بنابر تعریف خود قرآن، این کتاب برای هدایت نازل شده و مضمون آن نیز شامل مفاهیم الهیاتی، داستانی، جدال با مخالفان، انذار و تبشیر و … می باشد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
۶-۲- کتاب مقدس:
«کتاب مقدس» مجموعه اسناد و مدارکی است که مسیحیان آنها را مبین کلام خدا میدانند و در نتیجه مقدس میشمارند. در بیشتر زبانهای اروپایی برای نامگذاری کتاب مقدس از واژه یونانی Biblia به معنای «کتابها» استفاده می شود. کتاب مقدس به دو بخش تقسیم می شود: «عهد عتیق» و «عهد جدید».
عهد عتیق را میتوان کتاب مقدس یهودیان نیز محسوب کرد که دارای ۴۶ کتاب است (در نسخههای یهودی و پروتستانی تنها ۳۹ کتاب یافت می شود). عهد جدید به مسیحیان اختصاص دارد و دارای ۲۷ (یا به عبارتی ۲۹) کتاب است. با این حساب کتاب مقدس مجموعه این کتابهاست که به زبانهای گوناگون (عبری، آرامی و یونانی) و در طول ۱۵۰۰ سال تالیف و گردآوری شده است. اختلاف در تعداد کتابهای عهد عتیق نزد یهودیان اولیه که در میان مسیحیان هم واقع شد، موجب شد تا نوشتههای مقدس و صحیح عهد عتیق (۳۹ سِفر) را «کتابهای قانونی» (رسمی) و مابقی را «اپوکریفا» (یعنی «پنهان» و در اصطلاح «جعلی») بنامند. کتابهای اپوکریفا در کتاب مقدس کاتولیک و ارتدوکس وجود دارد، ولی یهودیان و بیشتر فرقه های پروتستان آنها را قبول ندارند. در بسیاری از ترجمههای پروتستانی و ترجمههای جهانی مسیحیت، کتابهای اپوکریفا یکجا در بخشی خاص در پایان عهد عتیق چاپ می شود. این در حالی است که قریب به اتفاق مسیحیان بر صحت ۲۷ کتاب عهد جدید اتفاق دارند. با توجه به اینکه دیدگاه ها راجع به کتاب مقدس در جهان یهودیت و مسیحیت بسیار متنوع است در ادامه برای مشخص و محدود شدن بحث به اختصار راجع به کتاب مقدس توضیحاتی ارائه می شود.
عنوان این مجموعه در زبان انگلیسی “بایبل” است که از کلمه یونانی “Biblia” به معنی “نوشتهها” (و یا کتابها[۲]) گرفته شده است.[۳] دیدگاه رایج مسیحی آن است که خداوند، کتابهای مقدس را به وسیله مؤلفانی بشری نوشته است.بر این اساس، کتابهای مقدس، یک مؤلف الهی و یک مؤلف بشری دارند.[۴]
به همین دلیل است که میبینیم بخشهای مختلف کتاب مقدس از لحاظ سبک و نوع نگارش کاملا با یکدیگر متفاوت هستند.بنابر این انسانها از آن جهت که بشر هستند دارای ذوقها و سلایق و ویژگیهای متفاوت هستند و این مسأله در نگارش کتابها نیز تأثیرگذار است زیرا نگارش کتاب مقدس تحت حمایت الهی آنها را از عقل و درک خودشان جدا نمی کند.[۵]
۶-۳- تفسیر:
تفسیر بنا به گفته علامه طبابایی روشن کردن مفاهیم آیات قرآن و پرده برداشتن از مراد و مقصود آنهاست. معنای لغوی تفسیر بنا به قول لسان العرب “بیان” و “ابانه” یعنی روشنگری و روشنی است که این کلمه از ماده “فسر” به معنی برداشتن پوشش و یافتن مقصود از کلام پیچیده است و در اصطلاح عبارت است از توضیح و رفع اجمال و ابهام و گشودن گرهها و پیچهای لفظی و معنای قرآن کریم.
سنت:
بنابر تعریف دائرهالمعارف کاتولیک سنت عبارت است از ارتباط و اتصال با حقیقت مسیحیت که کلیسای زنده است و تبیین مکتوب یا شفاهی آن حقیقت.[۶] بنابر این تفسیر کتاب مقدس در چهارچوبهای استاندارد و پذیرفته شده نیز می تواند قسمتی از سنت باشد.
اما در اسلام شیعی سنت به معنای گفتار و کردار و تقریر معصوم (پیامبر و امامان) است. در لغت نیز سنت به معنای روش، سیرت، طریقت، شریعت و … است.
کتاب مقدس توسط یک فرد خاص و در یک زمان مشخص نوشته نشده است بلکه طی قرنها و به دست نویسندگان مختلف نگاشته شده است. تاریخ دقیقی از زمان نگارش این کتابها در دست نیست اما طبق دیدگاه سنتی آغاز نگارش این کتابها به حدود قرن ۱۵ قبل از میلاد یعنی زمان حضرت موسی و پایان نگارش آن به اواخر قرن اول میلادی باز میگردد.
زبان نگارشی
کتاب مقدس، به زبانهای مختلفی نگاشته شده است.اکثر بخشهای عهد عتیق به زبان عبری و برخی از آنها به زبان کلدانی نگاشته شده است. عهد جدید نیز تماما به زبان یونانی نگاشته شده است، گرچه برخی شواهد، نشان از آن دارد که انجیل متی، در اصل به زبان آرامی نگاشته شده است.[۷]
اعتبار کتاب مقدس
۸-۱- قانونیشدن عهد قدیم و عهد جدید
قانونیشدن کتابهای عهد عتیق، به مرور زمان توسط عالمان یهودی صورت پذیرفت و ۳۹کتاب این مجموعه، طی قرنهای متمادی و پس از بحث و جدلهای فراوان که در مورد اعتبار بسیاری از کتابها وجود داشت نهایتا به عنوان کتابهای معتبر و الهی پذیرفته شدند.البته قانونیشدن نهایی عهد عتیق در شورای جامنیا در سال ۹۰ میلادی صورت پذیرفت.[۸] با این حال، برخی دانشمندان بر آنند که همه کتابهای عهد عتیق به وسیله عزرا در قرن پنجم قبل از میلاد، جمعآوری و به رسمیت شناخته شده است.[۹]
قانونیشدن کتابهای عهد جدید نیز طی فرایند نسبتا طولانیای محقق گردید و اتفاق نظر در مورد تمام کتابهای عهد جدید را می توان به قرن چهارم میلادی باز گرداند.البته بسیاری از کتابهای عهد جدید، در همان قرنهای اول و دوم تقریبا مورد قبول همگان بودند اما با این وجود در مورد اعتبار برخی از کتابها تا قرن چهارم میلادی نیز همچنان اختلاف نظر وجود داشت و در این قرن بود که اجماع مسیحیان در مورد کتابهای عهد جدید، تحقق یافت.
باید توجه داشت که در مورد الهامیبودن کتاب مقدس، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. در این میان، میتوان به سه نظریه مهم اشاره نمود.
دیدگاه مسیحیت سنتی: تقریبا تمام فرقههای مهم مسیحیت سنتگرا، در مورد الهامیبودن و معتبربودن کتاب مقدس اتفاق نظر دارند.از نگاه این فرقهها، سخن اصلی تنها در مورد چگونگی اثبات حجیت و مرجعیت کتاب مقدس است.هر یک از شاخههای سهگانه مسیحی، با توجه به مبانی الهیاتی خویش، دیدگاهی را ارائه نموده اند.
مذهب پروتستان محافظه کار، بر آن است که کتاب مقدس، تنها قاعدهی ایمان است و نه اولین قاعدهی ایمان.بر همین مبنا، حقانیت کتاب مقدس را باید در خود این کتاب جست و نه از سوی منبعی دیگر.[۱۰] به عنوان مثال جان کالون در همین راستا اظهار میدارد که روحالقدس از طریق کتاب مقدس، عمل نمود و در نتیجه اعتبار کتاب مقدس، از طریق روحالقدس است و نیاز به هیچ حمایت بیرونی مانند کلیسا ندارد.[۱۱] از نگاه پروتستانها، علت اعتبار و حجیت کتاب مقدس آن است که این کتاب، ثبت مکاشفهی الهی است و به دلایل مختلفی میتوان این مسأله را اثبات نمود:
۱٫ انسانها همگی گناهکار و محکوم به مرگ ابدی هستند و از مقاصد و اهداف الهی بیخبرند. بنابر این محبت خداوند اقتضا می کند که دست انسان را بگیرد و خود را بر انسان مکشوف سازد که این انکشاف، از طریق کتاب مقدس صورت میپذیرد.
۲٫ میدانیم که انسانها، عقاید خود را به طرق مختلفی بروز میدهند.بنابر این میتوان به این نتیجه رسید که خداوند هم می تواند خود را از طریق کتاب مقدس مکشوف سازد.همچنین با تأمل در طبیعت در مییابیم که خداوند، خدایی است مهربان چرا که مسائلی از قبیل شفای انسانها و بهبود امراض را در طبیعت میبینیم.این دلیل نیز به ما کمک می کند تا دریابیم که خداوند حتما به مخلوقات خویش کمک خواهد نمود.(البته این دو دلیل نمی تواند ثابت کند که این کمکها حتما از طریق اعطاء کتاب مقدس خواهد بود اما اصل مهرورزی خداوند را ثابت می کند)
۳٫ غالب کتابها مدتی کوتاه پس از انتشار خود، به دست فراموشی سپرده میشوند. این در حالی است که کتاب مقدس با وجود جفاهای فراوانی که از سوی سلاطین نسبت به آن صورت گرفته همچنان دوام یافته و این فناناپذیری کتاب مقدس خود نشانهای از آن است که این کتاب، ثبت مکاشفهی الهی است.
۴٫ با وجود آنکه این کتاب در طول نزدیک به هزار و ششصد سال و توسط نزدیک به چهل نفر نگاشته شده است اما با این حال، دارای اتحاد عجیبی در تعالیم خود میباشد.افزون بر این، ملاحظه میکنیم که تعالیم آن همواره در مورد خداوند، تثلیث، قدوسیت و محبت خداست. بنابر این با توجه به محتوای کتاب مقدس از یک سو و اتحاد آن از دیگر سو، میتوانیم دریابیم که این کتاب، ثبت مکاشفه الهی است و هیچ انسانی نمی تواند چنین جهان بینی بینظیری را به وجود آورد.
۵٫ تأثیرات شگرف کتاب مقدس در جوامع، از گذشته تا به امروز نشانگر آن است که این کتاب، کتابی الهی است.این در حالی است که با ملاحظهی کتابهای سایر ادیان در مییابیم که آنها هرگز نتوانسته اند چنین تأثیرات عظیمی را در پی داشته باشند.
۶٫در کتاب مقدس، پیشگوییهای فراوانی وجود دارد که به تحقق پیوستهاند.پیشگوییهای مربوط به قوم یهودی از یک سو و پیشگوییهای مربوط به سایر اقوام و ملل از سوی دیگر از جمله این پیشگوییها به شمار میآیند.پیشگوییهای از قبیل آنچه در مورد بابل، صور، مصر، موآب، ادوم و فلسطین ذکر شده است از این دستهاند. از آنجا که تنها خداوند می تواند آینده را مکشوف سازد، این نتیجه منطقی به دست می آید که این کتاب الهام الهی است و نمی تواند حاصل اندیشهی آدمی باشد.
۷٫ افزون بر آنچه ذکر شد، ادعاهای خود کتاب مقدس نیز حاکی از آن است که این کتاب، الهی و مرجعی معتبر برای ایمان است. کتاب مقدس پر است از نوشتههایی از این قبیل: خداوند موسی را خطاب کرده گفت…[۱۲]، آنگاه خداوند به اشعیا گفت…[۱۳]، خداوند چنین می گوید…[۱۴] و.. .همچنانکه پولس ادعا می کند موضوعاتی را که نوشته احکام الهی میباشد[۱۵]، از مردم میخواهد که موعظههای او را به عنوان کلام خدا بپذیرند و یوحنا اعلام میدارد که شهادت او شهادتی الهی است.[۱۶]
از نگاه مسیحیان پروتستان، هر یک از این دلایل شاید به تنهایی نتواند ادعای اعتبار کتاب مقدس را ثابت سازد اما مجموع این دلایل در کنار یکدیگر بسیار قوی است و مرجعیت و حجیت کتاب مقدس را اثبات مینماید.[۱۷]
کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس، کتاب مقدس را اولین قاعدهی ایمان میدانند.بنابر این حجیت کتاب مقدس را هم از درون این کتاب (چنانکه مسیحیان پروتستان اثبات مینمایند) و هم از طریق سایر منابع معتبر میتوان اثبات نمود. از نگاه آنان، اساس مرجعیت کتاب مقدس، پذیرش آن از سوی کلیسا به عنوان یک مرجع معتبر و مقتدر است.[۱۸]
در کتکیزم کاتولیک (۱۹۹۴٫م) آمده است:
«خدا نویسندهی کتاب مقدس است. واقعیات وحیانی و الوهی که در متن کتاب مقدس مندرج و ارائه شده، با الهام روحالقدس نوشته شده اند؛ زیرا کلیسای مادر مقدس، با ابتنا بر ایمان عصر رسولان، کتابهای عهد عتیق و عهد جدید را کلا و تماما و با همهی اجزایشان، کتابهایی مقدس و قانونی میداند».
الف: دیدگاه مسیحیت آزاداندیش
در نگاه پیروان این مکتب، کتاب مقدس فاقد حجیت است و نمیتوان آن را کتابی الهامی تلقی نمود.از این منظر، کتاب مقدس کتابی انسانی و حاصل تجربهی مذهبی بشر است و نه مکاشفهی الهی.[۱۹]
ب: دیدگاه مسیحیان نئو ارتدوکس
نئو ارتدوکسها نیز کتاب مقدس را کتابی انسانی میدانند. از نگاه آنان، خداوند مقدر فرموده تا خود را بر بشر مکشوف نماید و این کار را از طریق تاریخ مکشوف ساخته است و کتاب مقدس تنها شهادتی انسانی است بر این رویدادها. به همین جهت کتاب مقدس، اصالتا دارای اعتبار نیست اما مجموعهی کتاب مقدس چون گزارشی از مکاشفهی خداوند در تاریخ است، می تواند مشتمل بر حقیقت باشد.
۸-۲- اشکالاتی در مورد اعتبار کتاب مقدس
آیا براستی میتوان حجیت و اعتبار کتاب مقدس را ثابت نمود؟ این سؤالی است که غالبا از سوی اندیشمندان اسلامی و متفکران آزاد اندیش مسیحی مطرح می شود.
از نظر آنان، اثبات حجیت کتاب مقدس از طریق سنت کلیسایی، غیر قابل قبول است چرا که اعتبار سنت کلیسایی، خود ریشه در کتاب مقدس دارد و به روشنی نمیتوان از کتاب مقدس برای اثبات خودش استفاده نمود.
استدلال کلیسای پروتستان نیز فاقد معیاری روشن برای تشخیص کتابهای مقدس است.چگونه و از چه راهی می توان دریافت که چه کتابهایی با الهام روح القدس نگاشته شده اند ؟
این اشکالات زمانی پر رنگتر می شود که با مراجعه به تاریخ در مییابیم تا مدتهای مدید، در مورد اعتبار بخشهای مختلف کتاب مقدس، اختلافات زیادی وجود داشته است؛ مثلا کلیسای غرب تا مدتها در مورد اعتبار رسالهی به عبرانیان مردد بود.کلیسای شرق نیز در مورد کتاب مکاشفه اظهار تردید مینمود. همچنین رسالهی دوم پطرس، رسالهی دوم و سوم یوحنا و رسالهی یهودا از عهد جدید حذف شده بود.[۲۰]
دیگر مسأله مهم و اساسی در مورد کتاب مقدس، خطاپذیری یا خطاناپذیری آن است. برخی مسیحیان طرفدار خطاناپذیری کتاب مقدس میباشند.آنان معتقد به عصمت لفظی این کتاب هستند و آن را از هر گونه خطا و اشتباه (حتی در الفاظ) مبرا میشمارند. برخی هم معتقدند که کتاب مقدس تنها از لحاظ محتوایی خطاناپذیر است.از نگاه آنان، کتاب مقدس چون به دست انسانها نگاشته شده است مشتمل بر خطایای انسانی نیز هست اما محتوای آن همواره از خطا مصون است زیرا محتوای این کتاب از جانب خداست.[۲۱]
مسیحیان نئوارتودوکس و لیبرال به شدت منکر قصور ناپذیری کتاب مقدس هستند.کتاب مقدس در نظر آنان یک مجموعهی منسجم نیست بلکه مجموعه ای است متناقض از نظامهای الهیاتی و عبارات اخلاقی.در این نظام الهیاتی، مصونبودن کتاب مقدس از خطا نیز انکار می شود.به اعتقاد الهیدانان این مکتب، کتاب مقدس در زمینه های علمی، انسانشناختی، تاریخی و زمینشناختی با دانش مدرن منافات دارد. در زمینه تناقضات و اشتباهات کتاب مقدس، تا کنون آثار زیادی از سوی دانشمندان مسیحی منتشر شده است.به عنوان مثال “مارکوس دادز”به شش مورد تناقض در اناجیل به عنوان دلیلی بر خطاپذیری آنها اشاره میکند.”فردریک کنیون” نیز فهرست دیگری از این تناقضات ارائه می کند و از این راه ثابت مینماید که کتاب مقدس خطاپذیر است.[۲۲]
فرضیه اصلی
پیش از پرداختن به فرضیه این تحقیق باید افزود که در پژوهشهای کیفی فرضیه وجود ندارد، با این حال بنا به آنچه مرسوم است برای این پژوهش میتوان فرضیه های زیر را متصور شد:
ارجاعاتی که در قرآن راجع به کتب مقدس مسیحیان و یهودیان بکار رفته اولا این کتب را فی الجمله تصدیق می کند و نه بالجمله؛ معنای این سخن آن است که قرآن کتاب مقدس یهودی و مسیحی را به شکل فعلی معتبر ندانسته و آن را منبع مشروعیت بخشی تلقی نمی کند. دوما ارجاع به معنای استفاده از برخی آموزهها و یا حکایات عهدین و شخصیتهای آن است که در موارد گوناگون بمناسبتهای مختلف بکار رفتهاند.
فرضیه های فرعی
قرآن کریم در مسیر هدایت بخشی خویش گاهی به عهد قدیم و شخصیتهای آن رجوع نموده و گاهی نیر به عهد جدید و شخصیتهای آن اشاره کرده است و به عنوان مثال از ۱۳۶ بار از حضرت موسی علیه السلام نام برده و یا به حضرت مسیح علیه اسلام با نام عیسی ۲۵ بار و با نام مسیح ۱۱ بار اشاره کرده است. این در حالی است که به مادر عیسی یعنی حضرت مریم نیز در قرآن ۳۴ بار اشاره شده است. این مساله بیانگر توجه ویژه قرآن به تعلیمات و آموزههای این دو پیامبر الولعظم پیش از پیامبر اسلام است.
پیشینه
در ارجاعات قرآن به عهدین باید به این نکته توجه داشت که هم قرآن و هم کتاب مقدس بزرگانی چون حضرت موسی ع و حضرت عیسی ع و حوادث پیرامونشان را به عنوان یکی از محوریترین شخصیتهای روایاتشان برگزیدهاند و پر واضح است که در این میان کتاب مقدس در این زمینه گوی سبقت را از قرآن ربوده اند. آنچه در این میان از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است توصیفات مشترکی است که از این پیامبران آسمانی دیده می شود. این اشتراکات که گاه در نام و نشانیاند و گاه در معجزات و افعال، همواره دستمایه تحقیق قرآن پژوهان گشته است، چنانکه به عنوان مثال مرحوم علامه محمدهادی معرفت در کتابش، نقد شبهات پیرامون قرآن کریم، به ذکر چندین مورد از این موارد مشرک پرداخته و به موارد اختلافی به نفع اسلام پاسخ گفته است.[۲۳]
یکی از این موارد اشتراکی که نه در افعال و گفتار که در ارتباط میان این دو کتاب بوده، مساله ارجاع قرآن به سنن و کتب پیشین و بطور خاص عهدین است. این مساله سبب انتقاداتی به مسلمین بویژه از سوی مستشرقان و مبشران مسیحی گشته است. یکی از نمونههای شاخص این مسالهوسف دره حداد کشیش مسیحی لبنانی است که در یکی از کتابهایی که در رد اسلام و وحیانی بودن قرآن نوشته است برای نمونه از توصیف عیسی در قرآن به «کلمهالله» به عنوان استدلالی استفاده کرده و قرآن را همان بازگشت به کتاب مقدس میداند.[۲۴]
در هر صورت و با وجود ایراداتی از این دست و برای بررسی تطبیقی و نیز برای روشن شدن اصل مساله و کنکاش در معنا و مصداق این ارجاعات، ضرورت این تحقیق بیش از پیش احساس شد و نویسنده را بر آن داشت تا دست به انجام این پژوهش بزند. بنابر این در این تحقیق به «ارجاعات قرآن به عهدین» می شود.
۱۱-۱- تحقیقات انجام شده در زمینه ارجاعات قرآن به عهدین
همانگونه که در مقدمه بدان اشاره رفت، تحقیقاتی که پاسخگوی موضوعی اینچنین باشد تاکنون سابقه نداشته است. البته در پژوهشهایی که تاکنون صورت گرفته اعم از فارسی زبان، عربی و یا انگلیسی زبان، اصل برخی از مصادیقِ این ارجاعات بارها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. بررسی رابطه قرآن و کتاب مقدس با رویکردی یکسویه و یا به صورت تطبیقی در هر دو سنت تا کنون چندین بار پژوهش شده است. در کنار این موارد، اصل دو کتاب قرآن و کتاب مقدس نیز به عنوان موضوع پایان نامه مورد تحقیق واقع شده است. در موارد زیادی نیز محققین به حجیت این دو کتاب پرداختهاند.
اما اینکه این ارجاعات با رویکرد معناشناختی و گونه شناسانه در قرآن موضوع پژوهش بوده باشد، تا کنون سابقه نداشته است. در ادامه به برخی از پژوهشهایی که چه به عنوان کتاب و چه با عنوان پایان نامه به پژوهش راجع به ارجاعات خاص قرآنی یا کتاب مقدسی به عنوان مثال حضرتِ عیسی مربوط می شود اشاره مختصری خواهد شد.
۱۱-۲- تحقیقات انجام شده راجع به عیسی در کتاب مقدس
در زبان فارسی تاکنون چند ترجمه راجع به «عیسی در کتاب مقدس» انجام شده است. در این زمینه کتابهایی ترجمه شده که از نامدارترینشان میتوان به ترجمه درآمدی بر عیسی که کمبریج آن را نشر داده است اشاره نمود. در فضای انگلیسی زبان نیز تاکنون کارهای بسیاری درباره عیسی در کتاب مقدس انجام شده که به چند مورد از آنها اشاره میگردد. البته تقریبا قریب به اتفاق این پژوهشها در زبان انگلیسی نیز به تحقیقی یک سویه دست زدهاند و حضرت عیسی با اوصاف مشهورش در مسیحیت را در کتاب مقدس بررسی کرده اند. برخی از آنها نیز که عیسی را به صورت تطبیقی بررسی کرده اند، درصدد کاری تبشیری بوده اند.
از مهمترین تحقیقات راجع به حضرت عیسی علیه السلام در کتاب مقدس میتوان به Jesus the word made flesh نوشته Stephen J.Binz که توسط موسسه Threshold Bible Study نشر یافته اشاره کرد. “بینز” در این کتاب به تفسیر و واکاوی مقدمه انجیل یوحنا پرداخته و در مورد عیسی توضیحاتی ارائه کرده است. او در این اثرهمانند بسیاری از مفسران عهد جدید عیسی را خدا معرفی کرده که خلقت آسمان و زمین بواسطه او صورت گرفته و همه چیز بواسطه او هستی یافته است. در این کتاب اشارهای به حضرت عیسی ع در قرآن نشده است.
تحقیق دیگر یعنی Jesus the Word اثر Mark Francisco Bozzuti-Jones است که نویسنده و الهیدانی است که به کلیسای لوتری تعلق دارد. او در این اثر سعی بر آن داشته تا بر مبنای آراء کلیسای لوتری عیسی را به عنوان خدا و کلمه خدا شرح داده و تبیین نماید.
پژوهشهای دیگری نیز با نام و نشانی شبیه به این دو تحقیق وجود دارد که به بررسی ارجاعات قرآن به عهدین نپرداخته و صرفا عیسی را در عهد جدید و کتاب مقدس پژوهیده است.
۱۱-۳- تحقیقات انجام شده راجع به عیسی ع در قرآن
در مورد عیسی در قرآن تا کنون پژوهشهای فراوانی انجام شده که از مشهورترین این آثار میتوان به عیسی در روایات شیعه تالیف دکتر لگنهاوسن اشاره کرد. البته این اثر مانند اکثر آثار موجود درباره عیسی در قرآن و سنت اسلامی و شیعی، در آنچه هدف این پژوهش است ناکام و عقیم است. در این آثار به جنبه های مختلف شخصیت عیسی اشاره شده و او را از منظر سنت شیعی و اسلامی بررسی کرده اند.
چنان که روشن شد تحقیقات انجام شده ناظر به هدف این پژوهش نبوده است و غالب کارهایی که در نزدیکی این پژوهش قرار دارند توسط مستشرقان و با هدف تضعیف قرآن بوده است. کارهایی مانند قرآن کتاب مقدس و علم نوشته دکتر موریس بوکای نیز چنان که از اسمش پیداست به حقانیت این کتب بر اساس میزان علم پرداخته و از هدف ما به کلی فاصله دارد.
ادبیات موضوع
در ادبیات پژوهش هدف این است که با نگاهی به چارچوب و مبانی نظری، به روند پژوهش و نیز تعریف و تبیین متغیرهای مورد نیاز در این پژوهش پرداخته شود. در حقیقت پیش از ورود به پژوهش درباره موضوع باید مبانی و اصولی که پژوهش برپایه آنها شکل میگیرد روشن شوند، این قسمت عهدهدار همین مهم است.
۱۲-۱- ادبیات قرآن پژوهی
قرآنپژوهی[۲۵] علمی است که با بکارگیری مجموعه ای از علوم که در فهم معنای ظاهری و باطنی قرآن نقش اساسی دارند، شامل مجموعه گستردهای از علوم پایه است و برای فهم معانی ظاهری و باطن الفاظ قرآن تلاش می کند. این علم بویژه پس از توجه مستشرقانی همچون نولدکه و گلدزیهر با ابعاد و رویکردهای نوینی مورد توجه قرار گرفته است. مثلا پس از انتشار کتابهایی مانند کتاب “قرآن و واژگان بیگانه” The Foreign Vocabulary of the Quran اثر “آرتور جفری” در سال ۱۹۳۸ در گجرات هند، بسیاری از محققان علوم قرآن مطالعات زبان شناختی را نیز وارد علوم پایه قرآن پژوهی کردند.[۲۶] تحقیقات جدید نیز مانند آنچه پرفسور میشاییل مارکس در “طرح مستندسازی قرآن و چاپ انتقادی آن”[۲۷] انجام داده است، مطالعات انتقادی، ریشه شناختی و زبان شناختی آن را نیز مورد توجهی بیش از پیش قرار داده است. علاوه بر این علومی چون مخاطب شناسی، معنا شناسی، ریشه شناسی، بیان و بدیع و … از دیرباز مورد توجه قرآن پژوهان بوده است.[۲۸]
برای بررسی “ارجاعات قرآن به عهدین” نیز در راستای ادبیات قرآن پژوهی و با بهره گرفتن از ریشه یابی این ارجاعات و مصادیق آن و نیز استفاده از نظریات مفسران اسلامی، چگونگی این ارجاعات در قرآن را واکاوی خواهیم کرد.
۱۲-۲- ادبیات قرآنپژوهی مقایسه ای
در قرآن پژوهی مقایسه ای، علاوه بر مولفههایی که در شکل گیری صحیح قرآن پژوهی نقش موثر داشتند، باید به آیتمهای دیگری نیز توجه شود. در قرآنپژوهی مقایسه ای باید هر مفهومی در بستر تطبیقیاش بررسی شود. برای مثال هنگامی که به بررسی طوفان نوح در قرآن میپردازیم، به متن قرآن، تفاسیر موجود، شان نزول، روایات موجود و نیز داده هایتاریخی همسو با روایت قرآن مراجعه می شود، اما در قرآن پژوهی مقایسه ای علاوه بر این امور باید به متن مقدس دیگر نیز توجه داشت. علاوه بر این داده های تاریخی مخالف قرآن نیز در اینجا اهمیت بسزایی دارند، بخصوص هنگامی که متن مقدس مورد مقایسه موید قرآن نباشد.
از همه مهمتر اینکه در این نوع پژوهش ادبیات قرآن نسبت به داده های فرا اسلامی و نیز غیر اسلامی باید با توجه به تفاسیر و داده های غیر اسلامی نیز دیده شود. برای نمونه در رویارویی با مثال پیشین در قرآن پژوهی مقایسه ای باید به گزارش کتاب مقدس توجه شود که در گزارش طوفان چه رویکردی را برگزیده است.