کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی انزوای اجتماعی دختران مجرد- قسمت ۲
  • نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره : بررسی ارتباط بین خطای پیش بینی سود هر سهم و بازده ...
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره بررسی تاثیر بازاریابی رابطه مند در رضایت مشتریان نمایندگی های بیمه ...
  • شناسایی و تبیین کدهای بومی اخلاقی برای مدیران بیمارستانی- قسمت ۴
  • بررسی اثرنانوذرات بر فرآیند خودترمیمی خاک های رسی- قسمت ۵
  • نقش میزان توجه به اقدامات مدیریت منابع انسانی در ارتقاء عملکرد تعاونیهای تولید کشاورزی استان گیلان- قسمت ۲
  • تاثیر هوش معنوی و باورهای غیرمنطقی بر توان مقابله با استرس (مورد مطالعه اداره گاز ناحیه کاشان)- قسمت ۱۱
  • تاثیر مدیریت هزینه بر عملکرد مالی شرکت- قسمت 24
  • طراحی الگوی راهبردی ارزیابی عملکرد یگان های ناجا- قسمت ۷
  • طرح های پژوهشی انجام شده درباره رژیم حقوقی حاکم بر مجوزهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ...
  • اثربخشی آموزش مهارت¬های زندگی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی در خانم¬های خانه دار و شاغل- قسمت ۲
  • پایان نامه های کارشناسی ارشد درباره :ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • تاثیر مدیریت استعداد بر جانشین پروری و شایسته سالاری در بین کارکنان سازمان آموزش فنی و حرفه ای مرکز استان مازندران
  • ضمان زوجین ناشی از نقض حقوق یکدیگر از منظر فقه وحقوق- قسمت ۶- قسمت 2
  • تأثیر خدمات برون سپاری بر عملکرد سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی- قسمت ۳
  • بررسی عملکرد حافظه¬ی بینایی در بین گروهی از جمعیت شهری و روستایی۹۲- قسمت ۵
  • دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با بررسی انگیزه های مهاجرت روستائیان به شهر و علل ماندگاری انها ...
  • ساختار سرمایه و رابطه آن با عملکرد شرکت- قسمت ۹
  • پیش بینی خلاقیت و اضطراب تحصیلی براساس میزان استفاده از بازی های رایانه ای در دانش آموزان دختر اول متوسطه شهر بناب- قسمت ۶
  • اثر قیمتی معاملات بلوک در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۶- قسمت 2
  • بررسی تاثیر زئولیت و قارچ میکوریزای آرباسکولار در سطوح مختلف کود فسفر بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت- قسمت 9
  • حقوق و اخلاق از دیدگاه امیل دورکیم و تحلیل آن- قسمت 9
  • دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع اثرات پوشش های خوراکی و اسانس های گیاهی در نگهداری ...
  • ارائه مدلی برای اندازه گیری میزان چابکی در شرکت های نرم افزاری بر اساس اصول چابک- قسمت ۲
  • بررسی حقوقی حمایت از علامت تجاری درحقوق ایران ، آمریکا وکنوانسیون های بین المللی- قسمت ۶
  • اثر سطوح مختلف آبشویی با پساب بر بیلان املاح خاک- قسمت ۹
  • بررسی تطبیقی نظریه تکثرگرایی سروش و وحدت متعالی ادیان نصر- قسمت ۸
  • پژوهش های پیشین با موضوع تعیین تأثیر انگیزش بر توانمندسازی کارکنان- فایل ۲۴
  • تأمین ‌های پشتیبان دعوا و دفاع در حقوق ایران و فرانسه- قسمت 19
  • دانلود مطالب پژوهشی در مورد بررسی زمینه های سیاست جنایی تقنینی ایران در قبال افساد فی الارض- فایل ...
  • بررسی تأثیر آموزش مقررات راهنمایی و رانندگی برکارآیی همیاران پلیس مطالعه موردی ...
  • معناشناسی واژگان قرآن در روایات اهل بیت- قسمت ۱۳
  • بررسی اعداد مقدس در آثار عرفانی سبک عراقی- قسمت ۲




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی آزمایشگاهی خواص مکانیکی بتن خود تراکم حاوی ضایعات لاستیک تحت درجه حرارت های بالا- قسمت ۹ ...

    روندی که منجر به ترک خوردگی می شود عموماً شبیه به تورم می باشد. انبساط حرارتی و هیدراتاسیون بتن در اثر حرارت دادن ممکن است منجر به تشکیل ترک در بتن همراه با تورم انبساطی شود. این شکاف ها ممکن است مسیرهایی برای حرارت مستقیم میلگردهای بتن ایجاد کند که احتمالاً تنش های گرمایی بیشتر و ترک های بیشتری ایجاد می کند.
    بر طبق نتایج تحقیقاتی که ژئورگالی[۱۵] [۸۱] و همکارش برروی بتن حرارت دیده انجام دادند ، متوجه شدند که عمق نفوذ مرتبط با دمای حرارت است و عموما ترکها به صورت نسبتا عمیق در بتن گسترش می یابند و صدمه اصلی در نزدیکی سطوح که حرارت اصلی محدود شده است.
    اهمیت شرایط تنش در بتن قابل توجه است. به گونه ای که بارهای فشاری ناشی از انبساط گرمایی در متراکم کردن مواد و توقف تشکیل ترک ها بسیار مفید هستند [۷۷ و ۸۱].
    ۲-۶خواص مکانیکی و ظاهری بتن‌های حرارت دیده
    ۲-۶-۱ مقاومت فشاری
    گزارش های بسیاری از آزمایش های انجام گرفته بر روی مقاومت فشاری نمونه های حرارت د یده ارائه شده است. در تحقیقی که رمضانیانپور و همکارانش [۸۵] بر مقاومت فشاری پس ماند برای دو مخلوط بتن خودتراکم معمولی و بتن خود تراکم حاوی سیلیکافوم و پومیک به عنوان پرکننده در سن ٢٨ روز انجام دادند، مشاهده شد که از دمای ٢۰۰ درجه سانتیگراد مقاومت‌های فشاری پس ماند در مخلوط های بتن خودتراکم حاوی سیلیکافوم و پومیک به عنوان پرکننده کاهش ناگهانی خواهند داشت. بتن خودتراکم حاوی با ۱۵ % پومیک و دیگری ۶۵ % سیلیکا فوم به عنوان پرکننده دارای تلفات مقاومت بالاتری با افزایش دما نسبت به بتن خودتراکم بدون پوزولانی هستند. افزایش در مقاومت فشاری به ویژه در نتیجه ی مقاوم شدن خمیر سیمان در مدت بخار شدن آب است، به علاوه هیدراته شدن مواد سیمانی یک دلیل مهم دیگر در نتیجه ی سخت شدن خمیر سیمان است.
    ۲-۷پژوهشهای علمی انجام شده در ارتباط با عملکرد بتن با قرارگیری در درجه حرارت بالا
    تحقیقی توسط هنه فائرس و همکاران [۸۸] بر روی بتن خودتراکم انجام شد در این تحقیق ۲ طرح بتن خودتراکم و یک بتن ساده با هم در حرارت های˚c ۱۵۰،˚c ۳۰۰،˚c ۴۵۰،˚c ۶۰۰ مقایسه شدند طرح scc1 ، مقدار w/p=0.36 داشت و از سیمان تیپ ۲ استفاده کرد و طرح scc2 مقدار w/p=0.42 داشت و از سیمان تیپ ۱ استفاده کرد بتن شاهد هم w/p=0.54 بود در این تحقیق بتن تحت آزمایشات مقاوت فشاری ، مدول الاستیسیته ، کاهش وزن ، نفوذپذیری قرار گرفت. آزمایشات در عمر ۹۰ روزه انجام گرفت.
    طبق نتایج به دست آمده در تحقیق مذکور مقاومت فشاری طرحScc1بتن شاهدScc2 قبل از حرارت بود اما در اثر حرارت ˚c ۲۰ تا ˚c ۱۵۰ مقاومت فشاری نمونه ها کاهش پیدا کرد – در حرارت ˚c ۱۵۰ تا ˚c ۳۰۰ مقاومت فشاری دو طرح scc بیشتر از طرح شاهد شد و ۲۵ % افزایش مقاومت پیدا کردند اما نمونه شاهد ۵% کاهش مقاومت فشاری داشت. از حرارت ˚c ۳۰۰ به بالا کاهش مقاومت در تمام طرح ها دیده شد. در این مقاله به بررسی دلیل افزایش مقاومت در حرارت ˚c ۱۵۰ تا ˚c ۳۰۰ پرداخته شد.

    نسبت تغییرات مقاومت فشاری
    شکل (۲-۲)- نمودار مربوط به نتایج مقاومت فشاری ]۸۶[
    همچنین در تحقیق مذکور نمونه‌های بتنی مورد آزمایش مقاومت خمشی نیز قرار گرفتند که نتایج حاکی از کاهش مقاومت خمشی در مخلوط‌ها با افزایش دما می ‌باشد اما این کاهش در طرح بتن ساده کمتر از بقیه طرح‌ها می‌باشد.

    نسبت تغییرات مقاومت کششی
    شکل (۲-۳)- نمودار مربوط به نتایج مقاومت خمشی]۸۶[
    در این تحقیق نمونه‌ها تحت آزمایش کاهش جرم ، تخلل و نفوذپذیری نیز قرار گرفتند نتایج در شکل‌های (۲-۴۴) تا (۲-۴۶) نشان داده شده است.

    کاهش جرم (٪)
    شکل (۲-۴)- نمودار مربوط به نتایج کاهش جرم ]۸۶[

    تخلخل (٪)
    شکل (۲-۵)- نمودار مربوط به نتایج آزمایش تخلخل]۸۶[

    نفوذ پذیری( متر مربع)
    شکل (۲-۶)- نمودار مربوط به نتایج آزمایش نفوذپذیری ]۸۶[
    در تحقیقی که توسط کینگ تائولی و همکاران [۸۷] در سال ۲۰۱۲ بر روی بتن حاوی سرباره کوره آهن گدازی (GGBFS) در دماهای ˚c ۱۵۰،˚c ۴۰۰ ،˚c ۵۰۰ ،˚c ۷۰۰ صورت گرفت شواهد بیانگر این مطلب است که با افزایش مقدار ۱۰% ، ۳۰% ، ۵۰% این سرباره به جای سیمان ، درصد کاهش مقاومت با افزایش حرارت ، افزایش یافت.بیشترین و سریع ترین افت مقاومت برای ۵۰% سرباره بود.در این تحقیق نمونه ها ۲۸ روز در آب قرار گرفتند و ۹۰ روزه در دمای محیط نگه داشته شدند. در شکل (۲-۷) نتایج مربوط به آزمابش مقاومت فشاری این نمونه ها آمده است.

    شکل (۲-۷)- نمودار مربوط به نتایج آزمایش مقاومت فشاری ]۸۷[
    در این تحقیق نمونه‌ها تحت آزمایش کاهش جرم ، مدول الاستیسیته نیز قرار گرفتند نتایج در شکل‌های (۲-۸ ) و (۲-۹) نشان داده شده است.

    شکل (۲-۸)- نمودار مربوط به نتایج آزمایش کاهش جرم ]۸۷[

    شکل (۲-۹)- نمودار مربوط به نتایج آزمایش مدول الاستیسیته] ۸۷[
    تحقیقی توسط نلا پتک و همکاران [۹۰] بر روی بتن خود تراکم حاوی خاکستر بادی و شن و ماسه ریختگری در دماهای ˚c ۲۷،˚c ۱۰۰،˚c ۲۰۰،˚c ۳۰۰ صورت گرفت آزمایشات انجام شده در این تحقیق ، آزمایش مقاومت فشاری ، مقاومت کششی ، سرعت نفوذ یون کلر ، مدول الاستیسیته ، SEM، تخلخل و کاهش جرم بود . نتایج این تحقیق بیانگر این مطلب بود که با جایگزینی خاکستر بادی به جای سیمان ، مقاومت فشاری بعد از حرارت دادن در سنین ۲۸ روزه و ۹۱ روزه در اثر حرارت کاهش پیدا کرد البته در دمای ˚c ۲۰۰ تا ˚c ۳۰۰ مقاومت افزایش یافت این افزایش مربوط به تغییر و تحولی است که در باند خمیر سیمان هیدراته صورت گرفت.

    شکل (۲-۱۰)- نمودار مربوط به نتایج آزمایش مقاومت فشاری نمودار سمت راست مربوط به نمونه‌های ۲۸ روزه و نمودار سمت چپ مربوط به نمونه‌های ۹۱ روزه می‌باشد ]۸۸[.
    در این تحقیق آزمونه‌ها تحت آزمایش مقاومت کششی نیز قرار گرفتند. مقاومت کششی با کاهش درصد خاکستربادی و نسبت آب به مواد سیمانی افزایش یافت و همچنین با افزایش درجه حرارت این مقاومت کاهش یافت. دردمای ۲۷ تا ۱۰۰ درجه سانتی‌گراد کاهش دما ناچیز و حدود ۲/۰ درصد و بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ درجه سانتی‌گراد حدود ۲ درصد مشاهده شد. با افزایش دما از ۲۰۰ تا ۳۰۰ درجه ۸/۲ درصد کاهش در مقاومت نمونه‌ها دیده شده است. این کاهش به علت ناشازگاری حرارتی بین سنگدانه و خمیر سیمان و همچنین تجزیه هیدراتاسون می‌باشد.

    شکل (۲-۱۱)- نمودار مربوط به نتایج آزمایش مقاومت کششی نمودار سمت چپ مربوط به نمونه‌های ۲۸ روزه و نمودار سمت راست مربوط به نمونه‌های ۹۱ روزه می‌باشد]۸۸[.
    در این تحقیق نمونه‌ها تحت آزمایش نفوذپذیری نیز قرار گرفتند نتایج در شکل (۲-۱۲) نشان داده شده است.

    شکل (۲-۱۲)- نمودار مربوط به نتایج آزمایش نفوذپذیری نمودار سمت چپ مربوط به نمونه‌های ۲۸ روزه و نمودار سمت راست مربوط به نمونه‌های ۹۱ روزه می‌باشد]۸۸[..
    تحقیقی توسط اوژ اندیک کیکیر و همکاران [۹۱] بر روی بتن خودتراکم سبک دانه در دماهای ˚c ۳۰۰،˚c ۶۰۰،˚c ۹۰۰ صورت گرفت این تحقیق بر روی ۲ نوع درشت دانه سبک وزن ( سنگ خلل و فرج دار pumice aggregaes) از دو منبع متفاوت صورت گرفت و همچنین نسبت w/pمتفاوت . در این تحقیق ۵ طرح اختلاط زده شد. ۱ طرح بتن شاهد ، ۳ طرح با یک نوع درشت دانه سبک وزن و نسبت آب به سیمان متفاوت و طرح سوم w/p یکسان با طرح شاهد و درشت دانه سبک وزن متفاوت. نتایج حاصله بیانگر این مطلب می باشد که مقاومت فشاری ۲۸ روزه در طرح شاهد ۲۸% افزایش را در اثر حرارت ˚c ۳۰۰ داشت مقاومت فشاری یکی از منابع درشت دانه در دمای ˚c ۶۰۰ و˚c ۹۰۰ کاهش کمتری نسبت به منبع دوم داشت و حتی در ˚c ۳۰۰ ، ۸% افزایش مقاوت فشاری داشت. کاهش درصد وزن در نمونه ها در اثر حرارت ، افزایش پیدا کرد . قبل از حرارت بتن شاهد بیشترین مقدار مقاومت فشاری را دارا بود و این نشان داد با جایگزینی درشت دانه سبک وزن به جای درشت دانه آهکی مقاومت بتن کاهش یافت. عکس های گرفته شده توسط SEM بیانگر این مطلب بود که ترک های انقباض حرارتی در اثر حرارت در بتن به وجود آمد ، که علتش ممکن است مربوط به ظرفیت انقباضی سنگدانه ها باشد نه مربوط به انبساط حرارتی یا گرمایی خمیر بتن .

    شکل (۲-۱۳)- نمودار مربوط به نتایج آزمایش مقاومت فشاری ]۸۹[

    شکل (۲-۱۴)- نمودار مربوط به نتایج آزمایش کاهش وزن ]۸۹[

    شکل (۲-۱۵)- نمودار مربوط به نتایج آزمایش مدول الاستیسیته ]۸۹[
    فصل سوم
    برنامه ی آزمایشگاهی
    ۳-۱ مقدمه
    در این بخش به شرح مصالح بکار برده شده در ساخت بتن خودتراکم حاوی خرده لاستیک و همچنین به تفصیل پیرامون آزمایش­های صورت گرفته جهت ارزیابی خواص فیزیکی و مکانیکی این بتن در درجه حرارت های ۳۰۰ ، ۶۰۰ ، ۹۰۰ درجه پرداخته شده است. آزمایش­های انجام داده شده به دو قسمت، آزمایش های بتن تازه و بتن سخت شده طبقه‌بندی می‌شود. عمده آزمایشات مطرح شده پیرامون بتن تازه شامل آزمایش های جریان اسلامپ، جعبه L، قیف V وT50 می باشد و آزمایشات خواص سخت شده بتن شامل: مقاومت فشاری، آزمایش جذب آب و آزمایش اولتراسونیک می باشد. کلیه آزمایشات مربوط به این پژوهش درآزمایشگاه دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل صورت گرفته است.
    ۳-۲ مصالح مورد استفاده
    ۳-۲-۱ سیمان
    سیمان استفاده شده در این مطالعه از نوع پرتلند تیپ ۲ تولید کارخانه سیمان نکا بوده که چگالی آن gr/cm315/3 و سطح ویژه (سطح بلین)cm2/gr3050 می باشد. ترکیبات شیمیایی این سیمان در جدول ۳-۱ آورده شده است.
    جدول ۳-۱: مشخصات شیمیایی سیمان [۹۰]

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

     

     

     

     

     

     

     

    حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق مح

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:37:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      پرخاشگری کودکان و نوجوانان و پیامدهای جرم شناختی آن- قسمت ۵ ...

    ۲-۲-۱٫ تعریف بزهکاری

    واژه (Delinquency) در لغت به معنای تخلف، قصور، کوتاهی و در اصطلاح نوعی قانون‌شکنی است که از حوزه شخصی خارج می‌شود و به عرصه عمومی مربوط می‌شود (آریان پور و کاشانی، ۱۳۶۷، ۲۵۲). بزهکاری به معنای شکستن قواعد یا قوانین ممنوع کننده‌ای است که تنبیه یا مجازات مشروعی را به دنبال دارد و این مجازات‌ها مستلزم مداخله یک مرجع یا مقام عمومی (نهاد دولتی یا محلی) است (کوردون، ۱۳۸۸، ۲۷۷).
    به‌طورکلی به جوانان زیر ۱۸ سال که قوانین جامعه را رعایت نکرده و بی‌هنجاری و نابسامانی در جامعه ایجاد می‌کنند بزهکار می‌گویند. رفتار بزهکارانه جوانان طیف گسترده‌ای از انحرافات اجتماعی است که هم شامل رفتارهایی نظیر فرار از مدرسه است، که از نظر اجتماعی پذیرفته نیست و هم شامل اعمال غیرقانونی است، نظیر سرقت. در بیشتر کشورهای دنیا نظام قضایی و نظام کنترل جوانان از بزرگ‌سالان متمایز شده و بیشتر جنبه بازپروری، توان‌بخشی، حمایتی و ارشادی دارد. معمولاً جوانان بزهکار را در مراکز بازپروری نگهداری نموده و تحت مراقبت مددکاران اجتماعی به اصلاح آن‌ ها می‌پردازند (احمدی، ۱۳۸۴، ۸).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    دکتر ابرند آبادی در تعریف بزهکاری بیان می کند که ترک انجام وظیفه قانونی و یا ارتکاب عمل خطایی که الزاماً عنوان جرم ندارد را بزهکاری میگویند . به‌هرحال این اصطلاح غالباً معادل جرم و به‌ویژه درباره جرائم ارتکابی از سوی اطفال و نوجوانان بکار می‌رود. تعبیر بزهکار در بعضی موارد به فردی نسبت داده می‌شود که صرفاً مرتکب جرم نشده بلکه به‌طورکلی فردی سرکش و ضداجتماعی است در مورد اطفال می‌توان به رفتارهایی اشاره کرد که هرچند به‌ظاهر و به‌واقع جرم نیستند اما با توجه به اینکه این رفتارها در دوره تکامل تکوینی و رشد روانی بروز می‌کنند ممکن است زمینه‌ساز ارتکاب بزه به معنای خاص یعنی جرم شوند و گاه از همین کودک تبهکاری حرفه‌ای به وجود بیاورند، ازجمله این‌گونه رفتارها می‌توان به فرار از مدرسه، توهین به بزرگ‌ترها، تخریب اموال عمومی، فرار از سلطه والدین و ولگردی اشاره کرد. بی‌تردید عوامل مختلفی در بروز این‌گونه رفتارها از جانب کودک سهیم هستند و می‌توان از کمبودهای عاطفی او در خانواده و اجتماع به عنوان یکی از مهم‌ترین علل نام برد (ابرندآبادی، ۱۳۷۷، ۱۹۹).
    از این توضیح نتیجه می‌گیریم که بزهکاری، مجموع جنحه ها و جرائم کم‌اهمیت است چون اطفال نوعاً مرتکب جرائم خفیف می‌شوند، در مورد اطفال واژه بزهکاری و در مورد بزرگ‌سالان واژه مجرمیت به کار می‌رود (ابرندآبادی، ۱۳۷۷).

     

    ۲-۲-۱-۱٫ بزهکاری از منظر حقوقی

    از نظر حقوقی جرم دو تعریف دارد: طبق تعریف نخست آنچه قانون آن را جرم بداند، جرم است و طبق تعریف دوم جرم فعل یا ترک فعلی است که طبق قانون قابل مجازات باشد.
    تعریف نخست از جرم، ساده ولی دوپهلو است و بر معلومات ما در زمینه جرم چیزی نمی‌افزاید چون در تعریف جرم از خود آن، کمک گرفته شده است.
    ولی تعریف دوم از جرم کامل و صحیح است و سازمان ملل متحد نیز مشابه این تعریف را برای جرم جوانان به‌کاربرده است. همان‌طور که می‌دانیم در حقوق کیفری، قانون، جرم را تعریف می‌کند، زیرا وظیفه تشخیص فعل یا ترک فعلی که نظم اجتماعی را مختل می‌کند و موجب آسیب اجتماعی می‌شود، بر عهده قانون‌گذار است. ولی قانون‌گذار نیز در تعریف خود نمی‌تواند نظرات مختلفی را که از ناحیه متخصصان در مورد پدیده‌های مختلف و ازجمله جرم ابراز شده است، نادیده انگارد (نوربها، ۱۳۷۵، ۱۴۳).

     

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    ۲-۲-۱-۲٫ بزهکاری از منظر جرم شناختی

    بزهکاری در لغت به معنای «گناهکاری و عدوان» و در اصطلاح نوعی قانون‌شکنی است که از حوزه تخصصی خارج می‌شود و به حوزه عمومی وارد می‌شود (معین، ۱۳۸۵، ۵۲۴).
    بزهکاری به معنای شکستن قواعد یا قوانین ممنوع کننده‌ای است که تنبیه یا مجازات مشروعی را به دنبال دارد و این مجازات مستلزم مداخله یک مرجع یا مقام عمومی است (مارشال، ۱۳۸۸، ۲۷۷).
    جرم‌شناسی به علمی که به علت‌های وقوع بزه و درمان بزهکاران می‌پردازد، و اصولاً به کلیه اعمال ضداجتماعی یا تنش‌هایی که جامعه را دستخوش آسیب می‌کند، خواه موجب آن‌ ها علت‌های روانی باشد یا اجتماعی اطلاق می‌شود (نور بها، ۱۳۷۵، ۱۴۲).به بیان دیگر بزهکار در نظام کیفری ما کسی است که فعلی مغایر با اوامر و نواهی قانون‌گذاری مرتکب شود (اردبیلی، ۱۳۸۳، ۱۹).
    به عقیده جرم شناسان، هر فعل یا ترک فعلی که برای اکثریت افراد در یک جامعه خطرناک باشد، بزه نامیده می‌شود (دانش، ۱۳۸۹، ۴۸).
    از نظر جرم‌شناسی، بزهکاری کودکان و نوجوانان شامل تمام خطاهای عمومی می‌شود که از سوی افراد بین ۱۲ تا ۲۰ سال ارتکاب می‌یابد.

     

    ۲-۲-۲٫ عوامل بزهکاری

    تا اوایل قرن نوزدهم میلادی تحقیقات و تقسیم‌بندی علمی کاملی در مورد علل ارتکاب جرائم، مخصوصاً در مورد اطفال و نوجوانان به عمل نیامده بود. نخستین تحقیق علمی جامع در مورد علل ارتکاب جرائم توسط پزشک ایتالیایی «سزار لومبروزو» در سال‌های ۱۸۳۵ تا ۱۹۰۹ انجام گرفت. او معتقد بود که رابطه‌ای مخصوص میان ساختمان بدنی مجرم و اعمال و کردار او وجود دارد.
    دانشمند دیگر ایتالیایی «آنریکوفری» پروفسور علوم جامعه‌شناسی و حقوق، بین سال‌های ۱۸۵۶ تا ۱۹۲۹ در کتاب معروف «جامعه‌شناسی کیفری» به بحث در مورد ریشه‌های ارتکاب جرائم پرداخت و بر روی علل اجتماعی جرم انگشت نهاد.
    در ابتدای سبز فایل، علم شناخت علل به کمک علوم جدید دیگر از قبیل روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، علوم تربیتی، انسان‌شناسی جنایی، زیست‌شناسی و علوم شناسایی و بیماری‌های بدن و… نمودار شده و به کمال رسید.
    کودک از زمانی که در رحم مادر زندگی می‌کند، تحت تأثیر محیط داخلی رحم قرار دارد و رشد و نمو جنین منوط به شرایط مناسب بدن مادر و جذب مواد غذایی از مادر است. بنابراین اگر مادر به برخی از بیماری‌ها مبتلا باشد و یا از فقر غذایی و سوءتغذیه شدید رنج ببرد، جنین نیز از او متأثر می‌شود.
    پس از تولد، محیط خانواده مهم‌ترین عامل مؤثر در تکوین و تحول شخصیت کودک است. اگر محیط خانواده سالم و مناسب باشد در کودک اعتماد به نفس و مهر و محبت، ایثار، استقلال، قدرت پذیرش مسئولیت، همسازی، انطباق و بالاخره شخصیت سالم به وجود می‌آید. برعکس در خانواده ناسالم رشد طبیعی شخصیت کودک کُند صورت می‌گیرد و او را آماده بزهکاری می‌سازد.
    عوامل مربوط به بزهکاری را در دو گروه بررسی خواهیم کرد: یکی از عوامل فردی بزهکاری و دیگری عوامل اجتماعی بزهکاری که در خارج از شخص بزهکار وجود دارد.

     

    ۲-۲-۲-۱٫ عوامل فردی بزهکاری

    یکی از عواملی که شخصیت فرد را تحت تأثیر خود قرار داده و موردتوجه جرم شناسان نیز واقع‌شده است، عوامل ارثی است. همان‌طور که انسان ازلحاظ مالی وارث بستگان خود است ممکن است ازنظر فردی نیز وارث استعدادها، خو و خصلت‌های خوب و بد نیاکان خود که از راه وراثت به او منتقل می‌شود باشد شباهت ظاهری والدین با کودکان، چون سیاهی چشم یا سپیدی رخسار و مقایسه رفتارهای پدر و مادر با فرزند چون نحوه اخم شکل مهر، نوع لبخند و مانندی این‌ها وراثت را همیشه به‌عنوان یک پدیده قابل تأمل مطرح کرده است (نوربها، ۱۳۶۹، ۲۶). در شریعت اسلام نقش وراثت موردتوجه بوده و از وراثت با کلمه «عرق» یاد شده است.پیچیدگی عوامل مؤثر در پدیده بزهکاری سبب شده است که هر گروه از محققان آن را از دیدگاهی خاص بررسی کنند. روان شناسان و روان‌پزشکان از دیدگاه روان‌شناختی، حقوق‌دانان از دیدگاه جرم‌شناسی و مسائل کیفری، پزشکان و زیست شناسان از نظر عوامل مؤثر زیستی و بالاخره جامعه‌شناسان از دید آسیب‌شناسی اجتماعی که هر کدام با توجه به دیدگاه‌های خود نظراتی را بیان نموده‌اند. انتشار اولین گزارش راجع به دادگاهی ویژه نوجوان در شیکاگو به سال ۱۸۹۹، باعث شده بسیاری از اندیشمندان به مطالعه بزهکاری بپردازند و عوامل مؤثر آن را بشناسند و از دیدگاه‌های مختلف آن را بررسی کنند ولی هیچ نظریه واحدی نتوانسته تأثیر متغیرهای مستقل فردی و اجتماعی را بر فرد بزهکار تبیین کند (صلاحی، ۱۳۷۸، ۱۸۱).
    باید توجه داشت که علل جسمی و روحی مؤثر در بزهکاری اطفال بر دو نوع تقسیم می‌شوند، یکی علل و عوارض والدینی که مربوط به پدر و مادر طفل است و از طریق وراثت به آن‌ ها منتقل می‌شود و یا عوارضی که بر اثر بیماری‌های پدر و مادر فرزندان به آن دچار می‌شوند.
    دیگری علل و عوارض شخصی، یعنی آن دسته از علل و عوارض شخصی، که خود طفل به آن‌ ها دچار است. استاد محمدجواد رضوی در کتاب انحراف جوانان به نقل از «Eugene Wallace» بیان می­دارد که برخی علل و عوامل جسمی مثل نقص عضو یا زشتی صورت و چهره در ارتکاب جرم از ناحیه‌ی اطفال می‌تواند مؤثر باشد… ولی چون این‌گونه نقایص جسمی نیز عموماً عقده‌های روانی ایجاد می‌نمایند که محرک و انگیزه اصلی ارتکاب جرم یا رفتارهای ضداجتماعی است، علی‌هذا نمی­توان مشخصاً تنها علل جسمانی را قاطع دانست.بدیهی است که در یک محیط مساعد و در میان خانواده‌ای مهربان که بتواند طفل خود را با دقت و مراقبت کافی تربیت نماید، هرگونه ناراحتی و عقده روانی از وجود طفل محو خواهد شد.علمای روانشناس و متخصصین تعلیم و تربیت معتقدند که هرگاه در مورد اطفال ناراحت و ناسازگار به موقع اقدام شود، به احتمال قریب‌به‌یقین زندگی آتیه آنان را می‌توان کاملاً نجات داد زیرا اغلب مجرمین از هوش و ادراک کافی برخوردار بوده، فقط بر اثر سهل‌انگاری و عدم توجه والدین خود، دچار لغزش و انحراف می‌شوند. مع‌ذلک هستند کودکانی که گاهی اوقات براثر نقایص جسمانی یا روانی که عقده حقارتی در آن‌ ها ایجاد کرده است، به ارتکاب جرم و بزه دست می‌زده‌اند. ضمناً ناگفته نباید گذاشت که گاهی اوقات به معنی امراض موروثی در پدر و مادر موجب می‌شود که طفل به‌سوی ارتکاب جرم سوق داده شود. ما اینک بعضی از علل و عوامل شناخته شده را که وجود آن‌ ها در والدین ممکن است در ارتکاب جرم از ناحیه اطفال مؤثر واقع شود، شرح می‌دهیم: عوارض والدینی، منظور عوارض یا نقایصی است که ممکن است والدین از لحاظ جسمی یا روانی داشته باشند.
    نتیجه تصویری برای موضوع هوش
    مهم‌ترین امراض جسمی که وجود آن‌ ها باعث بزهکاری در اطفال می‌شود عبارت‌اند از: شانکر، سیفلیس، سل و نظایر آنکه موجب تولد اطفال ناقص‌الخلقه یا نامتعادل از لحاظ روحی و روانی می‌گردد.
    ضعف قوای عقلانی والدین یکی دیگر از عوامل والدینی است بدین معنا که وجود نقایص روحی و نارسایی‌های عقلی در پدر و مادر یا هردوی آن‌ هاست واضح است که والدین سفیه و مجنون نمی‌توانند آن‌چنان که باید و شاید اطفال خود را تربیت کرده و بر اعمال و رفتار آنان نظارت داشته باشند.
    چه‌بسا که از لحاظ ژنتیکی و ارثی نیز این‌گونه بیماری‌ها به آنان سرایت کنند و فرزند دچار جنون دائم یا ادواری و یا دچار عقب‌ماندگی ذهنی شود، درهرحال حتی اگر کودک سالم به دنیا بیاید به خاطر ضعف روانی و اخلاقی و نامتعادل بودن پدر و مادر نمی‌تواند به‌درستی رشد یابد و مانند نهال هرزه‌ای به رشد خود ادامه دهد. گر چه نمی‌توان ادعا کرد که ضعف قوای عقلانی والدین، صد در صد در ازدیاد بزهکاری اطفال مؤثر است، ولی بسیاری از محققین و علمای حقوق جزا به این عقیده هستند که این موضوع در ارتکاب جرم از ناحیه کودکان و نوجوانان چندان بی‌تأثیر نخواهد بود.
    عوارض شخصی مؤثر در بزهکاری اطفال فقط از عدم تعادل روانی و کمبود بهره هوشی می‌توان نام برد. گرچه برخی از جرم شناسان و متخصصین جرائم اطفال عقیده دارند که نقایص و عوارض جسمانی هم در ارتکاب جرم از ناحیه‌ی اطفال مؤثر است، ولی ما تأثیر نقایص بدنی را به‌خودی‌خود در این امر کافی نمی‌دانیم. زیرا در طول تاریخ بارها مشاهده شده است که برخی از نوابغ و مشاهیر علم، ادب و سیاست کسانی بوده‌اند که در طفولیت و حتی در بزرگ‌سالی از نقایص بدنی رنج برده‌اند. شرح‌حال بزرگانی چون ابوالعلاء معری، لرد بایرن، تالیران، ناپلئون، پاسکال، آبراهام لینکلن و فرانکلین روزولت گواه صادقی بر این ادعا است.
    بنابراین، تأثیر نقایص بدنی اطفال بستگی به طرز رفتاری دارد که اولیاء یا اطرافیانشان نسبت به این‌گونه اطفال در پیش می‌گیرند، چنانچه رفتار اطرافیان و معاشرین چنین اطفالی خالی از تحقیر و توهین باشد، صرف نقیصه‌ی بدنی هیچ‌گونه تأثیری در ارتکاب جرم اطفال و نوجوانان نخواهد داشت (رضوی، ۱۳۵۳، ۷۳).
    در خصوص عدم تعادل روانی هم برخی از صاحب‌نظران معتقدند که نباید این عامل را به‌طور مطلق در بزهکاری اطفال مؤثر دانست، بلکه بسته به محیط خانوادگی و اجتماعی که طفل در آن پرورش می‌یابد، عوامل فوق‌الذکر می‌توانند کمابیش و تا حدودی در تمایل او به ارتکاب جرم مؤثر واقع شود.
    این است که برحسب آمارهایی که در کشورهای اروپایی تهیه شده، نسبت عدم تعادل روحی و روانی در میان اطفال بزهکار بیش از سایرین است. از میان مؤلفین و صاحب‌نظران این رشته دکتر هویر(Heuyer, 1989, 150) معتقد است که عامل هوش و ذکاوت در بزهکاری اطفال نقش خاصی به عهده دارد ولی این نقش همیشه یکسان نیست بلکه گاهی مثبت و گاهی منفی است.
    در مقابل این عقیده مؤلفی به نام «فوستن هلی» معتقد است که هیچ رابطه‌ای میان عدم تعادل روانی و بزهکاری اطفال وجود ندارد که این از دید پژوهشگر قابل قبول نمی‌باشد و در هر صورت این امور تأثیرگذار است. زیرا گاهی اوقات مشاهده شده است که اطفال باهوش بیش از اطفال کم‌هوش، بعضی از جرائم را مرتکب می‌شوند و حال‌آنکه در پاره‌ای از جرائم دیگر سهم اطفال کم‌هوش و نامتعادل زیادتر است (صلاحی، ۱۳۷۸، ۱۸۴).
    اکثر محققین و صاحب‌نظران این رشته، در مورد ناهماهنگی‌ها و عدم ثبات اخلاقی کودکان و نوجوانان بزهکار، بر این عقیده‌اند که این عامل گرچه ممکن است مستقیماً و صد درصد در ارتکاب جرم از ناحیه آن تأثیر نداشته باشد، ولی در بعضی از جرائم و تحت شرایط خاصی اهمیت عامل مذکور را نمی‌توان نادیده گرفت؛ به‌طوری‌که آمارها نشان می‌دهند، در اغلب مجرمین صغیر عدم تعادل اخلاقی یا وجود صفت ناپسند نظیر خشم، بدزبانی، وقاحت، سرکشی و عصیان دیده شده است.بدیهی است عدم تعادل روحی و عدم ثبات اخلاقی، موجب می‌شود که شخص به آسانی تحت تأثیر عوامل مخرب و منحرف‌کننده قرار گرفته و به‌سوی ارتکاب جرم سوق داده شود. ولی با این همه ما معتقدیم یک تربیت صحیح و توأم با مراقبت و دلسوزی، می‌تواند اطفال را از سقوط به ورطه انحراف و ارتکاب جرم محافظت نماید، زیرا در جرم‌شناسی ثابت شده است که تربیت صحیح، ایمان محکم و اعتقادات مذهبی کامل بازدارنده از جرم است.

     

    ۲-۲-۲-۲٫ عوامل اجتماعی بزهکاری

    به عقیده جامعه‌شناسان انسان از هنگام تولد در شبکه‌ای از روابط متقابل اجتماعی قرار می‌گیرد و از میان کنش‌های متقابلی که با دیگران دارد، میراث جامعه را با خود جذب کرده، هیأتی اجتماعی می‌یابد و در تمامی مدت حیات خود، در این شبکه روابط متقابل، به فراخور دگرگونی این روابط، دگرگون می‌شود و همواره از جامعه سرمشق می‌پذیرد، به‌طوری‌که بدون تأثیر محیط بیرونی، تأمین نیازمندی‌های مادی و معنوی برای انسان امکان‌پذیر نیست.
    آنچه موجب می‌شود انسان شبکه گسترده روابط اجتماعی را بپذیرد، نیازهای وی برای بهتر زیستن است و کوشش‌های گروهی و جمعی برای به خدمت گرفتن پدیده‌های طبیعی در راستای منافع خود است.
    عوامل اجتماعی، خود دربردارنده عوامل اقتصادی، سیاسی و تربیتی است که هر یک از این عوامل نیز به نوبه خود عوامل دیگری را در برمی‌گیرد.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    عامل اقتصادی خود دربردارنده عوامل فقر (بیکاری، محرومیت، نداشتن تفریح سالم و…)، بحران اقتصادی (تورم، گرسنگی و درماندگی و…) و عوامل مهاجرت (آوارگی، تعارض فرهنگ و…) نمود عامل سیاسی و فشار اجتماعی شدید است.
    عوامل تربیتی عبارت‌اند از: خانواده (محدودیت اقتصادی، خشونت، ناسازگاری‌های داخلی، از هم گسیختگی خانواده، دور افتادن اعضای خانواده از یکدیگر، طلاق، یتیمی و…)، مدرسه (فشار به افراد، نادیده گرفتن نیازهای آموزندگان، تحمیل ارزش‌های غیراجتماعی و غیردینی و…) گروه‌های همسالان (تقلید از همبازی‌ها، همسایگان، هم‌محله‌ای‌ها و…)، رسانه‌های گروهی (تبلیغ، تلقین، ترویج، تفکرات نامناسب و…) و چون این‌ها که می‌توان آن‌ ها را جزء عوامل اجتماعی در بزهکاری اطفال و نوجوانان دانست (موسوی بجنوردی، ۱۳۸۴، ۲۵).

     

    ۲-۳٫ اطفال و نوجوانان

    تعریف کودک یا طفل و همچنین نوجوان از مواردی است که از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا تعاریف در این زمینه موجب تعیین حدود و ثغور این مفاهیم گردیده، و بر این اساس، برای ورود به بحث ضروری است. بنابراین تعریف لغوی و حقوقی اطفال و نوجوانان را در حقوق ایران و اسناد بین‌المللی در ادامه بررسی می‌کنیم.

     

    ۲-۳-۱٫ تعریف لغوی طفل و نوجوان

    ابتدا به تعریف طفل می‌پردازیم. طفل در فرهنگ لغات فارسی تحت عنوان کوچک از هر چیز، کودک، بچه، نوزاد، بچه کوچک انسان، طفلی جمع اطفال، کودکی، خردسال، است (عمید، ۱۳۶۹، ۱۴۰۰). در ترمینولوژی حقوق طفل را به معنای صغیر بیان نموده است (جعفری لنگرودی، ۱۳۶۷، ۴۳۰).
    طفل در لغت به معنای خرد و کوچک و در مورد انسان به کم‌سالی و خردسالی تعبیر شده است. بنابراین صغیر نقطه مقابل کبیر و به معنای کودک است. در تعاریفی که از نوجوان به عمل آمده است گذر از کودکی به بزرگ‌سالی با تغییر در شرایط جسمی و روانی مشهود است. دائره‌المعارف بریتانیکا، نوجوانی را به‌عنوان دوره‌ای بین کودکی و بزرگ‌سالی تعریف کرده است (معین، ۲۱۴۸).

     

    ۲-۳-۲٫ تعریف حقوقی طفل و نوجوان

    طفل یا صغیر در اصطلاح حقوقی به کسی گفته می‌شود که از نظر سن به نمو جسمی و روحی لازم برای زندگی اجتماعی نرسیده باشد (عبادی، ۱۳۷۵، ۵).
    در اصطلاح حقوقی کودک یا صغیر، به کسی اطلاق می‌شود که به سن بلوغ نرسیده و کبیر نشده است. با این توضیح که در قوانین مدنی کلمه کودک مترادف با صغیر و طفل به‌کاررفته است و صغیر کسی است که بالغ و رشید نشده باشد (امامی، ۱۳۸۹، ۱۷۴).
    در ادبیات حقوقی کشورهای مختلف دنیا برای مصداق فرد انسانی از لحظه آغاز حیات تا قبل از بزرگ‌سالی واژه‌های متعددی را بکار می‌برند. این اصطلاحات عبارت‌اند از جنین، نوزاد، کودک، طفل، خردسال، طفل غیر ممیز، طفل ممیز نابالغ، طفل غیر بالغ، جوان و نوجوان و… (کاشفی، ۱۳۷۹، ۳۵-۳۶).که هر یک از آن‌ ها ضمن اینکه قلمرو مشترکی دارند، اما درعین‌حال مفاهیم مستقل و مراحل خاصی از مسیر تکامل فرد انسانی را ترسیم می‌نمایند.درهرحال مفهوم کودک و معیارهای قانونی برای تعیین آن ازجمله موضوعاتی است که ازنظر حقوقی و حتی از جهت فرهنگی با اختلاف دیدگاه‌های قابل‌توجهی همراه است. البته به نظر می‌رسد که بسیاری از تفاوت‌های ناشی از سطحی‌نگری نسبت به حقوق اطفال بوده و هنوز در بسیاری از کشورها به‌صورت صحیح و علمی و واقع‌بینانه به مسائل مربوط به حقوق کیفری اطفال نپرداخته‌اند.بر همین اساس «پیمان‌نامه حقوق کودک» به‌عنوان مهم‌ترین سند بین‌المللی راجع به حقوق کودک نیز تعیین سن قانونی برای تشخیص سن مسئولیت کیفری را به عهده کشورهای عضو قرار داده و از بیان آمرانه آن خودداری نموده است.
    به‌طورکلی ازنظر حقوقی کودک کسی است که به رشد و نمو جسمی و روحی برای زندگی اجتماعی نرسیده است (عبادی، ۱۳۷۵، ۵).
    در زبان حقوقی اصطلاح اطفال متداول است. اطفال جمع «طفل» و طفل به معنی کودک است که با کلمه «خردسال» و «صغیر» مترادف است. طفل یا کودک یا خردسال یا صغیر در عرف به انسانی که تازه از مادر زاده شود نیز گفته می‌شود. گاهی این کلمات (طفل، کودک، خردسال، صغیر) با کلمه «نابالغ» هم بکار می‌رود. چنانکه در مقررات قانون مجازات اسلامی و آیین دادرسی کیفری، طفل را کسی می‌داند که به حد بلوغ شرعی، نرسیده باشد.

     

    ۲-۳-۲-۱٫ تعریف طفل و نوجوان در حقوق ایران

    در نظام حقوقی ایران، مانند اکثریت یا شاید کلیه نظام‌های حقوقی دیگر دنیا تعریفی از کودک ارائه نشده و فقط به میزان سن مسئولیت کیفری پرداخته است. برخلاف نظام‌های داخلی حقوقی، «پیمان‌نامه حقوق کودک» به‌عنوان یک سند بین‌المللی که در تاریخ ۱۹۸۹ به تصویب مجمع عمومی رسید و اکثریت کشورها ازجمله ایران در اسفند ۱۳۷۲ آن را امضا و تصویب نموده‌اند، تعریفی از کودک ارائه می‌دهد. ماده یک این کنوانسیون مقرر می‌دارد: «ازنظر پیمان‌نامه کنونی، منظور از کودک هر انسان دارای کمتر از ۱۸ سال سن است، مگر اینکه طبق قانون قابل‌اعمال در مورد یک کودک، سن قانونی کمتر تعیین شده باشد».مطابق این ماده، کودک به فردی اطلاق می‌گردد که بر اساس معیار سنی که بر اساس تاریخ تولد تعیین می‌شود کمتر از ۱۸ سال داشته باشد. دو نتیجه از تعریف ارائه شده گرفته می‌شود، یکی اینکه بر اساس قسمت اخیر ماده، شرط سنی تعیین شده منوط به این است که در قانون داخلی کشورها سن کمتری تعیین نشده باشد، که در فرض اخیر همان قانون داخلی ملاک خواهد بود و دیگر اینکه این تعریف فقط ناظر به بعد از تولد است و دوران جنینی را در برنمی‌گیرد.
    این نکته که آیا جنین نیز باید تحت عنوان کودک شناخته شود یا خیر، محل جدال بسیاری از حقوق‌دانان و همچنین کشورها در تصویب «پیمان‌نامه حقوق کودک» بوده است. بر اساس همین اختلاف‌نظر به‌ظاهر ساده، ایالات‌متحده آمریکا تاکنون علی‌رغم امضای این کنوانسیون حقوق کودک، از تصویب آن خودداری ورزیده است. زیرا ازنظر ایالات‌متحده، جنین اگر به‌عنوان کودکی که موردحفاظت کنوانسیون حقوق کودک قرار دارد، می‌بایست در تعریف کنوانسیون کودک گنجانده می‌شد (فن گلان گرهارد، ۱۳۷۹، ۶۵۳).در خصوص تعیین حد سنی کودکان، نظام حقوقی ایران رویه یکسانی را در پیش نگرفته و قوانین گوناگون معیارهای سنی متفاوتی را ارائه کرده است. مهم‌ترین حکم قانونی ایران، طی تبصره یک ماده ۱۲۱۰ با اصلاحیه سال ۱۳۶۱ به تصویب رسیده است که مقرر می‌دارد: «سن بلوغ در پسر ۱۵ سال قمری و در دختر نه سال تمام قمری است». مطابق این ماده پایان دوره کودکی در دختران نه سال و در پسران ۱۵ سال است. زیرا همین سن می‌تواند ملاک نکاح و خروج از دوره کودکی گردد.نتیجه‌گیری که این ماده به همراه دارد، تفاوت دوران کودکی دختران از پسران است که شش سال زودتر به پایان می‌رسد. البته، مطابق تبصره ۲ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی، رشد اقتصادی اطفال بعد از بلوغ تا سن ۱۸ سالگی نیاز به اثبات در دادگاه دارد.نتیجه حقوقی تبصره ۲ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی این است که آثار دوره کودکی در امور اقتصادی تا پایان ۱۸ سال ادامه دارد و اینکه بلوغ جنسی و بلوغ اقتصادی (رشد) دارای دو حکم متفاوت هستند.دوران نوجوانی عدد سنی ۱۲ تا ۱۸ سالگی را در برگرفته و مرحله‌ی انتقال از دوران طفولیت به دوره نوجوانی محسوب می‌گردد (براهنی، ۱۳۷۳، ۴۱).
    تعیین سن کودکی در حوزه‌ی حقوق خانواده یکی از موضوعاتی است که بر حمایت از کودکان به‌عنوان تکلیف والدین، اولیای قانونی و سرپرستان و دولت تأثیر بسزایی دارد. باوجود پیش‌بینی نهادها و تأسیس‌های مختلف حقوقی نظیر حضانت، ولایت، قیمومیت و وصایت برای حمایت از اطفال و کاربرد فراوان این کلمه، قانون مدنی تعریف صریح و شفافی از طفل ارائه نداده است (زینالی، ۱۳۸۸، ۳۰).
    در قوانین متفرقه ایران، مصادیق مختلفی از طفل تبیین شده، بر اساس ماده ۷۹ قانون کار مصوب ۱۳۴۹، پایان دوره کودکی در دختر و پسر یکسان ۱۵ سال تعیین شده است.قانون‌گذار ایران مطابق ماده ۱۴ قانون استخدام کشوری، سن استخدام را حداقل ۱۸ سال تعیین کرده و برای هر دو جنس پسر و دختر یکسان در نظر گرفته شده است. بنابراین بر مبنای قانون اخیرالذکر، سن خروج از دوره کودکی ۱۸ سال تعیین شده است.
    در بسیاری از دادگاه‌ها شکایت افراد زیر ۱۸ سال به دلیل اینکه به سن رشد نرسیده‌اند پذیرفته نمی‌شود. امکان دخل و تصرف در اموال این گروه به آن‌ ها داده نمی‌شود (شاملو، ۱۳۹۰، ۸۰).
    لازم به ذکر است در تجدیدترین قوانین داخلی یعنی قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، مطابق با مواد ۸۸ و ۸۹، اطفال و نوجوانان به دو گروه سنی ۹ تا ۱۵ سال و ۱۵ تا ۱۸ سال تقسیم شده اند که حسب مورد در صورت ارتکاب جرائم تعزیری، دادگاه تصمیمات مقتضی در مورد آنان اخذ می کند.
    مطالعه‌ی قوانین متعدد در ارتباط با کودک، مؤید آن است که هیچ تعریف مشخصی از کودک در نظام حقوقی ایران وجود ندارد.

     

    ۲-۳-۲-۲٫ تعریف طفل و نوجوان در اسناد بین­المللی

    اسناد بین‌المللی متعددی به بررسی و جهت‌دهی به حقوق کودکان پرداخته است. ازجمله آن‌ ها، اعلامیه جهانی حقوق کودک ژنو به سال ۱۹۲۴، اعلامیه جهانی حقوق کودک مجمع عمومی سازمان ملل ۱۹۵۹ و نهایتاً مهم‌ترین سند بین‌المللی که مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد به سال ۱۹۸۹ می‌باشد «پیمان‌نامه حقوق کودک» است. این پیمان‌نامه که به امضا و تصویب اکثر ملل عضو درآمده و به همین جهت جنبه الزام‌آور پیداکرده است. مهم‌ترین سند و منبع در تدوین چهارچوب‌های سیاست اجتماعی و کیفری کشورهای عضو در تدوین حقوق کیفری کودکان محسوب می‌گردد. از نظر کنوانسیون حقوق کودک، منظور از طفل فرد زیر ۱۸ سال است، مگر اینکه سن بلوغ طبق قانون داخلی هر کشور کمتر تعیین شده باشد.
    بنابراین طبق این معاهده تشخیص اینکه طفل کیست نسبتاً به قوانین داخلی هر کشوری متفاوت است.
    باید توجه داشت، در بعضی کشورها، طفل شخصی است که از نظر سن پایین‌تر از معیار مشخص شده در معاهده حقوق کودک است و این مسئله خود، موجب نادیده گرفتن حقوق طفل خواهد شد.
    باید توجه نمود، ماده (۱) معاهده حقوق کودک سن طفل را به‌طورکلی بیان نموده و در این زمینه بین وضعیت حقوقی و کیفری اطفال اشاره می‌کند، سن ۱۸ سال را ملاک می‌داند و این مورد را به قوانین داخلی و ملی منوط نمی‌نمایند.
    بند (الف) ماده ۳۷ معاهده حقوق کودک تصریح می کند که برای اطفال زیر ۱۸ سال نباید مجازات سنگین (مثل اعدام) در نظر گرفت و همچنین مجازت حبس ابد بدون امکان بخشودگی و عفو در این مورد را ممنوع اعلام می‌دارد که خود مثبت این ادعاست. با توجه به این موارد درمی‌یابیم که مقررات اسناد ملل متحد (اسناد لازم‌الاجرا و اسناد ارشادی) که برای اطفال بزهکار در نظر گرفته شده، مربوط به افراد زیر ۱۸ سال است. البته در این اسناد گاهی اصطلاح طفل، گاه اصطلاح نوجوان و در برخی از موارد جوان به کار برده شده است. از میان این عناوین فرد جوان در اسناد مذکور تعریف نشده، ولی مفهوم طفل و نوجوان به‌طور کامل تبیین گردیده است.
    هرچند که در تعریف فرد نوجوان به این مورد اشاره شده که نوجوان اعم است از کودک و جوان، ممکن است منظور نویسندگان این قواعد از به کار بردن لفظ جوان، اطفال بزرگ‌سال باشد، زیرا به‌طورکلی می‌توانیم اطفال را به دو دسته کم‌سال و بزرگ‌سال تقسیم کنیم، که به هر حال طفل بزرگ‌سال می‌تواند دربرگیرنده نوجوان و جوان نیز باشد.
    باید خاطر نشان کرد که حدود و ثغور سن طفل، با در نظر گرفتن نظام‌های حقوقی خاص تعیین می‌گردد. این مورد به صراحت در اسناد سازمان ملل متحد، به‌ویژه ماده ۱ معاهده حقوق کودک نیز ذکر گردیده و بدین ترتیب احترام به نظام‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حقوقی کشورهای عضو کاملاً رعایت شده است. این امر موجب می‌شود که در تعریف نوجوان به‌طور کامل تنوع سنی وسیعی از ۷ تا ۱۸ سال یا بالاتر پیش آید. چنین تنوعی به لحاظ وجود نظام‌های مختلف قضایی ملی، اجتناب ناپذیر به نظر می‌رسد و از تأثیر این مقررات مربوط به اطفال بزهکار نمی‌کاهد.
    این اختیار در تعیین سن کودکان اگرچه به منظور اعتبار بخشیدن به حقوق داخلی کشورهاست، اما آزادی عمل در تقلیل سن کودکان و با تعیین معیار سنی مسئولیت کیفری بدون هیچ‌گونه محدودیتی می‌تواند موجب نادیده گرفتن حقوق اطفال گردد.
    مهم‌ترین اسنادی که بعد از جنگ جهانی دوم به حقوق کودکان و نوجوانان توجه داشته و در خلال آن‌ ها فکر جلوگیری از تجاوز به حقوق، حفظ و حمایت کلی از حقوق آن‌ ها و پیشگیری از ارتکاب جرم یا تکرار جرم و اصلاح و تربیت اطفال و نوجوانان به وضوح پیداست عبارت‌اند از:

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 12:37:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دادرسی در دعاوی حقوقی مربوط به چک- قسمت ۲۳ ...

    ۲- حقّ الوکاله، خسارت تأخیر تأدیه و سایر خسارات قانونی
    خواهان (دارنده چک) می‌تواند علاوه بر هزینه‌ی دادرسی سایر خسارات قانونی اعم از حقّ‌الوکاله‌ی وکیل و خسارت تأخیر تأدیه را نیز مطالبه کند. همچنین است هزینه‌های دیگر که به طور مستقیم مربوط به دادرسی و برای اثبات دعوا یا دفاع لازم بوده است مانند حقّ‌‌الزحمه‌ی کارشناس، هزینه‌ی ترجمه‌ی اسناد، هزینه‌ی ایّاب و ذهاب گواهان و … (مادّه ۵۱۹ ق.آ.د.م). در مواردی که مقدار هزینه‌های مزبور در قانون یا تعرفه رسمی پیش‌بینی نشده باشد، میزان آن را دادگاه تعیین می کند. (ماده ۵۱۸ ق.آ.د.م.).
    به موجب مادّه ۵۱۵ ق.آ.د.م. «… خوانده نیز می‌تواند خساراتی را که عمداً از طرف خواهان با علم به غیر محق بودن در دادرسی به او وارد شده از خواهان مطالبه نماید…».[۱۶۰]
    مطابق ماده ۵۱۵ ق.آ.د.م. خواهان در سه زمان متفاوت می‌تواند خسارات ناشی از دادرسی یا سایر خسارات را از خوانده مطالبه کند.
    ۱- ضمن تقدیم دادخواست راجع به اصل دعوا خسارات درخواستی را نیز در دادخواست قید و آن را مطالبه کند. در صورتیکه مطالبه خسارت ضمن دادخواست باشد مشمول عنوان درخواست و بند ۵ ماده ۵۱ ق.آ.د.م. خواهد بود و خواسته‌ی اصلی دعوا نیز مشمول بند ۳ این ماده قرار خواهد گرفت.
    ۲- در اثنای دادرسی خسارت وارده به خود را مطالبه کند. در صورتیکه خسارت دادرسی در ضمن دادخواست نشده باشد، به نظر می‌رسد مطالبه‌ی آنها در ضمن دادرسی اولاً مشمول محدودیت زمانی مذکور در ماده ۹۸ قانون نیست، ثاناً نیاز به تقدیم دادخواست ندارد مشروط بر اینکه خسارت درخواستی نسبت به دعوای اصلی عنوان دعوای مستقل نداشته و مشمول یکی از عناوین مذکور در ماده ۵۱۵ باشد.
    ۳- چنانچه دادرسی خاتمه یافته باشد، خواهان می‌تواند خسارات ناشی از دادرسی یا تأخیر در انجام تعهد خوانده را به صورت یک دعوای مستقل و جداگانه از خوانده تقاضا کند. بدیهی است مطالبه‌ی خسارت در این فرض مستلزم تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی و رعایت تشریفات مربوط خواهد شد. [۱۶۱]
    به دلالت تبصره الحاقی مصوب ۱۳۷۵ به ماده ۲ قانون اصلاح موادی از قانون صدور چک مصوب ۱۰/۳/۱۳۷۶: «دارنده‌ی چک می‌تواند محکومیت‌ صادرکننده را نسبت به پرداخت کلیه‌ی خسارات و هزینه‌های وارد شده که مستقیماً به طور متعارف در جهت وصول طلب خود از ناحیه‌ی وی متحمل شده است، اعم از آنکه قبل از صدور حکم یا پس از آن باشد، از دادگاه تقاضا نماید. در صورتیکه دارنده چک جبران خسارت و هزینه‌های مزبور را پس از صدور حکم درخواست کند، باید درخواست خود را به همان دادگاه صادرکننده حکم تقدیم نماید.» در مورد اینکه خسارات مذکور در تبصره‌الحاقی شامل چه نوع خساراتی می‌گردد موضوع از مجمع تشخیص مصلحت نظام استفسار گردیده مجمع تشخیص مصلحت در تاریخ ۲۱-۹/۱۳۷۷ طی یک ماده واحده چنین اظهارنظر نموده است: «منظور از عبارت در کلیه‌ی خسارات وهزینه‌های وارد شده»، خسارت تأخیر تأدیه بر مبنای نرخ تورم از تاریخ چک تا زمان وصول آن که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران اعلام شده و هزینه دادرسی و حق‌الوکاله بر اساس تعرفه‌های قانونی است.».[۱۶۲]
    تعلّق خسارت تأخیر تأدیه در چک مشروط به تعییر فاحش شاخص قیمت و نیز احراز تمکن مدیون می‌باشد. مبدأ احتساب خسارت، تاریخی است که بر روی چک درج شده و نیازی به اثبات مطالبه‌ی مستقل ندارد.[۱۶۳] برخی به منظور هماهنگی تفسیر تبصره الحاقی به ماده ۲ ق.ص.چ. با ماده ۵۲۲، معتقدند از آنجا که در چک تاریخ مطالبه با تاریخ سررسید یکسان است یا فاصله‌ای بسیار اندک و قابل اغماض دارد، باید معتقد بود که احتساب خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ مندرج در چک ناظر به مورد اغلب است والّا چنان چه فاصله مطالبه از تاریخ مندرج در چک زیاد باشد، تاریخ مطالبه ملاک محاسبه خواهد بود.[۱۶۴] این تفسیر که با ظاهر تبصره مورد بحث مغایر است، تمام تفاوت‌های آن تبصره با ماده ۵۲۲ مذکور را حذف می‌کند.
    قید واژه‌ی «سالانه» در عبارت «تغییر فاحش شاخص قیمت سالانه» این ابهام را پدید آورده که آیا برای تعلق خسارت تأخیر تأدیه لازم است از زمان تعهد به پرداخت حداقل یک سال سپری شود و یا چنان چه مدیون چند ماهی در ادای دین خود تأخیر نماید، باز هم ناگزیر به پرداخت خسارت خواهد بود؟
    به نظر می‌رسد در صورت تغییر فاحش قیمت با رعایت سایر شرایط، خسارت تأخیر تأدیه تعلق می‌گیرد، اعم از آن که، تأخیر کمتر و یا بیشتر از یک سال باشد.[۱۶۵]
    نظر به سکوت مادّه ۲۲۸ ق.م. در مورد خسارت تأخیر تأدیه دیون پولی غیر قراردادی و اطلاق تبصره مادّه ۵۱۵ ق.آ.د.م. خسارت تأخیر تأدیه غیرقراردادی غیر قابل مطالبه است. جز در موارد منصوص قانونی مانند تبصره مادّه ۲ قانون صدور چک.[۱۶۶]
    ممکن است این پرسش مطرح شود که خسارت تأخیر تأدیه به کدامیک از مسئولان سند تجاری تعلق می‌گیرد؟ آیا تمام مسئولان، بابت خسارت تأخیر نیز مسئولیت دارند یا صرفاً مسئول پرداخت اصل وجه مندرج در سند می‌باشند؟
    برای پاسخ به این پرسش باید یادآور شد که همانگونه که بسیاری از حقوقدانان متذکر شده‌اند، در حقوق ایران، حتی در حقوق تجارت، اصل بر مسئولیت نسبی بوده، مسئولیت تضامنی استثناست؛ در نتیجه این قسم مسئولیت مستلزم تصریح در قرارداد خصوصی یا متون قانونی است. همچنین باید توجه داشت که مسئولیت همه‌ی امضاءکنندگان اسناد تجاری یکسان نیست در این میان برخی (صادرکننده‌ی چک) مسئول اصلی بوده، با پرداخت توسط ایشان عمر سند به پایان می‌رسد. امّا برخی دیگر (از جمله ظهرنویس) مسئول اصلی نبوده، صرفاً از باب اعتبار بخشی بیشتر به سند، نوعی مسئولیت مشروط دارند.[۱۶۷] با توجه به تبصره‌ی الحاقی به ماده ۲ ق.ص.چ.، خسارت تأخیر تأدیه تنها از صادرکننده چک قابل مطالبه است. ماده ۲۴۹ ق.ت. که بیانگر مسئولیت تضامنی امضاکنندگان اسناد تجاری است، بر مسئولیت تضامنی مربوط به خسارت تأخیر تأدیه دلالتی ندارد.
    مسئولیت تضامنی نماینده‌ی صادرکننده‌ی چک نیز که مطابق ماده ۱۹ قانون صدور چک برقرار شده، طبق همان ماده که مقرر می‌دارد «صادرکننده چک و صاحب حساب متضامناً مسئول پرداخت وجه چک بوده و …»، صرفاً به وجه چک ناظر بوده و منصرف از مسئولیت مربوط به خسارت تأخیر تأدیه است. در مورد ضامن صادرکننده‌ی چک نیز نمی‌توان به مسئولیت تضامنی بابت خسارت تأخیر تأدیه قائل شد. زیرا، حکم مسئولیت تضامنی ضامن با مضمون عنه وی در ماده ۲۴۹ ق.ت. پیش‌بینی شده و همانگونه گفته شد حکم این ماده صرفاً بر مسئولیت پرداخت اصل وجه سند ناظر می‌باشد.
    اداره حقوقی در نظریه شماره ۸۸۸۱-۷/- ۲۶/۱۱/۱۳۸۳ مستنداً به ماده ۲۴۹ ق.ت.، مطالبه‌ی خسارت تأخیر تأدیه‌ی چک را از تمامی مسئوولان سند اعم از صادرکننده، ضامن و ظهرنویس ممکن انگاشته است،که این نظریه قابل پذیرش نمی‌باشد.[۱۶۸]
    «… تجدیدنظرخواه به عنوان ضامن صرفاً وجه مندرج در متن چک را قبول نموده و سایر خسارات دادرسی مربوط به ضامن نیست بلکه متوجه متعهد چک می باشد…» (دادنامه ش ۱۵۱۲-۱۴/۱۰/۸۴ شعبه هفت دادگاه تجدیدنظر استان تهران)
    سئوالی که ممکن است مطرح شود اینکه آیا خسارت تأخیر تأدیه،تنها در خصوص چکهایی که وجه مندرج در آن، وجه رایج است قابل اعمال است یا اینکه خسارت تأخیر تأدیه در باب چکهای ریالی و ارزی، به نحو یکسان قابل مطالبه است؟
    مراجعه به ماده ۵۲۲ ق.آ.د.م نشان می دهد که این ماده تنها در مواردی قابل اعمال است که موضوع دعوا،دین و از نوع «وجه رایج» باشد و گمان نمی رود در عدم اطلاق وجه رایج به ارز خارجی تردیدی وجود داشته باشد.در همین ماده برای محاسبه خسارت تأخیر تأدیه،به شاخص تورّم که از سوی بانک مرکزی اعلام می شود ارجاع داده شده و روشن است که ضرایب اعلام شده از سوی بانک مرکزی،مربوط به کاهش ارزش ریالی است و ربطی به واحد پول خارجی ندارد.
    در نهایت در خصوص خسارتهای قراردادی قابل مطالبه از سوی بانکها به نظر می رسد چنانچه طرفین ضمن قرارداد یا به طور شفاهی(با دلیل موجه)در خصوص میزان خسارت تأخیر تأدیه توافق نموده باشند،دادگاه خسارت تأخیر تأدیه را بر مبنای توافق طرفین احتساب خواهد کرد.حکم قسمت اخیر ماده ۵۲۲ق.آ.د.م.«…مگر اینکه طرفین به نحو دیگری مصالحه نمایند» بر مبنای ماده ۱۰ ق.م. و اصل حاکمیت اراده قابل توجیه به نظر می رسد.
    علاوه بر ماده ۵۲۲ ق.آ.د.م. در ماده واحده قانون الحاق دو تبصره به ماده ۱۵ اصلاحی قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب ۱۳۷۶ آمده است : «…کلیه وجوه و تسهیلات اعطایی که بانکها در اجرای این قانون به اشخاص حقیقی و حقوقی پرداخت نموده یا می نمایند و برابر قرارداد تنظیمی مقرر شده باشد که اشخاص مذکور،در سررسید معینی وجوه و تسهیلات دریافتی به انضمام سود و خسارت و هزینه های ثبتی و اجرایی… را بپردازند،در صورت عدم پرداخت و اعلام بانک بستانکار قابل مطالبه و وصول است…»
    ۳- تأمین خواسته و خسارت احتمالی در آن
    «تأمین» در لغت از جمله به معنای «ایمنی کردن، حفظ کردن، امن کردن …» آمده است.[۱۶۹] مفهوم حقوقی آن بر معنای لغوی مزبور انطباق دارد. پس «تأمین خواسته» به معنای حفظ کردن و در امنیّت قرار دادن خواسته است؛ بدین معنی که خواهان می‌تواند، از همان ابتدا با بازداشت خواسته‌ی دعوا، آن را در امنیّت قرار دهد، به گونه‌ای که نه تنها خوانده نتواند آن را نقل و انتقال داده، جابه‌جا و یا مخفی کرده (در مورد وجوه نقد و اموال منقول) یا … بلکه از دسترس سایر بستانکاران خوانده نیز خارج شود.
    قانونگذار در مادّه ۱۰۸ ق.آ.د.م. چهار مورد را شمارش نموده که در آن موارد دادگاه مکلّف به صدور قرار تأمین خواسته به درخواست خواهان است. این موارد عبارتند از:
    ۱- دعوا مستند به سند رسمی باشد. ۲- خواسته در معرض تضییع یا تفریط باشد. ۳- در مواردی از قبیل اوراق تجاری واخواست شده که به موجب قانون، دادگاه مکلف به قبول درخواست تأمین باشد.
    ۴- خواهان، خساراتی را که ممکن است به طرف مقابل وارد آید نقداً به صندوق دادگستری بپردازد.
    به موجب این ماده اصدار قرار تأمین خواسته به دو صورت امکان‌پذیر است: صورت نخست، بدون ایداع خسارت احتمالی و شکل دوم با دریافت خسارت احتمالی محقق می‌شود. منظور از خسارت احتمالی مبلغی است که خواهان در قبال خساراتی که ممکن است در اثر اصدار و اجرای قرار تأمین خواسته برطرف مقابل وارد آید، نقداً به صندوق دادگستری واریز می کند. (مستفاد از بند دو ماده ۱۰۸ ق.آ.د.م. هر چند به موجب تبصره ماده ۱۰۸ ق.آ.د.م.، تعیین میزان خسارت احتمالی، با در نظر گرفتن میزان خواسته به نظر دادگاهی است که درخواست تأمین را می‌پردازد، ولی عملاً این مبلغ در رویه قضایی در غالب موارد محدود به ده درصد از میزان خواسته و ندرتاً تا ۱۵ درصد میزان خواسته نیز افزایش می‌یابد.)
    به موجب بندهای ۱ تا ۳ این ماده، برای اصدار قرار تأمین خواسته، نیازی به تودیع خسارت احتمالی نخواهد بود.
    مادّه قانونی خاصی که دادگاه را مکلف به قبول درخواست تأمین، بدون تودیع خسارت احتمالی، در مورد اوراق تجاری می کند، مادّه ۲۹۲ ق.ت است که اشعار می‌دارد: «پس از اقامه‌ی دعوی، محکمه مکلّف است به مجرد تقاضای دارنده براتی که به علّت عدم تأدیه اعتراض شده است، معادل وجه برات را از اموال مدعی‌علیه، به عنوان تأمین توقیف نماید.». به موجب ماده ۳۱۴ ق.ت. مقررات این قانون از حیث «اعتراض» شامل چک نیز بوده و بنابراین مفاد ماده ۲۹۲ مرقوم عیناً در مورد چک نیز لازم‌الاتباع است. به بیان ساده‌تر، در دعاوی مطالبه وجه چک محکمه مکلّف است به مجرد تقاضای دارنده‌ی چکی که به علّت عدم تأدیه اعتراض شده است، بدون دریافت هرگونه خسارت احتمالی مبادرت به صدور قرار تأمین خواسته نماید.
    مفاد ماده ۲۹۲ ق.ت. مشتمل بر امتیازی زاید بر دیگر اسناد عادی برای اوراق تجاری است که اعمال آن مقید به رعایت جمیع شرایط و مقررات قانونی است.حال در مورد چک این سؤال به نظر می‌آید که اگر دارنده، ظرف مواعد قانونی، مبادرت به اعتراض عدم تأدیه ننماید، آیا خواهد توانست از مزایای ماده ۲۹۲ ق.ت. تحصیل قرار تأمین خواسته بدون تودیع خسارت احتمالی- استفاده کند یا خیر؟
    در پاسخ به این پرسش به طور کلی رویه‌ی محاکم به دو گونه‌ی کاملاً مغایر است: دسته‌ای از آنها مبادرت به اعتراض عدم تأدیه چک را مقید بر زمان خاصی ندانسته و بنابراین هدف،تقدیم گواهی عدم پرداخت صادره توسط بانک را به همراه دیگر اسناد و مدارک مورد نیاز برای تقاضای تأمین خواسته، صرف‌ نظر از اینکه ظرف ده، پانزده یا هر محدوده‌ی زمانی دیگری باشد، کافی برای اصدار قرار تأمین خواسته تلقی می‌نمایند.در مقابل دسته‌ی دوم معتقدند دارنده چک فقط زمانی می‌تواند از مزایای ماده ۲۹۲ ق.ت استفاده و بدون تودیع خسارت احتمالی مبادرت به تحصیل قرار تأمین خواسته بنماید که حسب مورد ظرف ده یا پانزده روز از تاریخ سررسید یا صدور چک مبادرت به اعتراض عدم تأدیه (تحصیل گواهینامه عدم پرداخت) نماید؛ و چنانچه به این تکلیف قانونی خود عمل نکند، مطابق قواعد عمومی آدم، برای تحصیل قرار تأمین، ناگزیر از تودیع خسارت احتمالی است.
    مبانی اتخاذ رویه‌ی نظریه‌ی اول عبارتنداز:
    بر اساس یک نظر، قانونگذار تجاری، به طور خاص، متعرض موضوع چک شده و طی ماده ۳۱۵ ق.ت. مقررات ویژه‌ای را برای مهلت مطالبه وجه چک مقرر داشته است و ضمانت اجرای عدم رعایت مهلت‌های مقرر در صدر ماده را ذکر نموده است، از جمله: «… اگر دارنده چک در ظرف مواعد مذکوره در این ماده پرداخت آن را مطالبه نکند دیگر دعوای او بر علیه ظهرنویس مسموع نخواهد بود… » و دیگر اینکه «… اگر وجه چک به سببی که مربوط به محال‌علیه است از بین برود، دعوای دارنده چک بر علیه صادرکننده نیز در محکمه مسموع نیست.» بنابراین اقدام به اخذ گواهینامه‌ی عدم پرداخت خارج از مهلت ۱۵ و ۴۵ روز مقرر در صدر ماده ۳۱۵ ضمانت اجرایی دیگری جز آنکه صراحتاً در ذیل همان ماده منصوص است، نداشته و در مورد تردید، اصل عدم هرگونه ضمانت اجرایی دیگر است.
    معتقدین به این نظریه‌ برای تقویت نظر خود به مفاد رأی وحدت رویه شماره‌ی ۵۳۶-۱۰/۷/۱۳۶۹ دیوان عالی کشور نیز استناد می‌کنند که اشعار می‌دارد: «… قانون تجارت به شرح مواد ۳۱۰ تا ۳۱۵ شرایط خاصی را در مورد چک مقرر داشته که از آن جمله کیفیت صدور چک و تکالیف دارنده چک از لحاظ مواعد مراجعه به بانک و اقدام بانک محال‌علیه به پرداخت وجه چک یا صدور گواهی عدم تأدیه وجه آن و وظیفه قانونی بانک دایر بر اخطار مراتب به صارکننده چک می‌باشد… واخواست برات و سفته به ترتیبی که در ماده ۲۸۰ ق.ت. قید شده، ارتباط با چک پیدا نمی‌کند. بنابراین گواهی بانک محال‌علیه دایر بر عدم تأدیه وجه چک … به منزله‌ی واخواست می‌باشد…».
    آنان در مقابل این اشکال که در رأی وحدت رویه مورد استناد، گواهینامه عدم پرداخت صرفاً در صورتی به منزله‌ی واخواست تلقی شده است که در مدت ۱۵ روز به بانک مراجعه شده باشد و این مسأله صراحتاً در ضمن رأی مذکور، مورد اشاره واقع شده است، اظهار می‌دارند: رأی وحدت رویه مذکور، صرفاً در مقام تثبیت این اصل است که گواهینامه‌ی عدم پرداخت چک، جایگزین واخواست و اعتراض عدم تأدیه در سفته و برات است و تصریح به مدت ۱۵ روز در رأی وحدت رویه‌ی مذکور به این معنا نیست که اگر خارج از ۱۵ روز اقدام به برگشت چک شود، دیگر گواهینامه‌ی عدم پرداخت به منزله‌ی واخواست تلقی نخواهد شد. بلکه در چنین حالتی، کماکان گواهی‌نامه‌ی عدم پرداخت به منزله‌ی واخواست است و نیازی به تنظیم اعتراض نامه‌ی موضوع مواد ۲۳۶ و ۲۹۳ و ۲۹۵ ق.ت، برای مراجعه به ضامنین یا تحصیل قرار تأمین خواسته نخواهد بود و فقط به تصریح ذیل ماده ۳۱۵ ق.ت. مراجعه به ظهرنویس (و در برخی شرایط خاص، صادرکننده) ممتنع خواهد بود.
    استدلال دوم طرفداران نظریه‌ی اول استناد به نظریات مشورتی اداره حقوقی قوه‌ی قضائیه به شرح ذیل است:
    اداره حقوقی قوه‌ قضائیه طی نظریه‌ی مشورتی شماره ۱۲۱۳/۷- ۲۵/۳/۱۳۸۲ ابراز داشته است: «… با توجه به رأی وحدت رویه شماره ۵۳۶ مورخ ۱۰/۷/۱۳۶۹ هیأت عمومی دیوان عالی کشور دائر بر اینکه «گواهینامه‌ی بانک محال علیه دائر بر عدم پرداخت وجه چک به منزله‌ی واخواست می‌باشد» و با عنایت به اینکه طبق ماده ۲ ق.ص.چ. با اصلاحات بعدی مصوب ۱۳۵۵ مبنی بر اینکه «چکهای صادره عهده‌ی بانک‌هایی که طبق قوانین ایران در داخل کشور دایر شده یا می‌شود و همچنین شعب آنها در خارج از کشور، در حکم اسناد لازم‌الاجراست» چنانچه دارنده چک بعد از انقضای مهلت پانزده روز نیز به بانک مراجعه کند و گواهی عدم پرداخت، دریافت نماید، چک مزبور مشمول بند الف مادّه ۱۰۸ ق.آ.د.م. بوده و برای صدور قرار تأمین خواسته، نیازی به سپردن خسارت احتمالی نیست».
    همچنین اداره‌ی مذکور طی نظریه شماره ۳۶۴/۷- ۲۰/۱/۱۳۸۲ چنین ابراز داشته است: «… چکهای صادره بر عهده بانک‌های ایران یا شعب آنها در خارج از کشور در حکم اسناد لازم‌الاجرا است و از جهت صدور قرار تأمین خواسته، نسبت به سایر اسناد لازم‌الاجرا، نیازی به سپردن خسارت احتمالی ندارد و عدم مراجعه ظرف ۱۵ روز به بانک، آن را از لازم‌الاجرا بودن خارج نمی‌کند».
    برخی محاکم برای اثبات معافیت خواهان از تودیع خسارت احتمالی برای تحصیل قرار تأمین خواسته در دعاوی مطالبه وجه چک، اطلاق بند ۳ ماده ۱۰۸ ق.آ.د.م. را مستند قرار داده و استدلال می‌کنند که در این بند عبارت «اوراق تجاری واخواست شده» به صورت مطلق بکار رفته است، بنابراین برای شمول این بند کافی است که اسناد تجاری واخواست بشوند و قیدی از نظر زمانی برای چنین واخواستی وجود ندارد.
    در پاسخ به این استدلال باید گفت که حکم اصلی بند ۳ ماده ۱۰۸ ق.آ.د.م. «مواردی [است] … که به موجب قانون دادگاه مکلف به قبول درخواست تأمین [بدون تودیع خسارت احتمالی] باشد». و در این راستا، قانونگذار با بکار بردن واژه «از قبیل»، «اوراق تجاری واخواست شده» را از باب مثال آورده است. بنابراین، قانونگذار در بند ۳ ماده ۱۰۸ ق.آ.د.م.، در مقام ایجاد مقررات جدیدی در خصوص اوراق تجاری نیست، بلکه با آوردن مثالی از حکم کلی، در اصل، تعیین تکلیف در مورد شرایط و احکام مربوط به اوراق تجاری را به قوانین اختصاصی مربوط از جمله قانون تجارت و قانون صدور چک احاله داده است.
    رویه دوم لزوم تودیع خسارت احتمالی است. بر اساس اعتقاد پیروان این نظریه اگر ظرف مواعد قانونی برای مطالبه و واخواست چک اقدامی صورت نپذیرد، وفق بند ۴ ماده ۱۰۸ ق.آ.د.م. عمل شده و درخواست کننده تأمین برای تحصیل آن ملزم به ایداع خسارت احتمالی خواهد بود. با این حال در خصوص مهلت‌های قانونی مطالبه وجه چک، معتقدین به این نظریه به دو گروه تقسیم می‌شوند، عده‌ای از آنان مهلت مزبور را حسب مورد ۱۵ یا ۴۵ روز از تاریخ صدور چک محاسبه می‌کنند، در حالیکه گروه دوم مهلت مقرر برای مطالبه‌ی وجه چک را ۱۰ روز از تاریخ سررسید تلقی می‌نمایند.
    کسانی که مهلت مقرر برای مطالبه وجه چک را ۱۰ روز از تاریخ سررسید تلقی می‌کنند معتقدند: مهلت‌های مقرر در صدر ماده ۳۱۵ ق.ت. اصولاً ناظر به مسئولیت خاص ظهرنویسان چک (و در موارد خاص صادرکننده چک) می‌باشد و هیچ ارتباطی به دیگر مواد و مقررات مربوط به چک از جمله مقررات مرتبط با اعتراض و تأمین خواسته ندارد. از این جهت مستنداً به ماده ۳۱۴ ق.ت. احکام اعتراض در چک عیناً احکام برات و از جمله ماده ۲۸۰ ق.ت. می‌باشد و دارنده برای استفاده از مزایای مادّه ۲۹۲ ق.ت. در تحصیل قرار تأمین خواسته بدون تودیع خسارت احتمالی، لاجرم، باید ظرف ده روز از تاریخ سررسید، اقدام به اعتراض نماید. در این زمینه تنها تفاوت متصور آن است که به موجب رأی وحدت رویه شماره ۵۳۶ گواهینامه عدم پرداخت چک، جایگزین اعتراض عدم تأدیه برات شده است.
    ممکن است این ایراد وارد شود که رأی وحدت رویه مذکور صراحتاً ذکر کرده که وجه چک باید ظرف پانزده روز از تاریخ صدور مطالبه شود و با وجود تصریح مذکور، جایی برای تمسک به ماده ۲۸۰ ق.ت. باقی نمی‌ماند، خلاصه آن که در قسمتی از این رأی آمده: «… واخواست برات و سفته به ترتیبی که در ماده ۲۸۰ ق.ت. قید شده، ارتباطی با چک پیدا نمی‌کند…»
    در پاسخ به این ایراد باید گفت: رأی وحدت رویه‌ی مذکور صرفاً در مورد مسئولیت ظهرنویسان چک صادر شده است و ارتباطی به دیگر موضوعات از جمله مسأله اعتراض و تأمین خواسته ندارد و واژگان و عبارت بکار رفته در آن نیز صرفاً باید در حدود مسئولیت خاص ظهرنویسان تفسیر و تأویل شود و اساساً هدف از این رأی آن بوده است که گواهینامه‌ی عدم پرداخت چک جایگزین اعتراض عدم تأدیه سفته و برات شود، و هدف دیگری از جمله ایجاد ترتیبات یا مهلت‌های جدید برای تحقق واخواست مدنظر نبوده است. و در این خصوص با بهره گرفتن از ماده ۳۱۴ ق.ت. در ارجاع به عمومات برات، باید کماکان از نظر مهلت و موعد مطالبه و واخوست به عمومات مذکور استناد شود.
    گروهی که مهلت مطالبه و واخواست چک را ۱۵ یا ۴۵ روز از تاریخ صدور می‌دانند معتقدند: مطالبه و واخواست چک مقید به مهلت‌های زمانی خاصی بوده و استفاده از مزایای مذکور در ماده ۲۹۲ ق.ت. منوط
    به رعایت این مهلت‌هاست. سپس ثابت می‌گردد که این مدت، حسب مورد ۱۵ یا ۴۵ روز از تاریخ صدور چک محاسبه می‌شود.
    قانونگذار در ذیل ماده ۳۱۵ ق.ت. اصولاً در مقام بیان احکام تأمین خواسته در چک نبوده و مورد از موارد سکوت می‌باشد. بنابراین مستنداً به ماده ۳۱۴ ق.ت.، احکام اعتراض بر تأمین خواسته چک همان احکام اعتراض و تأمین خواسته برات می‌باشد جز اینکه مهلت‌های آن دو با هم متفاوت است. معتقدین به این نظریه در نهایت برای تقویت استدلال خود، مفاد رأی وحدت رویه‌ شماره ۵۳۶ را مستند قرار می‌دهند و می‌گویند بر اساس این رأی مشخص می‌شود که مهلت تحصیل گواهینامه‌ی عدم پرداخت، پانزده روز بوده و در خارج از آن مهلت، نمی‌توان از مزایای ماده ۲۹۲ ق.ت. استفاده کرد.
    پس از ذکر ادله و مستندات دیدگاه‌های مختلف در خصوص لزوم یا عدم لزوم تودیع خسارت احتمالی باید گفت: صدر ماده ۳۱۵ ق.ت. از حیث مقرر ساختن موعد مطالبه وجه چک مطلق بوده و علاوه بر قابلیت استناد در مسئولیت ظهرنویس و صادرکننده (وفق ذیل همان ماده) در سایر موارد از جمله اعتراض و تأمین خواسته نیز قابلیت استناد دارد. اما در خصوص قسمت دوم ماده ۳۱۵ ق.ت. و به عباراتی در مورد ذیل آن ماده، با وجود ماده ۳۱۴ ق.ت. که از بسیاری جهات چک را در حکم برات و مشمول مقررات و ضمانت‌های اجرایی مترتب بر این سند تجاری دانسته است، نمی‌توان معتقد بود که قانونگذار در ذیل مادّه ۳۱۵ ق.ت. در مقام بیان جمیع ضمانت‌های اجرایی مترتب بر عدم رعایت مهلت‌های مقرر در صدر همان ماده بوده است، زیرا چنین اعتقادی باعث مهمل ماندن بسیاری از احکام مذکور در ماده ۳۱۴ ق.ت. خواهد شد، که به دور از فرض حکیم و قاصد بودن قانونگذار – از مقدمات حکمت- است.
    حاصل آنکه با تمسک به اطلاق صدر ماده ۳۱۵ ق.ت. می‌توان معتقد بود که مهلت اعتراض در خصوص چک ۱۵ یا ۴۵ روز از تاریخ صدور چک است. (برخلاف ماده ۲۸۰ ق.ت.) از طرفی رأی وحدت رویه شماره ۵۳۶ گواهینامه‌ی عدم پرداخت را به منزله‌ی واخواست تلقی کرده است.
    بنابراین مشخص می‌شود که دارنده چک برای استفاده از مزایای ماده ۲۹۲ ق.ت. در تحصیل قرار تأمین خواسته بدون تودیع خسارت احتمالی، لاجرم باید ظرف مدت ۱۵ یا ۴۵ روز از تاریخ صدور چک مبادرت به مطالبه و واخواست بنماید و در غیر اینصورت، امتیاز مذکور سلب و مشارالیه برای تحصیل قرار تأمین وفق عمومات آ.د.م. ناگزیر از تودیع خسارت احتمالی خواهد بود.[۱۷۰]
    قانونگذار مدّت دادن تأمین را محدود نکرده است؛ امّا در عمل دادگاه‌ها ضمن تعیین میزان تأمین، مدّت آن را نیز (معمولاً ده روز) مشخّص می‌نمایند و در اخطاری که صادر و به خواهان ابلاغ می‌شود، دادن تأمین را در مدّت تعیین شده با ضمانت اجرای قرار ردّ دادخواست تأمین خواسته، درج می‌نمایند.
    هیچ یک از طرفین نمی‌تواند نسبت به تصمیم دادگاه درباره‌ی گرفتن تأمین از خواهان ومیزان تأمین تعیین‌ شده، شکایت نماید.
    صدور قرار تأمین خواسته مستلزم درخواست خواهان است. این شرط در صدور ماده ۱۰۸ ق.آ.د.م. به روشنی پیش‌بینی شده است و ملاک موادّ ۲ و ۴۸ همین قانون نیز بر آن دلالت دارد. همانگونه که در صدر ماده ۱۰۸ ق.آ.د.م. تصریح شده، درخواست تأمین خواسته ممکن است پیش از تقدیم دادخواست، ضمن دادخواست راجع به اصل دعوا یا در جریان دادرسی تا پیش از صدور حکم قطعی مطرح شود.
    آیا در مورد چک بلامحلی که سررسید آن نرسیده می‌توان تقاضای تأمین خواسته کرد؟
    چون چک یک سند عادی محسوب می‌گردد و سند رسمی نیست دادگاه نمی‌تواند قبل از سررسید، قرار تأمین خواسته صادر نماید و ماده ۱۱۴ ق.آ.د.م. صراحت دارد که در صورتی که اولاً حق مستند به سند رسمی بوده و ثانیاً در معرض تضییع و تفریط باشد، می‌توان قبل از موعد درخواست تأمین نمود.
    نظر کمیسیون: اصولاً بر حسب مقررات اصلاح قانون چک مصوب ۱۳۷۲ صدور چک وعده‌دار خلاف قانون است و قانونگذار برای صادرکنندگان چک‌های وعده‌دار، مجازات تعیین کرده (با توجه به اصلاحات سال ۸۲ صدور چک وعده‌دار جرم نیست) بنابراین تاریخ سررسید چک موضوعیت ندارد و دارنده چک با هر تاریخی می‌تواند برای مطالبه‌ی وجه چک به بانک مراجعه نماید و در این مورد با اعلام اشتباه در تاریخ چک، آن را واخواست می کند. با این وصف اگر چنین چکهایی در دادگاه مورد مطالبه واقع شود دارنده چک می‌تواند تقاضای تأمین آنرا بنماید و دادگاه مکلف به پذیرش این تقاضا است.[۱۷۱]
    بند هفتم: تعهّدات یا جهات دیگر استحقاق خواهان
    تعهّدات یا جهات دیگری که به موجب آن، خواهان خود را مستحقّ مطالبه می‌داند، به طوری که مقصود واضح و روشن باشد، باید در دادخواست نوشته شود. (بند ۴ مادّه ۵۱ ق.آ. د.م.) کافی است، برای مثال، خواهان اعلام نماید که مبلغی پول به خوانده به عنوان قرض پرداخت نموده (جهت موضوعی) و آن را اثبات و درخواست نماید. امّا استناد به مادّه یا موادّ قانون که به او حق می‌دهد که آن را بخواهد (جهت حکمی) الزامی نمی‌باشد.
    ننوشتن این شرط در دادخواست موجب اخطار رفع نقص از طرف دفتر دادگاه می‌شود. چون ننوشتن سبب در دادخواست می‌تواند اثر ماهوی داشته باشد و جای ویژه‌ای برای آن جز در قسمت «شرح دادخواست» وجود ندارد، به نظر نمی‌رسد که مورد توجّه دفتر دادگاه که شرایط شکلی دادخواست را مدّ نظر قرار می‌دهد قرار گیرد و باید پذیرفت که دادگاه می‌تواند در مورد آن اگر لازم باشد از خواهان توضیح بخواهد.[۱۷۲]
    سئوالی در اینجا ممکن است مطرح شود و آن اینکه آیا با توجه به وصف تجریدی اسناد تجاری،نوشتن جهت یا سبب دین در دادخواست ضروری است؟در پاسخ باید بیان داشت با توجه به وصف تجریدی اسناد تجاری که یکی از اوصاف اصلی این اسناد محسوب می شود و بیانگر این موضوع است که امضای سند تجاری موجب تعهدی مستقل از منشأ صدور خود است،به نظر می رسد خواهان دعوای مطالبه وجه یعنی دارنده چک نیازی به نوشتن جهت یا سبب دین در دادخواست ندارد.
    بند هشتم: آنچه را مدّعی از دادگاه درخواست دارد
    مدّعی باید آنچه را از دادگاه درخواست دارد در دادخواست بنویسید. (بند ۵ مادّه ۵۱ ق.آ. د.م. )
    منظور از این نص درخواست‌هایی است که خواسته شمرده نمی‌شود. بنابراین، چون صدور حکم، افزون بر خواسته، نسبت به متفرّعات قانونی آن از قبیل هزینه دادرسی، حقّ‌الوکاله‌ی وکیل و سایر خسارات دادرسی و همچنین خسارت تأخیر در انجام تعهّد و … مستلزم درخواست می‌باشد و در عین حال به اصل خواسته افزون نگردیده و با آن محاسبه نمی‌شود تا ملاک محاسبه و پرداخت هزینه دادرسی و قابلیّت تجدیدنظر از رأی قرار گیرد، خواهان می‌بایست، چنانچه قصد وصول آنها را نیز دارد، درخواست رسیدگی و صدور حکم نسبت به آنها را نیز بنماید. درخواست‌های دستور موقّت، تأمین خواسته را نیز می‌توان مشمول بند ۵ مادّه ۵۱ ق.آ. د.م. دانست. قانونگذار نبودن شرط مذکور در بند ۵ مادّه ۵۱ ق.آ. د.م. را نیز از موارد توقیف دادخواست دانسته است. (بند ۲ مادّه ۵۳ ق.آ. د.م.) لکن باید توجه داشت که هیچ جای خاصی در برگه‌ی دادخواست برای ذکر درخواست‌های مدعی پیش‌بینی نشده است و درعمل نیز این امر غیرممکن است که خواهان بتواند تمام درخواست‌های مورد مطالبه خویش را در دادخواست بیاورد. از این رو، به نظر نمی‌رسد که عدم رعایت این تشریفات، در عمل، بتواند باعث توقیف دادخواست گردد.[۱۷۳]
    بند نهم: ادّله و وسایل اثبات دعوا
    به موجب بند ۶ مادّه ۵۱ ق.آ. د.م. مدّعی باید تمام ادّله و وسایلی را که برای اثبات ادّعای خود دارد، از اسناد و نوشتجات و اطّلاع مطلعین و غیره، در دادخواست بنویسد. در دعوای حقوقی مطالبه وجه چک فتوکپی گواهی عدم پرداخت و اصل چک که باید برابر اصل شود عموماً ادله‌ی مثبت دعاوی چک می‌باشد.
    پذیرش ادّله از خواهان، پس از تقدیم دادخواست، منحصر به ادله‌ی است که در پاسخ به دفاع خوانده، استناد و به آنها ضروری است. (مادّه ۹۷ ق.آ. د.م.).
    در مورد ارائه دلیل از سوی مدّعی (اعم از خواهان یا خوانده) باید بیان داشت: بر اساس قاعده مهم و بنیادین «البیّنه علی من ادّعی» دلیل به عهده‌ی شخصی است که اظهار او ادّعا شمرده می‌شود. اظهاری ادّعا شمرده می‌شود که خلاف اصل باشد. بنابراین چنانچه برای مثال، خواهان در دادخواست اظهار داشته که خوانده وجهی از وی دریافت نموده یا … چون اظهار او مخالف اصل عدم است، باید آنرا اثبات نماید و بنابراین بار دلیل بر دوش اوست. همچنین در صورتی که اظهار او خلاف اصل استصحاب باشد اظهارکننده باید آن را اثبات نماید و بار دلیل بر دوش اوست. اظهار ممکن است خلاف امری باشد که قانونگذار وجود آن را فرض نموده است، مانند اصاله الصّحه که به موجب آن صحّت عقود و ایقاعات مفروض است (مادّه ۲۲۳ ق.م.) بنابراین اگر خواهان مدّعی فساد معامله‌ای است باید علّت یا علل فساد آن را اثبات نماید.[۱۷۴] در نهایت لازم به ذکر است که در دعوای حقوقی دارنده چک علیه مسئولین پرداخت به خواسته مطالبه مبلغ مندرج در چک با توجه به ارائه چک و اینکه وجود اصل چک در دست دارنده نشان از اشتغال ذمه‌ی مسئولین می‌باشد وی از ارائه‌ دلیل بی‌نیاز است و سایر مسئولین باید خلاف این امر را اثبات نمایند.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 12:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مطالعه تطبیقی مسئولیت مدنی ناشی از تصادفات با عابرین پیاده در کشورهای ایران ، انگلیس و فرانسه- قسمت ۹ ...

    ۳-۳-۲-۴-اثبات تقصیر یا بی احتیاطی:
    بار اثبات تقصیر یا بی احتیاطی خوانده با در نظر گرفتن حساب احتمالات علی الاصول به عهده خواهان است . اگر مفاد دلیل خواهان از جهت دلالت بر وجود یا عدم وجود تقصیر خوانده یکسان وخنثی باشد ، وی دعوا را خواهد باخت .
    با این وصف ، مواردی وجود دارد که دادگاه در آن اوضاع واحوال تقصیر خوانده را مفروض می انگارد یکی از این موارد فرض تقصیر موردی است که به نظریه ((موضوع گویاست [۱۲])) معروف شده است .
    این فرض در جایی است که خواهان بتواند نشان دهد که ماهیت حادثه زیانبار مقتضی تقصیر ومسئولیت خوانده است ، در چنین حالتی دادگاه بی احتیاطی خوانده را استنباط مینماید . فرض تقصیر مزبور در صورت وجود شرایط سه گانه ذیل اعمال می گردد:
    الف)به طور طبیعی وقوع چنین حادثه ای بدون وجود تقصیر ممکن نباشد.
    ب)شی منشاء خسارت تحت اراده وکنترل انحصاری خوانده یا کسی قرار داشته باشد که خوانده نسبت به او مسئول بوده یا حق نظارت وکنترل داشته است؛ تحقق دوشرط بالا نشان می دهد که خوانده یا شخص مزبور می بایست مرتکب خطا شده باشند.
    ج)دلیلی بر علت یا کیفیت وقوع حادثه وجود نداشته باشد.
    نویسندگان و محققان نظامهای کامن لا ، پیدایش فرض تقصیر را ناشی از مشکلات مربوط به پایبندی به نظریه تقصیر در خصوص تصادفات رانندگی می دانند.زیرا کیفیت این حوادث به گونه ای است که در غالب موارد ، تصادم ، بدون تقصیر یا بی احتیاطی طرفین واقع می شود و حتی در حالاتی که تقصیر وجود دارد ، مصدوم با مشکل اثبات آن مواجه می شود و چه بسا که مصدوم پس از تصادف بیهوش گردیده قادر به اثبات تقصیر مرتکب نباشد.
    لذا برای آسان نمودن جبران خسارت زیان دیده از یک اماره یا فرض قانونی که شرح آن گذشت ، استفاده کرده اند .خصوصاً که در بیشتر موارد دارنده یا متصرف اتومبیل بی احتیاطی نموده که منشاء تصادف گردیده و مقنن هم این حکم غالب را اماره بر تقصیر وی قرار داده است.
    با این همه ، باید دانست که گرچه (( فرض تقصیر)) تا حدی به کمک زیاندیده شتافته است ، ولی هرگز این حمایت را کامل یا نسبتاً کامل نمی کند زیرا از یک سو در موارد متعددی اعمال نمی شود از جمله در مورد تصادف بین دو وسیله نقلیه در حال حرکت و از سوی دیگر ، این فرض تنها زیاندیده را از اثبات بی احتیاطی موجد حادثه معاف می کند ، زیرا نفس تصادف را نشانه و اماره بی احتیاطی می داند. ولی در صورت اثبات عدم تقصیر ، مسئولیت بدون تقصیر ایجاد نمیشود.(کاتوزیان ، ۱۳۸۱، ص۸۰)
    ۳-۴- مسئولیت مدنی راننده در تصادفات وسایل نقلیه با عابر پیاده در حقوق ایران:
    همانطور که در فصل دوم به آن اشاره شد به طور کلی می توان از دیدگاه حقوقی ، حادثه رانندگی برخورد وسیله در حال حرکت با عابر پیاده را به چهار قسم تقسیم کرد ، با توجه به اهمیت موضوع ، قانونگذار در این خصوص احکام خاصی مقرر نموده که فروض مختلف این حادثه را به شرح ذیل بیان نمودیم:
    الف-هنگامی که وسیله نقلیه وعابر هر دو مقصر باشند.ب- راننده مقصر ولی عابر فاقد تقصیر است.ج-هیچ کدام از عابر و وسیله نقلیه مقصر نباشند.د-عابر مقصر ، ولی راننده وسیله نقلیه فاقد تقصیر است.
    در صورتیکه عابر مقصر ، ولی راننده وسیله نقلیه فاقد تقصیر است، عابر به عنوان سبب قوی تر از مباشر تلقی شده و راننده هیچگونه مسئولیتی نخواهد داشت. همانطور که در فصل قبل اشاره شد در این خصوص چهار مبنای قانونی وجود دارد که یکی از آنها با توجه به تصویب قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی منسوخ گردیده است. در این فصل به تفصیل به تجزیه وتحلیل شرایط عدم مسئولیت راننده مطابق هریک از مواد می پردازیم. مبانی مورد بحث به شرح ذیل میباشند:
    ۳-۴-۱-ماده ۳۳۳ قانون مجازات اسلامی
    عدم مسئولیت راننده در مقابل عابر بر اساس ماده ۳۳۳ قانون مجازات اسلامی :
    به موجب این ماده ((در مواردی که عبور عابر پیاده ممنوع است ، اگر عبور کند و راننده ای که با سرعت مجاز و مطمئنه در حرکت بوده و وسیله نقلیه نیز نقص فنی نداشته است و در عین حال قادر به کنترل نباشد و با عابر برخورد کرده و منجر به فوت یا مصدوم شدن وی گردد ، راننده ضامن دیه و خسارت وارده نیست .))
    ۳-۴-۱-۱- بررسی شرایط عدم مسئولیت راننده مطابق ماده ۳۳۳ ق. م . ا:
    الف . سرعت مجاز و مطمئنه :
    سرعت مجاز سرعتی است که حداکثر آن در آیین نامه راهنمایی و رانندگی یا براساس تابلوهای مخصوص مشخص شده است ؛ اما سرعت مطمئنه سرعتی است که راندن در آن سرعت،اطمینان آور است و میزان آن مشخص نشده است ، ولی همواره پایین تر از سرعت مجاز بوده و میزان آن بستگی به دو عامل دارد :
    ۱ – شرایط اوضاع و احوال حاکم بر مسیر عبور از قبیل شرایط جوی ، وضعیت ترافیک مسیر .
    ۲ – علائم هشدار دهنده از قبیل خطر لغزندگی ، خطر ریزش کوه با منطقه مسکونی و غیره .
    بنابراین راننده فقط در صورت وجود دو عامل فوق باید سرعت مطمئنه داشته باشد و در غیر این صورت می تواند حداکثر تا سرعت مجاز رانندگی کند .بنابراین ، هر چند در ماده مذکور سرعت مطمئنه به طور مطلق به کار برده شده است ،ولی همواره سرعت مطمئنه لازم نمی باشد .سئوالی که مطرح می شود این است اگر در قسمتی از جاده یا مسیر عبور ، یکی از علائم هشدار دهنده تابلوی عبور حیوانات اهلی وجود داشته باشد ، اگر راننده با عابری در این محل برخورد کند در این صورت آیا راننده به علت عدم رعایت سرعت مطمئنه مسئول است ؟ پاسخ این سؤال مثبت است ؛ زیرا کلیه علائم هشدار دهنده در هر حال راننده را مکلّف به رعایت سرعت مطمئنه می کند ، هرچند راننده با موردی غیر از آنچه هشدار داده شده برخورد کند . اداره حقوقی قوه قضاییه در نظریۀ شماره ۲۲۸۷/۷ مورخ ۳۰/۳/۷۹ در خصوص سرعت مطمئنه بیان می کند : ((سرعت مطمئنه با سرعت مجاز تفاوت دارد ، بدین توضیح که میزان سرعت مطمئنه را راننده وسیله نقلیه با توجه به اوضاع و احوال خاص مانند نوع وسیله نقلیه ، کیفیت ، محل و زمان رانندگی و نیز مقررات راهنمایی و رانندگی انتخاب و تنظیم می کند که نوعأ همان سرعت مجاز یا کمتر از آن ا ست ؛ بنابراین ،تخطی از سرعت مطمئنه همیشه به معنای داشتن سرعت غیر مجاز نیست .)) (ایرانی ارباطی ،۱۳۸۴ ،ص ۳۳۸).
    البته انتقادی که به این نظر وارد است ،لحاظ نوع وسیله و کیفیت آن است ؛ زیرا اگر وسیله نقلیه و کیفیت آن دارای اشکال و نقص باشد رانندگی با آن مقدور نیست و راننده مکلّف است از کیفیت وسیله نقلیه اطمینان داشته و سپس رانندگی کند ،مگر اینکه نوع و شرایط وسیله نقلیه و سطح مهارت راننده و حتی آشنایی راننده با جاده را ناظر بر وسیله و رانندۀ فراتر از متعارف تلقی کنیم ، در این صورت می توانیم این شرایط را در رعایت سرعت مطمئنه لحاظ نماییم . ولی با توجه به اینکه معیار مورد نظر قانونگذار نوعی است و در برقراری تکلّف برای رانندگان ، راننده متعارف را در نظر می گیرد نمی توان استدلال مذکور را پذیرفت .
    ب – عبور عابر از محل غیر مجاز یا محل عبور عابر ممنوع : به نظر می رسد تفاوتی بین محل عبور ممنوع که به وسیله تابلوهای هشداردهنده مشخص می شود و عبور از محلی که مجاز نمی باشد(بعنوان مثال : عبور از محل فاقد خط کشی در شرایطی که در نزدیکی محل ، محل خط کشی شده جهت عبور ایمن عابر وجود دارد؛ یا عبور از عرض خیابانی که در رفیوژ میانی آن حفاظ فلزی نصب گردیده است)، وجود ندارد ؛ زیرا بین عمل غیر مجاز و ممنوع تفاوتی وجود ندارد.دادگاه پژوهش در انگلستان اعلام کرده است که عبور پیاده ، در حالی که ، قواعد بزرگراه را نقض کرده است ،اماره بر تقصیر او نیست و همین دادگاه در دعوی دیگر تأیید کرد ، پیاده ناگزیر نیست تنها از محل عابر پیاده گذر کند و می تواند هر محل دیگر را انتخاب کند ، مگر اینکه احتیاط متعارف را رعایت نکند (کاتوزیان ،۱۳۷۸ ،ص ۵۸۳).
    ج – وسیله نقلیه فاقد عیب و نقص باشد . مقصود از عیب و نقص هر گونه عیب و نقص مستمر مؤثر در حادثه است . تا قبل از تصویب تبصره ۳ ماده ۱۴ قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی مصوب ۱۳۸۹[۱۳] و ایجاد مسئولیت برای متصدیان ذیربط در تصادفات ، اغلب حقوقدانان، نقص فنی حادث موثر در حادثه را نیز از شرایط مسئولیت راننده در تصادف با عابرین پیاده لحاظ میکردند که این مورد با تصویب قانون فوق الذکر به طور کامل منتفی گردید. بنابراین تنها نقص فنی موثر را میتوان از شرایط مسئولیت راننده محسوب کرد.
    د – راننده باید دارای مهارت بوده و مست نباشد ؛ هرچند این شرایط صراحتاً در ماده نیامده است ، ولی این شرایط را می توان از معنی راننده استنباط کرد ، زیرا راننده به کسی اطلاق می شود که دارای مهارت بوده و در هنگام رانندگی مست نیز نباشد . بر خلاف نظری که قائل است قانونگذار در مقام احصاء شرایط بوده است و اگر مقررات دیگری هم رعایت نشود راننده همچنان فاقد مسئولیت است . به عنوان مثال ،اگر را ننده مهارت نداشته باشد و…..اما چهار شرط مزبور را رعایت کرده باشد مسئول نیست .(زراعت ۱۳۸۱،ص ۲۴۳).
    ه – راننده قادر به کنترل نباشد .این شرط واجد شرایط زیادی است ،زیرا گاهی ممکن است کلیه شرایط قبلی وجود داشته باشد. به عنوان مثال ، راننده دارای سرعت مجاز و مطمئنه بوده و وسیله نقلیه فاقد عیب و نقص بوده و راننده مهارت داشته ، ولی با عابری برخورد کرده است . در اینجا برای عدم مسئولیت مدنی راننده باید احراز نماییم که آیا حادثه قابل کنترل بوده یا خیر ؟
    قابل کنترل بودن یعنی قابلیت اجتناب از حادثه مانند عبور ناگهانی عابر یا عبور از محل فاقد دید و رؤیت که حادثه را برای راننده متعارف غیر قابل اجتناب کرده باشد .
    بنابراین ، اگر در محلی که عبور عابران با چراغ تنظیم می شود اگر عابری در هنگامی که چراغ عبور عابران قرمز است ، عبور کند و راننده ای که هرچند چراغ او سبز است با عابر برخورد کند، ولی چون ابتدای سبز بودن چراغ بوده و حادثه برای او قابل اجتناب بوده ، در اینجا راننده به عنوان مباشر قوی تر از سبب ، مسئولیت مدنی خواهد داشت ، زیرا حادثه برای نامبرده قابل اجتناب بوده و به تعبیر قانونگذار قابل کنترل بوده ، ولی آن را کنترل نکرده است . به عبارت دیگر ، چنانچه برخورد را ننده در نتیجه تقصیر زیان دیده پدید آمده باشد این تقصیر زیان دیده است که فعل خوانده را در خود مستغرق می سازد و تنها تقصیر زیان دیده است که سبب ایجاد ضرر محسوب می شود . بنابراین ، مسئولیت راننده به دلیل فقدان رابطه سببیت محقق نمی گردد .به عنوان مثال ، وقتی راننده ای یک عابر را زیر می کند و ثابت می کند زیان دیده به طور ناگهانی و بدون احتیاط از این سو به آن سوی خیابان دویده و تقصیر مزبور یگانه سبب تصادف بوده است ، در واقع ثابت می کند تقصیر فرض شده از جانب او که عبارت است از تقصیر در مراقبت ،در نتیجه تقصیر زیان دیده پدید آمده است(عباسلو ،۱۳۸۷،ص۹۵) .در اینجا تقصیر عابر ، تقصیر راننده را تحت پوشش خود قرار داده و رابطه سببیت میان تقصیر راننده و ضرر وارده از بین رفته است و دیگر راننده مسئولیتی ندارد (السنهوری،۱۳۸۴ ،ص۱۲۲).
    در سایت کانون وکلا آمریکا در خصوص تکالیف رانندگان در مورد عابران پیاده در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا رانندگان باید توجه بیش از حد متعارف به عابران داشته باشند ، این چنین آمده است : توجه در حد متعارف کافی است ، را نندگان باید در هر شرایطی نسبت به عابران توجه متعارف داشته باشند ، توجه متعارف یعنی مراقبت دقیق نسبت به آن ها و کنترل و تسلط کامل نسبت به وسیله نقلیه جهت اجتناب از صدمه به آنها و در صورت اعتقاد به عدم آگاهی عابر از خطر به صدا در آوردن بوق وسیله نقلیه به منظور اخطار نزدیک شدن اتومبیل به آنها و متوقف کردن وسیله نقلیه در موردی که عابر در محل عبور عابران باشد .(عباسلو ،۱۳۸۷،ص۹۵)
    ۳-۴-۲- ماده ۴ قانون ایمنی راه ها و راه آهن مصوب ۱۳۴۹:
    به موجب ماده ۴ قانون ایمنی را هها و راه آهن ((ورود و عبور عابران پیاده و انواع وسایل نقلیه غیر مجاز ، عبور دادن دام در شاهراه ها و همچنین توقف وسایل نقلیه در خطوط عبور ممنوع است . هرگاه به جهات مذکور حادثه ای واقع شود که منجر به ضرب و جرح یا قتل یا خسارت مالی شود راننده مجاز است که وسیله نقلیه او مجاز به حرکت در شاهراه باشد نسبت به موارد فوق مسئولیتی نخواهد داشت ولی در هر حال مکلف است در صورت بروز حادثه وسیله نقلیه را در شانه سمت راست متوقف نموده ومصدوم را با وسیله نقلیه خود یا وسیله دیگر بلافاصله به اولین درمانگاه یا بیمارستان برساند ومراتب را به مأمورین انتظامی اطلاع دهد .عدم مسئولیت راننده مذکور مانع استفاده شخص ثالث از مقررات بیمه نخواهد بود .))
    تبصره ۱- وزارت راه مکلف است محل های توقف ضروری مجاز وسایط نقلیه در طول شاهراه ها ایجاد نماید.
    تبصره ۲- وسایل نقلیه غیر مجازی که بطور موقت و به سبب ضرورت و مأموریت های ضروری می بایست در بزرگراه تردد نمایند ، فقط با اجازه وزیر راه وترابری و یا معاونین راهداری وحمل ونقل وی و یا یالاترین مقام اجرایی ادارات کل راه و ترابری استانها در حوزه استحفاظی خود و با نصب تابلو ((عبور آزاد بزرگراه ))در پشت وسیله نقلیه که به وسیله پلیس راه به راننده تحویل و اخذ خواهد شد ، می توانند وارد بزرگراه شوند تابلو فوق الذکر به تعداد لازم توسط وزارت راه وترابری تهیه وتحویل پلیس راه می گردد. تعیین حداقل وحداکثر سرعت اینگونه وسایل طبق آیین نامه ای خواهد بود که به تصویب وزارت راه و ترابری میرسد.
    تبصره ۳- مأمورین سازمان های دولتی وانتظامی و یا افرادی که به سبب ضرورت جهت انجام مأموریت و ارائه خدمات در سطح و یا حاشیه بزرگراه ها به صورت پیاده تردد یا توقف می نمایند با رعایت ضوابط ایمنی در صورت بروز حادثه از شمول حکم ماده ۴ مستثنی می باشد و مسئولیت راننده مقصر وسیله نقلیه مجاز که منجر به تصادف شده است ، به قوت خود باقی است.
    تبصره ۴- وسایل نقلیه غیر مجاز به عبور از آزادراه ها که طبق این ماده مجوز عبور میگیرند ، موظف هستند از خطوط مجاز در آزادراه ها عبور نمایند.
    ۳-۴-۲-۱- بررسی شرایط عدم مسئولیت راننده مطابق ماده ۴ قانون ایمنی
    راه ها وراه آهن:
    شرایط عدم مسئولیت راننده در برخورد با عابر در شاهراه بر اساس ماده ۴ قانون ایمنی راه ها و راه آهن به شرح ذیل میباشد:
    الف : ورود و عبور عابران در شاهراه . عابرین پیاده مجاز به ورود به شاهراه نمی باشند مگر به موجب تبصره ۳ ماده فوق که در مواقع ضروری و جهت انجام مأموریت و ارائه خدمت وارد شاهراه می شوند و در این صورت مکلف به رعایت ضوابط ایمنی از قبیل نصب علایم هشداردهنده و پوشیدن لباسهای مخصوص که دارای علائم هشداری و در هنگام شب پوشیدن لباس هاس شب تاب ، که با رعایت نکات فوق مشمول حکم ماده فوق نخواهند بود.(عباسلو، ۱۳۸۷، ص ۹۷)مفهوم مخالف این عبارت آن است که در سایر موارد تصادف وسایل نقلیه با عابر پیاده ، مسئولیت راننده مجاز ولی مقصر وسیله نقلیه مجاز به قوت خود باقی نیست(فرهانی ، ۱۳۸۴، ص ۸۴)توجیه این امر آن است که در واقع شاهراه ها ، راه های ویژه ای هستند که در آن سرعت زیاد وسایل نقلیه موتوری وزمینی به موجب قانون ، مجاز شناخته شده است و با هدف تسهیل و تسریع در حمل ونقل مسافر وکالا با اختصاص اولویت عبور وسایل نقلیه احداث گردیده اند، بنابراین راننده ای که مجاز است با چنین سرعتی حرکت کند ، نباید مانع یا تقاطعی مزاحم حرکت و سرعت او باشد.
    لذا مقنن به موجب ماده ۴ قانون ایمنی راه ها وراه آهن در پی معافیت رانندگان موصوف از مسئولیت در فرض تصادف با عابران بوده و رفتار چنین عابرانی را مصداقی از مصادیق قاعده اقدام علیه خود میداند؛ هرچند که به جهت کمک به عابران مصدوم ، عدم مسئولیت رانندگان را مانع استفاده آنان از مقررات بیمه شخص ثالث نمی داند.(فرهانی ، ۱۳۸۴، ص ۸۴)
    همچنین فرهانی در همان منبع ، در مقام شرح پاره ای از موارد اختلافی در اعمال یا عدم اعمال مقررات ماده ۴ قانون ایمنی راه ها و راه آهن با جمع مقررات استثنایی مسئولیت در این ماده با برخی تکالیف ناشی از مقررات قانونی مانند تکلیف قانونی کمک رسانی به مصدومان حوادث رانندگی موضوع قانون مجازات خودداری از کمک به مصدومان و رفع مخاطرات جانی و به جهت حل معضل نحوه جمع بین دو حکم متزاحم (ممنوعیت ورود یا تردد در سطح یا حاشیه آزادراه و لزوم کمک رسانی و امداد رسانی به اشخاصی که در معرض خطر جانی قرار دارند ) معتقد است کلیه اشخاصی که به سبب کمک رسانی وامداد به مصدومان حوادث جاده ای و از باب ضرورت و انجام تکلیف انسانی ، شرعی والبته قانونی خویش به ناچار وارد سطح ویا حاشیه آزادراه می شوند در هنگام بروز تصادف با وسیله نقلیه ، اشخاص موصوف ، عایر پیاده مندرج در ماده ۴ تلقی نمی شوند و در این مواقع بر اساس قواعد عمومی و اساسی تعیین مسئولیت ، کلیه مصادیق تقصیر موثر در حادثه از راننده و یا چنین اشخاصی مورد عنایت قرار می گیرد .به تعبیر دیگر ، در چنین مواردی در تبیین عدم مسئولیت راننده ، نباید صرفاً به مجاز بودن وی و وسیله نقلیه اش بسنده نمود و از سایر تخلفات و تقصیر های احتمالی موثر در بروز حادثه از سوی وی مانند سرعت غیر مجاز ، عدم توجه به جلو و … چشم پوشی کرد.
    همچنین مواردی نیز اتفاق می افتد که،اشخاص از باب اضطرار و به جهت مصون نگه داشتن خود و یا دیگران از خطر موجود یا قریب الوقوع به ناچار وارد آزادراه شده و یا در سطح و حاشیه آن توقف مینمایند، در چنین مواردی نیز به نظر میرسد با عنایت به موازین فقهی وشرعی ما که مبنا وخاستگاه اصلی تدوین و تصویب مقررات است بتوان حکم مسئوله را مشخص نمود ؛ زیرا مطابق موازین حقوقی ایران ، شخص مضطر(به شرط آنکه شرایط تحقق اضطرار را داشته باشد و از جمله خطر را به عمد ایجاد نکرده است ) از تکلیف و ممنوعیت موضوع ماده ۴ خارج شده و در حالت اضطرار مجاز به نقض ممنوعیت ورود یا عبور از سطح یا حاشیه آزادراه می باشد(الضرورات تبیح المحذورات ).قاعده ای که در نظام حقوقی ما پذیرفته شده و حتی مبنای تدوین ماده ۵۵ ق.م.ا قرار گرفته است . بنابراین در فرض برخورد وسیله نقلیه با عابر پیاده ای که به جهت اضطرار ناچار به عبور و یا ورود به سطح و یا حاشیه آزادراه بوده ، مقررات ماده ۴ اعمال و اجرا نمی گردد.(فرهانی ، ۱۳۸۴، صص ۸۶ و ۸۷)
    ب – راننده مجاز باشد .در قوانین و مقررات و ضوابط ناظر بر رانندگی وسایل نقلیه و از جمله آیین نامه راهنمایی و رانندگی مصوب ۱۳۸۴ ، متأسفانه تعریفی مشخص از اصطلاح راننده مجاز وجود نداشته و می بایست از خلال مواد مختلف و پراکنده موجود تعریفی نه الزاماً جامع و مانع استخراج کرد.
    از ماده ۲۶ آیین نامه راهور میتوان عنوان کرد که راننده مجاز کسی است که گواهینامه رانندگی مربوط به وسیله نقلیه را دارا باشد. همچنین بر اساس ماده ۲۷ آیین نامه راهور ، یکی از شرایط مهم و اساسی شرکت در آزمایش ها و صدور انواع گواهینامه رانندگی ، داشتن واحراز سلامت جسمی و روانی متقاضی رانندگی است.موضوعی که قبلاً مقنن در بند ۳ ماده ۸ کنوانسیون راجع به ترافیک راه ها مصوب ۱۷/۸/۴۷ بدان اشاره وتأکید کرده است و حتی نه تنها آن را شرط ابتدایی صدور انواع گواهینامه رانندگی قلمداد نموده بلکه در هنگام تمدید یا تعویض گواهینامه رانندگی نیز استمرار حفظ حداقل شرایط جسمانی و روانی را لازم و ضروری تعیین نموده است.(فرهانی ، ۱۳۸۴، ص ۸۰)
    به عبارتی می توان عنوان نمود که داشتن حداقل سلامت جسمانی و روانی لازم نه تنها شرط صدور انواع گواهینامه رانندگی است ، بلکه حفظ چنین شرایطی لازمه امر رانندگی است به طور یکه با فقدان هر یک از آنها ، حسب مورد ، گواهینامه رانندگی از شخص اخذ و گواهی نامه متناسب با شرایط جدید تعیین و به وی اعطا میگردد و یا در صورت عدم احراز صلاحیت جسمی و روانی گواهینامه وی ابطال خواهد شد.
    بنابر این ، معیار و ضابطه دیگر در تعریف وتعیین راننده مجاز ، برخورداری وی از سلامت جسمانی و روانی لازم جهت راندن وسیله نقلیه مطابق شرایط اولیه صدور گواهینامه و حفظ و استمرار وضعیت موصوف در هنگام رانندگی است به نحویکه فقدان هریک از شرایط جسمانی یا روانی لازم چه بصورت موقت مانند مستی و یا صرف مواد مخدر و یا استفاده از دارو های تخدیر کننده و یا محرک سیستم اعصاب و روان ( CNS ) و چه بصورت دائم ؛ فرد را حسب مورد از اتصاف به ویژگی راننده مجاز خارج می نماید.(فرهانی ، ۱۳۸۴ ، ص۸۱)
    از دیگر اوصاف و ویژگی هایی که میتوان برای تبیین وتعریف راننده مجاز بیان نمود آن است که چنین راننده ای کسی است که در راستای اعمال پار های از مقررات همچون ماده ۷۱۸ قانون مجازات اسلامی و یا بند های ۱ ، ۲ و ۳ ماده ۷ قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی مصوب ۱۳۸۴ از حق رانندگی محروم نشده باشند.(فرهانی ، ۱۳۸۴ ،ص ۸۲)
    بنابر این با عنایت به موارد مطروحه فوق ، راننده مجاز به شخصی گفته میشود که اولاً دارای گواهینامه متناسب رانندگی با وسیله نقلیه مورد استفاده بوده و ثانیاً حین رانندگی از سلامت جسمی و روانی برخوردار بوده و ثالثاً از ممنوعیت و محرومیت رانندگی به صورت محدود و یا دائم برخوردار نشده باشد.
    ج – وسیله نقلیه مجاز به حرکت از شاهراه باشد .وسایل نقلیه ای از امتیاز مقرر در این ماده برخوردار میشوند که مجاز به عبور از شاهراه باشند(عباسلو ، ۱۳۸۷ ، ص ۹۷)بنابراین وسیله نقلیه مجاز وسیله نقلیه ای است که ذاتاً مجاز به حرکت در آزادراه است و محدودیت و ممنوعیتی جهت تردد در آزادراه مانند نصب تابلوی ممنوعیت مربوط به آن وسیله نقلیه در پیش رو نداشته باشد و همچنین در عین حال و نیاز به تردد در آزادراه به سبب ضرورت یا مأموریت ، اجازه مخصوص را از مقامات صالحه اخذ وتابلو مخصوصه ( عبور آزاد از آزادراه )را نصب و در خطوط مجاز تردد نمایند.
    لیکن نکته قابل بحث و مسأله قابل طرح در تبیین و تعریف وسیله مجاز و تحلیل این شرط از ماده ۴ این است که آیا مجاز بودن را می توان فاقد عیب ونقص فنی بودن تلقی کرد؟
    برخی اساتید حقوقی با رجوع و استناد به ماده ۲۰۰ آیین نامه راهور ، وسیله نقلیه مجاز را وسیله نقلیه ای میدانند که دارای عیب ونقص فنی ( موثر) نبوده و وسایل کامل ایمنی مقرر در آیین نامه راهور داشته باشند.اما برخی دیگر از حقوقدانان فاقد عیب ونقص بودن را از شرایط لازم برای اعمال ماده ۴ قانون مذکور در نظر نمی گیرند.به تعبیر دسته اخیر با توجه به اینکه ماده مذکور مجاز را مقید به عبور از شاهراه نموده ؛ بنابراین نمیتوان فاقد عیب ونقص بودن را از آن استنباط نمود(عباسلو ، ۱۳۸۷ ، ص ۹۷) و به اعتقاد این دسته در هر حال هیچ شرط دیگری نمیتوان برای عدم مسئولیت راننده در این قبیل موارد اضافه نمود ، زیرا قانونگذار در مقام بیان کلیه شرایط لازم در خصوص عدم مسئولیت راننده بوده و هر شرطی را که لازم بوده در این ماده آورده است ،همانگونه که قانونگذار در ماده ۳۳۳ قانون مجازات اسلامی در مقام بیان و احصا شرایط ، شرط فاقد عیب و نقص بودن وسیله نقلیه را از شرایط عدم مسئولیت راننده به صراحت بیان نموده است . بنابراین میتوان نتیجه گرفت وقتی که مقنن عالماً وعامداً و در حالیکه در مقام بیان بوده سکوت کرده و قید فاقد عیب ونقص بودن وسیله نقلیه را در ماده ۴ بعنوان شرط عدم مسئولیت راننده عنوان ننموده و از نظر وی لازم نمی باشد،پس نمیتوان قید مذکور را در مسئولیت و یا عدم مسئولیت راننده در تصادفات با عابر در شاهراه لحاظ کرد، هرچند به موجب مقررات آیین نامه راهنمایی و رانندگی وسیله نقلیه باید فاقد عیب و نقص فنی بوده و راننده مکلف است دارای سرعت مجاز باشد.بنابراین اگر در شاهراه سرعت غیر مجاز داشته باشد و یا وسیله نقلیه دارای عیب ونقص مکانیکی باشد این تخلفات موجب مسئولیت راننده در مقابل عابر نبوده و در واقع قانونگذار دراین مورد امتیاز خاص و ویژه ای برای راننده قائل شده است و حکم مندرج در این ماده جنبه استثنایی دارد و قابل تسرّی به موارد مشابه نمی باشد.(عباسلو ، ۱۳۸۷ ، ص ۹۸)ضمناً اگر در تصادف وسیله نقلیه با عابر در شاهراه یکی از شرایط مذکور وجود نداشته باشد ، حادثه باید بر اساس ماده ۳۳۳ قانون مجازات اسلامی مورد بررسی قرار گیرد.
    د – انتقال مصدوم به درمانگاه : اما به موجب قسمت اخیر ماده مذکور قانونگذار در هر حال راننده را مکلّف به انتقال مصدوم به اولین درمانگاه یا بیمارستان کرده است .
    بنابراین ،اگر به علت عدم انتقال مصدوم به درمانگاه، عابر دچار خسارتی شود یا فوت کند ، می توان برای راننده به علت عدم انجام تکلیف مندرج در قسمت اخیر ماده مذکور ، مسئولیت مدنی قائل شد .
    ه – امکان استفاده از بیمه شخص ثالث : ماده مذکور عدم مسئولیت راننده را مانع استفاده شخص ثالث از مقررات بیمه ندانسته است . به عقیده برخی از حقوقدانان ، برخلاف قاعده تبعی بودن مسئولیت بیمه گر در بیمه های مسئولیت که به موجب آن بیمه گر فقط هنگامی در مقابل شخص ثالث مسئولیت دارد که بیمه گذار او مسئول باشد و در صورتی که بیمه گذار مسئولیتی نداشته باشد بیمه گر هم فاقد مسئولیت است ، بنابراین زیاندیده نمیتواند مستقیماً به بیمه گر مراجعه نماید(منصور ،۱۹۹۵، ص۲۰۳ به نقل از عباسلو ، ۱۳۸۹ ، ص ۴۷) مگر اینکه قانونگذار به منظور حمایت از زیاندیده و جبران خسارت برای بیمه گر مسئولیت مستقل قائل شده باشد.(مرقس ، ۱۹۹۲، ص ۶۵۷ به نقل از عباسلو ، ۱۳۸۹ ، ص ۴۷) و قانونگذار استثنائاً در ماده ۴ قانون ایمنی راه ها و راه آهن ، هرچند که راننده را به عنوان بیمه گذار مسئول نمی داند ، ولی حق مراجعه را برای عابر و سایر متضررین به عنوان شخص ثالث به بیمه گر با اعمال مسئولیتی مستقل ، قائل شده است.
    برخی دیگر از حقوقدانان در توجیه و تفسیر این حکم استثنائی ، قبل از تصویب قانون اصلاح قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل اشخاص ثالث مصوب ۱۶/۴/۸۷ ؛ بر اساس ماده یک قانون بیمه مصوب ۱۳۴۷ اینگونه عنوان میکردند که ، ((کلیه دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی و … مسئول جبران خسارت مدنی ومالی هستند که در اثر حوادث وسایل نقلیه مزبورو یا محمولات آنها به اشخاص ثالث وارد می شود.))بنابراین علاوه بر مسئولیت راننده ، برای دارنده وسیله نقلیه ، مسئولیتی خاص و ویژه تعیین شده و مسئولیت مقرر در این ماده بر طبق گرایش های نوین حقوق تطبیقی، مسئولیتی نوعی و محض بوده و دارنده بدون آنکه تقصیری کرده و اثبات آن لازم باشد مسئول شناخته شده است و صرف اثبات این امر که خسارت در اثر حوادث وسایل نقلیه به بار آمده برای مسئول شمردن دارنده کفایت میکند(صفایی، ۱۳۸۹، ص ۲۴۴ به نقل از فرهانی ، ۱۳۹۰ ، ص ۱۵۹).به نظر این دسته از حقوقدانان، در اینگونه حوادث رانندگی و از جمله تصادفات در آزادراه ها که عابر پیاده با تقصیر خود در ایجاد حادثه کلاً و یا جزأً مشارکت مینماید ، اصولاً مسئولیت مدنی دارنده به قوت خود باقی است مگر آنکه تقصیر عابر پیاده به عنوان یک حادثه خارجی غیر قابل پیش بینی و غیر قابل پیشگیری ، رابطه سببیت بین فعل راننده و زیان ها را قطع کند، اما اگر تقصیر عابر پیاده اوصاف قوه قاهره را نداشته باشد مسئولیت دارنده از بین نمی رود و در صورتی که دارنده بخواهد خود را از مسئولیت معاف نماید باید ثابت کند که تقصیر عابر پیاده (زیان دیده )برای او حالت قوه قاهره داشته است، در غیر اینصورت مسئولیت دارنده باقی بوده و حتی اثبات و احراز بی تقصیری راننده نیز او را از مسئولیت معاف نمیکند ؛ زیرا مبنای مسئولیت او تضمین قانونی است(فرهانی ، ۱۳۸۴، ص ۸۷)در عین حال چون تقصیر زیاندیده نیز به اثبات رسیده ، معلوم میگردد که ورود زیانها دو سبب داشته و باید مطابق قواعد تقسیم مسئولیت عمل شود.(قاسم زاده ، ۱۳۸۳، ص ۴۱۴ به نقل از فرهانی ، ۱۳۸۴ ، ص۸۸)
    با تصویب قانون جدید بیمه اجباری، ماده ۱ قانون سابق تغییر کرد و تصریح به مسئولیت مدنی دارنده در مقابل اشخاص ثالث از متن ماده در قانون جدید حذف گردید: “کلیه دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی و ریلی… مکلفند وسایل نقلیه مذکور را در قبال خسارت بدنی و مالی که در اثر حوادث وسایل نقلیه مزبور …به اشخاص ثالث وارد میشود حداقل به مقدار مندرج در ماده ۴ این قانون … بیمه نمایند” البته تبصره دو این ماده به نوعی ناظر به مسئولیت است و اعلام می دارد: “مسئولیت دارنده وسیله نقلیه مانع از مسئولیت شخصی که حادثه منتسب به فعل یا ترک فعل اوست نمیباشد …”. بدین ترتیب می توان تصور کرد که برای مسئولیت بر طبق این قانون، صرف انتساب ضرر به فعل یا ترک فعل راننده یا دارنده کافی است و اثبات تقصیر لازم نیست(فرهانی، ۱۳۹۰، ص ۱۵۹ -۱۶۰) با وجود این به رغم تبصره اصلاحی و تأکید این قانون بر سببیت در موارد متعدد همچنان روشن نیست که مبنای مسئولیت مدنی دارنده وسیله نقلیه چیست؟ زیرا قانون درباره مسئولیت دارنده ساکت است و تنها او را موظف به بیمه نمودن مسئولیت ناشی از وسیله نقلیه کرده است. بنابراین بزرگترین ایراد قانون جدید (قانون بیمه ) ، حذف حکم مسئولیت دارنده است(صفایی، ۱۳۸۹، ص ۲۴۵ به نقل از فرهانی ، ۱۳۹۰ ، ص ۱۶۰)
    به نظر برخی حقوقدانان، به رغم این وضعیت به نظر میرسد با توجه به تأکید تبصره دو ماده ۱ بر مسئولیت دارنده و تصریح ماده ۵ این قانون “بیمه گر ملزم به جبران خسارت وارد شده به اشخاص تا حد مذکور در بیمه نامه خواهد بود …” و رعایت این توجیه منطقی که مسئولیت بیمه گر تابعی از مسئولیت دارنده است، همانند قانون سابق باید در حوادث رانندگی مبنای مسئولیت دارند را همان نظریه خطر دانست .در نتیجه، دارنده به طور نوعی مسئول جبران تمام خسارتهایی است که بر اثر حوادث رانندگی به اشخاص ثالث وارد میشود. علاوه بر این، حکم ماده ۱ قانون جدید، متوجه تکلیف دارنده به بیمه نمودن وسایل نقلیه در قبال خسارت بدنی و مالی است که در اثر حوادث وسایل نقلیه مزبور به اشخاص ثالث وارد شده باشد ” لذا میتوان گفت که تعهد بیمه ای که متوجه دارنده میباشد با دلالت التزام، حاوی تعهد به جبران خسارت نیز میباشد، زیرا پوشش بیمه ای بدون موضوع نیست و چون دارنده متعهد به جبران خسارت است بیمه را نیز در این راه تحصیل میکند.”(طهماسبی ، ۱۳۸۹ ، ص ۳۷ به نقل از فرهانی ، ۱۳۹۰ ،صص ۱۶۰ و ۱۶۱)
    باید به این نکته مهم توجه شود که ابهامات مزبور در قلمرو مسئولیت “شخص دارنده ” مطرح است و ارتباطی به مسئولیت بیمه گر ندارد، زیرا به موجب قسمت آخر تبصره دو ماده ۱ “… در هر حال خسارت وارده از محل بیمه نامه وسیله نقلیه مسبب حادثه پرداخت میگردد” فقدان مسئولیت دارنده، مانع بهره مندی زیان دیده از تعهدات بیمه ای نبوده و خسارت وی از این محل قابل جبران است”(طهماسبی ، ۱۳۸۸ ،صص۳۷ و۳۸ به نقل از فرهانی ،۱۳۹۰ ، ص ۱۶۱) به نظر می رسد در قانون جدید بیمه اجباری نیز مبنای مسئولیت، تقصیر نیست، زیرا آنچه از بررسی مبنای مسئولیت در فقه اسلامی، قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی خاصه مواد ۳۱۹، ۳۲۰ ، ۳۲۱، ۳۲۴، ۳۲۵، ۳۲۶ و صریحتر از همه ماده ۳۵۴ و سایر قوانین موضوعه به دست می آید، آن است که مسئولیت مدنی در حقوق ایران مبتنی بر استناد عرفی عمل زیان بار به شخص است.(باریکلو ، ۱۳۸۹ ، ص ۵۹ به نقل از فرهانی ، ۱۳۹۰ ، صص ۱۶۱و ۱۶۲)
    بنابراین در مورد اتلاف یا ضررهای ناشی از وسایل نقلیه موتوری زمینی موضوع قانون بیمه اجباری سابق و جدید نیز، مبنای مسئولیت، مسئولیت بدون تقصیر و مسئولیت محض می باشد، مسئولیتی که بر مبنای نظریه خطر نیستند؛ بلکه به نظر می رسد بر اساس نظریه تضمین گروهی است که امروزه در گرایش به بیمه های مسئولیت تبلور یافته است . در کشور ما هم میتوان گفت قانون بیمه اجباری سابق و جدید نیز مبتنی بر همین فکر بوده است(صفایی ، ۱۳۸۹ ، ص ۷۵ به نقل از فرهانی ، ۱۳۹۰ ،ص ۱۶۲)
    لذا از این روست که مقنن در ذیل ماده ۴ قانون ایمنی راه ها و راه آهن ، عدم مسئولیت راننده را مانع استفاده عابر پیاده از مقررات بیمه نمی داند.

    ۳-۴-۳-ماده ۸ قانون نحوه رسیدگی به تخلفات و اخذ جرایم مصوب ۱۳۵۰ و تبصره ماده مذکور :
    این ماده قانونی و تبصره آن با تصویب قانون رسیدگی به تخلفات در سال ۱۳۸۹ (مطابق ماده ۳۵) به صراحت لغو گردید. اما به جهت آگاهی و یادآوری به شرح این ماده و بررسی شرایط آن می پردازیم.
    به موجب این ماده: ((در صورتی که عابرپیاده از سواره رو و معابر و خیابان ها جز از نقاطی که خط کشی شده و مخصوص عابر پیاده است (محل مجاز ) از محل دیگری (محل های غیر مجاز )عبور کند ، متخلف شناخته می شود و مکلّف به پرداخت جریمه مقرر در آیین نامه می باشد و در صورتی که در این قبیل نقاط غیر مجاز وسیله نقلیه موتوری با عابر پیاده تصادف کند ، راننده وسیله نقلیه در صورتی که کلّیه مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت کرده باشد مسئول شناخته نمی شود . عدم مسئولیت راننده مانع استفاده شخص ثالث از مقررات بیمه نخواهد بود . برای اجرای مقررات این ماده ادارات مسئول امر عبور و مرور بر حسب مورد (شهربانی ، شهرداری و ژاندارمری )مکلفند قبلاً خیابان یا مسیر یا معبر مورد نظر را از حیث پیاده رو و خط کشی و نصب چراغ و کلیه علائم لازم و ایمنی عابر پیاده و رانندگان وسیله نقلیه موتوری کاملاً مهیا و تأمین کرده و مراتب را ۱۵ روز قبل از تاریخ اجرا به وسیله مطبوعات ، رادیو و تلویزیون به اطلاع عموم اهالی برسانند. ))

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 12:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی عملکرد حافظه¬ی بینایی در بین گروهی از جمعیت شهری و روستایی۹۲- قسمت ۵ ...

    روش مکانیکی: یادگیری از کانال­های چهارگانه چشم، گوش، صدا و دست ها. در این روش تکرار و تمرین بسیار اهمیت دارد.

    روش عقلانی: در این روش شیوه ­های منطقی و استدلال اهمیت زیادی دارد.

    روش ابتکاری: که از آن به حافظه­ تکنیکی تعبیر می­ کند و علوم حاصل از روش ابتکاری اند. او در مطالعات خود به پدیده­ فراموشی نیز اشاره می­ کند. در نظر او فراموشی مانند یادآوری کارکرد مهمی دارد و ترکیبی از فراموشی و یادآوری به مسأله انتخاب اطلاعات در ذهن اشاره می­ کند.

    به اعتقاد جیمز در یادگیری و فراموشی مراحل رشدی زیادی وجود دارند:
    در ابتدای زندگی ( کودکی ) بیشتر یاد می­­گیریم و کمتر فراموش می­کنیم، سپس در جوانی به دوره­ای از زندگی می­رسیم که میان یادگیری و فراموشی تعادل برقرار می­ شود و در پیری فراموشی بر یادگیری غلبه می­ کند ( همان منبع )
    در متون مختلف مطالعه­ حافظه­ انسان در یک طبقه ­بندی دو مقوله­ای قرار می­گیرد: ساختار [۸۷] و فرایند[۸۸]. بسیاری از روان­شناسان پذیرای یک مفهوم سا ختار در باب حافظه هستند و متشکل از حافظه­ حسی، حافظه­ کوتاه مدت و حافظه­ بلند مدت فرض می­ شود. گروهی از نظریه، پردازان دیدگاه پردازش اطلاعات را مد نظر قرار داده و به نحوه­ رمزگردانی، پیوند، تبدیل، اندوزش، مرور ذهنی، یادآوری و فراموشی توجه دارند. در حالی که برخی از نظریه­پردازان و عناصر ساختاری حافظه تأکید دارند و برخی بر پردازش اطلاعات، اما گروهی دیگر از یک رویکرد وحدت­گرا طرفداری می­ کنند که در آن به پردازش ساختار به طور یکسان توجه می­ شود ( سولسو، ۱۹۹۱). درادامه دیدگاه­­ها و ساختار مورد نظر مطالعه می­گردند.
    ۲-۲- دیدگاه ساختاری حافظه
    مطالعات نشان داده است که آدمی انواع مختلفی از حافظه را دارد. انواع حافظه از نظر مدت زمان نگهداری اطلاعات عبارتند از: حافظه­ حسی، حافظه­ کوتاه­مدت و حافظه­ بلند مدت ( چن و همکاران، ۲۰۱۲).
    ۲-۲-۱- حافظه­ حسی
    حافظه­ حسی نخستین مرحله به یاد سپاری و ذخیره­کردن اطلاعات است. در این حافظه نسخه­ی دقیقی از « اطلاعات حسی » ذخیره می­ شود. گنجایش این حافظه نامحدود است و مدت زمان نگهداری اطلاعات در حافظه­ حسی از چند هزارم ثانیه تا چند ثانیه متغیر است (اندرسون[۸۹]، ۲۰۰۲). در واقع حافظه­ حسی، کار نگهداری اطلاعات حسی برگرفته شده از محیط را برای مدتی بسیار کوتاه به عهده دارد ( کرودر، ۱۹۹۲) . این احساس­ها به طور صریح و فوری در مغز رمزگردانی نمی­ شود بلکه این حس­های گرفته شده از گیرنده­ها ( اندام حسی) به آرامی در طول سیستم عصبی حرکت می­ کند و به علاوه بر سیستم مسئول، این مراکز قشری بالاتر هستند که مسئولیت پردازش اطلاعات را بر عهده دارند. این نوع حافظه بسیار غنی و مشروح است اما اطلاعاتش بسیار سریع از بین می­رود و مهم­ترین دلیل فراموشی اطلاعات در این نوع حافظه بی­توجهی به آن است مگر آن­که برخی فرایندهای خاص را زمینه­ انتقال آن­ها را به حافظه­ کوتاه­مدت یا بلند مدت فراهم آورند. نورمن [۹۰] مثال­های ذیل را از حافظه­ حسی توضیح می­دهد؛ دستتان را در مقابل صورت خود تکان دهید. رد ضعیفی که پس از کنار رفتن دست باقی می­ماند- یعنی آثار رویداد اتفاق افتاده – گواه مشخصی بر وجود یک نظام حافظه حسی است. دست خود را مشت کنید، به سرعت دو تا از انگشتان را باز کنید، دوباره با حداکثر سرعت ممکن دستتان را مشت کنید. اگر به دقت نگاه کنید ردی از انگشتانتان را خواهید دید که آنقدر دوام می آورد تا آن­ها را شمارش کنید. فرض کنید یک تصویر پیچیده متشکل از تعداد زیادی اشیاء در مقابل چشمان شما قرار دارد که بعضی از آن­ها در جهت عقربه­های ساعت و بقیه بر خلاف جهت عقربه­های ساعت می­چرخند. تصویر محو می­ شود و یک پیکان به جایی در محل قبلی تصویر اشاره می­ کند. شما قادر خواهید بود جهتی را که شیء در آن مکان خاص حرکت می­کرد مشخص کنید. رد تصویر برای چند هزارم ثانیه پس از محو شدن تصویر فیزیک، باقی می­ماند. ( رینر و میلر [۹۱]، ۲۰۰۲؛ به نقل از گنجی، ۱۳۹۱).محققان حافظه معتقدند که برای هر حس، حافظه­ حسی جداگانه وجود دارد ( کرودر، ۱۹۹۲). لازمه­ی تشخیص بوها ( حافظه ی بویایی )، صداها ( حافظه شنیداری)، مزه ها ( حافظه ی چشایی )، زبری و نرمی ( حافظه ی بساوایی) و مشاهده­ پدیده ­ها از طریق دیدن ( حافظه ی بینایی )، داشتن خاطره­ی آن ها در حافظه است ( قلی زاده، خیرالدین و همکاران، ۱۳۸۹). در ذخیره سازی اطلاعات در حافظه­ حسی، دو الگو یا دو جزء برای حافظه وجود دارد ( اسپرلینگ[۹۲]، ۱۹۶۰ و توروی[۹۳]۱۹۶۷؛ به نقل از بدلی[۹۴]، ۱۹۹۹). یک نوع حافظه در این­جا حافظه­ بینایی است. دیگری حافظه­ شنوایی است.
    حافظه­ شنوایی: انعکاس ذهنی محرک­های شنوایی را اکو یا پژواک می­نامند. بنابراین، حافظه­ شنوایی عبارت است از دفتر اطلاعات حس نگهدارنده­ی پژواک­ها ( محرک های شنوایی ) ( گنجی، ۱۳۹۱). به طور خیلی ساده حافظه­ شنوایی به توانایی دریافت تحریکات کلامی، پردازش و ذخیره­ی آن­ها و در نهایت یادآوری موضوعات گفته می­ شود ( جعفری، رحیم زاده و همکاران، ۱۳۹۱).
    حافظه­ بینایی: روان­شناسان معتقدند که برای هر یک از اطلاعات حسی دفتری وجود دارد. انعکاس ذهنی محرک­های بینایی را شمایل می­نامند. دفتر اطلاعات حسی نگهدارنده­ی شمایل­ها، حافظه­ بینایی نامیده می­ شود. خاطرات بینایی عبارتند از خاطرات عکس برداری­های دقیق. بنابراین کسانی­که می­توانند محرک­ها را به طور ذهنی ببینند یا برای خود تجسم کنند « حافظه­ عکس­برداری » دارند. با این همه این خاطرات خیلی کوتاهند. آن­چه اکثر ما معمولاً حافظه­ عکس­برداری به حساب می­آوریم، یعنی، توانایی نگهداری تجسم ذهنی دقیق از محرک­های بینایی به مدت طولانی در نظر می­گیریم، چیزی است که به وسیله­ روان­شناسان،تصویر ذهنی روشن نامیده شده است. به طور خیلی ساده مقصود از
    حافظه­ بینایی آن است که چیزی­را که قبلاً دیده­ایم به یاد آوریم(راتوس[۹۵]، ۲۰۰۹؛ به نقل از زارع،۱۳۹۰). در واقع حافظه­ بینایی، یک توانایی برای شناسایی موضوعات و حوادث دیده شده­ی قبلی بدون وابستگی به درون دادهای مربوط به حافظه­ کلامی است زیرا درون دادهای بینایی از تصاویر شبکه­ ای مشخص و معین هستند این تصاویر نیاز به ذخیره شدن در حافظه دارند که در مراحل زمانی مختلف با رویدادهای جدید مورد مقایسه قرار می­گیرند. بدون فهم ادراک و شناخت بینایی، این تصاویر مجموعه ­ای از انواع رویدادها و صحنه­هایی هستند که قادر به یادآوری آن­ها نخواهیم بود بنابراین حافظه­ دیداری برای نگهداری و ثبت اطلاعات ضروری است ( اسلیگت؛ اسکالت و همکاران [۹۶]، ۲۰۰۹). در مورد حافظه­ بینایی اسپرلینگ دریافت که وقتی چهار ردیف متشکل از سه سطر از چهار حرف را هر کدام به اندازه ی ۵۰ هزارم ثانیه به فرد ارائه شود، افراد تنها چهار یا پنج حرف را گزارش گرفته، ولی عنوان می‌کنند که حروف زیاد تری را دیده­اند. وی فرض کرد که بسیاری از اطلاعات بینایی قبل از این­که بتوان آن­ها را گزارش کرد، از بین می­روند. وی به این نتیجه رسید که اطلاعات در قالب حافظه­ بینایی ۵/۰ ثانیه دوام می­آورد. این حافظه، از یک طرف وابسته به شبکیه­ی چشم است که از طریق درخشندگی محرک­های ارائه شده متأثر می­ شود و از طرف دیگر وابسته به نقطه­ای دیگر در مغز است که بعد از ورود اطلاعات دریافت و هماهنگی آن­ها در شبکیه رخ می­دهد. این بخش بیشتر نسبت به الگو حساس است (آیزنگ، ۲۰۰۰). انواع حافظه­ دیداری عبارتند از :

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

     

    حافظه­ حسی دیداری:[۹۷] این حافظه را به راحتی می­توان با تجربه­ی رفتن به یک اتاق تاریک با یک فلش دوربین و گرفتن عکس تجربه کرد. به طور کلی حافظه­ حسی به عنوان سیگنال برای هموار سازی لوب گیجگاهی توصیف می­ شود که به اطلاعات در یک دوره­ گستره­ی زمانی اجازه می­دهد که استخراج شود ( لاک و وورث ، ۲۰۰۸).

    حافظه­ کوتاه مدت دیداری:[۹۸] این حافظه اطلاعات دیداری را از موضوعات کوچک­تر در یک وابستگی انتزاعی نگهداری می­ کند که مبتنی بر انتزاعات می­باشد، ظرفیت آن محدود است که شامل سه – چهار موضوع برای محرک ساده و یا یک یا دو موضوع برای محرک های پیچیده­تر می­باشد. این بازنمایی­ها به طور معناداری از طریق ساختار دقیق و استاندارد تصاویر اولیه، به صورت انتزاعی می­باشند. در حالی­که حافظه­ حسی در مقابل تمام تغییرات مطلق موقعیت، مستحکم است و نسبتاً در مقابل تغییرات نسبی مقاوم است. ( جیانگ، اولسون و همکاران [۹۹]، ۲۰۰۲). بر اساس آزمایشات اسپرلینگ ۱۹۶۰ شواهدی بر وجود یک حافظه ی دیداری وجود دارد که می ­تواند مقادیر زیادی اطلاعات­را، حدود یک پنجم ثانیه، در معرض دید نگه می­دارد. این حافظه را که نیسر[۱۰۰](۱۹۶۷) آن را « حافظه­ آیکونیک» نامیده است. ذاتاً بینایی است و فرایند ادراک به ویژه در مورد آن دسته از محرک­هایی که کوتاه­مدت هستند، بسیار مهم است. حافظه، سیستم بینایی را قادر می­سازد تا شمایل­ها و صورت­ها را در طی مدتی که جریانات ذهنی می‌تواند در سطوح بالاتر پردازش شوند نگهداری نمایند ( وگا، کاناس و همکاران[۱۰۱]، ۲۰۱۳)

    حافظه­ بلند مدت دیداری[۱۰۲] : بازنمایی این نوع حافظه در زمان کوتاهی به دست می­آید. اما ظرفیت محدود حافظه­ کوتاه مدت دیداری، از هر تجمع اطلاعات دیداری در یک دوره طولانی جلوگیری می­ کند. در عوض حافظه­­ی بلند مدت از یک ظرفیت ذخیره­ی بالا و تمرکز و توجه نیرومندی برخوردار است. حافظه­ بلند مدت دیداری موضوعات، در ارائه و طبقه بندی آن نقش اساسی ایفا می­ کند ( کانکل و برادی، ۲۰۱۱). در ادامه مراحل پردازش اولیه­ی اطلاعات بینایی بررسی و مطالعه می­گردد.

    ۲-۲-۱-۱- مراحل پردازش اولیه­ی اطلاعات بینایی:
    چهار سیستم حافظه در ابقاء و نگهداری اطلاعات بینایی سهیم هستند: ماندگاری مرئی[۱۰۳]، ماندگاری اطلاعاتی[۱۰۴]، حافظه­ کوتاه­مدت بینایی و حافظه­ بلند مدت بینایی.
    ماندگاری مرئی و ماندگاری اطلاعاتی، موقعیت مکانی اشیاء را در شبکیه[۱۰۵] حفظ می­ کند که دارای ظرفیتی بالا و جزء به جزء است و سریعاً بعد از حادثه محرکی محو می­گردد ( دی لولو[۱۰۶]، ۱۹۸۰؛ هالینگورث، هیان و همکاران[۱۰۷]، ۲۰۰۵) از این رو با هم تحت عنوان حافظه­ تصویری[۱۰۸]یا ترجیحاً ماندگار
    حسی[۱۰۹] یاد می­ شود. ماندگار مرئی، یک رد بینایی است که در خلال ۱۰۰-۸۰ هزارم ثانیه بعد از شروع محرک محو می­گردد ( دی لولو، ۱۹۸۰). ماندگاری اطلاعاتی نیز یک رد حسی را ابقاء و نگهداری می­ کند، اما به شیوه­ای متفاوت از ماندگاری مرئی؛ ماندگاری اطلاعات بر خلاف ماندگاری مرئی، بینایی و قابل دیدن نیست. در حالی­که مدت ماندگاری مرئی مربوط به شروع محرک است، ماندگاری اطلاعاتی حدود ۳۰۰-۱۵۰ هزارم ثانیه بعد از پایان محرک ادامه می­یابد ( فیلیپس[۱۱۰]، ۱۹۷۴).
    حافظه­ کوتاه مدت بینایی: بازنمایی­های بینایی برگرفته از اطلاعات ( درون داده ) حسی را ابقاء می­ کند. بر خلاف ظرفیت بالای ماندگاری حسی، حافظه­ کوتاه­مدت بینایی گنجایش محدود سه یا چهار شی را دارد که در عین حال، وابسته به راهبردی که از طریق آن رمزگردانی اطلاعات صورت می­گیرد نیز می باشد البته ظرفیت آن برای مکان، متفاوت از ظرفیت آن برای ویژگی­هایی نظیر رنگ و جهت است
    ( لاک[۱۱۱]، ۱۹۹۷؛ به نقل از هالینگورث و همکاران، ۲۰۰۵ ؛ رنسینک[۱۱۲]؛ به نقل از بروکمل، وانگ[۱۱۳] و همکاران، ۲۰۰۲). و دقت فضایی کمتری نسبت به ماندگاری مرئی دارد. اما به­ طور قابل توجهی نیرومند تر از ماندگاری حسی است و برای مدت­زمان کوتاه تری باقی می­ماند ( ۶۰۰ هزارم ثانیه در مقابل ۱۰۰ هزارم ثانیه در ماندگاری حسی) و به ویژگی­های عالی­تر شیء حساس است (هالینگورث و همکاران، ۲۰۰۵). شواهد برای بازنمایی­های مبتنی بر شی در حافظه­ کوتاه مدت بینایی، از این حقیقت ناشی می­ شود که ظرفیت حافظه­ کوتاه مدت بینایی از تعداد اشیایی که باید به خاطر سپرده شود ناشی می‌شود و نه از ویژگی­های بینایی که باید به خاطر سپرده شود ( لاک، ۱۹۹۷؛ به نقل از هالینگورث و همکاران، ۲۰۰۵). البته حافظه­ کوتاه­مدت بینایی، در پردازش مفهومی اطلاعات بینایی نیز نقش عمده‌ای بر عهده دارد و منجر به سبک اطلاعات از حالت بازنمایی­های بینایی به صورت بازنمایی­های طرحواره­ای می­ شود. بنابراین، این ساختار از سو وظیفه­ی نگهداری اطلاعات بینایی را به عهده دارد و از سوی دیگر، در تجزیه و تحلیل بعدی اطلاعات بینایی، مانند بازشناسی شیء ) سهیم می­باشد.
    حافظه­ بلندمدت بینایی، بازنمایی بصری ویژگی­های متناظر در حافظه­ کوتاه­مدت بینایی را حفظ می‌کند، اما این توانایی را دارد که صدها بازنمایی بصری از اشیاء را در مقیاس­های زمانی طولانی­تر ذخیره کند ( تارک- براون و فان،[۱۱۴] ۲۰۱۳)
    برای تجزیه و تحلیل اطلاعات بینایی، این اطلاعات وارد قشر بینایی اولیه[۱۱۵] (v1) واقع در قشر بینایی می‌شود و از آن­جا برای تجزیه و تحلیل­های اختصاصی­تر ( مانند رنگ، شکل، حرکت) به مناطق دیگری از قشر بینایی وارد می­ شود.
    ۲-۲-۲- حافظه­ کوتاه مدت[۱۱۶](S.T.M)
    هنگام ثبت اطلاعات حسی، یعنی هنگام تشکیل حافظه­ حسی اگر به محرک توجه کنیم، می­توانیم آن را، بعد از آن که خود محرک از بین رفت، به مدت تقریباً یک دقیقه در حافظه­ کوتاه مدت خود نگهداریم ( ابراهیمی مقدم، ۱۳۹۰). در واقع با « توجه» و « دقت کردن» اطلاعات از حافظه­ حسی به حافظه­ کوتاه­مدت انتقال می یابد حتی در مواردی که اطلاعات معینی را برای فقط چند لحظه باید به خاطر بسپاریم باز هم سه مرحله­ حافظه شامل رمزگردانی، اندوزش و بازیابی در کارند
    ( احمدی، ۱۳۹۰).
    رمزگردانی- برای رمزگردانی اطلاعات در حافظه­ کوتاه مدت نخست باید توجه ما بر آن اطلاعات متمرکز شود. از آن­جا که توجه امری انتخابی است تنها آن­چه انتخاب شود به حافظه­ کوتاه مدت راه می­یابد. در واقع بخش عمده ناتوانی حافظه ناشی از کم توجهی است ( چلبیانلو، ۱۳۸۳)
    رمزگردانی شنیداری- در جریان رمزگردانی اطلاعات به صورت رمز یا بازنمایی وارد حافظه­ کوتاه مدت می­ شود (بوتلا، سوپالو و همکاران[۱۱۷]، ۲۰۰۴)
    رمزگردانی دیداری- در صورت نیاز می­توانیم مواد کلامی­را به صورت بازنمایی یا رمز دیداری حفظ کنیم. آزمایش­ها نشان داده­اند هرچند مواد کلامی را می­توان به صورت دیداری حفظ کرد، اما این رمز دیداری به سرعت محو می­ شود. مثال پس از نگاه کردن به نشانی ۷۹۱۵ TH IRD AVENVE می­توانید به مدت یکی دو ثانیه بازنمایی دیداری از آن در ذهن داشته باشید. در این بازنمایی جزئیات دیداری حفظ می‌شود. مثلاً این که نشانی را با حروف بزرگ نوشته­اند اما بعد از چند ثانیه آن­چه باقی می­ماند صدای آن نشانی است (یعنی رمزشنیداری آن ) و این رمز اطلاعات مربوط به شکل حروف را حفظ خواهند کرد (هال، سوپلا و همکاران[۱۱۸]، ۲۰۰۸)
    اندوزش- ظرفیت محدود: بارزترین مشخصه حافظه­ کوتاه مدت، گنجایش بسیار محدود آن می­باشد که به طور متوسط برابر با هفت ( اضافه یا منهای دو ماده ) است. بعضی افراد تنها پنج ماده و عده­ای تا نه ماده را می­توانند در حافظه نگهدارند این رقم فراخنای حافظه نامیده می­ شود ( بدلی، ۲۰۰۲). با توجه به این که گنجایش حافظه­ کوتاه مدت محدود است، زمانی­که این گنجایش تکمیل می­ شود، اطلاعات قبلی باید از آن خارج گردند تا اطلاعات تازه­ای وارد آن شوند. به این پدیده « جانشینی اطلاعات » می‌گویند. بنابراین، عامل مهم فراموش شدن مطالب از حافظه­ کوتاه مدت جانشین شدن مطالب جدید با آن مطالب است. از این رو، اگر بخواهیم مطلبی را برای مدتی در حافظه کوتاه مدت نگهداریم، باید آن را تکرار کنیم. این تکرار از ورود مطالب تازه به این حافظه جلوگیری به عمل می­آورد و مانع جانشینی مطالب جدید با مطالب موجود در حافظه می­ شود. روشی که موجب افزایش ظرفیت حافظه­ کوتاه مدت می­گردد روش « تقطیع » نام دارد. تقطیع به معنای قطعه قطعه کردن اطلاعات و دسته بندی آن هاست؛ مثلاً، اگر بخواهیم این حروف را به حافظه بسپاریم به دلیل زیاد بودن آن با مشکل مواجه هستیم. به فرض، حروف « ی ، م، ا، ل، س، ا، د، ا، ز، آ، ه، ا، گ، ش، ن، آ، د» حال اگر تمام این حروف را به طور معکوس به سه قطعه دسته بندی کنیم کلمات دانشگاه آزاد اسلامی به دست می آید؛ یعنی ۱۶ حرف را در سه قطعه قرار داده­ایم، در حالی که اگر این کار را انجام نمی­دادیم قادر به خواندن آن نبودیم. بنابراین، ظرفیت حافظه­ کوتاه مدت را به مقدار بالا افزایش داده­ایم ( هاتن، توز و همکاران[۱۱۹]، ۲۰۰۱)
    بازیابی – در حافظه­ کوتاه­مدت، کم و بیش عاری از خطاست، به طوری­که اگر مطلبی در حافظه باشد، حتماً قابل دسترسی است. بدلی (۲۰۰۲) حداقل دو نوع حافظه­ کوتاه مدت را پیشنهاد می­ کند؛ یکی حافظه­ دیداری- فضایی (در حال حاضر معروف به حافظه­ بینایی- فضایی[۱۲۰] است) که به رمز گردانی اطلاعات فضایی یا دیداری اختصاص دارد و دیگری حافظه­ آوایی ( در حال حاضر به حافظه ی واجی معروف است ) که اطلاعات را به شکل واج­شناختی ( مبتنی بر گفتار) نگه می­دارد کنش هر دو حافظه این است که اطلاعات را آماده نگه می­دارد تا این که ارگانیزم نسبت به آن واکنش ذهنی یا بدنی نشان دهد ( خداپناهی، ۱۳۸۲؛ اتکینسون، اسمیت و همکاران ۱۳۷۸). در مطالعه­ مربوط به این حافظه، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که حافظه­ کوتاه مدت دو انباره­ی موقت دارد؛ انباره­ی موقت شنیداری، که اطلاعات را برای مدتی کوتاه به شکل رمز صوتی ذخیره می­ کند و دیگری انباره­ی موقت دیداری که اطلاعات را برای مدتی کوتاه به صورت رمز دیداری یا فضایی ذخیره می­ کند ( مارتینوسن[۱۲۱]، ۲۰۰۵)
    حافظه­ فعال[۱۲۲]:
    حافظه­ فعال یک اصطلاح جدید می­باشد. دانشمندان حافظه­ فعال را جانشین حافظه­ کوتاه مدت کرده ­اند، چرا که حافظه­ کوتاه مدت نمی ­تواند یک حافظه­ منفعل باشد و دستکاری اطلاعات نیز در آن صورت می­گیرد. از این رو ظرفیت حافظه­ کوتاه مدت جای خود را به ظرفیت پردازش داده است حافظه­ فعال یک سیستم فعال و پویایی است که برای اندوزش و دستکاری موقتی اطلاعات و به منظور انجام تکالیف شناختی پیچیده­تر نظیر یادگیری، استدلال، ادراک و تفکر کردن به کار می رود. حافظه‌ی فعال به طور فعال در ارتباط با اطلاعاتی است که می خواهند به حافظه­ بلند مدت منتقل گردند. در مجموع سرحد مشخصی نمی­توان میان حافظه و افکار تعیین کرد. در هر فرایندی که نیاز به استدلال دارد ( مثل خواندن، نوشتن و محاسبات ذهنی ) حافظه ی فعال درگیر می باشد. مثل تکراری از فهرست ارقام که خوانده می­ شود و می­بایست آن­ها را عکس ترتیب اولیشان ( به طور معکوس ) بازگو کرد و یا ترجمه­ی همزمان و یا رانندگی ( اهلیز، باهنه و همکاران[۱۲۳]، ۲۰۰۷). به طور کلی حافظه­ فعال، یک مکانیسم پویایی است که به فرد اجازه می­دهد در حالی که در فعالیت­های شناختی درگیر هستند، اطلاعات را برای مدتی کوتاه ذخیره کنند ( بدلی[۱۲۴]، ۲۰۰۷). بر خلاف حافظه­ کوتاه مدت که معمولاً بر حسب اندوزش موقتی اطلاعات توصیف می­ شود، حافظه­ فعال قادر است اطلاعات ذخیره شده را دستکاری کند. حافظه­ فعال به یک سیستم کنترلی توجه، محدود از نظر ظرفیت، وابسته است
    ( کیلیکمن، تییتر و همکاران[۱۲۵]، ۲۰۰۷)
    بر اساس مدل بدلی ( ۱۹۸۶) حافظه­ فعال یک نظام چند بخشی است که از عنصر اجرایی مرکزی[۱۲۶]، حلقه­ی واج شناختی[۱۲۷] و صفحه­ی ثبت اطلاعات دیداری فضایی[۱۲۸] تشکیل شده است. عامل اجرایی مرکزی وظیفه­ی کنترل، نظارت و هماهنگی ورودی و خروجی اطلاعات را بر عهده دارد.
    حلقه­ی واج­شناختی کار نگهداری و پردازش اطلاعات کلامی و وابسته به گفتار و صفحه­ی ثبت اطلاعات دیداری- فضایی مسئول اندوزش و پردازش اطلاعات دیداری فضایی است. هر کدام از این عناصر ظرفیت محدودی دارند به نظر می­رسد برای تکالیف به ویژه تکالیف دشوار و پیچیده ناکافی باشد
    ( اسنولینگ[۱۲۹]،۲۰۰۰).
    ۲-۲-۳- حافظه­ دراز مدت[۱۳۰]( L.T.M)
    حافظه­ بلند مدت سومین نوع تشکیل حافظه از نظر مدت است که می ­تواند اطلاعات را به صورت همیشگی و در تمام طول عمر حفظ کند. می­توان حافظه­ بلند مدت را به انبار بزرگی تشبیه کرد که همه­ی اطلاعات در آن­جای گرفته است: اسامی، تاریخ ها، محل و زمان وقوع رویدادها، فرمول­های ریاضی و غیره. حافظه­ بلند مدت، در اثر تکرار اطلاعات موجود در حافظه­ بلند مدت به وجود می ­آید و می‌تواند تا آخر عمر دوام پیدا کند. برخی روان­شناسان معتقدند که همه­ی ادراک­ها و همه­ی افکار تقریباً برای همیشه در انبار حافظه­ بلندمدت باقی می­ماند. بنابراین، وقتی نمی­توانیم برخی اطلاعات قدیمی را به سطح آگاهی بیاوریم، به این علت است که شاخص ­های مناسب یا کدهای لازم برای یادآوری را در دسترس نداریم. این اطلاعات گم شده ­اند، نه این که از بین رفته باشند ( زارع، ۱۳۹۰).
    رمزگردانی معنایی- رمزگردانی مطالب در حافظه­ دراز مدت عمدتاً نه شنیداری است و نه دیداری. بلکه مبتنی بر معانی مطالبی است که باید حفظ شود. رمزگردانی معنایی حتی در حفظ مطالبی مانند واژه­ های مجزا و غیره وابسته به یکدیگر دخیل است. اما در مورد مطالب متشکل از جمله­ها بارزتر است. چند دقیقه پس از شنیدن هر جمله آن­چه می­توان به یادآورد و یا بازشناسی کرد معنی آن جمله است. فرض کنید این جمله را می­شنوید، نویسنده­ی کتاب نامه مفصلی به شورا نوشت، شواهد حاکی است که دو دقیقه بعد نمی­توانید تشخیص دهید که همین جمله یا جمله­ای که با آن هم معنی است را شنیده­ایم ( بازیابی در حافظه­ دراز مدت با خطا و اشکالاتی همراه است که گنجایش زیاد آن و اطلاعات نامحدود موجود در آن بر گذشت زمان از دلایل آن می ­تواند باشد ( سولسو، ۱۳۸۱، بدلی و همکاران، ۲۰۰۲).
    طبقه ­بندی حافظه بر اساس نوع اطلاعات در حافظه­ بلند مدت:
    ۱) حافظه­ اظهاری[۱۳۱] و یا آشکار[۱۳۲]: این حافظه نیاز به یادآوری آگاهانه و هوشیارانه دارد. فرایند یادگیری در حافظه­ آشکار خودآگاه است. برای بازیابی آن به محرکات مختصر و سرنخ ها نیاز است
    ( تارک – براون، یی و همکاران[۱۳۳]، ۲۰۰۷؛ به نقل از احمدی، ۱۳۹۰). به دو زیر مجموعه تقسیم بندی می­گردد:
    حافظه­ معنایی[۱۳۴]: دانش عمومی ما از جهان پیرامون را در بر می­گیرد ( زارع، ۱۳۸۸) شامل دانش وی از مفاهیم، قوانین، اصول و مهارت ­ها می­ شود مانند این که پایتخت ایران، تهران است. بنابراین حافظه­ معنایی مفاهیمی است که در قالب گزاره­ها، شبکه­ ها و طرحواره ها ذخیره می­ شود (نیکدل، کرمی نوری و همکاران ، ۱۳۸۸)
    حافظه­ رویدادی[۱۳۵]: این حافظه رویدادها و تجارب سیالی (زنجیره ای ) را در بر می­گیرد و به بافتار زمان و مکان وابسته است. حافظه­ رویدادی همان حافظه­ شخصی در فرد می باشد مثل احساسات و هیجانات مربوط به یک زمان و مکان خاص. حافظه­ سرگذشتی ( اتوبیوگرافیک) نیز زیر مجموعه­ی این حافظه می­باشد که به حافظه­ یک رویداد خاص در زندگی شخصی فرد دلالت دارد. مثل: تاریخ یک رویداد مهم ملی، غذایی که دیشب میل کرده­اید، نام یک همکلاسی قدیمی. در مجموعه حافظه­ رویدادی عبارت است از به خاطر سپردن رویدادها به علاوه کل بافتار پیرامون آن (کوهن و کانوی[۱۳۶]،۲۰۰۸)
    ۲) حافظه­ روندی[۱۳۷]و یا ضمنی[۱۳۸]: این حافظه به یادآوری خودآگاه و هشیارانه متکی نیست. فرایند یادگیری در حافظه­ ضمنی ناخودآگاه است. بیان گفتاری در آن درگیری نبوده و شامل مهارت های حرکتی می باشد. مثل راندن دوچرخه و یا نواختن پیانو. واکنش های هیجانی شرطی شده نیز در این دسته جای دارند ( احمدی، ۱۳۹۰)
    برخی از تفاوت­های فرایند حافظه­ کوتاه­مدت و بلند مدت عبارتند از: ۱- تغییراتی که در مغز به هنگام به خاطر سپاری کوتاه­مدت و دراز مدت انجام می­گیرد، متفاوت است. ۲ – حافظه­ کوتاه فعالیتی است که به سادگی به وسیله دیگر فعالیت­ها گسسته می­ شود؛ در حالی­که در حافظه­ دراز مدت گسستگی به آسانی ایجاد نمی­ شود. ۳- حافظه­ کوتاه­مدت گنجایش محدود دارد، در حالی­که دراز مدت واقعاً نامحدود است. ۴- بازیابی و استخراج از حافظه­ کوتاه­مدت، فرایندی است خودکار و جهشی؛ اما مشکلات بازیابی، در حافظه­ دراز مدت پدیدار می­گردد. ۵- بعضی از داروها و بیماری­ها روی حافظه­ کوتاه مدت تأثیر می­گذارند بی آن­که تأثیری بر حافظه­ دراز مدت داشته باشند و بر عکس ( لزاک[۱۳۹]، ۲۰۰۵).
    فرا حافظه:
    وقتی اقدام­شناختی، یک اقدام به یاد آوردن باشد، دانش و فعالیت شناختی مربوط به آن فراحافظه نامیده می شود. به عبارت دیگر، فعالیت شناختی که در ارتباط با یاد سپاری یک مطلب باشد نام دارد. بنابراین فراحافظه نوعی فراشناخت است که اقدامات حافظه را به عنوان هدف خود در نظر می­گیرد. دو طبقه عمده­ی فراحافظه از هم تمیز داده شده است:

     

     

    دانش فراشناختی درباره حافظه

    تجارب فراشناختی درباره حافظه

    طبقه دانش فراشناختی به دانش در مورد یادسپاری اشخاص، تکالیف و راهبردها تقسیم می­ شود. تجارت فراشناختی درباره حافظه شامل داوری­ها یا احساس­های فرد درباره این است که اندوزش یا بازیابی چیزی تا چه حد مشکل و وقت­گیر است ( احدی، ۱۳۸۷).
    ۲-۳- دیدگاه پردازش اطلاعات
    همان­گونه که در ابتدا عنوان شد دیدگاه پردازش اطلاعات به نحوه­ رمزگردانی (تبدیل )، پیوند، اندوزش، مرور ذهنی، یادآوری و فراموشی توجه دارد.
    ۲-۳-۱- مرحله­ یادگیری[۱۴۰]
    در این مرحله که رمزگردانی[۱۴۱]، درونداد[۱۴۲] و ثبت[۱۴۳] نیز نامیده می­ شود، اطلاعات بیرونی، به صورت محرک­های شیمایی و فیزیکی، حواس را تحریک می­ کنند و به صورت علامت یا کد در حافظه قرار می­گیرد ( گنجی، ۱۳۹۱). بنابراین در هر یادگیری، رمزگردانی اطلاعات ممکن است با ویژگی­ها و خصوصیات فیزیکی از قبیل رنگ، شکل، اندازه و … ) یا معنایی ( مقوله بندی، مفهوم، سازماندهی و …) ارتباط داشته باشند. این ویژگی­ها و خصوصیات از طریق مواد یادگیری و دستور العمل­های ارائه شده از طرف یاد دهنده یا آزمایشگر ( پردازش از پایین به بالا ) یا از طریق خود یادگیرنده ( پردازش از بالا به پایین ) مشخص می­شوند ( ویلنسون، کاپلمن و همکاران[۱۴۴]،۲۰۰۲ ).
    یادگیری (رمزگردانی) ممکن است به صورت ارادی و هوشیارانه یا به صورت غیر ارادی و تصادفی صورت گیرد (کرمی نوری، ۱۳۹۱). در رمزگردانی ارادی فرد با خواست و ارائه­ خویش و با هوشیاری به رمزگردانی می ­پردازد و می­داند که اطلاعات ارائه شده را باید به حافظه­ خود بسپارد تا بعداً آن­ها را ارزیابی کند و در رمزگردانی غیر ارادی بر تصادفی فرد هیچ آگاهی ندارد و تلاشی هم انجام نمی­دهد و علیرغم نبود آگاهی و تلاش، ماده اطلاعاتی مورد نظر به رمز تبدیل شده و در حافظه می­ماند. امروزه عقیده بر این است که بسیاری از اطلاعات حافظه به این شیوه وارد حافظه می­ شود ( درودی، ۱۳۹۰).
    ۲-۳-۲- مرحله­ ذخیره سازی[۱۴۵]یا نگهداری [۱۴۶]
    این دو اصطلاح به مرحله­ بعد از یادگیری و مرحله­ قبل از بازیابی اطلاق می­ شود. در این مرحله، اطلاعاتی که رمزگردانی شده باید با توجه به زمان، نگهداری شود که این زمان می ­تواند بسیار کوتاه و چند سال یا تمام سال­های زندگی فرد باشد. در واقع مرحله­ ای است که در آن اطلاعات یادگیری شده یا اطلاعات ورودی می­بایست در حافظه، انبار و ذخیره گردد تا موقعیت معین دوباره از آن­ها استفاده شود (کرمی نوری، ۱۳۹۱). در این مرحله عوامل گوناگونی ذخیره­سازی و نگهداری اطلاعات اثر می­گذارد. یکی فاصله بین مرحله­ رمزگردانی و بازیابی است. یعنی هرچه فاصله­ی زمانی بیشتر باشند امکان استفاده از اطلاعات ذخیره شده کمتر خواهد بود. عامل موثر دیگر، حوادثی است که طی این مدت رخ می­دهد یعنی اطلاعات جدیدی وارد حافظه شده و به عنوان اطلاعات گمراه کننده مانعی برای یادآوری اطلاعات قبلی می­ شود ( بدلی و همکاران، ۲۰۰۲).
    ۲-۳-۳- مرحله­ بازیابی [۱۴۷]
    به مرحله­ ای گفته می­ شود که در آن اطلاعات یادگیری شده و سپس ذخیره شده قبلی در موقعیت معینی مورد استفاده قرار گیرند. به این مرحله اصطلاحاً اطلاعات برونداد نیز گفته می­ شود که دلالت بر استخراج و بیرون کشیدن اطلاعات از حافظه دارد (بدلی و همکاران، ۲۰۰۲).
    با توجه به انواع اطلاعات و انواع حافظه، بازیابی نیز به شیوه ­های گوناگونی صورت می­گیرد. گاهی بازیابی آشکار و گاهی نا آشکار است. در بازیابی آشکار فرد از به خاطر آوردن اطلاعات کاملاً آگاه بوده و تلاش زیادی دارد که اطلاعات ذخیره شده را فرا بخواند ولی در بازیابی نا آشکار فرد بدون اراده و تلاش اطلاعات ذخیره شده را به خاطر می­آورد. یکی از عوامل موثر بازیابی « اثر بافت » نام دارد. یعنی بازیابی وقتی موفقیت بیشتری دارد که بافت زمان رمزگردانی با بافت زمان بازیابی یکسان باشد، مهم ترین دلیل قدرت به خاطر آوری بهتر « اثر بافت » است. عامل دیگری که بر قدرت بازیابی تأثیر دارد « اثر خلق » است. یعنی هر فردی در زمان رمزگردانی ویژگی­های عاطفی خاصی دارد که هرچه این ویژگی ها در زمان رمزگردانی و بازیابی مشابهت بیشتری داشته باشد، امکان بازیابی بهتری وجود دارد ( درودی، ۱۳۹۰).
    یک مدل ساده از حافظه، درک عملکرد آن را واضح­تر می­ کند:
    درون داده های محیطی
    بینایی

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 12:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم