مدارس در این زمینه با مشکل بزرگی مواجه هستند، اما کارهای روزمره ای وجود دارد که معلمان می توانند برای افزایش عزت نفس نوجوانان انجام دهند و بدین ترتیب امکان موفقیت دانش آموزان را افزایش دهند. راه حل پیشنهادی زیر شامل ده مرحله است و برای کمک به دانش آموزان در جهت افزایش عزت نفس و موفقیت در زندگی ارائه می گردد:
۲-۲-۳-۴-۱ مسؤولیت کامل را به عهده بگیرید.
بدین منظور فرمول رو به رو را می توان به کار برد: نتایج= واکنش شما در مقابل رویدادها+ رویدادها
زمانی که افراد نمی توانند به نتایج دلخواه خود دست یابند، به آن ها پیشنهاد می شود که رویدادهای خارجی و سایر افراد را مورد سرزنش قرار ندهند، بلکه مسؤولیت تغییر واکنش های خویش را به عهده بگیرند.برای مثال چنان چه بگویم: ” مهرداد بزرگ ترین احمقی است که تا به حال دیده ام” و از دانش آموزان کلاس بپرسم که چند نفر از آن ها تصور می کنند با گفتن این جمله عزت نفس مهرداد را بالا برده ام؟عده ی کمی از آن ها دستشان را بلند خواهند کرد. سپس به آن ها خواهم گفت که آن چه در مورد مهرداد گفته ام تأثیری بر وی نخواهد داشت، بلکه آن چه مهرداد به خودش گفته است، نهایتاً بر نفس او اثر خواهد کرد. اگر مهرداد به خود بگوید:” آقای احمدی که فقط چند روزی بیشتر نیست با من آشنا شده، چه طور به این صورت به این موضوع پی برده؟، احتمالاً از عزت نفسش کاسته می شود. اما اگر او به خود بگوید:” آقای احمدی می داند که من تا حدی ظرفیت شوخی دارم”، در این صورت عزت نفس او خدشه دار نمی شود(کانفیلد،۱۹۹۰).
۲-۲-۳-۴-۲ روی نکات مثبت تأکید کنید.
برای این که احساس موفقیت نمایید، باید آن را تجربه کنید. آن دسته از دانش آموزانی که احساس می کنند هیچ وقت کار موفقیت آمیزی انجام نداده اند، نیاز به راهنمایی دارند.در اغلب موارد علت این امر آن است که آن ها “موفقیت” را با برنده شدن یک مدال یا ثروتمند شدن برابر می دانند.معلم باید دانش آموزان را وادار کند تا در مورد موفقیت های گذشته ی خودشان صحبت کنند، بنویسند، و یا آن ها را ترسیم کنند؛ و از این را در موفقیت های یکدیگر سهیم شوند. بدین ترتیب با اندکی کاوش و بحث و گفت و گو، دانش آموزان جنبه های موفقیت آمیز زندگیشان را که قبلاً متوجه آن نبودند، تشخیص می دهند(کانفیلد،۱۹۹۰).
۲-۲-۳-۴-۳ یادبگیرید که صحبت های مربوط به خودتان را کنترل کنید.
هر یک از ما در روز به پنجاه هزار مورد فکر می کنیم، که بیشتر آن ها به خودمان مربوط می شود. همه ما نیازمند یادگیری این نکته ایم که افکار مثبت از قبیل:” من هر کاری که بخواهم، می توانم انجام دهم، من باهوش هستم، من خودم را دوست دارم و خودم را به همان صورت که هستم، می پذیرم” را به جای افکار منفی مانند” من نمی توانم خوش خط بنویسم، من باهوش نیستم، من چهره ام را دوست ندارم”، به کار ببریم.
معلم نیز باید به دانش آموزان خود بیاموزد که هر زمان از خودشان یا دانش آموزان دیگر شنیدند سخنی منفی در مورد آن ها می گویند، بلافاصله بگویند:”مهمل است” و سخنی مثبت را جای آن گفته ی منفی به کار ببرند. هم چنین، هر زمان که توسط دیگران تحقیر می شوند، باید جمله ی ” پادزهر” زیر را تکرار کنند:
” اصلاً مهم نیست که به من چه می گویید و نسبت به من چگونه عمل می کنید، من هنوز هم فردی شایسته هستم” (کانفیلد،۱۹۹۰).
۲-۲-۳-۴-۴ در کلاس از گروه های حمایت کننده استفاده کنید.
امکان دارد که یک کودک تمام روز در مدرسه باشد و هرگز مورد توجه مثبت دیگران قرار نگیرد. ” گروه های همراه” و “گروه های حمایت کننده” در غلبه براین از خود بیگانگی مثمر ثمر خواهند بود. بدین ترتیب که ، معلمان هر روز از دانش آموزان بخواهند تا شریکی (ترجیحاً شریک در هر روز فرق کند) انتخاب کنند. سپس ۱ یا ۲ دقیقه به آن ها فرصت دهند تا در مورد یک موضوع خاص صحبت کنند. برای مثال: بهترین دوست شما کیست و چرا؟ در تعطیلات آخر هفته علاقه مند به انجام چه کاری هستید؟ اگر پول زیادی برنده شوید، با آن چه می کنید؟… چنین موضوعاتی را می توان در “گروه های همراه” که شامل ۶ دانش آموز در گروه های دوتایی هستند مورد بحث قرار داد. در این حالت، دانش آموزان گاه با یاران نزدیک خود و گاه با کل گروه بحث می کنند. آن ها یاد می گیرند که صحبت در مورد احساساتشان تجربه ای است مثبت و تسکین دهنده و از این طریق با هم شاگردی های خود همبستگی پیدا می کنند(کانفیلد،۱۹۹۰).
۲-۲-۳-۴-۵ توانایی ها و استعدادهای خود را تشخیص دهید.
مهم ترین عامل در افزایش عزت نفس فرد، گسترش آگاهی او نسبت به توانایی ها و استعدادهای خویش است. یک روش این است که از دانش آموزان گروه حمایت کننده بخواهیم تا در مورد آن چه به عنوان توانایی ها و خصوصیات مثبت خود تشخیص می دهند، مطلبی بنویسند یا صحبت کنند. چون ارزیابی آن ها باید هم واقعی و هم مثبت باشد، لذا بسیار مهم است که به دانش آموزان کمک کنیم تا در زمینه هایی نیز که برای نایل شدن به اهدافشان نیاز به پیشرفت دارند، مطالبی را یادداشت نمایند(کانفیلد،۱۹۹۰).
۲-۲-۳-۴-۶ دید خود را گسترش دهید.
بدون یک دید روشن هیچ انگیزه ای ایجاد نمی شود. سؤالاتی از قبیل سؤالات زیر به دانش آموزان کمک می کند تا دید خود را باز و روشن کنند:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
اگر فقط یک روز از زندگی شما باقی مانده باشد وقت خود را چگونه می گذرانید؟
اگر نیروی فوق العاده ای بخواهد سه آرزوی شما را برآورده کند، چه آرزوهایی می کنید؟
اگر به شما امتیاز موفقیت در هر کاری که بخواهید انجام دهید، داده شود و در این امر پول نیز یک عامل محدود کننده نباشد، وقتی بزرگ شوید چه کارهایی انجام خواهید داد؟(کانفیلد،۱۹۹۰).
۲-۲-۳-۴-۷ برای خود اهدافی را در نظر بگیرید.
تا تصورات ما به اهداف معین و قابل اندازه گیری تقسیم نشود- باتعیین اوقات و فرجه ها- نمی توانیم با سرعت به جلو حرکت کنیم. معلم باید به دانش آموزانش بیاموزد که چگونه برای خود در خانواده، مدرسه و جامعه اهداف معین در نظر بگیرند و سپس اهدافشان را با بقیه ی شاگردان در میان بگذارند و یکدیگر را در رسیدن به آن اهداف یاری دهند(کانفیلد،۱۹۹۰).
۲-۲-۳-۴-۸ از تجسم فکری استفاده کنید.
مؤثرترین وسیله در آموزش و پرورش، تجسم فکری است که متأسفانه کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. هنگامی که ما در ذهن خود تجسم می کنیم که به اهداف خود دست یافته ایم، این عمل باعث بروز خلاقیت ها و افزایش انگیزه می شود و در حقیقت، درک و آگاهی ما را نسبت به خود و محیط اطرافمان تغییر می دهد. از این رو معلم باید از دانش آموزانش بخواهد تا روزی ۵دقیقه مجسم کنند که به هر یک از اهدافشان رسیده اند. این عمل می تواند سریعاً به تغییرات اساسی و بنیادی منجر شود(کانفیلد،۱۹۹۰).
۲-۲-۳-۴-۹ عمل کنید.
برای این که موفق شوید باید شخصاً وارد عمل شوید. معلم می تواند برای دانش آموزانش این مثال را بزند که کسی نمی تواند به جای آنان تمرین شنا کند و انتظار داشته باشد ماهیچه های آنان قوی شوند. دائما با دانش آموزان باید کار شود تا گام های عملی آن ها را بلندتر کنند تا بتوانند در انجام کارهایی که ثبلاً برای آنان غیرممکن بوده است، موفق شوند(کانفیلد،۱۹۹۰).
۲-۲-۳-۴-۱۰ به واکنش های دیگران جواب دهید و ثابت قدم باشید.
معلم باید با گفتن داستان افرادی که همانند خودشان سعی کرده اند با مبارزه با چیزهای عجیب و غریب، کارهای بزرگ انجام دهند در آن ها ایجاد انگیزه کنم. برای مثال معلم باید از ویلیام رادولف، ستاره بزرگ دو میدانی، نام ببرد که در جوانی به او گفته بودند که هیچ وقت قادر به راه رفتن نخواهد بود. به آن ها نشان دهد که چگونه از اشتباهات برای رشد و پیشرفت خود استفاده کنند و چگونه واکنش های مثبت و منفی را در جهت منافع خود به کار گیرند و چگونه ثابت قدم بمانند تا به اهداف خود برسند(کانفیلد،۱۹۹۰).
هنگامی که معلمان از این ۱۰ مرحله در کلاسشان استفاده کنند، تقویت عزت نفس دانش آموزان و موفقیت های آن ها فوق العاده خواهد بود.
۲-۲-۳-۵ عزت نفس و پیشرفت تحصیلی
عزت نفس، از ویژگی های شخصیت هر فرد می باشد که برای ارزشیابی و قضاوتی به نسبت پایدار برای او نسبت به خود دلالت دارد که از تولد تا بزرگسالی علاوه بر تأثیرپذیری کودک از روند رشد جسمانی، تحت تأثیر عامل های مختلفی از جمله: خانواده، نزدیکان، مدرسه، فعالیت های جسمانی، سلامت جسمانی، پیشرفت تحصیلی و … قرار می گیرد.عزت نفس بر فرایندهای شناختی، گرایش ها، نیازها، علاقه ها و آرمان های فرد اثرگذار و اثر پذیر است. پیشرفت تحصیلی نیز می تواند متأثر از میزان عزت نفس دانش آموز باشد. الیس(۲۰۰۵)، دریافته اند که بین عزت نفس مثبت و نمره های بالا در مدرسه رابطه ی مستقیمی وجود دارد. عزت نفس یک جنبه ی مهم در کارکرد یا کنش کلی فرد بوده و با زمینه های دیگری چون سلامت روانی- اجتماعی و عملکرد تحصیلی او در ارتباط است.راه کار عزت نفس، به این شکل است که هم می تواند علت و هم معلول نوعی از عملکرد که در زمینه ای دیگر حاصل شده است، باشد. پژوهش ها نشان می دهد افرادی که دارای عزت نفس پایین تری هستند، نسبت به آنانی که عزت نفس بالاتری دارند بیشتر تحت تأثیر رابطه های قانع کننده قرار می گیرندو بیشتر به همرنگی و هم نوایی در موقعیت های اجتماعی تن در می دهند(بشارت زاده،۱۳۹۰).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
به نظر می رسد که رابطه ی بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس، یک رابطه ی دو طرفه باشد، یعنی از طرفی داشتن عزت نفس موجب پیشرفت تحصیلی می گردد؛ چرا که در باور داشتن خود و برداشت مثبت از خویشتن در یادگیری، انگیزه برای تحصیل و … اثر گذاشته و موجب پیشرفت تحصیلی می شود و از طرفی دیگر، موفقیت های تحصیلی در رسیدن به اوج در کار آموزش، موجب افزایش عزت نفس می شود.بسیاری از روان شناسان معتقدند که بین این دو متغیر (عزت نفس و پیشرفت تحصیلی) رابطه ی تنگاتنگی وجود دارد. به طوری که می توان با افزایش یا کاهش در یکی از آن ها، متغیر دیگر را نیز دستخوش تغییر کرد. به عقیده ی کوپر اسمیت کودکانی که عزت نفس بیشتری دارند، کسانی هستند که در آنان خلاقیت، استقلال و احساس ارزشمندی بیش تری وجود دارد و کم تر تحت تأثیر و نفوذ عامل های محیطی قرار می گیرند. جامعه ای که افراد آن از عزت نفس بالا و احساس مسؤولیت برخوردار باشند، در مقابل فشارهای روانی، تهدیدها و واقعیت ها، مقاوم و پایدار خواهند بود(بشارت زاده،۱۳۹۰).
عزت نفس برای جوانان و نوجوانان، اهمیت اساسی دارد. این کیفیت های روانی که به ندریج شکل می گیرند، پایه ی بهداشت روانی، شایستگی ها، ارتباط سالم و سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی و آرمان شغلی محسوب می شوند. هم چنین اهمیت تأثیر پیشرفت تحصیلی در سلامت روانی دانش اموزان، به حدی است که برخی از متخصصان، آن را دست کم تا نیمه ی دوم دوره ی نوجوانی، معیار اساسی برای تشخیص عملکرد سالم دانسته اند(بشارت زاده،۱۳۹۰).
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
۲-۲-۳-۶ خودپنداره، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی
عزت نفس را باید از خودپنداره[۹۲] متمایز دانست. به گفته برنز[۹۳] (۱۹۷۹)، خودپنداره، سازهای روانی است که احساسات، ارزیابیها و نگرش های ما را شامل میشود و در واقع توصیفی از خودمان است. خودپنداره، در ظاهر توسط رفتارها و ویژگی های شخصیتی ما و باطناً توسط این که چگونه درباره خود و جهان اطرافمان احساس می کنیم مشخص می شود. خودپنداره شناختی تعمیم یافته از خود است که خصوصاً روی ادراک خویشتن و ادراک از دیگران تأثیر دارد (پورشافعی،۱۳۸۰). فرد میتواند خود را به عنوان بازیگر خوب بیسبال، علاقمند به داستان های علمی و دانشآموزی متوسط در نظر بگیرد که این موارد از جمله اجزاء خودپنداره ی وی به شمار میروند. عزت نفس بعد ارزیابانه اطلاعات تشکیل دهنده خودپنداره است، و از احساسات فرد درمورد تمام ابعاد وجودش ناشی میشود(مککی و فانینگ[۹۴]، ۲۰۰۲، ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۷).
در تحقیقات فراوانی که درباره خودپنداره و عزت نفس انجام گرفته است پنج جنبه بررسی شده است این جنبه ها عبارتند از: هر فردی دارای خودپنداره همسانی است. رفتار افراد با خودپنداره آن ها همخوان است. تجاربی که همسان خودپنداره نیستند تهدید تلقی می شوند. خودپنداره و عزت نفس در نتیجه یادگیری و بلوغ تغییر پیدا میکند و رابطه ای بین نوع هدفی که دانش آموز دنبال میکند و شکلگیری خودپنداره و عزت نفس او وجود دارد (مهدوی، ۱۳۸۴). از این دیدگاه دانش آموزانی که خود را بیکفایت ارزیابی میکنند ممکن است تکالیف درسی خود را خوب انجام ندهند و احساس کنند که نمی توانند دانش آموز موفقی باشند، برعکس دانش آموزان خوب، چون خود را خوب ارزیابی میکنند از گرفتن نمره بد ناراحت میشوند چرا که با تجاربشان مغایرت دارد.
فرانکن[۹۵](۲۰۰۷) بیان میکند که تحقیقات نشان میدهد که خودپنداره پایهای برای همه رفتارهای برانگیخته شده است و ویلهایت[۹۶] (۱۹۹۰)، اشاره کرده است که بیشتر یافته ها در این حوزه مبین این مسئله است که آن هایی که خودپنداره مثبت و عزت نفس بالا دارند، اعتماد به نفس بیشتری دارند و نمره های بالاتری می گیرند(کیامنش، ۲۰۰۵).
عزت نفس هر فرد برمبنای ترکیب اطلاعات عینی درمورد خود و ارزیابی ذهنی از آن ها شکل میگیرد. برای ارزیابی چگونگی شکلگیری عزتنفس، میتوان به بررسی تصور فرد از خود(خود درک شده) و خود ایدهآل وی پرداخت. تصور فرد از خود مشابه خودپنداره است، یعنی دیدی عینی درمورد مهارت ها، خصوصیت ها و کیفیت هایی است که در فرد وجود دارند یا فاقد آن ها است. خودایدهآل تصویری از شخصی است که فرد میخواهد باشد، البته نه به صورتی غیرقابل دسترسی (نظیر من دوست دارم شاگرد اول باشم، دلم میخواهد هنرپیشه ی معروفی باشم)، بلکه به صورت آرزویی دست یافتنی و دارای ویژگی های مشخص هنگامیکه تصور فرد از خود و خود ایدهآل به خوبی باهم هماهنگ باشند، عزت نفس مثبت خواهد بود. برای مثال، کودکی که برای موفقیت تحصیلی ارزش قائل باشد ودر ضمن دانشآموز خوبی هم باشد، درمورد خودش احساس خوبی خواهد داشت، زیرا ارزیابی مثبتی از خصوصیات واقعی خویش دارد. برعکس کودکی که خود ایدهآلش، فرد بسیار محبوبی است، اما در واقعیت دوستان کمی دارد، عزت نفس ضعیفی خواهد داشت. اختلاف میان تصور فرد از خود و خود ایدهآل مشکلاتی در زمینه عزتنفس به وجود میآورد(پوپ، کریهد، و مکهیل، ۱۳۸۴).
سوزان هارتر[۹۷] (۱۹۸۳)، نظام خود را متشکل از ۳ جزء میداند که عبارتند از: خودپنداره، کنترل خود و احترام به خود. درهرکودک خودپنداره(عقاید وی دراین مورد که او چگونه فردی است) و توانایی های اودر کنترل خود (میزانی که وی جهت رفتار فعالیت های خود را تعیین میکند)، در ترکیب با احساسات او درمورد احترام به خود، نظام خود را تشکیل میدهد. ویلیام جمیز مطرح کرد که عزتنفس را میتوان به عنوان رابطه ی میان خود واقعی و خود ایدهآل شخصی درنظر گرفت، به میزانی که خود واقعی دردستیابی به معیارهای خودایدهآل شکت میخورد، فرد عزت نفس ضعیفی را تجربه خواهد کرد(پوپ، کریهد، و مکهیل، ۱۳۸۴).
عزت نفس کودکان و نوجوانان را میتوان در پنج زمینهی اجتماعی، تحصیلی، خانوادگی، تصور جسمانی و عزت نفس کلی مورد بحث قرار داد. زمینه اجتماعی مشتمل بر عقاید کودک در مورد خودش به عنوان یک دوست برای دیگران است. آیا کودکان دیگر او را در فعالیت هایشان شرکت میدهند؟ آیا از ارتباط و تعامل باهمسالان خود احساس رضایت میکند؟؛ عزت نفس در زمینه ی تحصیلی مبتنی بر مقدار ارزشی است که کودک یا نوجوان به عنوان یک دانشآموز برای خود قائل است؛ عزت نفس خانوادگی از عقاید کودک درمورد خودش به عنوان عضوی از خانواده سرچشمه میگیرد. آیا عضو با ارزشی از خانواده است؟؛ تصور جسمانی ترکیبی از ویژگی های جسمانی و توانایی های بدنی است. عزت نفس کودک دراین زمینه براساس رضایت از وضعیت جسمانی و ویژگی های ظاهری قراردارد. نوعاً دختران بیشتر به خصوصیات بدنی و پسران به توانایی جسمی (قدرت جسمانی) اهمیت میدهند؛ عزت نفس کلی کودکان براساس ارزیابی کودک از خودش درهمه زمینهها قرار دارد(بیابانگرد، ۱۳۸۶).
به نظر می رسد پیشرفت تحصیلی و عزت نفس، رابطه متقابلی دارند؛ یعنی از طرفی ،داشتن عزت نفس موجب پیشرفت تحصیلی می شود، زیرا خودباوری و تلقی مثبت از خویشتن در یادگیری و ایجاد انگیزش برای تحصیل اثر می گذارد و موجب پیشرفت تحصیلی می گردد، از طرف دیگر، موفقیت های تحصیلی در رسیدن به مدارج بالا در کار آموزش، موجب ارتقای عزت نفس می شود. به طور کلی، پیشرفت ها ی انسان در هر زمینه ای و تجربه موفقیت احساس خودباوری و ارزشمندی و توانمندی در هر موردی باعث افزایش عزت نفس در او می شود. درباره همبستگی بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی به وسیله اسچربیر[۹۸](۱۹۹۵)، با کاربرد تکنیک های آرا مسازی و عزت نفس مثبت برای بهبود پیشرفت تحصیلی دانشجویان، پژوهشی انجام گرفته و نتایج آن آشکار نموده که گروه آرام سازی به طور معناداری در پایه های امتحانی، بالاتر از گروه کنترل بوده اند(بخشایش،۱۳۹۰).
۲-۲-۴ پیشرفت تحصیلی
۲-۲-۴-۱ مفهوم پیشرفت یا موفقیت تحصیلی
در روان شناسی، “موفقیت” به پاسخ یا عملی گفته می شود که به گونه ای که شخص به هدف برسد یا موفقیت یک گام قطعی است که به جانب هدف برداشته می شود. ولی در تعلیم و تربیت و موقعیت های تحصیلی موفقیت به درجه ای از کارایی اطلاق می شود که فرد به فراخور توانایی هایش در پیشرفت های خود به رضایت شایسته برسد(قاضی، ۱۳۷۳). در مقابل موفقیت تحصیلی، شکست تحصیلی به کار برده می شود. ” شکست” عبارت است از ناامیدی ها؛ یعنی ترسیدن به امیدها و انتظارها یا دست نیافتن به سطح استانداردهای مورد نظر. شکست یعنی نرسیدن به رؤیاها و انتظارات و برعکس، یعنی دچار شدن فرد به ان چه از آن هراس دارد. منظور از شکست تحصیلی شکستی است که در اثر کوتاهی نظام اموزشی در دست یابی مؤثر به هدف ها و برنامه های آموزشی حاصل می شود؛ یعنی عدم موفقیت فراگیران در دست یابی به کم ترین معیارهایی که برای موفیت آنان به وسیله نظام اموزشی در نظر گرفته شده است(امین فر،۱۳۶۵).
در مقابل موفقیت تحصیلی، اغلب اصطلاح افت یا اتلاف مطرح می شود.این اصطلاح در آموزش، از زبان اقتصاد دانان گرفته شده و نظام آموزشی را به صنعتی تشبیه می کند که بخشی از سرمایه و مواد اولیه ای را که باید به محصول نهایی تبدیل می شد، تلف نموده است و نتایجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نیاورده است. در یک جمع بندی از تعریف ها و مفاهیم افت تحصیلی، می توان آن را عدم موفقیت در تحصیل، وقوع ترک تحصیل و یا ترک تحصیل زودرس، تکرار پایه درس هاف نسبت نامناسب میان سال های تحصیل فراگیر و سال های مقرر آموزشی، کیفیت نازل تحصیلات و آموخته های یادگیرنده در مقایسه با آن چه که باید باشد، کسب محفوظات به جای معلومات که در اندک زمانی به فراموشی سپرده می شود، نرسیدن نظام اموزشی به هدف های اصیل خود نامید(پازوکی،۱۳۸۱).
عکس مرتبط با اقتصاد
محققان از سال ها قبل، بیان داشته اند که یکی از ضروریات در آموزش، تجزیه و تحلیل نمرات آزمون های تحصیلی به عنوان شاخص های موفقیت فعلی و آینده دانش آموزان می باشد. هنوز هم در سنجش موفقیت های تحصیلی، از معدل نمرات فراگیران به عنوان شاخص یا یکی از شاخص های موفقیت تحصیلی بهره می گیرند، ولی در نظر گرفتن معدل نمرات، به عنوان تنها شاخص تعیین موفقیت تحصیلی، ملاک مناسبی نیست(پورکاظمی،۱۳۸۵ و دلاور،۱۳۸۴). براین اساس، محققان از مجموعه ای از معیارها و ملاک های مکمل، در تعیین موفقیت تحصیلی دانش آموزان بهره گرفته اند. به عنوان مثال در بررسی عملکرد تحصیلی دانش آموزان، غیر از ملاک معدل، معیارهای دیگری هم چون اخلاق، انضباط کلاسی و حضور مرتب در کلاس، فعالیت های عملی و … را در نظر گرفته اند.
امروزه تحقیقات، نقش عوامل مختلفی را بر موفقیت تحصیلی فراگیران به اثبات رسانده است(گارتون و همکاران[۹۹]،۲۰۰۱). به طور خلاصه در زیر آمده است:
۱٫ نگرش محیط خانواده(پافشاری خانواده بر پیشرفت تحصیلی فرزندان، راهنمایی های تحصیلی، تلاش های خانواده و عادت کاری خانواده)(نجاریان، سلیمان پور و لیالی،۱۳۷۳).
۲٫ تصیلات پدر و مادر(گلاب زاده،۱۳۷۹).
۳٫ شغل پدر(خیر،۱۳۷۶).
۴٫ تعداد افراد خانواده.
۵٫ طبقه اجتماعی خانواده(حسینی،۱۳۷۲).
۶٫ وضعیت اقتصادی خانواده(احمدی،۱۳۷۴).
۷٫ نگرش محیط مرکز آموزشی(اسمیت و همکاران،۲۰۰۲).
در واقع امروزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به عنوان یک شاخص مهم برای ارزیابی نظام های آموزشی مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر این، پیشرفت تحصیلی همواره برای معلمان، دانش آموزان، والدین، نظریه پردازان، و محققان تربیتی نیز حائز اهمیت بوده است. برای مثال، پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان یکی از مهمترین ملاک های ارزیابی عملکرد معلمان محسوب می شود. برای دانش آموزان و دانشجویان نیز معدل تحصیلی معرف توانایی های علمی آن ها برای ورود به دنیای کار و اشتغال و مقاطع تحصیلی بالاتر است. شاید به علت همین اهمیت باشد که نظریه پردازان تربیتی بسیاری از پژوهش های خود را بر شناخت عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی متمرکز کرده اند(رستگار، حجازی، لواسانی و جهرمی،۱۳۸۸).
۲-۲-۴-۲ عوامل موثر بر پیشرفت و افت تحصیلی
میزان پیشرفت تحصیلی یکی از ملاکهای کارآیی نظام آموزشی است. بنابراین تحلیل عوامل مربوط به آن اساسیترین موضوعات تحقیقی در نظام آموزش و پرورش، در گرو عوامل بیشماری است که میتوان آن ها را در مقولهی کلی عوامل مربوط به تفاوتهای فردی و عوامل مربوط به مدرسه و نظام آموزش و پرورش بررسی نمود. به عبارتی پیشرفت تحصیلی گاه به علت ویژگیهای شخصیتی، شاخصهای ذهنی، اجتماعی، عاطفی و اخلاقی دانشآموزان است که میتواند متأثر از عوامل مربوط به خانواده باشد و گاه به علت کارکردهای مدرسه و نظام آموزش و پروش البته این دو تا حدی با یکدیگر در تعامل هستند(پور شافعی، ۱۳۸۰).
پژوهشگرانی که به دنبال کشف عوامل مرتبط با عملکرد تحصیلی بالا بودهاند به آرایههایی از متغییرها، که عملکرد تحصیلی را تحت تأثیر قرار میدهند دست یافتهاند. در رابطه با عوامل محیطی،تا کنون به وجود عوامل محیطی نیرومند و موثر زیادی بر پیشرفت تحصیلی پی برده شده است: فورد[۱۰۰] (فورد و توماس[۱۰۱]، ۱۹۹۷) در یک مطالعه شاخصهای زیر را برای کمآموزان برشمردند: داشتن روابط معلم- شاگردی مثبت پایین، حمایت کم از طرف همکلاسیها، بیانگیزگی و بیعلاقگی در مدرسه. هر یک از عوامل ذکر شده به تنهایی و نیز در تعامل با یکدیگر بر میزان پیشرفت تحصیلی فرد اثر میگذارد.
به طور کلی بررسی جوامع پیشرفته نشان می دهد که همه ی این کشورها از نظام آموزشی مؤثر و کارآمد برخوردار بوده اند. یکی از جلوه های نظام آموزشی موفق میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان آن نظام است. امروزه نظام تعلیم و تربیت هر جامعه زیربنای توسعه ی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن جامعه به شمار می رود. بررسی عوامل پیشرفت جوامع پیشرفته نشان می دهد که همه ی این کشورها از آموزش و پرورش توانمند، مؤثر و کارآمد برخوردارند. نهاد آموزش و پرورش عهده دار ایجاد زمینه مناسب برای رشد و شکوفایی استعدادها و توانایی های افراد است. بدیهی است که رسیدن به این هدف مستلزم برنامه ریزی های وسیع، جامع و حساب شده با توجه به اهداف عمومی آموزش و پرورش هر جامعه است(طالب زادگان، ۱۳۷۸).
هدف هر گونه فعالیت آموزشی ایجاد یادگیری است(سیف،۱۳۸۰). یادگیری فعالیتی است که از سوی یادگیرنده انجام می شود تا به تغییر در او منتهی شود. در جریان فعالیت یادگیری عوامل مختلفی می توانند بر دانش آموز تأثیر گذاشته و یادگیری او را با مشکل مواجه سازد. یکی از بهترین شاخص هایی که می توان از آن برای بررسی میزان یادگیری و موفقیت نظام آموزشی در دست یابی به هدف های خود استفاده کرد، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ممکن است به دلایل مختلف و تحت تأثیر عوامل گوناگون با مشکل مواجه شود. بنابراین، شناسایی عوامل تأثیرگذار بر پیشرفت تحصیلی یکی از مهم ترین و اساسی ترین فعالیت ها در هر نظام آموزشی است، تنها در این صورت می توان با شناختی دقیق و همه جانبه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را افزایش داد و از میزان افت تحصیلی کاست. ملاحظه ی پژوهش های موجود نشان می دهد که مطالعات زیادی درمورد عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی انجام شده و در هر یک از پژوهش ها تعدادی از عوامل مورد بررسی قرار گرفته است(کرمی،۱۳۸۴). به عنوان مثال در زمینه ی عوامل فردی، طالب زادگان(۱۳۷۸)، و مرادی(۱۳۶۷)، بین اضطراب و پیشرفت تحصیلی رابطه ی منفی پیدا کرده اند(شاهسوند،۱۳۷۹). جیمز(۱۹۸۰)، بیابانگرد(۱۳۷۰)، و نورالله(۱۳۷۴)، بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت گزارش کرده اند(ورناصری،۱۳۷۵). هم چنین بیانگرد در پژوهش خود رابطه مثبت بین سبک اسناد درونی و پیشرفت تحصیلی گزارش کرده است. هم چنین بلوم(۱۹۸۲)، بین پیشرفت تحصیلی و انگیزه پیشرفت رابطه مثبتی یافته است(سیف،۱۳۸۰). در زمینه ی عوامل اجتماعی، بنتام(۲۰۰۲)، و شاهسوند(۱۳۷۹)، رابطه ی مثبتی بین این عوامل و پیشرفت تحصیلی گزارش کرده است. در زمینه ی عوامل خانوادگی، لامبورن[۱۰۲] و دارلینگ[۱۰۳] و گراس[۱۰۴](۱۹۹۱)، رابطه ی بین پیشرفت تحصیلی و محیط مثبت خانواده، رابطه ی نیرومند والد- فرزندی، فضای روانی مثبت و نگرش والدین به تحصیل را مثبت ارزیابی کرده اند.(کامکار،۱۳۷۶؛ شاهسوند،۱۳۷۹). در بعد پایگاه اقتصادی خانواده، داگلاس[۱۰۵] و کهن پور(۱۳۷۹)، رابطه ی مثبت بین درآمد خانواده و پیشرفت تحصیلی را تأیید کرده اند(زارعی،۱۳۷۱).
۲-۲-۴-۳ عوامل مؤثر در عملکرد تحصیلی عبارتند از:
۲-۲-۴-۳-۱ عوامل فردی: هدف، انگیزه، هوش، توجه، برنامه ریزی ، ابعاد شخصیتی و آمادگی جسمی و روانی.
۲-۲-۴-۳-۲ عوامل خانوادگی و اجتماعی: شرایط عاطفی و امنیت خانواده، شرایط اجتماعی و اقتصادی، تحصیلات و سطح فرهنگ خانواده، تعداد اعضای خانواده و سبک والدینی.
۲-۲-۴-۳-۳ عوامل آموزشگاهی: مهارت معلمان، شرایط آموزشی و امکانات مطلوب تحصیلی، تعداد دانشآموزان کلاس و ترکیب آنها، متناسب بودن هدفها و محتوای برنامهها با نیازها، استعدادها و علایق دانشآموزان، متناسب بودن مقررات، کتابهای درسی و مواد آموزشی، تسهیلات مدرسه و انتظارات مدرسه از دانشآموزان( بیابانگرد، ۱۳۸۶).
۲-۲-۴-۳-۴ جنس: تحقیقات نشان میدهد که جنس رابطه چندانی با پیشرفت تحصیلی ندارد. با وجود این میانگین نمرات پسران در دروسی مانند ریاضی و تواناییهای فضایی نسبت به دختران از سطوح بالایی برخوردار است (نول[۱۰۶] و هدکس[۱۰۷]، ۱۹۹۸).
هالپرن (۲۰۰۰) عنوان میکند که تفاوت میان تواناییهای کلامی و فضایی در بین مردان و زنان چندان درست نیست و این تفاوتها در حوزههای کوچکی از استعدادهای فضایی و کلامی میباشد و در تحقیقات اخیر با بهره گرفتن از تستهای استاندارد شده، نشان دهنده بهبود توانایی زنان در تکالیف فضایی میباشد( لینور[۱۰۸]، دیویس[۱۰۹]، اکلس[۱۱۰]، ۲۰۰۳).
۲-۲-۴-۴ اهمیت پیشرفت تحصیلی
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:12:00 ق.ظ ]