق را در فعالیتهای خود بکارگیرد. منظور از تخریب خلاق دست زدن به فعالیت­هایی است که نظام­ها را از تعادل خارج می­ کند و این آشفتگی موجب خواهد شد که سازگاری­ها و انطباق­ها در هم شکسته و گامی بسیار مهم در جهت ایجاد نظم نوین برداشته شود. وقتی نظام­ها به تعادل سازگار (یعنی تعادلی که حالت سکون به خود می­گیرد و پذیرای هیچگونه تغییری نیست) نزدیک شوند برای خلاق بودن و یا حتی غلبه بر ضربات و فشارهای تصادفی عمده از سوی محیط نیاز به تغییرات درونی خواهند داشت یعنی باید گفت نوآوری برای یک سازمان در حال تعادل پایدار بسیار دشوار است. انجام کارهای نومستلزم ایجاد تغییرات در روابط پایدار بین افراد الگوهای کار، بینش و طرز تلقی دیدگاه ­ها و فرهنگ­هاست. وقتی یک نظام به دور از تعادل عمل نماید براحتی می­توان رفتار آن را تغییر داد (به نقل از قدمی و دیگران، ۱۳۷۸).
    از میان عوامل زیادی که به تغییر و تحولات سازمان­ها اثر می­گذارد چهار عامل عمده حداکثر را بر سازمان­ها وارد می­آورند این عوامل عبارتند از:
    ۱- فشار شدید رقابت جهانی.
    ۲- محو شدن مرز و بوم بازار تجارت.
    ۳- شتاب پیشرفت تکنولوژی.
    ۴- دگرگونی سریع در ارزش و نحوه زندگی مصرف کنندگان کالا.
    برای مقابله با این عوامل سازمان­های موفق آنهایی هستند که به خلاقیت و نوآوری روی آورند. به عبارت دیگر در عصر «جامعه­دانش»، «اطلاعات»، «سرعت» و «فراصنعتی» خلاقیت یک ضرورت نیست، بلکه شرط اصلی و بنیادی بقاء است (شهرآرای و دیگران، ۱۳۸۶).
    پس از تمام این فواید و مزایا بسیاری معقتدند که خلاقیت و نوآوری بطور کلی سه فایده برای جامعه به همراه دارد:
    ۱- افزایش رشد اقتصادی.
    ۲- بالابردن سطح بهره وری.
    ۳- به وجود آمدن تکنولوژی کالاها و خدمات جدید.
    آنچه در باب اهمیت خلاقیت شکل مهمی از قضیه را بخود می­گیرد باز می­گردد به افراد (بخصوص که این پژوهش بیشتر بر خلاقیت فردی تکیه دارد) یعنی جاییکه خلاقیت باعث می­ شود تا فرد به یک حس ارزشمندی درمورد خود (خودیابی) که بر اساس تئوری مازلو بالاترین نیاز انسان نیز است، برسد. وقتی فرد با بروز خلاقیت بتواند استعداد ذاتی­اش را به نمایش بگذارد به نوعی رضایت از خود می­رسد که این احساس باعث می­ شود فرد خود را بیابد یا به عبارتی در می یابد که او هم می تواند مفید، مؤثر و موفق واقع گردد. نتیجه این احساس می ­تواند فرد را در بسیاری از امور دیگر به رضایت برساند بعلاوه در بسیاری از ویژگی­های شخصیتی وی مانند اعتماد به نفس (خود­باوری) و… ﺗﺄثیر مثبت خواهد داشت هرچند که ویژگی­های شخصیتی وخلاقیت بصورت لازم (ملزوم بر یکدیگر) ﺗﺄثیر متقابل خواهند گذاشت. یعنی خلاق بودن فرد به وی اعتماد به نفس می­دهد و اعتماد به نفس فرد نیز در بروز خلاقیت به وی کمک خواهد­ نمود.
    بنابراین پس از مشخص شدن اهمیت خلاقیت و نوآوری بر اساس استدلال­های انجام شده در بالا، لازم است تمام کشورها، همانند کشورهای پیشرفته در بروز، نهادی ساختن و ترغیب خلاقیت همّت گمارند. در این راستا در انتخاب افراد خلاق، نوآور و آینده­نگر که می­توانند نظریات وایده­های نوین در موقعیت­های مختلف ارائه دهند، توجه خاص مبذول نمایند.
    تاریخچه خلاقیت
    پژوهش در مورد خلاقیت و عناصر متشکله آن بیش از یک قرن پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد ولی انگیزه اساسی برای پژوهش گسترده­تر در سال ۱۹۵۰ توسط گیلفورد ایجاد شد (شهرآرای و دیگران، ۱۳۸۶).

    مبانی نظری مرتبط با خلاقیت
    از ﺁنجا که بسیاری از ایده­های نوین از اندیشمندان و تفکر خلاق بدست می آید (رضاییان،۱۳۷۲) و نیز از آنجایی که اندیشیدن و تفکر از ­­موضوعاتی است که در مباحث فلسفی و منطقی از ابتدا مطرح شده است شاید بتوان مقوﻟﺔ خلاقیت یا به نوعی تفکر خلاق که یکی از انواع تفکر است (انواع دیگر تفکرعبارتند از: سببی یا علی، قیاسی، استقرایی و قضاوتی) را در حوزه فلسفه و منطق به عنوان اولین زمینه بررسی خلاقیت، مورد تفحص قرار داد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:39:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      جایگاه مادر در نظام حقوقی ایران- قسمت 12 ...

    کار، مهر انگیز. زنان در بازار کار ایران. تهران: روشنگران و مطالعات زنان، چاپ دوم، 1379.
    ———-. ساختار نظام حقوقی خانواده در ایران، تهران: روشنگران و مطالعات زنان ، 1378.
    ———- .رفع تبعیض از زنان .تهران: پروین ،1378.
    کریمی، حسین. موازین قضایی از دیدگاه امام خمینی. تهران:{بی نا}) ج1،1365.
    گرجی، ابو القاسم؛ و دیگران. بررسی تطبیقی حقوق خانواده. تهران: دانشگاه تهران، 1384.
    محقق داماد،سید مصطفی . بررسی فقهی حقوق خانواده . تهران: نشر علوم اسلامی ،چاپخانۀ وزارت ارشاد اسلامی ، 1365.
    محمصانی، صبحی. قوانین فقه اسلامی.ترجمۀ جمال الدین جمالی ،تهران:{بی نا}،1347.
    مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری. اجلاس ویژة مجمع عمومی سازمان ملل، پکن + 5، تهران: برگ زیتون، 1381.
    مهدی زادگان، داوود؛ همکاران. حقوق زنان.تهران: روابط عمومی شورای فرهنگی اجتماعی زنان، 1383.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    مهرا، نسرین . زن و حقوق کیفری.{بی جا}: سلسبیل ، 1384.

    پایان نامه رشته حقوق

    مهرپور ،حسین . بررسی میراث زوجه در حقوق اسلام و ایران ، تهران: موسسه اطلاعات ،1368.
    موسوی بجنوردی، سید محمد. حقوق خانواده. تهران: مجد، 1386.
    ———— .اندیشه های حقوقی (1). تهران: مجد، 1387.
    نایب زاده، عباس. بررسی حقوقی روش های نوین باروری مصنوعی «مادر جانشین، اهدای تخمك یا جنین. تهران: مجد، 1380.
    نصیری، محمد. حقوق بین الملل خصوصی.تهران:آگاه،1376.
    ب. کتاب های عربی
    .1- الجزیری، عبد الرحمن.الفقه علی المذاهب الاربعه فی الاحوال الشخصیه . قاهره: 1357.
    2-حرعاملی،شیخ محمد بن الحسن . وسائل الشیعة . بیروت:دار احیاءالتراث العربی،1410.
    3- حسینی، سید محمد صادق. المسائل المستحدثه. ج 1، قم: مکتبة محمدی،1385.
    4- حلی، حسن بن یوسف بن مطهر. تبصرة المتعلمین. تهران: انتشارات فقه، 1368.
    5- حلی(محقّق )،ابوالقاسم نجم الدین جعفربن حسن . شرایع الاسلام. بیروت : دارالأضواء ، 1409.
    6- الزرقاء، المصطفی. المدخل الفقهی العام. دمشق: چاپ سوم، 1952.
    7- صدوق ،ابو جعفر محمد بن الحسین بن بابویه القمی .من لا یحضره الفقیه .قم:منشورات جماعة المدرسین ،1363.
    8-طباطبایی،سید علی .ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل (نام خلاصه :ریاض المسائل)،قم ،جامعه مدرسین ،1415.
    9- طوسی ،ابی جعفر محمد .المبسوط .تهران:حیدری،{بی تا}.
    10- طباطبایی، سید محمد حسین. المیزان فی تفسیر القرآن . جلد 10 ،تهران:دارالکتاب الاسلامیة،1376 .
    11- مامقانی ،عبدالله .مناهج المتقین . چاپ سنگی در یک مجلد.
    12- مغنیه، محمد جواد. احوال شخصیه علی مذاهب الخمسة. بیروت: 1964.
    13- مکی عاملی (شهید اول)،محمدبن جمال الدین . اللمعة الدمشقیة .بیروت : دار العالم الاسلامیة،1412.
    14- موسوی بجنوردی ،میرزاحسن .القواعد الفقهیة .نجف اشرف : مطبعة الادب ،1391.
    15- موسوی خمینی ، ( امام)، سید روح الله .تحریر الوسیله . قم: موسسه مطبوعات دارالعلم،ج1و2 ،1420.
    16- نجفی، محمد حسن. جواهر الکلام. ج 31، بیروت: داراحیاءالتراث العربی،1981.
    ج. مقالات

    پژوهشكدة بیولوژی و بیوتكنولوژی تولید مثل و نازایی جهاد دانشگاهی”. وضعیت فقهی – حقوقی استفاده از رحم اجنبی جانشین یا Surrogacy” . بولتن تولید مثل و نازایی، شماره های 16 و 17، 1378.
    جعفری، علی؛ تلخابی، مجید.” بررسی فقهی و حقوقی ماهیت حضانت (نقد ماه 1168 ق. م)”. مجلة مجد،سال دوم،ش8،بهار88،ص146.
    روشن، محمد.” مروری بر قوانین مصوب در حوزه حقوق خانواده”. مجلة مجد، سال دوم،ش8،بهار88،ص107 .
    طباطبایی یزدی، محمد تقی.” مجموعه حقوقی”، سال ،5 شماره 23، صفحه 622.
    عبادی، شیرین.” حقوق زنان”. مجلة جامعه سالم، ش 33،1378.
    علیزاده، مهدی .”وضعیت فقهی – حقوقی استفاده از رحم جایگزین“. مجلة تخصصی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، شمارة 19، 1385.
    کار، مهر انگیز.” ولایت قهری”. مجلة زنان، شماره 26، 29، 36 ،1374.
    مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری .”مجموعه مقالات همایش توانمند سازی زنان”.ریاست جمهوری، 1380.
    موسوی بجنوردی، سید محمد؛ ترکمان، عفت .”ولایت مادر در فقه و حقوق با نگرشی به اندیشه امام خمینی”. پژوشنامة متین، شماره 32،ص131، زمستان 85.
    اسناد و قوانین
    1- آیین نامة چگونگی اجرای حکمهای اعدام، رجم، صلب، قطع یا نقص عضو مصوب 15 اردیبهشت 1370 قوة قضائیه.
    2- آیین نامه اجرایی قانون حمایت خانواده مصوب 1353.
    3- روزنامه رسمی کشور.مجموعه قوانین سال 1368.
    4- روزنامه همشهری، تهران، دوشنبه 7 مرداد 1380.
    5- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب 1358،با اصلاحات و تغییرات و تتمیم مصوب 1368.
    6- قانون بیماری‌های آمیزشی مصوب .1320 .
    7- قانون تأمین وسایل و امکانات تحصیل اطفال و نوجوانان ایرانی مصوب 1353.
    8- قانون تعزیرات مصوب 1362.
    9– قانون ثبت احوال مصوب سال 1355 .
    10- قانون حق حضانت فرزندان صغیر یا محجور به مادران آن هامصوب1364.
    11- قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب اسفند 1353.
    12- قانون رعایت
    احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه مصوب 1312.
    13-قانون کار و تامین اجتماعی مصوب1369.
    14- قانون مجازات اسلامی مصوب1375.
    15- قانون مدنی با اصلاحات مصوب1370.
    16-قانون مسئولیت مدنی مصوب1339.
    17- کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان 18دسامبر1979م .
    18- مرکز آمار ایران آمارگیری از ویژگی های اشتغال و بیکاری خانوار، بهمن 1380.
    19-مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی.
    Abstract
    This thesis is formed to provide the main subject of the protection of mothers in the legal system of Iran as it has not studied separately .We can find different legal manifestation of mother in the Iranian civil law such as natural mothers , or mother by the artificial insemination . mother , s relation to the other family members is discussed in to branches : financial and unfinancial . What we catch from this study is that the Iranian legal system (as the many systems) has no independent view on the women as they are mothers . therefore it is necessary for this law to be renewed in connection with mothers .
    Key words:
    Mother, women law, mother law

    The University of Qom
    Faculty of E-learning
    Thesis
    for Degree of Master of science (MSC)
    Title:
    Mother,s Position<
    br/>in Iranian legal system
    Supervisor:

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:39:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی دیدگاه¬های انتقادی در اشعار قیصر امین¬پور- قسمت ۶ ...

    صرف­نظر از اهداف و کارکرد­های هنری و زیبایی‌شناسی ادبیات و آثار ادبی، آن را برای تسهیل تکامل جوامع بشری و ابزاری برای مبارزه با ناهنجاری­ها و کج­روی­های اجتماعی دانسته و گفته­اند ادبیات «مفهومی است که هر صاحب نظری آن را به‌گونه‌ای هماهنگ با جهان­بینی اجتماعی، علمی و مذهبی خویش تعبیر نموده … رسالت حقیقی آن روشنگری اذهان و تلطیف احساسات بشری و بارور ساختن امیال پاک مهرورزی و همدردی میان انسان­ها و به کلامی ارج نهادن به آرمان­های والای انسانیت است» (عزب‌دفتری،۱۲:۱۳۶۳) و «اثر ادبی وقتی به وجود می‌آید که نویسنده‌ای قادر باشد حقیقتی را آشکار کند و بپذیراند، یعنی حقیقت رابطه‌اش را با جهان» (نجفی،۱۵۹:۱۳۶۴)، ازاین‌رو، کار یک نویسنده یا شاعر بیان ناگفته‌ها است؛ ناگفته‌هایی که هر کس قادر به بیان آن نیست؛ این ناگفته‌ها گاهی جنبه­ انتقادی دارند و این انتقادات گاهی با زبان تند و صریح بیان می­ شود و گاهی با کنایه و ابهام که این دو بستگی به شرایط شاعر یا محیط اجتماعی او دارد، اما شاعری که به انتقاد روی می­آورد، درواقع تضادها و هرج‌ومرج‌های سیاسی-اجتماعی را دستاویز و موضوع انتقادات خویش قرار می­دهد و آن را شیوه­ای برای نوگرایی، نواندیشی و نوسازی و در کوتاه سخن، اصلاح ساختارها و رفتارهای اجتماعی می­سازد. ازاین‌رو، آثار انتقادی غالباً زبان طنز به خود می­گیرند. شاعران نوپرداز بیشتر از شاعران کلاسیک، واقعیات پیرامون خویش را مورد توجه قرار می­ دهند و خود را متعهد به بیان آن می­دانند. قیصر امین­پور به اقتضای تعهد و رسالت شاعری با بیان برخی از مسائل انتقادی به انعکاس و تصویرگری­ کژی­ها و نارسایی­های موجود در جامعه خود پرداخته است و در میان شاعران معاصر از جمله کسانی است که در آثارش دیدگاه ­های انتقادی دارد و می­توان آن­ها را در چند ابعاد از جمله اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، دینی- عرفانی، مورد بررسی قرار داد و از طنز نیز برای مطرح کردن بعضی از انتقادات خود بهره برد و این پایان نامه بررسی آن­ها را موضوع خود قرار داده است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۲٫۱٫سؤال‏های پژوهش‏:
    ۱٫ درون­مایه­های انتقادات قیصر امین­پور چیست؟
    ۲٫ آماج انتقادات قیصر امین­پور چه کسانی هستند؟
    ۳٫۱٫ پیشینه پژوهش:
    اگرچه آثار زیادی درباره قیصر امین­پور به رشته تحریر درآمد ولیکن از بعد انتقاد، پژوهشی بدان نپرداخته است، حال این­که چند پژوهشی در قالب کتاب و مقاله در مورد اندیشه و سبک قیصر امین­پور نوشته شده که به قرار زیر می­توان عنوان کرد:
    ۱٫ درگاهی، زین العابدین، آزادی در سروده­های قیصر امین­پور، در این مقاله نخست نکاتی در مورد مفهوم آزادی بیان شده است و آن­گاه پس از بیان انواع آزادی از جمله آزادی شخصی، فکری، اقتصادی، اجتماعی به ریشه ­های آن پرداخته شده است و سپس آزادی در سروده­های قیصر امین­پور که جزء دغدغه­های شاعر به شمار می­رفت، مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش روشن شده که آزادی در نگاه امین­پور با برداشت­های مختلفی صورت گرفته است؛ رهایی از اسارت دشمن به ویژه در بحبوحه­ی جنگ، رهایی نفس از تعلقات در اواخر جنگ و سال­های آغازین پس از جنگ، آزادی انسان در مفهوم اجتماعی و سال­های پس از جنگ. و در این مقاله مجموعه سروده­های امین­پور با روش توصیفی- تحلیلی به ترتیب انتشار مورد بررسی قرار گرفت و سیر اندیشه­ی شاعر نیز نسبت به مفهوم آزادی مشخص گردید.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۲٫ ترابی، سید ضیاءالدین، نقد نخستین مجموعه­ی شعر قیصر امین­پور، نویسنده در این نوشته به نقد و بررسی مجموعه­ی شعر تنفس صبح، از دیدگاه مختلف پرداخته است. ابتدا به نقد زبانی پرداخته و زبان ساده و فضای شفاف و تصاویر گویا را از ویژگی­های شعر امین­پور به شمار آورده است. وی معتقد است شعرهای امین­پور حرفی و روایی است تا تصویری و آن­چه به شعرهایش انجام می­بخشد در حقیقت نقل روایت است وی سپس به بررسی جنبه­ های دیگر شعری شاعر و در این مجموعه یعنی از دیدگاه عاطفی و شکل و محتوا می ­پردازد.
    ۳٫ ابوالقاسمی، مریم، بررسی جلوه­های اندیشه در شعر قیصر امین­پور، در این مقاله به بررسی موضوعات اجتماعی در اشعار قیصر امین­پور پرداخته شده که به نظر نویسنده از برجستگی و ماهیت ویژه­ای برخوردار است. در این مقاله گفته شده که مجموعه­های اشعار اولیه­ی قیصر رنگی مکتبی- مسلکی دارد و آمیخته با حماسه و عرفان و سرشار از آرمان­گرایی و ظلم ستیزی است. این مقاله به جلوه­های گوناگون اندیشه و تفکر در شعر قیصر امین­پور مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و جنبه­ های شاخص ذهنی و فکری او مشخص گردید.
    ۴٫ ابولقاسمی، مریم، بررسی مضامین طنزآمیز در شعر قیصر امین­پور، در این مقاله به بررسی مفهوم طنز و کارکردهای آن پرداخته شده است و سپس قیصر را از جمله شاعرانی معرفی کرده است که از طنز به منزله­ی ابزار هنری برای بیان اندیشه­ های خویش و واداشتن جامعه به تأمل و اصلاح ناهنجاری­های اجتماعی بهره می­گیرد. در این مقاله جلوه­های طنز در اشعار قیصر امین­پور در زمینه ­های گوناگون طبقه ­بندی شده است و موضوعات طنز در اشعار او که عمدتاً دربردارنده­ی انتقادات اجتماعی اوست مورد بررسی قرار گرفت.
    ۵٫ ایران­نژاد، نعمت الله، صلح در اشعار قیصر امین­پور، نویسنده در این کتاب به بررسی آثار برجسته­ی ادبی در ارتباط با میزان تأثیرگذاری آنان بر مخاطبان هم در دیدگاه سنتی و هم نظریه­ های جدید نقد ادبی، از جمله نظریه­ی دریافت می ­پردازد و سپس با مبنا قرار دادن این مطلب به طرح موضوع یعنی، صلح در اشعار قیصر امین­پور می ­پردازد و نتیجه می­گیرد که قیصر در تبیین هنری تجربه­های زندگی به درک هنرمندانه رسیده است و آن­ها را با زبانی مخاطب پسند و ساختاری منسجم و هماهنگ بیان کرده است که برای مخاطب در همه حال از آن­ها التذاذ ادبی حاصل می­ شود. وی نکات حائز اهمیت در شعرهای قیصر امین­پور را در پیوند با صلح، عشق و محبت می-داند و آن­ها را از خصیصه­ها ی ادبی این شاعر به شمار می­آورد که خواننده را به سمت خلوص و اخلاص می­کشاند؛ به طوری که خواننده با مثل هم ذات پنداری می­ کند.
    ۶٫ فتوحی، محمود، سه صدا، سه رنگ، سه سبک در شعر قیصر امین­پور، در این مقاله، حیات شاعری شاعر به سه دوره­ فعال، منفعل و انعکاسی تقسیم شده است که روحیه­ی انقلابی وی در هر دوره علاوه بر محتوا در عناصر صوری شعرش به ویژه در سطح واژگان، ساخت­های نحوی و فرایندهای فعلی به روشنی نمودار است و ایماژها و تصاویرها نیز در هر دوره نشان دهنده نوع نگاه شاعر است. نویسنده معتقد است که شاعر هرچه به سوی کمال پیش می­رود، نگاهش به سوی اندیشه­ های کلان هستی شناسانه معطوف می­ شود و صدای انعکاسی شاعر که بیان کننده­ انتقال او به درون خویش است می­توان از بطن این درون گرایی شنید. در نتیجه، نویسنده در این مقاله قیصر را از لحاظ بیان حساسیت­هایش در مواجه با جهان و جامعه­ شاعری صادق معرفی کرده که روح زمان به روشنی در شعرش بازتاب یافته است و شعر او گزارش راستین مناسبات شاعر با هستی و جامعه و تغییرات و تحولات ایدئولوژیک است.
    ۷٫ گرجی، مصطفی، بررسی ماهیت و مفهوم درد و رنج در اشعار قیصر امین­پور، نویسنده در این مقاله پس از بررسی ابعاد مختلف درد و رنج و ماهیت مفهوم آن در نظام حاکم بر اندیشه و زبان امین­پور مجموعه اشعار او در چهار بخش معنا شناسی، وجود شناسی، شأن اخلاقی درد و رنج طبقه بندی، بررسی و تحلیل نموده است. مهم ترین علل درد و رنج را در تعارض بودن تصورات بر ساخته­ انسان با جهان خارج می­داند. وی مهم­ترین عامل درد و رنج را بیش­تر با گاه انسان امروزی تبیین می­ کند و دو عامل نا به سامانی روانی و این جایی و اکنونی را به عنوان مهم­ترین علل درد و رنج بر می­شمارد و سپس راه­های رهایی از آن را بازگشت به حق، خشوع انسان در برابر او، دل زدن به دنیای بی خیالی، سرودن، گفتن و رفتن، عاشق شدن و رسیدن به آرمان شهر می­داند.
    ۴٫۱٫حدود پژوهش:
    محدوده­ پژوهش پنج مجموعه­ی شعر قیصر امین­پور است که عبارت‌اند از: ۱٫ در کوچه­ی آفتاب ۲٫ تنفس صبح ۳٫ آینه­های ناگهان ۴٫ گل­ها همه آفتابگردانند ۵٫ دستور زبان عشق.
    ۵٫۱٫اهداف پژوهش:
    استخراج و بررسی درون­مایه­ها و آماج انتقادات قیصر امین­پور در مجموعه اشعارش.
    ۶٫۱٫فصل­های پایان نامه :
    این پایان نامه در پنج فصل به قرار زیر تدوین شده است:
    فصل اول: طرح پژوهش
    طرح پژوهش، یعنی فصل حاضر، شامل تعریف مسئله­ پژوهش، پژوهش­های علمی انجام شده­ی قبلی و حدود اهداف پژوهش است.
    فصل دوم: چارچوب مفهومی پژوهش
    در فصل دوم ابتدا تعاریفی از ادبیات، شعر، انتقاد و انتقاد در ادبیات معاصر ارائه شد و آن­گاه انواع انتقاد و شیوه ­های آن؛ یعنی هجو و هزل و طنز و تفاوت­های این شیوه ­های مختلف با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفت؛ هم­چنین نیز در باره­ی شگردهای طنز پردازی نیز مطالبی ذکر شده است.
    فصل سوم: قیصر امین­پور
    در این فصل به معرفی قیصر و آثار وی پرداخته شد و سیر اندیشه­ی شعری او که به دو دوره­ انقلاب و دفاع مقدس و بعد از دفاع مقدس تقسیم شده بود، مورد بررسی قرار گرفت.
    فصل چهارم: بررسی دیدگاه ­های انتقادی در اشعار قیصر امین­پور
    فصل چهارم به بررسی درون­مایه­ها و آماج­های انتقادی امین­پور پرداخته شد. انتقادات وی در پنج بخش اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، دینی- عرفانی و طنز مورد بحث قرار گرفت و آماج­های انتقادی او در هر مبحث مطرح گشت و دلایل انتقاد شاعر از موضوعات مختلف مورد بررسی واقع شد.
    فصل پنجم: نتیجه گیری
    این فصل به نتیجه گیری از مطالب پایان نامه اختصاص دارد.
    ۷٫۱٫روش شناسی پژوهش:
    الف- معرفی الگو یا روش کار:
    روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است و واحد تحلیل اشعار و ابیاتی است که دربردارنده­ی دیدگاه ­های انتقادی قیصر امین­پور هستند. در این پژوهش کوشش می­ شود تا دیدگاه ­های انتقادی شاعر در فرایند زمان که هر یک از مجموعه اشعارش نیز مؤید آن هستند، مورد بررسی قرار گیرد. ابتدا مضامین و درون­مایه­ها استخراج و بر اساس موضوع و با رعایت زمان و دوره­ های شعری شاعر تنظیم و تحلیل خواهد شد و به دنبال آن، آماج انتقادات شاعر نیز مشخص و بررسی خواهد شد.
    فصل دوم
    چارچوب مفهومی
    ۲-۱: ادبیات اجتماعی
    از دیدگاه جامعه­شناختی کمتر شعری می­توان یافت که از شرایط روزگار و جامعه­ خویش تأثیر نپذیرفته باشد. شعر بیان فضای مجرّد روابط انسان با هر چیزی است و شاعر از طریق شکافتن این روابط پیچیده به مفاهیم مشترکی برای درک کشف روابط ساده­تر می­رسد. در این حالت شاعر مفاهیمی را بر می­گزیند که خاصیّت تعمیم بیشتری را داشته باشد (عفافی،۳:۱۳۷۶). هدف اصلی یک شاعر بازنمود فرهنگ ، اخلاق ، دین و درون­مایه­های جامعه­ خویش به زبان ادبی است و رسالت یک شاعر هم نشان دادن مسائلی است که ضرورت دارد. شعر شاعر نه تنها منعکس کننده­ شرایط اجتماعی دورانش هست، بلکه خلاف جهت جریان­های تاریخی زمانش، محرّک هم­عصرانش و مسبب بیداری و برانگیختگی آنان است.در هر دوران شاعر مخاطبان خاصّی ارتباط پیدا می­ کند که خوانندگان و خریداران، متاع قریحه ذوق او محسوب می­شوند. نادو می­گوید: هنرمند کسی است که می ­تواند جهان خود را در اثری که متعلّق به زمانی خاص و با این همه جاودانی باشد، بیان کند؛ اثری که به نوبه­ی خود طنین­هایی را برانگیخته سازد و به خصوص هیجانات و عقاید و رفتارهای تازه را موجب شود(وفایی،۴۰۳:۱۳۸۷). با خواندن یک شعر می­توان چهره­ی تأثیرات هر آنچه که شاعر از آن گرفته است اعم از فرهنگ، جامعه ، سیاست ،اخلاق و … را دید و بدون شک این تأثیرات عمیق در اکثر آثار شاعران بزرگ وجود دارد که ظهور آن پشتوانه­ای چون ژرف­نگری و اندیشه­ی عمیق فرهنگی-اجتماعی را با خود به همراه دارد.به تعبیر تارکوفسکی(۱)، هنرمند به جای همه­ی کسانی حرف می­زند که خود قادر به سخن گفتن نیستند و در عرصه­ فراخنای دنیای انسان­ها، ناگفته­هایی را می­گوید و نگاه هنرمند به تناسب شرایط مختلف، گونه­ های متفاوتی به خود می­گیرد ( باقری خلیلی، دورکی،۱۵:۱۳۸۵)
    شعر منعکس کننده­ طرز تفکّر شاعر و آگاهی وی از واقعیّت و درک شدن یا نشدن پیام او توسّط معاصرانش و حوزه­ شعوری که شاعر در اندرون آن پرورش یافته، است. شاعر برای سرودن، از انبوه واژگانش استفاده می­ کند و زبان و تفکّر مرسوم روزگارش را به کار می­برد. بنابراین از این جنبه نیز نماینده­ی زمان خویش است. بارت در این باره می­گوید: زبان در هنر شاعر همیشه جایی می­جوید (مباشری، ۴۰۰:۱۳۸۷) و هم­چنین شعر یکی از مجموعه نیازهایی است که شاعر با توجّه به بسیاری از مسائلی که در خود احساس کرده است پدید می­آورد و یکی از اصالت­های یک شعر، به خاستگاه­های اجتماعی آن مربوط می­ شود که شاعر آن را از چشم­انداز همگانی نگریسته باشد؛ « شعر آگاهانه به ایدئولوژی خاصی وابسته نیست، به غریزه و درک انسانی خویش است که تباهی­های جامعه را در خود احساس می­ کند و آن را پدیدار می­سازد. تصویر بخش اعظمی از شعرهای فارسی که دارای ارزش اجتماعی هستند، از همین مقوله­اند» ( شفیعی کدکنی ،۱۳۷۸: ۱۰۴-۱۰۲).
    بنا بر گفته­ی لئولوونتال(۲) ، نویسنده­ی خلّاق، فی نفسه، روشنفکری است که به اثر به منزله­ی چارچوبی از یک مجموعه ­ای می­نگرد که خالق با توجّه به اهداف خاص خود، آن را شکل می­دهد.نویسنده­ی نوآور، نگاه بسیار دقیقی به طبیعت، جامعه و انسان دارد که برای تأمّلات خود و توصیف های مبتنی بر تمامی مقوله­ها، اهمیّتی ویژه­ای قائل است. وی وظیفه­ی یک نویسنده­ی جامعه نگر را این می­داند که بین تجربه­ها و شخصیّت­های در تاریخ، رابطه برقرار کند و تأویل­های ادبی را به بخشی از جامعه شناسی شناخت، مبدّل سازد (۴۴:۱۳۸۶). پس می­توان گفت، ادبیات مناسبات ذهن انسان با پدیده­های زندگی آدمی است که مایه­ی بارز این مناسبات، قضاوت­های ادبی که دارای بار ارزشی باشند، است. ذات پردازش­های ادبی ، تجربه­ها و زیسته­های آدمی همراه با ارزش­های زیبا شناختی و اخلاقی می­باشد که هر اثری با چنین صفاتی، یک پدیده­ اجتماعی محسوب می­ شود.
    جامعه شناسی ادبیات، بخشی از جامعه شناسی هنر است که مطالعات خود را روی محتوای اثر ادبی و جوهر اجتماعی آن و روابط متقابل شاعر/ نویسنده، اثر، جامعه و فرهنگ، متمرکز می­سازد. در واقع جامعه شناسی ادبیات با معتبر شمردن قواعد و قراردادهای زیباشناختی و مهم شمردن آن، اساساً می­کوشد تأثیراتی را که شاعر و نویسنده از جامعه و مقتضیات عصر و ضرورت­ها و عوامل اجتماعی می­پذیرند، روشن سازد و متقابلاً تأثیراتی را که شاعر/ نویسنده و آثاری که آنان در روند امور و نهادهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بر جای می­گذارند، مشخّص سازد. هم­چنین نقش مهمّی را که ساختارهای اجتماعی و فرهنگ جامعه، در دوره­ معیّنی از حیات اجتماع و گسترش، و یا محدودیّت کمّیت و یا کیفیّت هنر ایفا می­ کند هم، نشان می­دهد(ترابی،۲۸:۱۳۸۲-۲۷).
    از نظر جامعه­شناسان، آثار ادبی دارای خواصّ ذاتی نیستند، بلکه ویژگی­های آن مرتبط با گروه­های اجتماعی است که مشمول حوزه­ ادبیات هستند و آن­چه که به عنوان آثار ادبی شناخته می­ شود، در واقع جزیی از جهان اجتماعی است. به عقیده­ی هیپولیت تن[۱](۳) ادبیات به منزله­ی روح جامعه می­باشد و آثار هنری فراتر از جنبه­ فردی است و به عنوان شیوه­ای از خرد ورزی محسوب می­ شود (قصی الحسین،۲:۱۳۸۸). با در نظر گرفتن این­که عمده کار ادبیات، ابلاغ، یعنی برقراری ارتباطات است و بدین­مفهوم که این ارتباط از انسان اجتماعی سرزده است که خود نیز در این ارتباط در تأثیر و تأثر است، می­انجامد و در تقویت آن مؤثر می­باشد (شریف زاده،۹۳۶:۱۳۸۹).
    شعر فارسی را می­توان هنری­ترین و رمز­آمیزترین صورت تاریخ مدون فراز و نشیب­های ایران در دوره­ بعد از اسلام، قلم­داد کرد و برای ثبت تاریخ فرهنگ، تمدّن، اجتماع، سیاست ایران، صادقانه­ترین سند، سند شعر و ادب است. در همین زمینه شاید بتوان گفت، ادبیات ایران، یکی از سیاسی­ترین و اجتماعی­ترین نمونه­های ادبیات در سطح جهانی است.البته در همه جا فرهنگ و هنر و شاخه­ معتبر آن، ادبیات، با جریان­های سیاسی و اجتماعی پیوند و ارتباط دارد و به تعبیری، هنر، محصول شرایط سیاسی و اجتماعی هر جامعه است؛ امّا شاید در کم­ترین نقطه­ی دنیا بین هنر و جریان­های سیاسی و اجتماعی پیوندی چنین تنگاتنگ وجود دارد و این پیوند نیز به دنبال شرایط خاص محیطی، سیاسی، اجتماعی و ساختار حکومتی در ایران، عمیق­تر و گسترده­تر شده است و به دلیل وجود ناامنی بوده که در هیچ جای جهان تا این حد وسیع نبوده است. حال با توجه به همه­ی این مباحث، به بررسی نقش و تعریف جامعه و اخلاق که هر کدام از آن­ها یکی از عوامل مهمّ و تأثیرگذار شعرهستند، پرداخته می­ شود.
    ۲-۱-۱٫ جامعه
    جامعه خود کلی است که همه­ی عوامل دین ، سیاست ، فرهنگ ، اخلاق و … در درون آن نمودار می­ شود. یکی از خصیصه­های فرهنگی قرن بیستم، رشد علوم اجتماعی و توسعه­ بینش جامعه شناختی[۲] است که این بینش از الزامات ساخت فرهنگی دوره­ ماست و نوعی جبر اجتماعی،[۳] آن را توسعه می­دهد (فاضلی،۲:۱۳۷۴). منظور از محیط اجتماعی، زمینه­ اجتماعی وخود جامعه است با همه­ی ابعاد گوناگونش؛ به بیان دیگر، محیط اجتماعی به کلیّه­ی شرایط، اوضاع، مقتضیات چارچوب اجتماعی که فرد یا گروه را در میان گرفته و می­پرورد، اطلاق می­ شود. ارزش­های اجتماعی، خود را به صورت موازین یا هنجارهای معیّنی که نقض آن­ها برای جامعه و گروه اجتماعی تحمّل­ناپذیر است،نشان می­دهد.
    هنجارهای اجتماعی، به رفتارهای مقبول و معیّنی اطلاق می­شوند که هر سازمان اجتماعی برای دوام و بقای خود از اعضای خویش طلب می­ کند و منظور از نهاد اجتماعی، عبارت است از یک سیستم روابط اجتماعی تدوین شده که افراد به آن وفادارند، زیرا قبول یا تصور می­ کنند که این نظام، ارزش­های مشترک آنان را در بر دارد؛ این نهادهای اجتماعی، مجموعه ­ای از اعمال و یا افکاری است که تماماً نهادینه شده و افراد آن­ها را در برابر خود می­یابند و خویش را کم و بیش ناگزیر از پیروی از آن­ها می­بینند.نهادهای اجتماعی، در جامعه به حیات خود ادامه می­ دهند و پیوسته در حال دگرگونی­اند؛ به وجود آمدن و کارکرد و دگرگونی آن­ها در زمان­های مختلف، پدیده­های اجتماعی محسوب می­ شود که موضوع عمده­ی جامعه ­شناسی را تشکیل می­دهند.به گفته­ی دورکیم(۴): جامعه، موجودی است که عمل و تأثیر اجتماعی از راه آموزش و پرورش در هر یک از ما می­آفریند و مبیّن تمام مزایا و نیکویی­هایی است که مخصوص جهان انسانی است که از راه تربیت، نصیب ما می­گردند.آدمی در حقیقت آدمی نیست مگر از آن جهت که در جامعه زندگی می­ کند ( ترابی،۲۳:۱۳۸۲-۱۴). پس نقش جامعه در تعیین بسیاری از هنجارها ،ارزش­ها و شرایط­ آن پر اهمیّت است و هنجارهای هر جامعه­ای با توجه به انتظارات همان جامعه شکل می­گیرد که بر اساس آن انتظارات، رفتاری را درست و نادرست تلقّی خواهند کرد و بر همین اصل، یک جامعه نظام­مند می­ شود و قضاوت­ها هم بر اساس معیارهای در نظر گرفته شده، تعیین خواهد شد؛ « هویّت­ها به مثابه­ی شالوده­ها و سازه­های اجتماعی هستند که در فرایند شالوده ریزی یا سازه­گرایی اجتماعی به وجود می­آیند و با تکّیه بر حافظه­ جمعی و تمامی منابع معرفتی و با در نظر گرفتن ساختارعینی اجتماعی در طول زمان به طور مجدّد، باز تعریف و باز تفسیر می­شوند. این سازه­های اجتماعی با در نظر گرفتن ساختار عینی اجتماعی، ایجاد و تعریف شده و در طول زمان دوباره تفسیر می­شوند» (شریف­زاده،۹۳۶:۱۳۸۹). بینش جامعه شناختی به ما کمک می­ کند تا به نحو بهتری آثار هنری و فرهنگی را بشناسیم و تفسیر عملی و کاربردی از این آثار به دست آوریم و به بهترین وجه از آثار هنری برای حلّ مسائل و بحران­های انسان امروزی استفاده کنیم. بنابراین جامعه شناسی هنر و ادبیات، شاخه­ای از علم جامعه شناسی است که ساخت و کارکرد اجتماعی هنر و ادبیات و رابطه­ میان جامعه و هنر و قوانین حاکم بر آن­ها را بررسی می­ کند(فاضلی،۴:۱۳۷۴-۲).
    می­توان گفت سیاست هم یکی از شالوده­های مهم اجتماع است که نظم یک جامعه، بر اساس اندیشه­ی استوار آن شکل می­گیرد و تمامی زندگی اجتماعی افراد، تحت اداره و رهبری خردمندانه­ی آن پا برجاست. پس در تعریف درست سیاست می­توان گفت که «سیاست، دانش به قدرت رسیدن و نگهداری قدرت و رهبری کل جامعه­ سیاسی است که هدف آن سامان بخشیدن زندگی مردم و حفظ امنیت داخلی و خارجی یک سرزمین است» (حمیدی،۱۴:۱۳۷۱)
    عقلانیت امری است اجتماعی یعنی حاصل تعامل با دیگران است. پس به دلیل روابط انسانی با دیگران است که انسان­ها عاقل­اند و از قدرت یادگیری بهره­مند هستند. نکته­ی مهم این است که این در فضای سیاسی آزاد امکان­ پذیر است. آزادی سیاسی، آن اندازه ارزشمند است که فراهم بودن آن، شرط دست­یابی به آزادی اندیشه و خردگرایی باشد.خردگرایی به معنای آمادگی برای گوش سپردن به انتقادهای دیگران و مباحثه­ی انتقادی با آن­ها است (نصرآبادی، ۱۴:۱۳۹۰-۳). گاه بر اثر استبداد و جهت­گیری­های منفی، پدیده­های مثبت اجتماعی و آزادی افراد از بین می­روند. استبداد، خصلت­های نیک را از بین می­برد و مجال شکوفایی فضیلت­هایی هم­چون آزادگی، آزاد اندیشی، استقلال فکری، خیرخواهی، هم­بستگی و صراحت را از آدمیان می­گیرد و آنان را به چندچهرگی، ریاکاری، زبونی و وابستگی فکری ناگزیر می­سازد(حمیدی،۱۵:۱۳۷۱).
    با به وجود آمدن این سوگیری­های منفی، پای انتقاد به میان می­آید. عقلانیّت و نقّادی انتقادی یک شیوه­ تفکّر و حتّی یک شیوه­ زیست است. نوعی آمادگی برای استماع استدلال­های نقّادانه، جست و جو برای یافتن اشتباهات خود و درس آموختن از آن­ها محسوب می­ شود. به عقیده­ی پوپر(۵)، وظیفه­ی متفکّران در هر دوره، آن است که با بررسی شناخت نقّادانه دقیق، راه را برای رشد معرفت­های نوتر و جامع­تر هموار سازند (نصرآبادی،۲۴:۱۳۹۰-۱۵). با توجه به همه­ی این مباحث، مکتب فرانکفورت (۶)، اهداف جامعه شناسی انتقادی را این­گونه بیان می­ کند:
    ۱- تجزیه و تحلیل انتقادی جامعه و پی بردن به نیاز­های جامعه­ انسانی و انگشت نهادن بر نارسایی­هایی که برای ایجاد دگرگونی باید از میان بروند.
    ۲-ارائه­ طریق برای رسیدن به جامعه­ مطلوب.
    ۳- نمایاندن گرایش­های حاکم بر جامعه و فراهم آوردن زمینه ­های علمی برای جلوگیری از آثار گرایش­های مخرّب به تکامل انسانی.
    ۴-کشف امکانات اجتماعی که مورد بهره ­برداری کامل قرار نگرفته و نمی­گیرند.
    ۵- رهایی بشر از سلطه.
    ۶- تأکید آن­چه می­توانست باشد به جای آن­چه هست (لوونتال،۲۵:۱۳۸۱).
    ۲-۱-۲: اخلاق
    یکی از مهم­ترین دغدغه­های بشر چه در گذشته و چه در جهان معاصر، مسأله­ اخلاق بوده که تعریف­های آن با توجه به هر دوره­ای متغیّر است و گاهی بی­توجهی بدان مشکلاتی برای جامعه و ارزش­های انسانی به وجود می­آورد. کارل ریموند پوپر، فیلسوف اتریشی، معتقد است که «انسان بدون مسئولیّت اخلاقی، حتّی یک صدم انسان در معنای حقیقی نیست»(نصرآبادی،۲:۱۳۹۰).
    کسانی که اخلاقیّات اجتماعی را مورد توجه قرار می­ دهند بیش از دیگران حقوق اجتماعی و مصالح جامعه را رعایت می کنند و افرادی مسئولیّت پذیر، باوجدان و منظم هستند. حسن و قبح اخلاقی از اوّلین مسائل فکری بشر بوده و آرمان­ اخلاق­مند کردن اعضای جامعه، همیشه یکی از دغدغه­های اصلی متفکّران اعصار مختلف به شمار می­آمده است. به همین دلیل همواره در کتب و اسناد تاریخی، مسائل و موارد اخلاقی به انحای گوناگون منعکس گردیده است. از سوی دیگر، اخلاق به عنوان مجموعه ­ای از ملکات و صفّات یکی از قلمرو­های زایای زندگی اجتماعی محسوب شده که همواره بخش عظیمی از فرهنگ­ها­ی مختلف را در درون خود جای داده است.در راستای تأکید بر فراگیری حوزه­ اخلاق، برخی حتی قلمرو اخلاق را از حوزه­ بشری فراتر دانسته و ادّعا کرده ­اند که سایر جانداران نیز به اخلاقیاتی پای­بند هستند که یا به موارد غریزی یا به گونه­ تجربی و بسیار محدود به آن عمل می­نمایند.اخلاقی شدن چه در حوزه­ فردی و چه در حوزه­ اجتماعی به مثابه­ی آرمانی متعالی و ارزشمندی است که در طول تاریخ، مورد توجه متولّیان تعلیم و تربیّت قرار گرفته است (همان،۳).
    اخلاق مجموعه ­ای از سنّت­ها و ارزش­هایی است که مردم یک جامعه آن­ها را پذیرفته­اند و غالباً زندگی خویش را بر اساس آن­ها تنظیم می­ کنند و رفتار و اعمال دیگران را با آن­ها می­سنجند. این ارزش­ها و سنّت­ها گاهی دینی است و گاهی غیر دینی، اما در هر دو حال می­خواهد که آداب و رفتار مردم اجتماع مربوط به خود را زیر مهمیز خویش بکشد و جامعه را با قوانین و معیارهای خاص خود اداره نماید. پس بدیهی است که گه­گاه مذهب با شعر و ادبیات نیز تلاقی و اصطکاک پیدا کند؛ زیرا از یک سو شاعر و هنرمند، عضوی است از جامعه­ تحت حکومت و سیطره­ی این اخلاق که در نتیجه، پای­بندی او به معیار­های آن می ­تواند پای اخلاق را به زندگی وی و عرصه­ هنر و شعر بکشاند و شاعران ناقض اخلاق را آماج انتقاد اخلاقیون سازد. از سوی دیگر هنرمندان و شاعران، بیش از انسان­های دیگر می­توانند در گستردن آرمان­های اخلاقی موثّر باشند. اخلاق نیز مانند مذهب در پی آن بر می ­آید که از مایه و توان شاعران و هنرمندان بهره برگیرد و آنان را مبلّغان آرمان­های گوناگون خویش کند.
    یکی از مضامین اخلاقی که در اندیشه و رفتار شاعران گذشته و حال بیشتر مورد خرده­گیری قرار گرفته، ستایشگری و آلودگی شعر آنان به آفت مدح و چاپلوسی بوده ­است که در واقع طرز معیشت شاعران آنان را به خواهش و تکّدی وا داشته است تا آن اندازه که سبب نفرت پیروان اصول اخلاقی شده است. در نمونه­های زیر می­توان انتقاداتی که شاعران از این آفات مطرح کرده اند، شاهد بود:
    *عادت طرح شعر آورده­اند
    نام حکمت همی­نهند آن­گاه
    گرگ و خر از این لئیمان­اند
    قومی از حرص و بخل گنده­ی خویش
    بر خرافات ژاژ ژنده­ی خویش
    همه دوزنده و درنده­ی خویش
    (انوری،۶۶۲:۱۳۶۴).
    تا ز سگان خلق شیر شرزه نجویی
    ز آب خضر کام مار گرزه نشویی

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:39:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تحلیلی مناظره‌های رسول اکرم (ص)- قسمت ۹ ...

    رسول اکرم۶در مناظره با جماعت یهود که مدعی بودند، عزیر چون تورات را پس از متروک شدن احیا نمود، بنابراین پسر خداست، در یک بیان حق طلبانه فرمود: «اگر این طور است پس چرا موسی۷ فرزند خدا نباشد، چرا که او کسی است که تورات بر او نازل شد و آن را برای بنی اسرائیل آورد، و معجزات بسیاری که خود نیز می دانید از او مشاهده گردید. اگر عزیر فرزند خدا بود، نمی بایست تنها کرامتش احیای تورات باشد، در حالی که این موسی است که، به مقام نبوت و پیامبری بالاتر از عزیر است، و اگر تنها این منزلت و کرامت عزیر موجب می شود که فرزند خدا باشد، موسی ۷ به واسطه پیامبری‌اش چندین برابر این منزلت و کرامت را داراست.[۴۰۴]
    در مناظره با مشرکین عرب که معتقد بودند با پرستش بتان به خداوند تقرب می جویند حضرت ۶ می‌فرمودند: اکنون که خدایی دانا به مصالح و عواقب شماست، و در تعیین تکلیف شما حکیم می‌باشد، شما را به عبادت آنها امر نکرده است، اگر آنها شما را عبادت کنند، شایسته‌تر از این است که شما آنها را بپرستید.»[۴۰۵]
    به تعدادی دیگر از بت پرستان که معتقد بودند، به قصد صورت های گذشتگان خداپرست خود، بر آستان بت ها سجده می کنند و برای آنها نماز می گذارند، حضرت۶ فرمودند: مگر نمی دانید که از لوازم تعظیم و عبادت خداوند، این است که او را با بندگانش مساوی ندانیم؟! اگر شما برای سلطان یا بزرگی به اندازه نوکرانش تعظیم و خضوع و خشوعی کنید، به او اهانت کرده و کوچک شمرده اید، همان طور که در تعظیم شخص کوچک زیاده روی کرده اید؟! گفتند: آری. فرمود: آیا نمی دانید که شما با برابر قرار دادن خضوع و عبادت خداوند با بتان– که به عقیده خودتان صورتهای بندگان خداپرست بوده اند- به عظمت پروردگار عالمیان توهین کرده اید؟!»[۴۰۶]
    گروه دیگری از مشرکین که گفتند: زمانی که خداوند آدم را آفرید و به فرشتگان سجده بر آدم را امر کرد، ما به سجده بر آدم سزاوارتر بودیم و از این امر محروم شدیم، پس صورت آدم را ساختیم و به قصد تقرب به خداوند در مقابلش سجده می‌کنیم، همانگونه که شما به سجده به سوی کعبه امر شده‌اید، و در محراب‌های مساجد که با دست خود ساخته‌اید، سجده می‌کنید، در حالیکه خدا را قصد می‌کنید نه محراب و کعبه را، حضرت۶ فرمودند: شما مسلمانان را با خود مقایسه نمودید، در حالیکه ما مانند شما نیستیم. زیرا ما بندگان خدا، آفریده و پرورش یافته اوییم، هرگاه ما را به چیزی امر کند اطاعت می کنیم و چیزی را که نهی کند و اجازه ندهد انجام نمی دهیم، و از آن تجاوز نمی کنیم. بنابراین، چون ما را امر فرموده، که به هنگام عبادت به جانب کعبه رو کنیم، امرش را امتثال نموده و اطاعت می کنیم، سپس امر فرموده در سایر شهرها نیز او را رو به کعبه عبادت کنیم، ما نیز پذیرفتیم و از حدود اوامر او تجاوز نکردیم. در مسأله سجده فرشتگان بر آدم، خداوند به سجده بر نفس آدم امر فرمود، نه بر صورت او که غیر خودش می باشد، و شما نمی‌توانید آن مسأله را بر خودتان قیاس کنید، شما چه می دانید، شاید آنچه از پیش خود انجام می دهید، مورد رضایت خداوند نباشد، چرا که شما را به آن امر نکرده است و سجده بر آدم مخصوص فرشتگان بوده است.»[۴۰۷]
    از امام حسن عسگری ۷ نقل شده است که فرمودند:در مسأله تغییر قبله گروهی از یهودیان نزد رسول خدا حاضر شدند و گفتند: ای محمد! تو مدت چهارده سال به سوی بیت المقدس عبات نمودی، و اکنون از آن روی گردان شده ای. اگر پیش از این بر حق بوده ای، ترک آن روی آوردن به باطل است، و اگر پیش از آن بر باطل بوده ای، در طول آن مدت بر باطل بوده ای، و ما از این که اکنون به تو ایمان بیاوریم ایمن نیستیم، بنابراین چگونه مطمئن باشیم که اکنون نیز همچون گذشته بر باطل نیستی؟!
    رسول خدا ۶ فرمود: بلکه هم آن حق بود و هم این، خداوند می فرماید: «قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» (بقره ۱۴۲) بگو مشرق و مغرب از آن خداست، هرکه را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند، هرگاه صلاح شما بندگان را در عبادت به سوی مشرق بداند، به آن امر می‌کند، اگر عبادت شما را به سوی مغرب یا جهت دیگر را صلاح بداند به همان سو فرمان می دهد. بنابراین در برابر تدبیر پروردگار عالمیان مخالفت ننمایید. سپس رسول خدا ۶‌ فرمود: این شما بودید که کار روز شنبه را تعطیل کردید، سپس در روزهای دیگر هفته مشغول کار شدید. آیا از حق به باطل روی گرداندید، یا از باطل به حق روی گرداندید، یا اینکه از باطل به باطل روی آوردید، یا اینکه از حق به حق، کدامیک از آن دو حق و کدامیک باطل بود؟ هر جوابی که بدهید پاسخ من به اعتراض شما نیز همان خواهد بود. پاسخ دادند: ترک کار در روز شنبه حق بود و انجام آن در سایر ایام هفته نیز حق بود. پیامبر ۶ فرمود: همین طور قبله بیت المقدس و کعبه در زمان خود حق بود».[۴۰۸]
    همچنین زمانی که آیه «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً» (بقره ۷۴) «پس از آن دلهایتان سخت شد، همچون سنگ یا سخت‌ تر» در شأن یهود و ناصبی ها نازل شد و آنان به رسول خدا۶ اعتراض کردند، که تو از ما بدگویی نمودی و به دلهای ما نسبت ناروا دادی و گفتند: که تمام اموالمان را در باطل نمودن امر تو و دفع ریاست تو و پراکنده ساختن اصحاب از پیرامون تو صرف می‌نماییم، امید داریم به سبب آن به ثواب بزرگ الهی نائل آییم و کمترین وضع ما این است که در دادخواهی با تو یکسانیم، پس تو چه فضیلتی بر ماداری؟! حضرت فرمودند: ای برادران یهود، البته دادخواهی اهل حق و باطل با هم یکسانند، ولی حجت ها و دلایل الهی میان آن دو را متمایز ساخته و اهل باطل را رسوا و حقیقت حق گویان را آشکار می گرداند، و محمد رسول خدا نه از جهل شما سود می جوید و نه بی حجت و دلیل، شما را به پذیرش خود مجبور می نماید، بلکه حجت و دلیلی از طرف خدا برای شما ارائه می کند که قادر به دفع آن نبوده و تاب امتناع از تصدیق آن را نداشته باشید».[۴۰۹]
    بنابراین، رسول خدا ۶ در گفت گوهای خود ذره ای از حق‌گویی و حق‌جویی عدول نکردند، و این اصل در تأثیر گفتار حضرت ۶ در قلوب مخالفان نقش به سزایی ایفا نمود، که بسیاری از معاندان مطیع منطق حق ایشان گردیده و تسلیم اسلام شدند.
    ۶- تنوع پذیری در مناظره:
    مناظره های رسول اکرم ۶ دعوت حیات بخشی است،[۴۱۰] که با گروه ها و ادیان مختلف صورت پذیرفت، و حضرت۶‌در مقابل هرکدام به فراخور اعتقادات، نظرات و سوال ها و درخواستها، جواب‌های درخور و استوار دادند، و با هر گروه و فرقه ای با روش و سیره ای خاص به مناظره پرداختند. با بررسی دقیق مناظره ها و گفت و گوهای حضرت۶به خوبی تنوع در شیوه و روش ایشان عیان می‌گردد.
    بهره گیری از اعجاز، پیش گویی، استفاده از تمثیل و تشبیه، فرمایشات مطابق با کتب آسمانی، استفاده از وحی، موعظه در حین مناظره، ارائه دلایل روشن، عدم احتجاج به باطل، بهره گیری از اعتقادات طرف مقابل، نفی قیاس، ابراز دوستی و برادری و غیره بخشی از تنوع پذیری مناظره های حضرت ۶ است که به صورت مفصل در فصل سوم به بررسی آنها پرداخته می‌شود.
    درنتیجه؛قرآن کریم مناظره را فقط به صورت جدال احسن می پذیرد،واصولی را برای آن برمیشمارد،مانند:استواری مناظره بر علم و منطق،برهان طلبی،احترام به تمام ادیان الهی و حق جویی.و رسول اکرم نیز هماهنگ و منطبق با قرآن از همین اصول پیروی می نماید.
    فصل چهارم
    روش و شیوه‌های مناظره‌های رسول اکرم ۶
    تحلیل روش و شیوه‌های مناظره‌های رسول اکرم ۶
    روش و شیوه‌های رسول اکرم ۶ در تمامی مناظره‌ها، بهره‌گیری از عقل کامل با تکیه بر وحی و استفاده از مسلمات و دلایل منطقی و روشن است. جدال احسن روش اصلی حضرت است، که هرگز از جهل مخاطب سوء استفاده نکردو احتجاج به باطل ننموده و با نهایت تکریم و ادب و احترام با مخالفان خود گفت‌وگو نمود.
    آیه‌الله جوادی آملی می‌فرماید:«سیره احتجاجی رسول خدا ۶ این بود که در بحث‌های عقلی، هرگز از مقدمات وهمی و خیالی استمداد نمی‌جست، و در بحث‌های کلامی، درباره ملل و نحل، از متشابهات کتب آسمانی انبیاء سلف علیهم السلام یاری نمی‌گرفت، زیرا انسانی که عقل ممثّل است، در احتجاج‌های معقول از عقل تجاوز نکرده، به وهم وخیال تنزل نمی‌کند ودر استدلال‌های منقول هم از محکمات وحی تجاوز نکرده، به متشابهات آن نمی‌پردازد.
    تنزل از مبادی عقلی به مقدمات وهمی وخیالی، و تجاوز از محکمات آسمانی و تمسک به متشابهات آن، کار کسی است که یا دارای عیب علمی است و یا دارای نقص عملی. چنین احتجاج‌کننده‌ای که در مقام استدلال ضعیف بوده یا گرفتار سوء استفاده از جهل دیگران است، با استمداد از مقدمات وهمی و یا متشابهات می‌خواهد کمبود فکری را در معقول یا منقول جبران کند و یا بر اثر ضعف فکری و جهل مستمع قاصر، که به خیال و وهم از یک سو و به متشابهات از سوی دیگر نزدیک‌تر است، فرصت را مغتنم شمرده، مغالطه کند.
    رسول اکرم ۶ که از نظر بینش، عقل ممثّل و از نظر کشش و کوشش و منش، عدل ممثل است، هرگز از مقدمات خیالی و وهمی و نیز از متشابهات، استعانت نمی‌جوید تا در استدلالها، رقیب را از پا درآورده، بلکه هم شرایط احتجاج کننده را کاملاً رعایت می‌کند و هم سطح ادراک مخاطب را بالا می‌آورد تا از وهم وخیال رهیده، حق‌بین و حق‌خواه گردد و نیز از فریفتگی به متشابهات وارسته، به هسته مرکزی استدلال عقلی یا نقلی برسد».[۴۱۱]
    در این گفتار به تحلیل روش و شیوه‌های مناظره‌های حضرت ۶ می‌پردازیم:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

     

    امهال یا مجال حرف زدن به مخاطب:

    رسول اکرم ۶ با ایجاد محیطی آرام و به دور از تنش، فرصت و مجال حرف‌ زدن را به مخاطب می‌دهد، و به تمامی سخنان آنان به دقت گوش فراداده و درخواست می‌کند، که تمام نکات اعتقادی خود را بیان کنند، و در هنگام شنیدن هرگز سخن مخالفان خود را قطع نکرد.
    در مناظره با گروه مشرکین که معتقد بودند، خداوند در پیکرهای مردانی که به شکل بتان بودند، حلول کرده، حضرت ۶ در جواب فرمودند: با این کلام خداوند را به صفات مخلوقات توصیف کردید، آیا خداوند در چیزی محدود حلول می‌کند که بر او احاطه دارد؟ و با دلایل متقن و عقلی و روشن به نحوی پاسخ دادند، که مشرکین با شنیدن استدلال پیامبر ۶، ساکت شده و گفتند: به ما مهلت بده تا در این امر خوب بیندیشیم و حضرت به آنان مهلت داد.«فسَکت القومُ و قالوا: سَنَنظُرُ فی امورنا»[۴۱۲]
    در مناظره با گروه دیگری از مشرکین، که معتقد بودند به قصد صورت‌های گذشتگان خداپرست خود بر آستان بت‌ها سجده می‌کنند و برای آنها نماز می‌گذارند، حضرت فرمودند: مگر نمی‌دانید که از لوازم تعظیم و عبادت خداوند این است که او را با بندگانش مساوی ندانیم؟ آیا نمی‌دانید که شما با برابر قرار دادن خضوع و عبادت خداوند با بتان- که به عقیده خودتان صورت‌های بندگان خداپرست بوده‌اند- به عظمت پروردگار عالمیان توهین کرده‌اید؟! آنها نیز بعد از این استدلال پیامبر ۶ ساکت شده و گفتند: به ما مهلت بده تا در کار خود اندیشه کنیم، و حضرت به آنها مهلت داد.«فسَکت القومُ بعد ان قالوا: سَنَنظُرُ فی اُمرنا».[۴۱۳]
    گروه دیگری از مشکرین که معتقد بودند که شما مسلمانان در محراب سجده می‌کنید و ما در برابر بتان، و ما هیچ فرقی با هم نداریم، حضرت ضمن پاسخ مفصلی در پایان فرمودند: خداوند مقدم و اولی است، که بی‌اجازه در امورش تصرف نکنیم، چه زمانی شما را به سجده کردن این صورت‌‌ها امر نمود؟ بت‌پرستان گفتند: به ما مهلت بده تا در کار خود بیندیشیم، و ساکت شدند.«فقال القومُ : سَنَنظُرُ فی اُمورنا وَ سَکَتوا»[۴۱۴]
    هنگامی که عبدالله ابن ابی امیه مخزومی به نمایندگی از گروه سران قریش خدمت حضرت رسول ۶ رفت، و قصد مناظره با حضرت کرد، حضرت اجازه دادند، عبدالله کلام را آغاز کرد و سؤالات متعددی در موضوع نبوت مطرح کرد و تلاش می‌کرد، نبوت و رسالت حضرت را زیر سؤال برده و انکار نماید، حضرت ۶ در چندین مورد در حین مناظره فرمودند: ای عبدالله! آیا سخن دیگری داری؟ ای عبدالله! آیا چیزی از کلامت باقی مانده است؟ «یا عبدالله أبقیَ شیءٌ من کلامِک»[۴۱۵]
    مهلت دادن و ایجاد فرصت به مخالفان از روش‌هایی است که حضرت ۶ در تمام مناظره‌های خود از آن استفاده کردند.
    ۲- استفاده از روش‌های عقلی و منطقی در گفت‌وگو:
    عقل حجّتی خدادای است که تمام انسان‌ها فارغ از هر دین و آیینی آن را می‌پذیرند، و به داده‌های آن احترام می‌گذارند، و چون در اسلام، آموزه عقل ستیز وجود ندارد، تکیه بر عقل و استدلال عقلی می‌تواند ما را به یک نتیجه درست برساند. پیامدهای استدلال عقلی، مورد قبول همگان می‌باشد؛ بنابراین، کاربرد عقل در کنار علم، هدفی است که ضریب خطا را در بحث‌ها کم‌تر می‌کند و دست‌یابی به هدفی واحد را آسان می‌گرداند.
    رسول اکرم ۶ که عقل کل است، از روش عقلی و منطقی بهره می‌جستند.در مناظره با یهودیان پیرامون تغییر قبله حضرت فرمودند:خداوند می فرماید:«قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» «سوره بقره آیه ۱۴۲» بگو مشرق و مغرب از آن خداست، هر که را بخواهد به راه راست هدایت می کند، هرگاه صلاح شما بندگان را در عبادت به سوی مشرق بداند، به آن امر می کند، و اگر عبادت شما به سوی مغرب یا جهت دیگر را صلاح بداند به همان سو فرمان می دهد. بنابراین؛ در برابر تدبیر پروردگار عالمیان مخالفت ننمائید. یقول الله: «قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» «اذا عرفَ صلاحَکم ایّها العبادُ فی اسْتقبالکمُ المشرقَ امَرَکم به، و اذا عرف صلاحَکم فی استقبالِ المغربِ امَرَکم به، و اِن عرف صلاحکم فی غیرهِما امَرَکم به، فلا تُنکروا تدبیرالله فی عباده و قصده الی مصالحکم.»[۴۱۶]
    حضرت با یک استدلال عقلی و منطقی که صلاح بندگان را خداوند متعال می داند، پاسخ یهودیان را به شایستگی ارائه نمودند.
    در مناظره با عبدالله مخزومی که نماینده گروه سران قریش بوده در پاسخ سؤالی که گفته بود: سلاطین روم و فارس فرستادگان خود را از صاحب جاه و مال و دارای قصر و خیمه و خدمتکار انتخاب می‌کنند و پروردگار عالمیان بالاتر از آنان است، حضرت با یک استدلال عقلی فرمودند: خداوند رسول خود را تنها برای این مبعوث ساخته تا به مردم دینشان را بیاموزد و ایشان را به سوی پروردگارشان دعوت کند، و شبانه‌روز در این راه تلاش نماید.«یا عبدالله! انّما بعث الله نبیَّهُ لِیُعَلِّمَ الناسَ دینهُمْ و یدعوَهُم الی ربّهِم و یکدَّ نفسُه فی ذلکَ آناء اللّیلِ و نهاره»[۴۱۷]
    همچنین در جواب عبدالله که گفت: چرا با تو فرشته‌ای نیست که ما او را ببینیم؟ حضرت فرمودند: فرشته با حواس ظاهری شما قابل مشاهده نیست، چرا که از جنس لطیفی مانند هواست و چنانچه او را ببینید، خواهید گفت: این بشر است و فرشته نیست، زیرا فرشته تنها به صورت بشری برای شما ظاهر خواهد شد، که با او مأنوس می‌باشید، تا گفتارش را درک کرده، و خطاب و مرادش را در ‌یابید. «فالْمَلَکُ لا تشاهدهُ حواسُّکم، لأنّهُ من جنسِ هذا الهواءِ لا عیانَ منهُ و لَوْ شاهدْتُموهُ بأنْ یزادَ فی قُوی أبصارکم، لقُلتُمْ لیس هذا ملکاً بل هذا بشرٌ، لانه انما کان یظهر لکم بصورَت البشَر الذی الفتموه لفتهموا عنه مَقَالَتَه وتعرفوا خِطابَهُ و مرادَه».[۴۱۸]
    بهره‌گیری از عقل و ارائه دلائل روشن و مستدل در تمامی مناظره‌های حضرت، مشهود است.
    ۳- الزام طرف مناظره با بهره گرفتن از اعتقادات وی:
    یکی از شیوه‌های الزام طرف مناظره، استفاده از دانسته‌ها و اعتقادات خود او می‌باشد. هنگامی که از اعتقادات طرف مناظره، بهره‌گیری شود، وی قادر به انکار آنها نیست، بنابراین راهی جز تسلیم و تأیید در برابر اعتقادات خود ندارد و ملزم به قبول آن‌ هاست. حضرت ۶ در مواردی از این شیوه بهره گرفته و با استنادات مخالفین بر علیه خودشان، آنان را ملزم به تسلیم کرده‌اند.
    در مناظره با عبدالله مخزومی از سران قریش که گفت: هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم مگر اینکه برای ما از زمین مکه چشمه‌ای روان سازی، حضرت ۶ با بهر‌گیری از استنادات وی فرمود: مگر تو در طائف صاحب باغ و بستان نیستی؟ آیا پیش از این زمین‌های آنجا سخت و سنگلاخ نبوده و تو آن را اصلاح نمودی؟ و باغ و بستانش را درست کرده‌ای و چشمه‌های آب در روی زمینش جاری ساخته‌ای؟ گفت: آری. فرمود: آیا کسان دیگری مانند تو این اصلاحات را انجام نداده‌اند؟ گفت: آری. فرمود: آیا با این عمل تو و آنان، می‌توانید دعوی نبوت کنید؟ گفت: خیر. فرمود: پس اگر من نیز این اعمال را انجام دهم، بر رسالتم دلالت نمی‌کند.«قالَ۶: فکذلک لا یَصیرُ هذا حجَّهً لِمحمّدٍ لَوْ فَعَلَهُ علی نُبُوَّتِه.»[۴۱۹]
    همچنین به پیامبر ۶ گفتند: باید خانه‌ای از طلا داشته باشی! حضرت فرمود: مگر نشنیده‌ای که سلطان مصر خانه‌هایی پر از طلا دارد؟ گفت: آری. فرمود: آیا به خاطر این طلاها می‌تواند ادعای نبوت کند؟ گفت: نه. فرمود: همچنین داشتن خانه‌هایی از طلا برای من، موجب صدق ادعای نبوت نمی‌شود. «و امّا قَولُک یا عبدالله (أو یکونَ لک بیتٌ من زخرفٍ) و هو الذَّهبُ، أما بلغکَ أنَّ لعظیمِ مصر بیوتاً من زخرفٍ؟ قالَ: بَلَی. قال۶: أفصارَ بذلکَ نبیّاً؟ قال: لا. قال۶: فکذلک لا یوجبُ لِمحمّدٍ۶نُبُوَّهً لَوْ کان له بیوتٌ»[۴۲۰]
    در مناظره با دهریه که گفتند: همه موجودات، قدیم و ازلی هستند، حضرت با استناد به مقبولات آنها فرمود: آیا گردش شب و روز را نمی‌بینید که هر یک پشت سر دیگری در جریان است. گفتند:‌آری. فرمود: آیا گردش شب و روز از ازل بوده و تا ابد خواهد بود؟ گفتند: آری. فرمود: آیا ممکن است شب و روز در یک جا جمع شوند؟ گفتند: نه. فرمود: بنابراین شب و روز از هم جدایند، که وقتی زمان یکی گذشت، دیگری در پی آن جریان می‌یابد. گفتند: آری، همین‌طور است. فرمود: بنابراین؛ به حادث بودن آن‌چه از شب و روز سبقت می‌گیرد حکم نمودید، در حالی که آن را مشاهده نکرده‌اید. پس منکر قدرت خداوند نشوید. «فقال: قدْ حَکَمْتُمْ بحُدُوثِ ما تقَدَّمَ ممن لیلٍ و نهارِ لم تشاهدوُ هما، فلا تُنْکِروا للهِ قُدْرتَهُ.»[۴۲۱]
    در یک استدلال در مقابل ثنویه، که معتقدند، نور و ظلمت مدبر عالم می‌باشند، حضرت فرمود: آیا این همه رنگ‌های متنوع، سیاه، سفید، سرخ، زرد، سبز، کبود، را نمی‌بیند که هر کدام از آن‌ ها مخالف دیگری است، و دو نوع از آن‌ ها در یک مورد جمع نمی‌شوند، چنان که گرما و سرما مخالف یکدیگرند؟ گفتند: آری. فرمود: پس چرا به تعداد هر رنگ، به خالق قدیمی معتقد نشدید، تا فاعل هر یک از این اضداد باشد؟ دهریه در این هنگام ساکت شدند. «قالَ: فَهَلَّا أثْبتُّمْ بعدَد کلَّ لَوْن صانعاً قدیماً، لیکونَ فاعلُ کُلِّ ضِدٍّ مِنْ هذهِ الألوانِ غیر فاعلِ الضِّدِّ الآخَرِ؟ قال: فسَکَتوا.»[۴۲۲]
    استناد به دانسته‌ها و اعتقادات مخالفین،یکی از روش‌های مؤثر در غلبه بر خصم و تسلیم وی است، که حضرت ۶ در مواردی از این شیوه بهره جست.
    ۴- عدم سوء استفاده از جهل مخاطب:
    رسول اکرم ۶ در هیچ یک از مناظره‌های خود، از جهل طرف مناظره سوء استفاده نکرد، بلکه چون رسالت حضرت ۶ دعوت به علم، عقل و حق است و هدف ایشان، هدایت انسانها به سمت خداست، از حربه جهل جاهلان هرگز سود نجست و برعکس درصدد تغییر جهل آنان به علم و حقانیت بود. ایشان در مناظره با یهودیان بر این مطلب تأکید می‌کند و می‌فرماید: ای برادران یهود! البته دادخواهی اهل حق و باطل با هم یکسانند، ولی حجت‌ها و دلایل الهی میان آن دو را متمایز ساخته، و اهل باطل را رسوا و حقیقت حق‌گویان را آشکار می‌گرداند و محمد رسول خدا نه از جهل شما سود می‌جوید و نه بی‌حجت و دلیل، شما را به پذیرش خود مجبور می کند، بلکه حجت و دلیلی از طرف خدا برای شما ارائه می‌کند که قادر به دفع آن نبوده و تاب امتناع از تصدیق آن را نداشته باشید. «و رسولُ اللهِ محمَّدٌ لا یغْتَمُّ بجهلکمْ و لا یُکَلِّفُکُمُ التَّسلیم له بغیرِ حجهٍ، و لکنْ یقیمُ علیکم حجه اللهِ الّتی لا یمْکِنُکُم دفاعُها و لا تُطیقونَ الامتناعَ عنْ موجبها.»[۴۲۳]
    همچنین در مقابل خواسته‌های جاهلانه مشرکان که گفتند: اگر تو پیامبر هستی، از آسمان عذابی بر ما نازل کن: «او سقط السماء کما زعمت علینا کسفاً»[۴۲۴] رسول اکرم۶ فرمود: من برای رحمت مبعوث شده‌ام و سیره رسالت، ابتدا بر نابود کردن دشمنان استوار نیست، تا پیغمبر با استمداد از قدرت غیبی به حیات هر معترضی خاتمه دهد، اگرچه منکران عنود به هلاکت خواهند رسید. حضرت رسول اکرم ۶ به عبدالله ابن ابی امیه مخزومی فرمود: تو می‌خواهی پیامبر دشمنان را نابود کند، در حالی که فرستاده پروردگار جهانیان از تو نسبت به تو مهربان‌تر است و حجتهای خدا را بر تو اقامه می‌کند. «فَإنّما تریدُ بهذا منْ رسول الله۶أن یُهِلکک و رسولُ ربِّ العالیمنَ أرْحمِ من ذلک، لا یهلکُکَ و لکِنَّهُ یقیمُ علیکَ حُجَجَ الله.»[۴۲۵]
    پس عوام فریبی و سوء استفاده از جهل جاهلان، از سنت انبیاء علیهم السلام دور است. جاهلان گاهی گرفتار افراطند و گاهی گرفتار تفریط؛ آنان گاهی محال عقلی را پیشنهاد می‌کنند با این که محال عقلی با اعجاز محقق نمی‌شود، زیرا اگر محال عقلی با اعجاز ممکن شود، اصل رسالت ونبوت نیز آسیب می‌بیند، چون رسالت به عقل، و عقل به برهان متکی است و پیشنهاد اینان ابطال برهان را به همراه دارد. پس زیربنای استدلال انبیاء عقل است.
    آنها با معجزه، اساس عقل و براهین عقلی و بدیهیات عقلی را از بین نمی‌برند: «و رسول الله یرتفع ان یغتنم جهل الجاهلین و یحتج علیهم بها لا حجّه فیه»[۴۲۶]
    سوء استفاده از جهل جاهلان، تفکر فرعونی است: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ»[۴۲۷] اما انبیاء سفیهان و جاهلان را به علم و معرفت فرا می‌خوانند و کسی که از سفاهت و جهل مردم سوء استفاده کند، خود سفیه و جاهل است.[۴۲۸]
    محور احتجاجی آن حضرت، چه در استدلالهای ابتدایی و چه در استدلالهای ملل و نحل و کلامی، جز عقل و محکمات وحی الهی نبود. از این رو گرچه ممکن است مخاطب وی آن کشش فکری را نداشته باشد، که از مرحله وهم به مرحله عقل بار یابد و ممکن است مقدمات وهمی را زودتر از مقدمات عقلی بپذیرد، لیکن آن حضرت به مقدمات وهمی و متشابهات تمسک نکرده، از جهل او سوء استفاده نمی‌کند. چنانچه خود فرمود: «و رسول‌الله لایغتنم جهلکم و لا یکلفکم التسلیم له بغیر حجّه ولکن یقیم علیکم حجه‌الله التی لایمکنکم دفاعها و لا تطیقون الامتناع عن موجبها»[۴۲۹] رسول خدا هرگز از جهل و ضعف شما سوء استفاده نمی‌کند.[۴۳۰]
    ۵- بهره‌گیری از اعجاز یا تصرف در امور طبیعی:
    یکی از روش های مناظره حضرت رسول اکرم ۶ استفاده از معجزه یا تصرف در امور طبیعی است. انسان چون جسمانی است، کارهایش از حد طبیعت فراتر نمی رود، ولی روح چون مجرد است بر طبیعت مسلط بوده، می تواند در سایه ارتباط با خدای جهان که رب العالمین است، اموری را تغییر دهد؛ این گونه از تغییر امور را که معجزه و کرامت می نامند، جزو صراط مستقیم و سنت های الهی است و اگرچه نادر است ولی ممتنع الوجود نیست. انسان کامل می تواند به اذن خدا، در عالم طبیعت خرق عادت کند. انبیای الهی نوعاً قدرت تصرف در مخلوقات را داشتند.[۴۳۱] رسول خدا ۶جمادها را به نطق می‌آورد؛ چنانچه حضرت امیرالمؤمنین علی ۷ می‌فرماید: در بعضی نواحی که در خدمت رسول خدا ۶ بودم، به هر سنگ و درختی می‌رسیدیم، به رسول اکرم ۶ می‌گفتند: «السلام علیک یا رسول‌الله»[۴۳۲]
    رسول اکرم۶ در وقت مقتضی به هنگام مناظره و گفت و گو برای اقناع مخاطب، که تحت هیچ شرایطی منطق و استدلال را نمی پذیرفت، به هنگام ضرورت از این روش بهره می جست .
    در مناظره با ابوجهل از سران قریش حضرت ۶ فرمود: ای ابوجهل! به آسمان بنگر! ابوجهل چشم خود را به آسمان دوخت و ناگهان درب‌های گشوده را دید و آتش‌هایی به خط موازی به سمت آنان فرود می‌آمد، به طوری که حرارتش را حس کرده و ابوجهل و یارانش از ترس به خود لرزیدند. رسول خدا ۶ فرمود: نترسید، خداوند نمی‌خواهد شما را به این عذاب آسمانی هلاک کند، و تنها برای عبرت‌آموزی شما آن را ظاهر فرمود.[۴۳۳] «فقالَ رسولُ اللهِ۶: لا تُرَوِّعَنَّکُمْ فَإِنَّ اللهَ لا یُهْلِکُکُمْ بها و إنَّما اظْهَرَها عِبْرَه.»
    گروهی از مشرکین برای اثبات نبوت حضرت رسول اکرم ۶ از وی درخواست معجزه کردند، گروهی معجزه نوح، گروهی معجزه موسی، گروهی معجزه ابراهیم و گروهی معجزه عیسی را درخواست کردند، جبرئیل ۷ نازل شد و گفت: ای محمد! خداوند والا مرتبه به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: من تمام معجزاتی را که این قوم طلب کرده‌اند ظاهر می‌کنم، تا جای عذر و بهانه‌ای باقی نماند، اگرچه اینان- جز کسانی که حفظشان کردم- بر کفر و عناد خود باقی خواهند ماند.
    حضرت به گروهی که معجزه حضرت نوح۷ را طلب کرده بودند فرمود: به جانب کوه ابوقبیس بروید، و در دامنه کوه، معجزه او را خواهید دید و هنگام فرا رسیدن مرگ به این دو کودک «که ظاهراً امیرالمؤمنین علی ۷ و زید بن حارثه بودند»، متمسک شوید.
    به گروهی که طلب‌کنندگان معجزه حضرت ابراهیم ۷ بودند فرمود: به هر سمت از اطراف شهر که می‌خواهند، بروند، در همان جا معجزه ابراهیم۷ و آتش را خواهند دید. و هنگام اصابت بلا، زنی را در آسمان خواهند دید که قسمتی از روبندش را رها کرده، پس به آن چنگ زنند تا از مرگ نجات یافته و آتش از شما دور گردد.
    به گروهی که طلب کننده معجزه موسی ۷ بودند، فرمود: به کنار کعبه بروند، در آنجا معجزه موسی را خواهند دید، و عمویم حمزه آنان را نجات خواهد داد.
    و به ابوجهل فرمود: نزد من بمان که معجزه تو نزد من می‌باشد. سه گروه اول بعد از دیدن معجزات در حالی که ایمان آورده بودند، نزد رسول خدا بازگشتند و هر کدام مشاهداتش را بازگو کرد.[۴۳۴]
    در یکی از مناظره‌هایی که حضرت ۶ قصد کرد به جماعت یهود و نصاری محل جنگ بدر و اتفاقات آن را ۲۹ روز قبل از اتفاق افتادن جنگ به آنان نشان دهد، یهودیان گفتند: ای محمد! ما می‌خواهیم در خانه‌هایمان بمانیم و نیازی به دیدن آنچه ادعای محال می‌کنی نداریم. پیامبر۶فرمود: متحمل هیچ زحمتی نمی‌شوید، من یک قدم برمی‌دارم، و خداوند زمین را برای شما جمع نموده و در قدم دوم شما را به آنجا می‌رساند. آنان قدم اوّل را برداشته و پس از قدم دوم، ناگاه خود را در کنار چاه بدر دیدند و از این واقعه بسیار شگفت‌زده شدند. «فقالَ رسول الله۶:لا نصبَ لَکُمْ فی المسیر‍ِ الی هناکَ اخْطوا خُطْوَهً واحدهً، فإنَّ اللهَ یَطْوی الارضَ لکُم و یصِلُکُمْ فی الخُطْوَهِ الثَّانیهِ إلی هناک.»[۴۳۵]
    در مناظره با یهودیان حضرت ۶ فرمود: اگر محمد به انتخاب خودش برایتان معجزه‌ای می‌آورد، همانا به شک و تردید افتاده و می‌گفتید: این معجزه‌ای اتفاقی، ساختگی، شعبده و متداول است. ولی هنگامی که معجزه‌ای را مطابق خواست خودتان نشان دهم، جای طرح هیچ بهانه‌ای باقی نمی‌ماند. یهودیان گفتند: پس ما را به نزدیکی از کوه‌ها ببر و در تصدیق خود و تکذیب ما، آن را به شهادت دعوت نما، اگر زبان به تصدیق تو گشود که تو به حقی، ما ملزم به پیروی تو می‌باشیم، و اگر زبان به تکذیب تو گشود یا پاسخت را نداد، بدان که تو در ادعای خود دروغ‌گو و دشمن جان خود می‌باشی. آنان کنار ناهموارترین کوهی که دیده می‌شد رفته و گفتند: ای محمد! این کوه را به شهادت طلب! پیامبر به کوه خطاب فرمود: به حق مقام محمد و آل پاکش… از تو می‌خواهم به حقیقت امر محمد گواهی دهی، و همان‌گونه که خداوند نزد تو امانت نهاده؛ قساوت قلب یهودیان را تصدیق نمایی و انکارشان را بر رسالت محمد تکذیب نمایی.
    ناگهان کوه جنبید و آب از او فروان نمود و چنین ندا داد: ای محمد! گواهی می‌دهم که تو رسول پروردگار عالمیان، و سرور همه مخلوقاتی و شهادت می‌دهم که دل‌های این یهودیان، سخت‌تر از سنگ است که هیچ چیزی از آن خارج نمی‌شود. «فَتَحرَّک الجَبَلُ و تَزَلزلَ و فاضَ عنهُ الماءُ و نادی: یا محمَّدُ اشهَدُ أنَّکَ رسولُ ربِّ العالمینَ و سیِّدُالخلقِ اجمعین، و أشهدُ أنَّ قلوبَ هؤلاءِ الیهودِ کما وَصَفْتَ أقسی من الحجارَهِ، لا یَخْرُجُ منها خیْرٌ»[۴۳۶]
    حضرت۶ در مواقع ضرورت با تکیه بر وحی الهی و استفاده از معجزه، ادعاهای خود را اثبات می‌نمودند و از آنجایی که یکی از دلایل اثبات نبوت، ارائه معجزه است در مناظره‌هایی که نیاز به اثبات رسالت و نبوت حضرت بود، از این روش بهره می‌جستند، امیرالمؤمین علی۷فرمود: به خدا سوگند که او را به پیامبری مبعوث فرمود، هیچ معجزه‌ای برای پیامبران گذشته تا امروز نبوده است، مگر آن که نظیر همان و بالاتر از آن برای رسول خدا۶ ظاهر شده است.[۴۳۷] «فقالَ أمیرُالمؤمنینَ۷ : إی و الّذی بَعثَهُ بالحَقِّ نبیّاً، ما منْ آیهٍ کانتْ لأحدٍ منَ الأنبیاءِ منْ لدُنْ آدمَ ألی أن انتهی إلی محمَّدٍ۶، إلّا و قدْ کانَ لمُحَمَّدٍ مثلُها أوْ أفضلُ منها.»
    ۶- بهره‌گیری از تمثیل و تشبیه در مناظره‌ها:
    برای فهم و ادراک صحیح و درست مطالب، حضرت رسول۶بعضاً از شیوه ذکر تمثیل یا تشبیه استفاده می‌نمود.
    مثالهای ساده و قابل فهم که درک آن ملموس و محسوس است، مطلب را روشن می‌سازد و بعد از آن می‌توان استدلال عقلی یا کلامی به کار برد، که در تعمیق و فهم موضوع بسیار راه‌گشاست.
    حضرت۶در مناظره با بت‌پرستان مثال ساده و قابل فهمی زدند، فرمودند: اگر کسی شما را در روز معیّنی به خانه‌اش دعوت کند، آیا حق دارید بدون اجازه او در روز دیگری به خانه‌اش بروید؟ یا بدون اجازه به خانه دیگر او بروید؟ یا اگر کسی به شما لباس، یا بنده، یا مرکبی عطا کند، می‌توانید بگیرید؟ گفتند: آری. فرمود: آیا می‌توانید لباس، بنده، یا مرکب دیگر او را تصرف کنید؟ گفتند: خیر، زیرا در مورد دوم، مانند مورد اول مجاز به تصرف نیستیم. حضرت بعد از ذکر این تمثیل، نکته اصلی خود را ذکر کردند، فرمود: به من بگویید، آیا خداوند در تصرف امورش مقدم بر دیگران است یا بندگانش؟ گفتند: بلکه خداوند مقدم و اولی است، که بی‌اجازه در امورش تصرف نکنیم. فرمود: پس چرا چنین می‌کنید؟ چه زمانی شما را به سجده این صورت‌ها امر نمود؟!
    «قالَ۶: فَأخْبِرونی اللهُ أوْلی بِأن لا یُتَقَدَّمَ عَلَی مِلْکِهِ بِغیرِ أمْرِهِ أوْ بَعْضُ الْمَملوکینَ؟ قالوا: بَلِ اللهُ أوْلی بِأنْ لا تُتَصَرَّفَ فی ملْکِهِ بِغیَرِ إذْنِهِ. قالَ ۶: فَلِمَ فَعلتُمْ و متُی أمَرَکُمْ بالسُّجودِ أنْ تَسْجُدُوا لهذهِ الصُّور؟»[۴۳۸]
    حضرت در مناظره با عبدالله مخزومی از سران قریش، با ذکر یک تشبیه فرمود: ای عبدالله! آیا تاکنون طبیبی دیده‌ای که داروی بیمارش را مطابق دلخواه او تجویز کند؟! بلکه طبیب تنها به صلاحدید خود دارو را برای بیمارش تجویز می کند، چه او را خوش آید، یا مکروه دارد. شما مانند بیمارانید، و خداوند طبیب شماست. اگر به نسخه‌اش عمل کنید شما را شفا بخشد، و اگر از تجویزش نافرمانی کنید بیمار شوید.[۴۳۹]«فَأنتُمُ المَرضی و اللهُ طَبیبُکُم، فإنِ انْقَدْتُم لِدَوائِهِ شَفَاکُمْ و إنْ تَمَرَّدْتُمْ علیه أسْقَمَکُم»
    همچنین فرمود: ای عبدالله! اگر نمایندگانت که در باغ و زمین و ملک تو کار می‌کنند، از دستورات تو سرپیچی کنند، آیا چنین اجازه‌ای دارند، آیا چنین حقی به ایشان می‌دهی؟ گفت: نه. حضرت فرمود: پس چگونه درخواستی را که بر کارگران و مباشرانت جایز نمی‌دانی، بر رسول پروردگار عالمیان روا می‌داری؟ چگونه از رسول پروردگار عالمیان انتظار داری با امر و نهی بر مولای خود عیب‌جویی کند، حال آنکه خود چنین رفتاری را از نماینده‌ات نمی‌پسندی. ای عبدالله! این حجت و دلیل قانع‌کننده‌ای است که پاسخ تمام درخواست‌های تو را باطل می‌سازد.[۴۴۰]«و کیفَ ارَدْتَ مِن رسولِ ربِّ العالمینَ أَن یستَذِمَّ الی ربِّه بأنْ یأمُرَ علیهِ و ینهی؟ و أنتَ لا تُسَوِّغُ مثلَ هذا علی رسولِکَ الی أکَرَتِکَ و قُوّامِک، هذه حجَّهٌ قاطعهٌ لإبطالِ جمیعِ ما ذَکرْتَهُ فی کلِّ ما اقْتَرَحْتَهُ یا عبدَاللهِ.»
    حضرت۶در مناظره با یهودیان پیرامون تغییر قبله به یک تمثیل استناد کردند و فرمودند: تغییر فصل‌ها، آمد و شد تابستان و زمستان نیز همین‌طور است. و برای این تغییر و دگرگونی برای خداوند بدایی حاصل نشده است، و همچنین در تغییر قبله نیز بدایی صورت نگرفته است. فرمود: مگر خداوند در زمستان شما را برای دوری وحفظ از سرما ملزم به پوشیدن لباس ضخیم نکرده است؟ و در فصل تابستان به پیشگیری از گرما امر فرمود، آیا امر به حکمی در یک فصل و امر به خلاف آن در فصل دیگر، برای او بدایی رخ داده است؟ گفتند: نه.[۴۴۱]
    «ثمَّ قالَ۶: ألَیْس قد ألزَمَکُم فی الشِّتاء أن تحترِزوا منَ البَرْد بالثِّیابِ الغلیظَهَ، و ألزمکُم فی الصَّیفِ أن تحترزوا من الحرِّ، أ فَبدالَهُ فی الصَّیفَ حینَ إمرکُمْ بخلافِ ما کانَ أمَرَکم بهِ فی الشِّتاءِ؟ قالوا: لا.»
    در مناظره با عبدالله بن صوریا یهودی که بر علیه جبرئیل صحبت کرد، حضرت باز هم از یک تشبیه استفاده کرده، فرمودند: آیا اجبار پدر و مادر به فرزند خود، در استفاده از داروی تلخی که به صلاح اوست، باعث می‌شود که فرزندان آن دو را دشمنان خود بدانند؟! نه هرگز، بلکه شما به حقیقت امر خداوند جاهلید و از حکمت او غافلید. شهادت می‌دهم که جبرئیل و میکائیل عامل به امر خدا، و مطیع فرمان اویند.[۴۴۲]«و لکنَّکمْ باللهِ جاهِلونَ و عن حکمِهِ غافلونَ. أشهدُ أنَّ جبْرئیلَ و میکائیلَ بأمراللهِ عاملانِ و له مطیعانِ»
    در مناظره با ناصبیان که مخالف با امیرالمؤمنین علی۷بودند نیز از تشبیه بهره برده فرمودند: فرشتگان آسمان به زیارت علی بن ابیطالب مشتاقند، چنان که مادر به دیدن فرزند صالح خود علاقه‌مند است.[۴۴۳]
    «أنَّ ملائکَهَ السَّماواتِ و الحُجُب لیَشتاقونُ الی رؤیه علی بن ابی طالب۷ کما تشتاقُ الوالدهُ الشَّفیقهُ الی ولدها»
    در مناظره یهودی با حضرت رسول اکرم ۶ که از حضرت پرسید: چرا کعبه ۴ دیوار دارد؟ حضرت رسول۶فرمود: چون کلمات اساسی چهارتاست، کعبه هم چهار دیوار دارد، و آن کلمات، تسبیحات اربعه است. «سبحان‌الله و الحمدلله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» از باب تشبیه معقول به محسوس و یا تمثیل معقول به صورت محسوس، کعبه از آن رو دارای چهارپایه و دیوار است که کلماتی که بنای اسلام بر آن‌ هاست، چهار اصل می‌باشد.[۴۴۴]

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:39:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      طنز درآثار ادبی قرن هشتم هجری با محوریت عبید زاکانی و حافظ شیرازی- قسمت ۹ ...

    فرق اساسی منظومۀ موش و گربه با فال­نامه­ها و کنزاللطائف شهرت فوق­العاده آن است. علاوه بر این موش و گربه را بسیار آسان­تر می­توان به عبید نسبت داد از آن روی که پیام مردمی و اجتماعی که در آن نهفته است و طنز گزنده­ای که در آن وجود دارد می ­تواند آن را در ردیف آثار مسلم­الصدور عبید زاکانی قرار دهد در صورتی که چهار اثر دیگر منسوب بدو از این مزایا خالی و از این صفات عاری است (محجوب، ۱۳۷۴: ۵۰۹ ـ ۵۰۲).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۴ـ ۲ـ زندگی­نامۀ حافظ شیرازی
    شمس­الدین محمد بزرگ­ترین غزل سرای زبان فارسی و یکی از بزرگ­ترین شاعران جهان متخلص به حافظ که پس از مرگ به خواجه شیراز و لسان­الغیب شهرت یافت.تاریخ ولادت حافظ معلوم نیست ولی چون در اشعارش غالباً به پیری خود اشاره کرده است اگر این دوران را با توجه به تاریخ وفاتش به تقریب هفتاد سالگی او بدانیم وی باید در حدود سال­های(۷۲۰ ـ ۷۲۵) به دنیا آمده باشد. عبدالنبی فخرالزمانی مؤلف«تذکره میخانه» وفات خواجه را در شصت و پنج سالگی او دانسته و به این حساب ولادت او در(۷۲۷) بوده است(فخرالزمانی، ۱۳۶۷: ۹۰).
    نام پدر حافظ بهاءالدین و اصالتاً از مردم اصفهان بوده و به تجارت اشتغال داشته و جدّ او در زمان اتابکان فارس به شیراز آمده و ساکن آن شهر شده است. مادرش از کازرون بوده و در شیراز سکونت داشته است. پس از وفات پدر محمد با مادر و برادر خود زندگی می­کرده و روزگار کودکی را به سختی گذرانده است. وی در کودکی در دکان خمیرگیری کار می­کرد و در اوفات فراغت به مکتب­خانه­ای که نزدیک دکان بود می­رفته و خواندن، نوشتن و مقدمات علوم را در آنجا می­آموخت و از همان روزگار در شعر طبع آزمایی می­نمود، ولی نکته شایسته توجه در این­باره آن است که وی حافظ قرآن بوده و تخلص او نیز حاکی از همین حقیقت است. این بخش از عمر او بیش­تر صرف قرائت قرآن و تحصیل مقدمات علوم می­شده است تا کسب ضروریات زندگی(فخرالزمانی، ۱۳۶۷: ۸۵).
    حافظ خود بارها در سرودهای خود از اشتغال به کسب علوم و تحصیل معارف دینی، از قیل وقال بحث، طاق و رواق مدرسه، علم و فضلی که در چهار سال گرد آورده سخن گفته. رتبت دانشش که به افلاک رسیده و قرآنی که با چهارده روایت در سینه دارد یاد کرده است. در مقدمه قدیم دیوان نیز آمده است که وی به سبب تحصیل و مطالعه مداوم فرصت نداشت اشعار خود را در یک جا ثبت و مدون سازد. «الکشّاف عن حقیقه التنزیل» اثر زمخشری و «مفتاح العلوم» سکاکی هر دو از کتاب­های مهم و معتبر آن روزگار بودند که حافظ در بحث و نظر آنها اشتغال داشته است و معلوم می­ شود که حافظ در تمامی علوم شرعی، رسمی و عرفی آن دوران از تفسیر، کلام،منطق و حکمت تا نحو معانی و بیان شعر و ادب دارای تحصیلات کامل و صاحب نظر بوده است و چنان که از اشارات خود او برمی ­آید هر صبح مجلس درس قرآن داشته است(غنی و قزوینی، ۱۳۲۰: ۱۸۳ ـ ۱۶۴).
    در بعضی نسخه­های کهن­تر مقدمه قدیم آمده است که حافظ به سبب اشتغالاتی از قبیل ملازمت شغل تعلیم سلطان به گردآوری اشعار خود نپرداخت و از این عبارت معلوم می­ شود که وی در دربار شاهی نیز عهده­دار تعلیم و تدریس بوده است(خانلری، ۱۳۳۷: ۱۱۴۶ ـ ۱۱۴۵).
    در غزلیات خود نیز از شاهان و وزیرانی به نیکی یاد کرده است از جمله شاه شجاع، نصره­الدین یحیی بن مظفر، شاه منصور نوادۀ امیر مبارزالدین وزیر امیر مبارزالدین، قوام­الدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع و جلال­الدین تورانشاه وزیر دیگر شاه شجاع و چند قصیده در مدح شاه شیخ ابواسحاق اینجو پرداخته است. با آنکه حافظ به شیراز دلبستگی تمام داشت و دوری از یار و دیار برای او دشوار بود و با آنکه به عمر خویش از وطن سفر نکرده بود ظاهراً دو بار از شیراز بیرون رفته یک بار عزم سفر هند و دیگر به یزد به قصد پیوستن به دستگاه شاه یحیی و ظاهراً به سبب آزردگی از شیرازیان یا شاید از شاه شجاع که تاریخ دقیق آن معلوم نیست که ظاهراً در اواخر عمر او بوده زیرا در غزل شکوه­آمیزی که در این احوال سروده به پیری خود اشاره کرده است به شیراز برمی­گردد(حافظ، ۱۳۲۰: ۱۸۹ ـ ۷۰).
    در اشعار حافظ اشارات و کتاباتی هست که بی شک ناظر به امیر تیمور و آثار، نتایج اعمال و لشکر کشی­های اوست. پریشانی­ها و نابسامانی­های فارس بعد از مرگ شاه شجاع و دوران سلطنت سلطان زین­العابدین و هرج و مرج، ظلم و فسادی که از منازعات و کشمکش­های فرمانروایان محلی به همه جا کشیده شده بود و مردم را آرزومند ظهور مردی توانا و سلطانی مقتدر کرده بود تا بتواند در آن نواحی صلح وآشتی برقرار کند. این احوال دردناک در شعر حافظ و پیش از او در کسانی چون عبید زاکانی به روشنی بازتاب یافته است. حافظ در این آرزو بود که فریادرسی رسد و دردها را درمان کند و عوامل ظلم و فساد و تباهی اخلاقی، دینی و اجتماعی را از ریشه برکند. ظاهراً چندی او نیز مانند دیگران چشم به فتوحات امیر تیمور دوخته و خاطر بدان ترک سمرقندی داده بود، اما حافظ که چندی بعد رفتار هولناک ترک سمرقندی را از نزدیک دید و پس از رفتن او نیز شاهد خون ریزی­ها و کینه توزی­های امیران و سلطانان آن زمان بود با آمدن شاه منصور(نوادۀ امیر مبارزالدین و داماد شاه شجاع) بار دیگر روزنه امیدی یافت. شاه منصور مردی کارآزموده و شجاع و با تدبیر بود و حافظ او را کسی می­پنداشت که می ­تواند نظم و سامان را به فارس بازگرداند(حافظ، ۱۳۲۰: ۱۶۵ ـ ۱۶۳).
    آنچه امروز از حافظ در دست است دیوان اوست که مجموعه ­ای است از اشعار او شامل غزلیات، قصاید، مثنوی­ها، قطعات و رباعیات که محمد گلندام اشعار پراکنده او را مدون ساخت. از نسخه­های قدیمی موجود دیوان چنین بر می ­آید که در سال­های بعد از وفات حافظ چند کس به جمع آوری غزلیات او پرداخته­اند و ظاهراً تا اوایل سده دهم این کار ادامه داشته است(حافظ، ۱۳۳۷: ۱۱۴۹ ـ ۱۱۴۵).
    بعضی از قصاید خواجه از لحاظ ساختار کلی با غزل چندان تفاوتی ندارند و از همین رو در بعضی نسخه­های دیوان در شمار غزلیات درج شده ­اند. غزل­های حافظ تاریخ ندارد تا آنها را در مسیر زمان دنبال هم بگذاریم، اما پختگی کلام به ما می­گوید که هر چه ذخایر ذهن و زبان او بیش­تر و شعرش پرمایه می­ شود، گلۀ او از اوضاع زمانه و از ناراستی و ریا فزونی می­گیرد(حافظ، ۱۳۳۷: ۱۲۶ ـ ۱۲۵).
    در اغلب نسخه­های قدیمی مثنوی دیوان حافظ به «ساقی­نامه» معروف است. بخشی از ساقی­نامه خطاب به مغنّی است که«مغنّی­نامه» نیز می­نامند. بخش دیگری از دیوان حافظ قطعات کوتاهی است که در موارد مختلف و به مناسبت­هایی از قبیل درگذشت شخصی یا رویداد واقعه­ای، ثبت تاریخی، بیان احوال خود یا ایراد نکته­ای عبرت­انگیز سروده است و با آنکه از لحاظ هنری شاعری ارزش و اهمیتی ندارند از لحاظ تاریخی و آگهی­هایی که دربردارند شایسته توجه­اند. آخرین بخشی که معمولاً در نسخه­های جدیدتر دیوان دیده می­ شود رباعیات منسوب به حافظ است و غالباً مضامین تکراری و تقلیدی دارند و با شیوه فکر و بیان حافظ چندان سازگار نیست(ریاحی، ۱۳۶۸: ۳۹۶ ـ ۳۷۷).
    اثر دیگر که به احتمال بسیار به حافظ تعلق دارد و یکی از جنبه­ های مهم زندگانی او را روشن می­سازد کتابت نسخه­ای از سه مثنوی شیرین و خسرو، آئینه اسکندری و هشت بهشت امیر خسرو دهلوی است. این سه نسخه در(۷۵۶ ه) به خط محمد بن محمدالملقب به شمس حافظ شیرازی کتابت شده ­اند و هر سه بخش­هایی از خمسه امیر خسرو دهلوی­اند که در کتابخانه تاشکند نگهداری می­شوند(مجتبائی، ۱۳۸۶: ۲۵).
    ۴ـ ۲ـ ۱ـ ذهن و اندیشۀ حافظ
    حافظ با آنکه در تمامی عمر خود هم با دربار سلاطین، درباریان و دیوانیان سر و کار داشت هم با اهل علم ودرس معاشر ومصاحب بود و هم خانقاهیان زمان خود و راه وسم آنان را خوب می­شناخت؛ در زمره هیچ یک از این گروه­ها که در اوضاع و احوال اجتماعی آن روزگار صاحب قدرت، مقام و اهمیت بودند قرار نگرفت. وی اعمال و رفتار هر سه گروه را نکوهش می­کرد و اغراض و اهدافشان را پست و حقیر می­شمرد. دیوان او پر است از کنایه­های تلخ و تند به زاهدان، فقیهان، صوفیان فریبکار و متظاهر به صلاح؛ حتی سلطان مقتدری چون امیر مبارزالدین را که به دین داری و تشرع سخت تظاهر می­کرده و بعضی دیگر از احکام و امیران را از این گونه کنایه­های اعتراض­آمیز بی نصیب نمی­گذارد. حافظ طبعی بلند داشت و در عین نیاز و تنگدستی آبروی فقر و قتاعت را همیشه حفظ می­کرد. در عین خلوت گزینی و سکون و آرامش ظاهری، روحی پر آشوب و سرکش داشت. تلاطم­های روحی و تموّجات عاطفی او میان قطب­های متعارض جبر و اختیار، رد و قبول، یقین و حیرت، صبر و خروش، تلوین و تمکین، و نیاز و استغنا در نوسان بود. نفرت و بیزاری او از زرق وسالوس، دروغ، فریب و تظاهر به دین داری و صلاح به اندازه­ای بود که رندی و قلّاشی و قلندری را ارج می­نهاد و خود را به رندی و خراباتی­گری منسوب می­کرد؛ زیرا در خرابات و برای خراباتیان محل و موردی برای ریاکاری و تظاهر به صلاح و پارسایی نیست و از این روی نور صدق و حقیقت را در آنجا می­توان دید؛ البته این دیدگاه کسی بود که حافظ قرآن بود و آن را با چهارده روایت از بر می­خواند و هر چه داشت همه از دولت قرآن و گریه سحری و دعای نیم شبی بود(حافظ، ۱۳۲۰: ۶۶ ـ ۶۴).
    حافظ هیچ گناهی را سنگین­تر و بزرگ­تر از ریاکاری، مردم فریبی و خودپرستی نمی­دانست. هم شریعت مداران دروغین را به باد طعن و ملامت می­گرفت و هم به طریقت داران بی حقیقت بی باکانه می­تاخت. این ویژیگی­هاست که او را از راه و روش عالمان، زاهدان زمان، خانقاهیان و دستاربندان دور می­ کند و به اهل ملالت که از دیر باز در برابر اخلاق و اعمال تقلیدی تهی از معنا و معنویت به اعتراض برخاسته بودند نزدیک می­سازد و از این روست که از مدرسه و خانقاه روی گردان است و گدای خانقاه را به دیرمغان می­خواند و خود را مرید پیرمغان، پیر گلرنگ و جام­می می­شمارد و بی آنکه در زندگی علما از را و رسم قلندران پیروی کند شیوه قلندری و خراباتی­گری را می­ستاید. حافظ گر چه در غزل­های خود غالباً پیروی از پیر و راهنما را شرط اساسی سلوک می­داند، اما مراد، پیر و راهنما او در طریقت عشق است، زیرا وصول به کمال تنها از این طریق ممکن است. به عقیده او عشق موهبتی ازلی است که پیش از خلقت عالم و آدم سرمایه و انگیزه خلقت عالم و آدم شد و همگی طفیل وجود عشق­اند. در فکر و شعر حافظ عشق و همه ملازمات و متعلقات آن چون جمال و جمال پرستی، شاهد و نظربازی… و تمامی اجزا و جلوه­های گوناگون این گونه امور جایگاه خاص یافته­اند و در طیفی بسیار گسترده از زمینی­ترین تا آسمانی­ترین اشکال سراسر دیوان او را فرا گرفته­اند. به سبب این ویژگی­هاست که هر کس از هر مقام و طبقه و مشربی که باشد بخشی از حیاط روحی و نفسانی خود را در سرودهای حافظ باز می­شناسد و دردها، شادی­ها، بیم­ها و امیدهای خویش را در آنها می­بیند(مجتبائی، ۱۳۶۸: ۱۴۶ ـ ۱۴۴).
    از ویژگی­های دیگر کلام حافظ استواری، پیراستگی و بی عیبی(لا اقل کم عیبی) آن است. وی در انتخاب بهترین لفظ و بهترین ترکیب و تعبیر برای معنا و مضمونی که در نظر دارد در میان شاعران زبان پارسی یگانه است و این کیفیت وقتی به روشنی آشکار می­ شود که اقتباسات او را از سرایندگان دیگر را به صورت اصلی آن بسنجیم. همیشه در این گونه اقتباسات کلام حافظ به مراتب بلیغ­تر، پاکیزه­تر و زیباتر است و چنان است که گویی وی از روی قصد به اخذ و نقل از آثار شاعران دیگر پرداخته است تا قدرت و برتری هنر و ذوق خود را نمایان سازد(حافظ، ۱۳۲۰: ۷۲ ـ ۷۱).
    فصل پنجم بررسی طنز در آثار عبید زاکانی و دیوان حافظ شیرازی
    ۵ـ ۱ـ عبید زاکانی نابغۀ هزل و طنز در سدۀ هشتم هجری
    چنانکه از مطالعۀ آثار منظوم و منثور و اشارات تاریخی دیگر برمی ­آید در عصر این شاعرمنش زبردست اخلاق مردم بر اثر استیلای قوم تاتار و استبداد و جور شحنگان ایشان و ستم پیشگی عمال دیوانی، هرج و مرج، قتل و غارت­های اواخر دورۀ ایلخانان به منتهای درجۀ پستی رسیده بود و غالب فضایل و اصول مسلمۀ اخلاقی به تعبیر عبید جزء«مذهب منسوخ» شده و در مقابل رذایل و صفاتی که آن منشی ماهر مجموع آنها را«مذهب مختار» نامیده است؛ جای فضایل قدیم را گرفته بود. عبید از مشاهدۀ این احوال متأثر شده و به مطایبه و هزل؛ از یک طرف بدی و خرابی آن اوضاع را با لطف تمام تقریر کرده و از طرفی دیگر آنچه را که عقیدۀ خود بوده و به لحن جدی نمی­توانسته است بگوید در لباس هزل به معرض جلوه در آورده و خداوندان هوش را بر آن اسرار واقف ساخته است(آشتیانی، «بی تا»: ۵۵۰ ـ۵۱).
    عبید برای تشریع خرابی زمانه و فساد مردم به زبان طنز و انتقاد از اوضاع اخلاقی و اجتماعی آن عصر به طریق مطایبه و برای بیان حالت اضطرابی که کشیده شدن قلم نسخ بر کمالات و معنویات در روان وارسته و حساسّش ایجاد کرده بود و همچنین برای نشان دادن بی وزنی و کم ثباتی آیین حکما و مذهب صلحای قدیم منظومۀ معروف به موش و گربه را می­سراید. عبید در آغاز این داستان به طور کنایه به ما می­فهماند که منظومۀ موش و گربه تنها شامل داستان حیوانات نیست بلکه می­توان آن را در واقع مانند درامی دانست که نقل بعضی از وقایع زندگانی بشری و تعبیر حکمت فلسفی مخصوص در آن ممزوج است.همایی معتقد است مطلع باید بسیار مطبوع باشد تا در روح شنونده رغبت بیافریند که به این صفت«حسن مطلع» یا«حسن ابتدا» می­گویند(همایی، ۱۳۸۶: ۹۶).
    عبید در مطلع قصیده«موش و گربه» از مخاطب می­خواهد با خردمندی این چکامه را بخواند تا به خوانشی صحیح از آن دست یابد:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    ای خردمند عاقل و دانا قصه موش و گربه بر خوانا
    (زاکانی، ۱۳۷۹: ۳۳۰)

    عبید زاکانی حتی دو بیت را هم در ابتدا به عنوان پیش درآمدی بر اهمیت این قصه در حکم مطلعی جداگانه آورده است که جزء داستان نیست و می­گوید:

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    اگر داری تو عقل و دانش و هوش بیا بشنو حدیث گربه و موش
    بخــوانـــم از برایـت داستانــی که در معنـای آن حیران بمانی
    (زاکانی،۱۳۷۹: ۳۳۰)

    داستانی که رفتار گربه در آن«قهرمان این منظومه» خوی و منش یک امیر ترک که علم طغیان بر افراشته یا یک حکم فرمای ستیزه جو و خشن مغول را در نظر مجسم می­ کند ولی آنچه بیش­تر به نظر می­رسد و از قراین برمی ­آید و حوادث تاریخی آن را اثبات می­ کند تصویر گربه شباهت تامی به شمایل امیر مبارالدین محمد مؤسس سلسلۀ مظفریان دارد. مردی بی­رحم، خشن، وحشی، ستمگر و محیل. فردی که حیات آدمی در نظر وی پشیزی ارزش نداشت کسی که با نهایت بی رحمی با دشمنان و رقیبان خود رفتار می­کرد. قرائت قرآن مجید با صدای بلند برای فریب دادن مردم یکی از عادات و رسوم وی شده بود. گاهی اتفاق می­افتاد زندانی یا مجرمی را پهلوی خود می­نشاند و شمشیر خود را از غلاف درآورده و مقصّر را بلا درنگ می­کشت و دوباره مشغول تلاوت می­شد و مانند بچه­ها زار زار می­گریست… بنابراین داستان موش و گربه در حقیقت یک نوع نوشته هجایی است که شاعر زبردست عبید زاکانی علیه امیر مبارزالدین محمد به رشتۀ تحریر در آورده و در آن مؤسس سلسلۀ مظفریان را مسخره و ریشخند می­ کند (براون، ۱۳۵۱: ۳۲۳ ـ ۳۰۰).
    ۵ـ ۱ـ ۱ـ عناصر طنز در موش و گربه
    نخستین عنصر طنزپردازی در قصیده موش و گربه قافیۀ ابیات این قصیده است. قافیه به الف و نون ختم می­ شود؛ به اضافۀ الف اشباعی که شاعر به پایان تمام کلمات قافیه اضافه کرده است. شاعر حتی به آخر کلمات قافیه­ای که به الف و نون ختم نمی­شوند نیز الف و نون اضافه کرده است از قبیل مکرانا، ملانا، خرمانا، زیادانا… و این بی گمان فضای شعر را به فضایی شادی بخش و غریب تبدیل می­ کند همان فضایی که طنز به آن نیاز دارد. عنصر دیگر طنز کاربرد استعاری دو کلمۀ موش و گربه برای«مردم» و«امیر مبارزالدین» است. این دو واژه کاملاً در برابر یکدیگر قرار می­گیرند: یکی مسلط و قدرتمند و دیگری زبون و مغلوب. این در حالی است که درنده بودن ذاتی گربه قابل اصلاح نیست. دیگر عنصر طنزپردازی تشبیه گربه به اژدهاست که بیان­گر اوج درنده خویی آن است و سپس کاربرد صفات انسانی برای گربه و موش که مستعار بودن آنها را نمایان­تر می­سازد. مثل: بدسگالی، عربده جویی، قوس ابرویی، تیر مژگانی، عزبان را عروس جامعۀ خواب بودن و کدخدا را به خانه مهمان بودن برای گربه و پس از آن تشبیه کردن موش زبون خود را به رستم دستان! آن جا که مست از باده می­گوید:

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    پسر زال رستم دستان یادگاری منم به دورانا
    (زاکانی، ۱۳۷۹: ۳۳۰)

    دیگر عنصر طنز انجام افعال ضدّ و نقیض توسط گربه و به قول معروف خدا و خرما را با هم خواستن وی است. او آگاهانه به خواست نفس خود عمل می­ کند و آن­گاه بلافاصله ریاکارانه به سوی مسجد می­رود:

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق محفو

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:38:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم